بخشی از مقاله

چکیده

امروزه بحث منابع انسانی و مسائل مربوط به آن، یکی از محورهای اساسی و انکارناپذیر نظریه های توسعه محسوب می شود و پرورش منابع انسانی و استفاده بهینه از این منابع ضروری تلقی می گردد. در هیچ یک از نظریه های اخیر توسعه، منظور از منابع انسانی تنها مردان نیستند. این ضرورت در کشورهای در حال توسعه بارزتر است. جمهوری اسلامی ایران، هم به عنوان کشوری در حال توسعه و براساس نظریات نوسازی سیاسی، ناگزیر به استفاده از قوای انسانی و فکری همه اعضای جامعه خود - اعم از زن و مرد - می باشد.

در این مقاله سعی شده تا موانعی که بر سر راه دختران جامعه برای مشارکت در امرتوسعه وجود دارد وهم چنین راههایی که باعث افزایش مشارکت زنان ودختران در توسعه پایدار می شود بیان گردیده است. به طورکلی اگر از بعضی تنگ نظری ها به دختران که در جامعه ما وجود دارد، بگذریم؛ شرایط تا حدودی برای مشارکت دختران در صحنه های مختلف توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم است که با توجه جدی ترآموزش وپرورش در این زمینه و آگاهی و حرکت خود دختران ، این نیروی بالقوه به کار گرفته خواهد شد تا بتوانند گامی در جهت توسعه بردارند.روش مطالعه تحقیق پیش روبه صورت کتابخانه ای می باشد.

مقدمه:

یکی از مهم ترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا می باشند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا امروز، برای تحقق توسعه اجتماعی ، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، چنان چه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت. نقش زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد.

بهبود کیفیت زندگی در خور بشر را توسعه پایدار میگویند که علاوه بر توجه به کیفیت ونیازهای فعلی بشر قدرت نسل های آینده را برای برطرف کردن نیازهایشان مورد معامله قرار ندهد؛بنابر این اعتلای کیفیت زندگی انسان ها تا زمانی که در چارچوب ظرفیت اکوسیستم های برطرف کننده این نیازها می باشد مورد قبول است نمی توان با ایجاد تخریب ها و آلودگی ها واستفاده بیش از اندازه از منابع موجود به پایداری رسید.

رویکردهای جدید توسعه از جمله رویکرد توسعه اجتماعی، بر "مشارکت زنان" در جامعه به عنوان یکی از شاخصهها و نشانههای رشد آن جامعه تاکید می کنند. صاحبنظران اجتماعی بر این باورند که دستیابی به توسعه پایدار، بدون حضور فعال زنان در تمامی عرصهها اعم از خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی امکان پذیر نیست تعاریف گوناگونی برای "توانمندسازی" زنان ارائه شده است؛

به طور مثال: توانمندسازی یعنی اینکه افراد به سطحی از توسعه فردی دست یابند که امکان انتخاب بر اساس خواستههای خود را داشته باشند - شادی طلب ، - 54: 1381؛ و یا اینکه، توانمندسازی زنان به این معنی است که کردار و گفتارشان حاکی از اعتماد به نفس و اطمینان خاطر باشد ، قادر به ارزیابی صحیح و شناخت واقعی خویشتن باشند، به استعدادهای خویش آگاه باشند، قدرت رویارویی با دشواریها را داشته باشند و در رفع آنها بکوشند، اهداف خود را بشناسند با افزایش توانمندی خویش به اهداف مورد نظر دست یابند

سازمان ملل متحد نیز در بحث توانمندسازی زنان به عواملی چون "حق تصمیم گیری"، "دسترسی به منابع و فرصتهای برابر"، "توانایی برای تاثیر گذاشتن بر تغییرات اجتماعی، اقتصادی در سطح ملی و بین المللی" تاکید میکند.

برای توانمندسازی زنان باید پنج مرحله را طی کرد؛ این پنج مرحله عبارتند از : ایجاد رفاه نسبی، دسترسی به منابع، آگاهی، مشارکت و کنترل . در مرحله رفاه، رفاه مادی زنان مانند تغذیه و درآمد بررسی میشود. در این مرحله از توانمندسازی، رفع تبعیض بین زنان و مردان مد نظر قرار میگیرد. در مرحله دسترسی، زنان باید به عوامل تولید مانند سرمایه و یا حتی آموزشهای مهارت زا که استخدام و تولید را ممکن میسازد دسترسی داشته باشند.

در مرحله آگاهی، زنان باید تشخیص دهند که مشکلات آنها ناشی از کمبودهای شخصیشان نیست بلکه نشات گرفته از نقشهای جنسیتی مربوط به فرهنگها است و به همین دلیل قابل تغییر است. آگاهی در این مفهوم به معنی باور داشتن به برابری است. در مرحله مشارکت، زنان در تمام برنامههای مربوط به خود و اجتماع خود شرکت میکنند و مشارکت آن ها باید با شمار آنها در جامعه متناسب باشد. کنترل به معنی توازن قدرت بین زنان و مردان است

سازمانهای غیر دولتی معمولا نقش زیادی در فعالیتهایی که منجر به توانمندسازی زنان میشود ایفا کرده اند. امروزه هزاران سازمان غیردولتی در کشورهای در حال توسعه و پیشرفته به موضوعات توانمندسازی در حوزههای گوناگونی چون آگاهسازی و آموزش، ایجاد شبکههای اجتماعی حمایتی و فرآهم آوردن بسترهای اشتغالزایی و غیره می پردازند.

ادبیات موضوع تحقیق

نتیجه پژوهش مقداد محمدی با عنوان اشتغال زنان و نقش آن در توسعه کشور»دانش« و »صنعت«، اساسی ترین بنیانهای »توسعه« هستند و توسعه؛ اساسی ترین مقوله مورد بحث جهان امروز می باشد که سال هاست توجه کشورهای در حال رشد را به خود جلب کرده و به ورطه های متفاوتی کشانده است. با مطالعه تاریخچه کشورهای در حال توسعه در سال های گذشته به این واقعیت می رسیم که مقوله توسعه از آن جهت که مستلزم بروز تغییراتی در جامعه می باشد، هم می تواند باعث شکوفایی و رشد عمیق و پایدار کشورها شود و هم بی توجهی نسبت به تمام جوانب و پیامدهای آن، می تواند منجر به فروپاشی بنیانهای فرهنگی و اجتماعی کشورها شود.

بروز بحران در این گونه کشورها، به دلیل پیروی ناآگاهانه از راهبردها و الگوهای تعیین شده دنیای صنعتی والقاء این باور در جهان سوم است که پیروی از غرب در مسیر رشد و توسعه یافتگی، یک ایین غیر قابل سرپیچی است. اما اندیشمندان و تحلیل گران واقع نگر جهان امروز به این نتیجه رسیدند که:

.1 الگوهای رایج غربی در مورد توسعه و تمدن نه تنها برای جهان سوم کارساز نیست، بلکه موجب از هم گسیختگی هر چه بیشتر آنها نیز می شود.

.2 الگوهای غربی حتی سعادت و کامیابی انسان ها را در دنیای غرب نیز فراهم نساخته و سرگشتگی و آشفتگی روحی و روانی آنها را باعث گشته است.

زن - به خصوص بعد از انقلاب اسلامی - در جامعه ما هویتی است »انسان ساز« که از دامنش والاترین انسان ها به جامعه انسانی تقدیم می شود. زن در چنین جامعه ای و با چنین الگویی جز با ابزار آگاهی و ایمان در عرصه های تلاش برای توسعه ظاهر نمی شود و در یک عبارت: زن ابزار نیست. این معنای واقعی تحقق عدالت در برابر توسعه می باشد.

یافته های پژوهش تسخیری، محمد علی، با عنوان اسلام، توسعه پایدار و نقش زن مسلمان حاکی از آن است زن در جایگاه انسان، محور توسعه و از ارکان اساسی آن است و توسعه ایده آل توسعه ای است که موقعیت انسانی و طبیعی زن را لحاظ کرده و تفاوت های او را با مرد به فراموشی نسپارد و نقش های متناسب با ویژگی های او را در نظر بگیرد. نقش زن در فراهم آوردن محیط سالم vخانوادگی، فراهم آوردن فضای سالم برای تربیت نسلِ فعال و کارآمد و حضور فعال و تأثیرگزار در عرصه سرنوشت اجتماعی، از نقش های مهم زنان در توسعه اسلامی است.

بیان مساله:

توسعه پایدار عرصه نوینی است که همزمان هم سیاست و فرهنگ را موردتوجه قرار می دهد هم بر رونق اقتصاد و تجارت و صنعت تاکید می ورزد. هم از محیط زیست و همزیستی با طبیعت حمایت می کند و هم از حقوق برابر انسانها. هم به مسائل داخلی کشورها می پردازد و هم به مسائل بین المللی. واقعیت این است که پایداری درعصر جدید تبدیل به معیار شده است. زبان جدیدی در گستره این مناظره درحال تولد است که ظرفیتها، توانمندیها و راهکارهای متفاوتی را عرضه می کند. زبانی که از ضروری ترین نیازهای بشر منشأ گرفته است. زنان نیز در توسعه پایدار نقش عمده ای ایفا می کنند. زنان ودختران ایرانی در توسعه پایدار چقدر نقش دارند ؟آیا در کشور ما نیز به اهمیت نقش دختران در توسعه پایدار توجه شده است؟راهکارهای مناسب برای افزایش حضور دختران در توسعه پایدار چیست؟

اهمیت وضرورت تحقیق:

امروزه در اغلب کشورهای جهان، زمینه و عرصه حضور زنان در بستر توسعه فراهم گردیده است و زنان نه تنها به عنوان یک جنسیت، بلکه با جایگاه ها و موقعیت های متنوع و متفاوت برخاسته از توانمندی ها و مهارت های علمی-تخصصی و نیز با فرصت هایی که جامعه و نظام سیاسی در اختیار آنان قرار می دهد، به نقش آفرینی در عرصه توسعه می پردازند.

یکی از مهم ترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا می باشند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا امروز، برای تحقق توسعه اجتماعی ، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، چنان چه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود،قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایشکمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت. نقش زنان در توسعه،مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد

تعریف مفاهیم: جریان سازی جنسیتی

ابهامات زیادی در ارتباط با جریانسازی جنسیتی وجود دارد. اول آنکه جریانسازی جنسیتی فقط درباره تعادل جنسیتی یا داشتن شاخصهای کمی در سازمان نیست بلکه جریانسازی جنسیتی بهکارگیری نگرش جنسیتی در فعالیتهای سازمانی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید