بخشی از مقاله
چکیده:
هدف ما در این تحقیق این است که کنش متقابل اجتماعی را به صورت کلی شرح دهیم. از روش کتابخانه ای سود برده ایم. کنش متقابل اجتماعی فرایندی است که با برقراری ارتباط میان کنشگران آغاز می شود و شکل گیری رابطه اجتماعی میان آنان و جریان یافتن این رابطه را در گذر زمان ممکن می سازد. طی یک سده فرایند کنش متقابل اجتماعی را به یکی از مهم ترین موضوع های علم جامعه شناسی تبدیل کردند .
کنش متقابل نمادی از زمره نظریه های مهم جامعه شناختی است. هسته اصلی آن با دیدگاه های جورج هربرت مید در دامنه محدودی عرضه شد؛ اما در سال های اخیر بر اساس اندیشه های هربرت بلومر شکل گرفت . کنش متقابل نمادی بر این اصل اساسی استوار است که انسان ها یا خودها صرفا در برابر یکدیگر واکنش نشان نمی دهند، بلکه اعمال یکدیگر را تعبیر و تفسیر می کنند. به سخن دیگر، پاسخ انسان ها به اعمال یکدیگر بی واسطه صورت نمی گیرد بلکه مبتنی بر معنایی است که به آن اعمال نسبت می دهند. زندگی آگاهانه انسان از لحاظ بیداری تا خواب یک جریان مستمر معنی سازی است، یعنی نمادین سازی چیزهایی که با آن ها سروکار داریم و آن ها را معنی می کنیم.
مقدمه:
کنش متقابل اجتماعی فرایندی است که با برقراری ارتباط میان کنشگران آغاز می شود و شکل گیری رابطه اجتماعی میان آنان و جریان یافتن این رابطه را در گذر زمان ممکن می سازد. این فرایند از دهه های پایانی سده نوزدهم میلادی موضوع بررسی های جامعه شناسان و نیز روان شناسان اجتماعی بوده است. گابریل تارد و گئورگ زیمل، نخستین جامعه شناسانی هستند که به طور مستقیم به بررسی این فرایند پرداخته اند.
آنان در واکنش به جامعه شناسی کلان، کندوکاو این فرایند را آغاز کردند و با پژوهش های خود نگرش تازه ای در جامعه شناسی پدید آوردند؛ نگرشی که بر پایه آن جامعه شناسی خرد شکل گرفت. پس از آن گروهی پرشمار از جامعه شناسان در راهی که تارد و زیمل گشوده بودند، گام نهادند و طی یک سده فرایند کنش متقابل اجتماعی را به یکی از مهم ترین موضوع های علم جامعه شناسی تبدیل کردند. فرایند کنش متقابل اجتماعی سازوکاری است که شکل گیری رابطه اجتماعی میان کنشگران را ممکن می سازد.
این فرایند با تاثیر گذاری و تاثیر پذیری متقابل میان کنشگران پدید می آید و در آن هر کنشگر با قابلیت ها و توانمندی های فردی خود شرکت می کند. قابلیت ها و توانمندی های فردی هر کنشگر که سرمایه اجتماعی او به شمار می آید، برآمده از تجربه های اوست که در گذر زمان و بر اساس فرآیند تجربه آموزی تغییر پذیر است. تغییر سرمایه اجتماعی فردی کنشگران سبب می شود تا وزن و موقعیت آنان در فرایند کنش متقابل نیز پیوسته یکسان نباشد و به ازای تغییرات سرمایه اجتماعی فردی کنشگران موقعیت آنان نیز در این فرایند تغییر کند
فرایند کنش متقابل اجتماعی سازو کاری - یا مکانیزمی - است که بر پایه ان رابطه میان انسان ها شکل می گیرد. این رابطه در جریان فراز و فرود کنش متقابل تداوم می یابد یا متوقف می شود. جریان یافتن یا به کار افتادن این سازوکار در گرو آن است که صحنه کنش متقابل، دست کم، دو کنشگر حضور یابند و این دو کنشگر در این صحنه- که با پیدایش و گسترش فن آوری ها تنها به صحنه کنش متقابل چهره به چهره یا رو در رو محدود نمی شود - در برابر یکدیگر قرار گیرند و نه در کنار هم. این به آن معناست که حضور کنشگران در کنار یکدیگر به تنهایی متضمن شکل گیری و جریان یافتن یک رابطه اجتماعی نیست. آن ها در این حالت فقط یک تجمع انسانی را تشکیل می دهند، حال آنکه فرایند کنش متقابل اجتماعی زمانی آغاز می شود که کنشگران نسبت به یکدیگر در موقعیت پاسخگویی قرار گیرند و تا زمانی که این موقعیت پاسخگویی پابرجاست، فرایند کنش متقابل نیز ادامه می یابد و قطع نمی شود
کنش متقابل:
کنش متقابل نمادی از زمره نظریه های مهم جامعه شناختی است. هسته اصلی آن با دیدگاه های جورج هربرت مید در دامنه محدودی عرضه شد؛ اما در سال های اخیر بر اساس اندیشه های هربرت بلومر شکل گرفت - ریتزر، ٌَُْ: ٌُُ - . در این رویکرد فرهنگ بر روابط معنادار متقابلی استوار است که بین کنشگران در جریان است. در این میان، ماکس وبر به عنوان نخستین جامعه شناسی که تاثیر غیر مستقیمی در پدید آمدن این مکتب داشته، برای فرهنگ ارزش و اهمیت خاصی قائل شده و مفهوم فرهنگ را برابر با ارزش ها می داند - حیدر پور و محمدی مزینانی، ٌََُ: ِّ - . از دید وبر، پیدایش جامعه مدرن با تحولات شگرفی در الگوهای کنش اجتماعی همراه بود
کنش متقابل نمادی بر این اصل اساسی استوار است که انسان ها یا خودها صرفا در برابر یکدیگر واکنش نشان نمی دهند، بلکه اعمال یکدیگر را تعبیر و تفسیر می کنند. به سخن دیگر، پاسخ انسان ها به اعمال یکدیگر بی واسطه صورت نمی گیرد بلکه مبتنی بر معنایی است که به آن اعمال نسبت می دهند. زندگی آگاهانه انسان از لحاظ بیداری تا خواب یک جریان مستمر معنی سازی است، یعنی نمادین سازی چیزهایی که با آن ها سروکار داریم و آن ها را معنی می کنیم
دیدگاه کنش متقابل نمادی از دیدگاه های جامعه شناسی معاصر است که پدیده های اجتماعی را از دریچه خاصی مطالعه می کند. به طور کلی این دیدگاه بر پویایی کنش متقابل - تعامل - اجتماعی بین فرد و اجتماع و نتایج این فرآیند تاکید می کند . اندیشمندان این دیدگاه بر تعامل افراد و اجتماع در شکل گیری شخصیت فرد توجه خاصی مبذول کرده اند. آنان معتقدند که افراد با یکدیگر و با محیط خود کنش متقابل دارند و محیط اطراف خود را تحت تاثیر قرار داده و تحت تاثیر محیط و دیگر افراد موجود در آن نیز قرار می گیرند. از این رو، شخصیت انسانی چیزی جز آن چه که در برخورد با محیط و دیگران شکل می گیرد، نیست
آنچه نقش مهم تر و قابل تامل تری در بحث فرهنگ و کنش متقابل نمادین داشت، پیدایش مکتب شیکاگو در سال ٌٍَُ در دانشگاه شیکاگو بود که یکی از ویژگی های مشخص کننده آن همان نظریه کنش متقابل نمادین بود. رابرت پارک یکی از شخصیت های برجسته این مکتب به حساب می آید. وی در بررسی شهر شیکاگو بیشتر بر مفهومی جدید با عنوان فرهنگ تاکید می کند.
از نظر او، شهر تنها محل استقرار ساختمان ها، نمادها، خیابان ها و افراد نیست، بلکه خود ارائه دهنده فرهنگ نیز است. مسله اصلی در این مکتب، تطابق کنشگران و گروه های مختلف اجتماعی با جامعه مدرن است. در صورت تغییر این گروه ها و شناسایی این تغییرات با توجه به شرایط و معنی متفاوت افراد از زندگی در جامعه جدید، زندگی افراد اهمیت پیدا کرده است.
نظریه پرداز دیگری که در قالب کنش متقابل نمادین گفته است، ساپیر می باشد. وی جزء نخستین کسانی است که فرهنگ را نظام ارتباط میان فردی معرفی کرد. ساپیر توضیح می دهد که جای حقیقی فرهنگ در کنش های متقابل فردی قرار دارد. از دیدگاه وی، فرهنگ مجموعه ای از معانی است که افراد یک گروه مشخص از طریق کنش های متقابل به یکدیگر منتقل می کنند. از همین جا او در رو به روی تصورات ماهیت گرایانه از فرهنگ قرار می گرفت
- 1 زیر ساخت های نظری جامعه شناختی:
دو نظریه جامعه شناسی پدیدار شناختی و روش شناسی مردمی ادموند هوسرل، آلفرد شوتز و هارولد گارفینگل، که هر دو حیطه علائق مشترکی به دنیای اجتماعی دارند و بر پایه تعاریف اجتماعی بنا شده اند، توضیح می دهند که چگونه کنش گران موقعیت اجتماعی را تعریف و معنی و بر اساس آن تعاریف عمل می کنند. کنش گران صرفا ظرف های منفعلی محسوب نمی شوند بلکه خالقان فعال عرصه اجتماعی اند. روش شناسی گارفینگل به مطالعه روشی می پردازد که مردم با آن حقیقت را می سازند یا بازسازی می کنند ولی مضمون مشترک همه تفسیرهای جامعه شناختی به دست آمده از آلفرد شوتز در حیطه جامعه شناسی پدیدار شناختی این است که فرد کنش گر واقعیت اجتماعی را می سازد.
نزد روش شناسان مردمی، نظیر هیومهان و هیوستن، فرد کنش گر موقعیت ها و قواعد را ایجاد می کند و در همان حال نیز خود و واقعیت اجتماعی اش را شکل می دهد. شوتز بر آن است که »جهان زندگی« چهارچوب منظم زندگی اجتماعی و فرهنگی را در بر گرفته است و تاثیر بسیاری بر افکار و کنش کنش گران دارد. او به اجزای خاص جهان زندگی توجه دارد. سه عنصر عادی دانش قسمتی از حقیقت پذیرفته شده یا مسلم زندگی روزمره اند : دانش مهارت ها، دانش مفید و دانش به دستورالعمل ها. هر یک از این ها قسمتی از اندوخته اجتماعی دانش است که کم و بیش به کنش عادتی یا عادی منجر می شود. در راستای این سه بعد دانش، دانش به دستورالعمل ها به گونه های متفاوت معیاربندی شده است. در موقعیت های معین، دستورالعمل ها به مثابه شیوه های هنجاری تلقی شده و کنش گر در موارد لازم آن ها را به کار می برد
از نظر شوتز، درون جهان زندگی »روابط ما« و دیگران، هر دو ، وجود دارد. »روابط آن ها« تحت تسلط نیروهای فرهنگی است که می توان آن ها را به طور علمی مطالعه کرد؛ در حالی که روابط ما تحت تسلط فرایندهای آگاهی فرد است و نمی توان آن ها را با این شیوه مطالعه کرد. روابط ما بر اساس میزان نسبتا بالایی از صمیمیت تعریف شده است که، به موجب آن، کنش گران با زندگی نامه فردی یکدیگر آشنایند. روابط خالص ما یک رابطه چهره به چهره است؛ به نحوی که »شرکت کنندگان از زندگی همدیگر آگاهند و در یک رابطه همدلانه برای مدت زمان کوتاهی مشارکت دارند«
پس روابط ما شامل آگاهی مشارکت کنندگان و الگوهای کنش و واکنش است که شاخصه کنش متقابل چهره به چهره است. روابط در این سطح بسیار پیچیده و بیش از حد موضوع توافق فردی میان کنش گران تلقی می شود. روابط ما از روابط آن ها به واسطه جهت یابی خاص به سوی سایر افراد در دایره روابط متقابل تشخیص دادنی است. هنگام شرکت در روابط اجتماعی، هر انسانی صرفا آگاهی خاصی از دیگری دارد. بدون دستورالعمل ها، کنش گران مجبورند در هر موقعیت جدید پاسخی مناسب ابداع کنند. انسان برای زندگی در جامعه نیازمند سنخ بندی هایی است. او جامعه پذیری در زندگی روزمره را از طریق والدین، معلم و دوستان و کلا در »روابط ما« یاد می گیرد و به دستورالعمل هایی نیازمند است تا باعث بقای او در محیط های گوناگون شود