بخشی از مقاله

چکیده

تحقیق حاضر، جهت بررسی مشکلات اثرات طلاق بر کودکان، تک والدینی، والدین ناتنی وتاثیرآن برکودک ومشکلاتی که این پدیده برروابط کودک در روابط اجتماعی درمحیط پیرامون می گذارد ونیز فقدان یکی ازاعضای خانواده و میزان سازگاری آنها با افراد، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر نقش طلاق و اصطلاح فمینیسم بر فروپاشی خانواده می باشد؛ تحقیق حاضر به روش کتابخانهای انجام پذیرفته است و به صورت توصیفی، تحلیلی انجام گرفته است.

مقدمه

طلاق موضوعی است که تاچندسال پیش همه درباره آن به نجوا حرف می زدند، ویااین اصطلاح را به ندرت وآن هم باواکنش نسبت به آن می شنیدند، بطوری که کسی که ازهمسرش جدامی شدبه خاطرطلاق عواقب شغلی، اجتماعی و.... درانتظارش بود. اما امروزه، متاسفانه شمارقابل ملاحظه ای، ازدواجها به طلاق ختم می شود ودرنتیجه برای زن وشوهر وهم فرزندان آنهامشکلات عدیده ای به وجودمی آید.

خانواده، اولین پایه گذارشخصیت وارزش های فکری است که نقش مهمی درتعیین سرنوشت، سبک وخط مشی زندگی آینده، فردداردواخلاق وسلامت روانی فردتاحدودبسیاری درگروی آن است.یکی ازانواع خانواده های نامتعادل، خانواده های طلاق است که روابط اعضا درآن خانواده به نحو بارزی ازهم پاشیده شده، ودرمواردی به طور کلی قطع شده است.

طلاق به هردلیل، درست یانادرستی که صورت می گیرد - هم برای فرد وهم برای جامعه - پیامدهایی دارد؛ وزوج های متارکه کرده رابه انزوای موقت یا دائمی می کشاند. 

انسان خودمعیار و ملاک موفقیت خودراتعیین می کند،درتعیین معیارملاک موفقیت جامعه والگوما موثرمی باشند.

به حکم تاریخ هرجا اشخاص وتمدن هاباهم هماهنگ بوده وازاصول متعالی استفاده کرده اندبه موفقیت رسیده اندوهرآینه که ازاصول فاصله گرفته اندباناکامی ونامرادی روبروگردیده اند.به عبارت دیگرتوانایی هرجسمی به میزان اراده شخص است ویادراصطلاح » خواستن توانستن است.« این جمله ارزشمندکه نزدیک به چهارصدسال پیش گفته شده است، امروزه درروانشناسی کاربردی، زیربنای بسیاری ازنظریات است.امام علی - ع - به ما می آموزدکه مبادادرکارهایی که انجام می دهیدازسرانجام امور، باورمنفی ونادرستی داشته باشید،که اگردارای باوری منفی باشید، شکست خواهیدخوردوبه نتیجه مثبت نخواهیدرسید

درهرجامعه ای بخش قابل توجهی ازافرادانسانی راکودکان تشکیل داده وباتوجه به این که آنان ازلطافت روحی بالایی برخوردارندوهمچنین بسیارآسیب پذیر وشکننده می باشند، به طوری که تحولات سریع اجتماعی وفرهنگی درجوامع امروز برپیچیدگی روابط انسانی تاثیرگذاربوده فدرجهان امروز، عمده فعالیت های مشاوره ای معطوف به مدرسه است، ومدارس وآموزشگاهها به مهمترین پژوهش وعمل درمشاوره تبدیل شده اند. ولی متاسفانه این مساله درمیهن ما جایگاه واقعی خود راپیدانکرده است.

درحالی که اهمیت این دوره وبه طورکلی دوره ابتدایی برهیچ کس پوشیده نیست، وچه بسا کودکانی که بعلت طلاق والدین دروضعیت نابسامانی بسرمی برند، وهرروزمی بینندکه مادریاپدر، همکلاس هایشان به مدرسه مراجعه می کنند، واصطلاحاتی که ممکن است دوستانشان به آنه بزنندکه فلانی پدریامادرندارد وهمچنین درمورد افرادی که والدین رابه دلایل گوناگون ازدست داده اند.

آنچه که به زندگی کودک شکل می دهد، دستورها وتوصیه های مانیست، بلکه اعمال وشیوه های زندگی ماست.جزئی ترین،ریزترین،پنهان ترین وغیررسمی ترین رفتارهای ما، وسیع ترین،عمیق ترین وآشکارترین تاثیرات رابه دنبال دارند..» کودکان آنچه که مامی خواهیم نمی شوندبلکه آنچه که ما انجام می دهیم، می شوند.«

خوشبختانه این نکته که کودکان خردسال شالوده وسنگ بنای جامعه هستند، به میزان شایات توجهی موردپذیرش وتاییداست واکنون، به آن به عنوان راه ورود به حیطه رشدانسانی وموقعیتی برای مشارکت بخش های گوناگون فعالیت های اقتصادی واجتماعی، فرصتی برای تماس وهمکاری باجوامع محلی نگریسته می شود.واقعیت این است که چگونگی نگاه ودیدمابه مسائل مربوط به کودکان، آیینه تمام نمای آینده ی جامعه ی ماست.

داشتن فرزندان سالم وشاد،عامل تداوم حیات خانوادگی است ونباید بسیاری ازاموری راکه به زندگی خانوادگی شیرینی ولطف می بخشدفدای چیزدیگری کرد.تولد فرزندان درمحیط خانه، احساس ثمرداشتن را برای والدین درپی دارد وبدین ترتیب آنها احساس بقای نسل راخواهند داشت.به راستی که تشبیه زیبای پیامبرکه فرمودند:»فرزند صالح گلی از گل های بهشت است.«گل های زیبانشان ازتلاش های بی وفقه والدین داردکه باصبوری ثمره ی زندگانی خودرارشدوپرورش داده اند، تعدد فرزندان به مثابه جمع شدن گل هادرکناریکدیگراست که گلستانی زیبا وآرام بخش راپدیدمی آورد.

یافته ها

طلاق نه تنها فقدان والدین بلکه اغلب فقدان محیط خانواده وازدست دادن یک زندگی راحت رابه همراه دارد. - والراستین، - 1983 تاثیرات طلاق فراگیرتر و طولانی ترازآن است که معمولا" تصورمی شود.

طلاق یک اتفاق درزندگی فردی نیست، بلکه دسته ای ازتجربیات واسترس ها رابرای تمامی اعضای خانواده درپی داردوبادرگیری والدین پیش ازجداشدن واقعی آن هاشروع وپس ازطلاق باعث تغییرات متعدد درزندگی آن ها می شود. طلاق به هردلیل، درست یانادرستی که صورت می گیرد - هم برای فرد وهم برای جامعه - پیامدهایی دارد؛ وزوج های متارکه کرده رابه انزوای موقت یا دائمی می کشاند . درمجموع طلاق یک اتفاق ناگواردرزندگی است.

اثرات طلاق بر کودکان

گرچه تاثیرات رفتاری وروانی ناشی ازطلاق برکودکان درطی دوسال به حداقل می رسد.ولی همه این ناراحتی ها برای همیشه فراموش نخواهند شد.هرچه سن کودک موقع طلاق والدین کمترباشد علایم افسردگی ومشکلات تحصیلی که خواهند دا شت به مراتب بیشترمی باشد.

یک تاثیربلندمدت طلاق برروی کودکان این است که آن ها موقع ازدواج، احساس ترس خواهندکردوخوشحال نخواهندبود.زیرا این کودکان فکرمی کنندکه قادربه داشتن روابط محبت آمیزباهمسرخودنخواهندبود.وبه این دلیل،ازنظرموفقیت درازدواج، بادیگرافرادمتفاوت خواهندبود. درمجموع طلاق یک اتفاق ناگواردرزندگی است. که فقط تعدادکمی ازکودکان پس از گذشت ده سال ازآن، می تواننداحساسات مثبتی ازخودنشان دهند.باوجوداین به نظرمی رسدکه حضور در خانواده ای پرکشمکش، ازبودن درخانواده ای که والدین ازیکدیگر جداشده اند، برای رشدکودک زیانبخش ترباشد.

دکتروالراشتاین1 برمبنای مطالعاتی که درزمینه خانواده های طلاق داشته است، می گوید:»مشاهده ی خارق العاده ای نشان می دهدکه ازارزش عاطفی رابطه فرزندباهریک ازوالدین درسالهی پس ازجدایی،هرگزذره ای کاسته نمی شود.حتی درجایی که مادردوباره ازدواج می کند، بازهم ازاهمیت روانشناختی وعاطفی پدربیولوژیکی2 کاسته نمی شود - .

کودکان کم سن تردرواکنش به پدیده طلاق اغلب، خیال بافی های وحشت انگیز، احساس تنهایی ورهاشدن، وانکاروضعیت موجوددرخانواده را، تجربه می کنند.اغلب والدین به دلیل آنکه خودتحت فشارروحی هستند، دراطمینان بخشیدن به کودکان، وکمک به آنها برای درک وضعیت کنونی ودرک وضعیت آینده ناموفق هستند.طلاق نه تنها فقدان والدین بلکه اغلب فقدان محیط خانواده وازدست دادن یک زندگی راحت رابه همراه دارد.برای این منظورکودک باید براحساس عمیقش نسبت به طردشدن، تحقیر، بی مهری، و....غلبه کند. 

تحقیقات انجام شده

یکی ازنتایج تحقیق اشتاین این است که کودکان طلاق،ازچیزی که درباره ی خودقبول دارندفخوششان نمی آیدوبرای آنکه هنوزهم به خودشان این احساس راالقاکنندکه جزیی ازیک خانواده معمولی اند،رابطه خودراباهردو والد،سوای رابطه ای که با والد کفیل3 خوددارند، محکم نگه می دارند.

درتحقیقاتی که ازنقش پدردرخانواده سالم ازیک سو ودر خانواده های فرو پاشیده ازسوی دیگربه عمل آمد،مشخص شدپدرنیزدرست به اندازه مادردرزندگی فرزندان خودنقش دارد. دربررسی علل طلاق ها، یکی ازعلت های بارزنداشتن فرزند مطرح گردیده است

شرایط کودک در محیط خانواده

محیط البته موضوعی به شدت شخصی است. دوکودک همسال دردومحیط متفاوت به دوطرز مختلف پرورش می یابند.مسلما" داشتن یک برنامه خوب غذایی برای سالم وشاداب نگهه داشتن فرزندمان ضرورت دارد.تا جایی که برعکس آن باعث می شودکه به مرور باعث مشکلات وسیعی ازدمدمی مزاجی، خستگی، بیحالی وبیقراری گرفته تا شب ادراری، اختلال درخواب،عملکردضعیف درمدرسه ودرمواردی حتی بزهکاری ایجادنمایند.وبه همه این ها بایدناخوشی رانیز افزود.

محیط خانه ای که آرامش حکمفرماست وکودک ازیک رژیم غذایی مناسب برخورداراست، مراحل رشدکودک به طور طبیعی پیش می رود به طوری که جسم کودک به مرو.ر رشدمی کندوبزرگ وبزرگ ترمی شود.چراکه کودک در کنار خانواده به مشکلات فکرنمی کند. ولی درخانواده ای که هرروزدرآن خانواده دعوا، فحش وناسزامی باشدکودک احساس ناامنی می کند ومطمئنا" رژیم غذایی مناسبی دراین محیط دردستورکارنیست وچه بسا بیشتر اوقات گرسنه کودکان بخوابند وچه عواقبی درانتظاراین کودک خواهدبود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید