بخشی از مقاله

چکیده

قاعده لاضرر از جمله قواعد مهم و اساسی که با توجه به سیر تحولاتی آن در حقوق اسلام از جمله قواعدي بوده که فقهاء و حقوقدانان در بیان آن نظرات مختلفی پیرامون مفاد و آثار آن ارائه دادهاند.یکی از ادله هاي اصلی بکار رفته از سوي صاحبنظران در مسائل فقهی در جهت اثبات مشروعیت اخذ خسارت معنوي، قاعدة لاضرر است. در هر حال، اگرچه فقهاي اسلام در این قاعده، نظرات مختلفی را ابراز نموده اند؛ اما هر یک حقایقی را بیان داشته اند که نظامهاي حقوقی پیشرفته در عصرحاضر آنها را در قوانین خود وارد کرده اند.

این امر بخوبی نشان می دهد، نظام حقوقیاسلام مبتنی بر فطرت و عقل سلیم و صادر از مصدر وحی می باشد، قادر استبا حفظ طراوات و حیات خود، مشکلات جوامع بشري را براساس عدل و انصاف برطرف نماید. در فقه، بحث مستقل و مجزایی براي ضرر - خسارت - و اقسام آن وجود ندارد ولی پاره اي از فقها به هنگام بحث درباره قاعده لاضرر در فصل مربوط به دیات یا دیگر قواعد، اشارات پراکنده اي به موضوع خسارات معنوي کرده اند. در این مقاله بر آن شدهایم تا با توجهبه اهمیت جبران ضرر و زیان معنوي و تأثیر آن بر روحیه افراد جامعه به طور مفید بپردازیم.

درآمدي بر بحث

قاعده لاضرر؛ یکی از قواعدي است که در فقه اسلامی جایگاه ویژه و نقش چشمگیري داشته است و تاکنون ایفا می کند، تا جایی که مشهور فقیهان در بسیاري از احکام و فروعات در ابواب گوناگون - عبادات و معاملات - بدان استناد کرده اند.مستند این قاعده جمله معروف»لاضرر و لا ضرار« است که ازفرمودههاي پیامبراکرم - ص - میباشد و در روایاتزیادي از شیعه و سنّی نقلشده است.

خسارتی که در نتیجه فعل زیانبار فردي به دیگري وارد می شود ممکن است مادي و یا معنوي باشد. علیرغم اهمیت و ارزش والاي حقوق معنوي براي انسان و حتی با ارزش تر بودن آن از حقوق مادي همواره این سؤال مطرح بوده که در صورت ایراد خسارت معنوي، آیا زیان دیده غیر از درخواست اعاده حیثیت، می تواند پولی دریافت دارد. تحمل ضرردر حقوق کنونی منحصر به موردي نیست که شخص نفع مادي یا مالی را از دست می دهد.

انسان در برابر لطمه هاي روحی نیزآسیب پذیراست، آسیبی گاه نمو دار نیستولی ازدرون به و آزار میرساند ضررهاي عاطفی رزند خویش را از دست داده است جبران کردرا نمی توان با پول ارزیابی کرد. آنچه از دست رفته با پول به دست نمی آید. جهانی دیگر با معیارهاي دیگر است و به همین جهت نیز گروهی آن را جبران نا پذیر میدانند و از آلایش هاي مادي مبرا می شناسند، می گویند چگونه می توان درد جانکاه مادري را که فرزند خویش را از دست داده است جبران کرد.وبا چه تعبیر حیثیت بر باد رفته شریفی را ممکن است با پول بدست آورد؟

ولی باید دانست که جبران خسارت به معنی زدودن همه آثار آن نیست .ودر ضررهاي مادي نیط دادن پول همیشه نمی تواند آنچه را زیان دیده از دست داده است به باز گرداند یا پرنده زیبایی را که کشته شده زنده می کند یا تابلوي نقاشی پاره شده را دوباره می سازد؟ هدف از دادن خسارت این است که وسیله معادلی در اختیار زیاندیده قرارگیرد، وسیله اي که بتواند اورا خشنودسازد و جایگزینمال از دسترفتهشود.همانگونه که با پولدر امور مادي می توان معادلی براي مال تلف شده پیدا کردتامین خرسندیهاي معنوي نیز امکان دارد این خرسندیها قادر نیست اندوه و تاثر عاطفی را از بین ببرد ولی همین اندازه که آلام روحی را تسکین دهد کافی است.

پس دادرس باید در هرمورد خاص تمیز دهد که با چه مبلغ چول می توان براي زیاندیده موقعیتی بوجود آوردکه اندوه ناشی از حادثه زیانبار تا حد معقول از بین برود. این داوري نه ساده است و نه قاطع ولی هرچه هست بهتر از نا دیده گرفتن صدمه هاي عاطفی است - قانون مسئولیت مدنی - بر خلاف پارهاي ازقوانین خارجی،لزومجبران ضررهاي معنوي به صراحت پیش بینی شده و قانونگذار وسایلی براي این منظور اندیشیده است که از جنبه مادي آن بکاهد.

چنانکه در ماده 10 چنین آمده است هرکسی که به حیثیت و اعتبارات شخصی یا خانوادگی او لطمه وارد شود می تواند از کسی که لطمه وارد آورده است جبران زیان مادي و معنوي خود رابخواهد هرگاه اهمیت زیان و نوع تغصیر ایجاب نماید، دادگاه می تواند در صورت اثبات تقصیر، علاوه بر صدور حکم به خسارت مالی،حکم به رفع زیاناز طریق دیگر، از قبیل الزام به عذر خواهی و درج حکمدر جراید و امقال آن نماید. این مقاله درصدد هر چه بهتر این طوري و استفاده مفیدتر فرهیختگان حقوق و توجه به تامین مالی زیان دیده می باشد.

بیان مفاهیم تحقیق

واژه ي ضرر؛ یکی از راههاي شناخت مفاهیم از راه ضدشان است. در مورد معنی ضرر برخی از لغویین تعبیر نمودهاند به»خلاف النفع1« و بعضی به»نقصان در حق2« وگروهی به »نقص و قصور در اعیان.3« اماظاهرا اختلافدر تعبیر ناشی از وضوح معنی کلمه است نه اختلاف در معنی؛ بنابراین بر فرض که سخن اهل لغت، حجت و دلیل باشد، در مواردي رجوع به آن میکنیم که معنی روشن نباشد و از باب مراجعه جاهل به دانا کلامش را معتبر بدانیم، اما در خصوص این مورد باید به برداشت عرفی آن توجه نمود.

با توجه به موارد استعمال کلمه ضرر در عرف میتوان گفت: در هر جا که نقص در اموال ایجاد شود یا منفعت مسلمی از دست برود، یا به سلامت و حیثیت شخصی لطمه وارد شود ضرر تحقق یافته است.4 »مصباح المنیر:« ضرر، عمل ناپسند نسبت به دیگران و یا نقص در اعیان باشد. »نهایه ابن اثیر:« مفهوم فرمایش پیامبر اسلام - ص - این است که انسان نباید به دیگرى ضرر بزند و از حق او چیزى بکاهد. کلمه ضرار؛ »ابن اثیر« به چند قول در این باره اشاره میکند:

الف - ضرر عمل یک نفر است و ضرار در صورتی است که ورود ضرر دو جانبه باشد و به یکدیگر خسارت وارد نمایند.

ب - ضرر؛ یعنی شروع به ایجاد زیان، در حالیکه ضرار بین مجازات نمودن ضرر زننده با ایراد ضرر به او.5

ج - ضرر در مواردي است که شخص به دیگري ضرر میرساند تا خودش بهرهمند شود و ضرار در مواردي است که با ضرر رسانیدن به دیگري نفعی عاید او نشود.

د - هر دو به یک معنی هستند و تکرار بواسطه تاکید است.

ه - ضرر به مفهوم ایراد زیان به غیر است، بصورت عمد یا غیر عمد، اما ضرار فقط شامل عمدي میشود.

و - ضرر به معناي ایجاد خسارت مالی و جانی است و ضرار یعنی در سختی و حرج قرار دادن دیگران، بررسی احتمالات ذیل است:

™    احتمال اول: سخن معروفی است که گفته میشود، اصل در باب مفاعله این هست که طرفینی باشد، ولی با توجه به اینکه در موارد زیادي از جمله در قرآن کریم ضرار در مورد ضرر دو جانبه بکار نرفته است این احتمال قابل پذیرش نیست.

™    احتمال دوم: به لحاظ اینکه باب مفاعله است، بیان گردیده و ضعف آن روشن است؛ زیرا چنین چیزي نه از ریشه ضرار بدست میآید و نه از هیئت و شکل آن، بلکه یک نوع توجیه براي معناي حدیث است.6

™    احتمال سوم: نیز قابل قبول نیست زیرا در صورتی که انجام عمل ضرر آفرین، هیچ نفع مادي و غیر مادي نداشته باشد، کاري عبث و بیهوده است و کسی رغبت به انجام آن ندارد تا با جمله لاضرر از آن نهی شود. پس اختصاص لاضرار را به چنین مواردي قابل توجیه نیست.

™    احتمال چهارم: یعنی ضرر و ضرار به یک معنی باشند ظاهرا با اشکالی روبرو نیست و نتیجهاش این میشود که لاضرار براي تاکید آورده شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید