بخشی از مقاله

خلاصه

در این پژوهش ضمن تبیین مهمترین بحرانهای موجود در حوزه دریای خزر که به نوعی متوجه منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران میباشند، به چگونگی مدیریت این بحرانها از طریق ابزار دیپلماسی پرداخته شده است. یکی از مهمترین نتایج این خوانش آن است که مدیریت فرایند بحران و دیپلماسی آن کمک شایانی به رفع شرایط بحرانی در یک محیط نامطمئن و پیچیده خواهد نمود. و در پایان دیپلماسی بحران با تکیه بر عقلانیت راهبردی به مثابه رهیافتی که خواهان کاهش وابستگی به قدرت و از بین بردن سوءتفاهمات میان طرفین است، به مثابه الگوی نهایی پژوهش معرفی خواهد شد

.1 مقدمه

جهان هماکنون شاهد دور جدیدی از رقابتها بر روی چندین مسئله از جمله چگونگی تعریف نظام بینالمللی جدید، دسترسی بیشتر به منابع حیاتی و نیز استمرار منازعات شده است. مناطقی همچون خاورمیانه، خلیج فارس و آفریقا شاهد صحنههایی جدی از کشمکش و تنازع از یک سو و حضور متداوم قدرتهای فرامنطقهای از سوی دیگر میباشند. دریای خزر از جمله مناطق ژئوپلیتیکی است که در سالهای اخیر به دلایل متعدد مورد نظر قدرتهای جهانی قرار گرفته و این امر زمینه های شکلگیری بحرانهای متعددی را برای آن به ارمغان آورده است.

ژئوپلیتیک خزر در گذشته به واسطه حضور دو کشور ایران و اتحاد جماهیر شوروی به نوعی دوران انقباضی را تجربه می کرد. پایان نظام دوقطبی و در نتیجه آن استقلال جمهوری های متصل به این ناحیه از کشور شوراها، زمینه بینالمللی شدن هر چه بیشتر آن را فراهم نمود. تلاش کشورهای ساحلی خزر برای بهرهمندی هرچه بیشتر از بستر منابع عظیم آن، در کنار سرازیر شدن شرکتها و کمپانیهای سرمایهگذار غربی به آن، در تکمیل این فرایند - بینالمللیشدن موضوعات خزر - تاثیر شگرفی داشته است.

منطقه خزر مهمترین بخش اقتصادی برخی از کشورهای ساحلی - به ویژه آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان - به حساب میآید. از سوی دیگر این ژئوپلیتیک تبدیل به چارچوبی شده است که اصلی ترین موضوعات مورد چالش میان کشورهای حاضر در آن، حول بهره برداری از منابع این دریا، در درون خود پتانسیل تبدیل به یک بحران منطقهای را به همراه میکشد. در نتیجه همین نوع برداشت است که تاکنون از یک سو نشستهای متعددی میان دولتهای این ناحیه برای ساختارمندی بهره برداریها برگزار شده است. و از سوی دیگر شاهد تعلل بازیگران در چگونگی کاربست کنوانسیونها و پروتکلهای مصوب هستیم.

وجود اختلاف در مبانی و رهیافتها در دراز مدت زمینههای تبدیل یک موضوع تعارضی به یک مسئله تعارضی را به همراه خواهد داشت که وقوع بحرانهای تبعی در نتیجه آن محتمل خواهد بود. در این نوشتار ما بر آن هستیم تا ضمن معرفی زمینه های موجود در ژئوپلتیک خزر که در درون خود امکان بحران را حمل مینمایند، به چگونگی پاسخگویی به آنها از طریق فرایند دیپلماسی محور بپردازیم. در این مسیر شناخت ابعاد و مشخصات مفهوم بحران در اشکال مختلف در دستور کار پژوهش قرار دارد.

روندهای دیپلماتیک میان کشورهای حوزه خزر را میتوان در مراتب مختلف طبقهبندی کرد. مهمترین رتبه در این روندها از آن اجلاس سران خواهد بود که به شکل زیر به انجام رسیده است: نشست های پیشین سران کشورهای ساحلی دریای خزر در سال 2002 در عشق آباد، 2007 در تهران، 2010 در باکو و 2014 در آستراخان برگزار شد و قرار است نشست 2017 نیز در آستانه قزاقستان برگزار شود.

به غیر از نشست سران دیدارهای کارشناسی نیز در دستور کار بدنه تخصصی دولتهای ساحلی این دریا قرار داشته است. به طور مثال تاکنون هفت نشست میان مقامات سازمانهای بندرها و    دریانوردی کشورهای دریای خزر برگزار شده است.  همچنین سه برنامه از سوی این دولتها برای موضوعات زیست محیطی در نظر گرفته شده است، که به ترتیب شامل برنامه محیط زیست خزر، کمیسیون منابع زنده دریای خزر و کمیته هماهنگی هواشناسی-آبشناسی و مراقبت محیطی دریای خزر میباشند.

بررسی روندهای دیپلماسی 25 ساله در خزر نشان میدهد که چنانچه مسایل این ژئوپلیتیک را به سه حوزه اقتصادی - بهرهبرداری از منابع انرژی و    منابع زنده دریا - ، نظامی و زیست محیطی تقسیم کنیم، صرفا شاهد آن هستیم که این کشورها تنها در حوزه سوم یعنی حوزه مربوط به مسایل زیست محیطی به تفاهمات قابل قبولی دست یافتهاند. با این حال هرچقدر که از مدت زمان مذاکرات و چانهزنیهای این کشورها پیرامون مسایل خزر و رژیم حقوقی حاکم بر آن میگذرد، نوعی گزینش راهبرد عقلایی را از سوی این دولتها نسبت به مسایل خزر و مسایل فی مابین شاهد هستیم.

.2 زمینههای تعارضی در ژئوپلیتیک خزر

جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای افزایش تعداد کشورهای حوزه خزر پیشنهاد تشکیل »سازمان همکاریهای دریای خزر« را به عنوان اساس و بنیان همگرایی در منطقه ارائه کرد تا به نوعی مانع واگرایی در بین کشورهای حوزه خزر گردد. اما با اقدامات یک جانبه کشورهای این حوزه برای بهرهگیری از منابع دریای خزر خصوصاً منابع هیدروکربوری آن، شرایط منطقهای بهگونه دیگری تحول یافت و دخالت قدرتهای فرامنطقهای از جمله حضور آمریکا و شرکتهای نفتی غربی باعث شد تا مؤلفههای واگرایی در منطقه قویتر از مؤلفههای همگرایی عمل کنند؛ به گونهای که ادبیات سیاسی نیز تحت تاثیر این حضور قرار گرفت، مثلا عباراتی همچون »چالش« خطر، بحران، معما، سردرگمی، موانع، پیچیدگی، دریای ستیز، دریای بیاعتمادی، رویای خزر، قمار خزر و تاراج خزر در مقالههای سیاسی منتشره در نشریات منطقه وارد گردید - دمیرچیلو، . - 181-161 :1385 این موضوع، زمینه های تعارض خود را در سه بخش اقتصادی، نظامی و زیست محیطی منعکس نموده است.

.1,2 زمینههای اقتصادی بحرانزا

تا به امروز یکی از با اهمیت ترین جنبههای دریای خزر در درون مولفه های اقتصادی آن نهفته شده است که ضرورت شناسایی و معرفی آن را دو چندان مینماید. این زمینه را میتوان در عواملی همچون انرژی و خطوط انتقال آن و بهرهبرداری از ذخایر غنی گیاهی و جانوری که در زیر بستر دریا موجود هستند، بر شمرد.

.1,1,2 مسئله انرژی و خطوط انتقال آن

مسئله ذخایر انرژی در ژئوپلیتیک خزر از مهمترین مولفه های مورد بررسی در آن میباشد. این مولفه اصلیترین بخش از فرایندهای اقتصادی این منطقه را به خود اختصاص داده است. اهمیت منابع انرژی خزر بعد از منطقه خاورمیانه در جایگاه دوم عنوان شده است. اما با توجه به موضوعات بیشمار امنیتی در خاورمیانه و کاهش نسبی تمایل و ریسک سرمایهگذاری در آن منطقه، بسیاری از توجهات، کانون تمرکز خود را مستقیما به منطقه ژئوپلیتیک خزر و منابع انرژی آن معطوف داشتهاند - مولایی و جانباز، . - 155 :1395

آژانس اطلاعات انرژی آمریکا در سال 2014 اعلام داشت که منابع نفتی حوزه دریای خزر از نظر میزان ذخایر بعد از منطقه خلیج فارس در جایگاه دوم قرار دارد که این رتبه را به واسطه رقم 40 میلیارد بشکه به دست آورده است. در کنار این منابع باید به ذخایر گاز طبیعی نیز در این منطقه اشاره کرد که در حدود 100 تریلیون متر مکعب تخمین زده شده است. براین اساس این میزان ذخایر منطقه خزر را به چهارمین ذخایر بزرگ گازی جهان تبدیل کرده است .

- United State Energy Information Administration, 2014 - در واقع یکی از نقاطی که امکان تحقق بحران را با خود به همراه دارد، همین منابع عظیم انرژی میباشند. چرا که هندسه معینی تاکنون از سوی کشورهای این ناحیه برای بهرهبرداری مورد تایید همه طرفها ترسیم نشده است. البته عامل مهمی که به تکمیل این فرایند بحرانساز دامن زده است، چگونگی انتقال این منابع به سایر نقاط جهان از جمله قاره اروپا میباشد.

تا قبل فروپاشی شوروی شاهد آن بودیم که بخش عمده خطوط انتقال انرژی حوزه خزر از درون مرزهای سرزمینی جمهوری روسیه عبور میکرد. اما بعد از فروپاشی و حضور کشورهای فرامنطقهای، مشاهده شده است که خطوط جریان اصلی انرژی به دنیای خارج از خزر بر حذف موقعیت ژئوپلیتیکی ایران و نیز کاهش حداکثری سهم جغرافیایی روسیه در این انتقالات متمرکز شده است - رام، . - 129-128 :1387

بنابراین با توجه به سهم فراگیر همه کشورهای این حوزه از منابع موجود، انتظار این بود که در فرایند انتقال نیز، رویکردهای تعاملی میان طرفین ایجاد شود. اما چینش خطوط انتقال انرژی در این منطقه از سوی کشورهایی همچون آذربایجان و ترکمنستان به مصرفکنندگان خارجی یکی از دلایل اصلی رشد کشمکشهای سیاسی بینالمللی خزر شده است.

قبلا به جز دو خط لوله، سایر خطوط لوله به روسیه منتهی میشد. همین موضوع منجر به پیگیری روسیه برای تداوم حضور در این مسیرها شده است. توجه به هندسه خطوط لوله نشان میدهد که 3 خط لوله از میان خطوط موجود در دریای خزر بیشترین پتانسیل را برای تبدیل به تعارضات جدی و در نتیجه شکلدهی بحران را در درون خود دارا میباشند. این خطوط عبارتند از:

الف- خط لوله باکو-تفلیس- جیحان: طول این خط لوله 1776 کیلومتر است که منابع جمهوری آذربایجان را از شهر باکو به تفلیس در گرجستان و سپس از آنجا به بندر جیحان در جنوب شرق ترکیه میرساند. از نظر اندازه، دومین خط لوله بزرگ نفتثی دنیا محسوب میشود و از سال 2002 تا سال 2005 ساخت آن به طول کشیده شده است. و انتقال حدود 10 میلیون بشکه نفت در روز از ظرفیتهای این خط لوله عنوان شده است.

جالب آن است که در ساخت این خط لوله حدود 11 شرکت بزرگ جهانی حضور داشتند که در میان آنها سه شرکت آمریکایی و چهار شرکت اروپایی نیز دیده میشوند . - , 2007: 110 - واضح است که وجود همین شرکتها نشانه های سیاسی را در تکمیل و ترسیم این خط لوله نمایان مینماید. مهمترین هدف این خط کاهش وابستگی کشور آذربایجان به روسیه قلمداد میگردد و تلاش شده تا این کشور به بازارهای جهانی نفت خام، دسترسی مستقیمی داشته باشد.

ب- خط لوله باکو- تفلیس- ارزروم: این خط لوله نیز همچون خط قبلی منطقه شاه دنیز آذربایجان به گرجستان و سپس به ارزروم ترکیه میرسد. از مهمترین اولویتهای این خط لوله، عدم وابستگی سیستم انتقال منابع گازی دو کشور قزاقستان و ترکمنستان به روسیه در جریان انتقال منابع آن به قاره اروپا میباشد , 2011: 81 -      - .

د- خط لوله گاز تاپی: این خط لوله 1814 کیلومتری که مورد حمایت بانک توسعه آسیا است قرار است روزانه 3,2 میلیارد فوت مکعب گاز را  از  میدان  گازی  دولت    آباد  ترکمنستان  به  منطقه  مولتان  پاکستان  و  شهرک  فاضیلکای  هند  منتقل  کند , 2015 -      - . صدور گاز ترکمنستان به آسیای جنوب شرقی و کشورهای نظیر هند، چین، پاکستان و افغانستان در شرایطی قوت مییابد که فشارهای بینالمللی بر ایران افزایش یافته و ایالات متحده آمریکا بطور علنی خواستار عدم توافق پاکستان، هند و چین با ایران در خصوص خط لوله صلح شده است.

ضمن اینکه آمریکا خواهان متنوع سازی مسیرهای صادرات گاز ترکمنستان نیز شده است تا از این طریق هم از نفوذ روسیه در منطقه بکاهد و هم نقش ایران را در صدور نقش گاز خدشه دار نماید. قرار است این خط لوله تا سال 2019 افتتاح گردد. در پروژه خط لوله صلح میان ایران-پاکستان و هند قرار بود تا براساس تفاهمنامه های امضا شده، ایران تا مدت 25 سال، گاز خود را با قیمت توافقی به این دو کشور بفروشد.

پس از انجام مراحل اولیه اجرای این پروژه بزرگ با توجه به تسلط آمریکا بر هندوستان و فشارهای وارد شده به این کشور، در نهایت هندوستان از پروژه کنارهگیری کرد و پس از آن نیز پاکستان به انجام تعهدات خود هیچ علاقهای نشان نداد و به دلیل کمبود منابع مالی از ایران، روسیه و چین درخواست کرد برای اجرایی شدن آن مشارکت کنند، این روند تاجایی ادامه داشت که دولت ایران درخواست اعطای وام 500 میلیون دلاری به پاکستان را رد کرد و بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت دولت یازدهم ایران اعلام کرد تا وقتی هند به عنوان دومین مصرفکننده گاز این خط لوله اعلام آمادگی نکند، ایران تمایلی به بهره برداری از این مسیر انتقال نخواهد داشت - پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، . - 1392

آنچه که از روند احداث و بهرهبرداری این خطوط لوله مبین است، اتخاذ رویه حذفی از سوی موسسان آن میباشد. چنین کنش رفتاری حکایت از عدم وجود مناسبات تعاملی میان کشورهای حوزه خزر در بهرهبرداری از منابع انرژی آن میباشد. در واقع کشورهای حوزه خزر بیشتر به جای آنکه در حوزه انرژی به همکاری و تعامل با هم مشغول گردند، به رقابت و بکارگیری عامل سوم در استفاده از منابع هیدورکربوری دریای خزر متمایل هستند. این رویه از سوی کشورهایی همچون آذربایجان و ترکمنستان بیشتر به انجام رسیده است.

به طور مثال علی رغم آنکه براساس اعلامیه تهران که میان سران کشورهای حاشیه خزر تصویب شد، قرار بود تا همکاریهای این دولتها در موضوع انرژی در حوزه حمل و نقل گسترش یابد و از کانال اوراسیا برای این ارتقا بهرهبرداری شود.اما در عمل مشاهده شده است که برخی از کشورها نسبت به این مسئله رویه دوگانهای از خود نشان دادهاند که نشان دهنده عدم کارایی رویههای دیپلماتیک در اثربخشی بر موضوعات سیاسی- اقتصادی میباشد.

.2,1,2 منابع غیرهیدروکربوری بحرانزا

این منابع به طور عمده شامل بهره برداری از منابع جانوری دریاری خزر میباشد. به طور ویژه در این زمینه میتوان به ذخایر غنی ماهیان خاویاری اشاره کرد. ماهیان خاویاری تنها گونه آبزی کمیاب در دریای خزر هستند که تقریبا از 25 میلیون سال قبل در این دریای زیست میکنند. تاکنون بیش از 90 درصد ذخایر ماهیان خاویاری به دلیل صید بیرویه و قاچاق نابود شده است.

میزان خاویار استحصالی از ماهیان خاویاری خزر در سال 1985 توسط ایران و اتحادیه جماهیر شوروی سه هزار تن بود که این رقم در حال حاضر به کمتر از 100 تن تقلیل یافته است. براساس آخرین تصمیم کنوانسیون بهره برداری از منابع زنده دریای خزر در سال 2010، سهمیه کشورهای حاشیه خزر برای برداشت خاویار حدود 90 تن تعیین شد. اما کاهش ذخایر خاویاری ناشی از دلایل و ایجاد شرایط خاصی در منطقه خزر است - پورکاظمی، .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید