بخشی از مقاله

چکیده

بشر تمایل فطری به سوی وحدت دارد و ذهن وی پیوسته در پی وحدتبخشی به اجزای متکثّر و پراکنده است. یکی از مظاهر نمود وحدت در جهان که ارتباط تنگاتنگی هم با شیوه زندگی انسانها دارد، معماری است. فقدان وحدت در معماری عصر حاضر باعث شده تا در صدد رفع این نقیصه، به دنبال کشف عوامل ایجاد کنندهی وحدت در آثار معماری باشیم.

در این راستا، به بررسی و تحلیل مطالعات انجام شده در این زمینه پرداخته شده است و با بهرهگیری از اصول وحدتبخش در معماری اسلامی، برخی از عوامل ایجاد-کنندهی حس وحدت در معماری، چه از لحاظ بصری و چه از لحاظ مفهومی، استخراج شدهاند. عواملی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفتهاند عبارتند از هندسه، تناسبات، نور و و رنگ، نمادپردازی و افزایش فضا و کاهش ماده در معماری. رویکردهای متفاوت و در بعضی موارد متضادی در هنگام بررسی ادبیات موضوع دیده شد که این به دلیل ماهیت بحث وحدت بوده است و عدم جهتگیری صحیح در بهرهبرداری از آنها باعث به بیراهه رفتن مباحث میشود که باید از آن اجتناب کرد.

-1 مقدمه

معماری ایرانی به دلیل همراه شدن با اصول سنت اسلامی، از دیرباز در پی تلفیق همهی جنبههایش برای رسیدن به وحدت بوده است. وحدت در معماری ایرانی B همانند معماری سایر کشورهاB یک اصل ریشهدار بوده که هم اکنون فقدانش در غالب بناهای حال حاضر احساس میشود. وحدت یک مقوله قابل درک برای انسانهاست؛ چه افراد عام که تنها با نگریستن به پدیدهها یک دریافت حسی نسبت به وحدت پیدا میکنند و چه افرادی که به طور خاص در این زمینه مطالعه و تفکر مینمایند. تألیفات فراوانی که در این زمینه ، با نظرگاههای مختلف در دسترس میباشد گواهی بر این مدعاست.

صاحبنظران حکمت اسلامی بر این باورند که انسان پیش از ورود به این دنیای مادی، جهانی سراسر روحانیت و وحدت را تجربه کرده است و به همین دلیل تمام تلاشها، تفکرات و نیایشهای او در راستای بازیابی آن فضای وحدانی گذشته است. - رافعی ,1385 ص - 20 از دیدگاه هنری و زیباییشناسی هم میتوان به نقل قولی از هربرت رید، در کتاب »معنی هنر « اشاره کرد که میگوید: » هنر کوششی است برای آفرینش صور لذتبخش. این صور، حس زیبایی ما را ارضا میکنند و حس زیبایی وقتی ارضا میشود که نوعی وحدت یا هماهنگی حاصل از روابط صوری در مدرکات خود دریافت کرده باشیم.« - رید ,1371 ص - 2

وحدت یک اصل موجود در جهان بوده و با خواستههای فطری انسانها نیز هماهنگی دارد. کاربران یک اثر معماری و حتی مشاهدهکنندگان آن، خواسته یا ناخواسته، از آن پیامهایی را دریافت میکنند که در ناخودآگاه آنها نقش میبندد. پس چنانچه یک اثر معماری، نمایشدهندهی حس وحدت در کالبد و مفهوم خود باشد، میتواند بخشی از نیاز درونی روح افراد را در ارتباط با آن بنا ارضا کند و همچنین از لحاظ زیباییشناسی هم جایگاه مناسبی را به خود اختصاص دهد.

روش کار در این پژوهش، توصیفی، تحلیلی و اثباتی است. به این ترتیب که پژوهشهای انجام شده در زمینه حس وحدت در معماری، مورد مطالعه، تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. برخی پژوهشها با بررسی مصداقهای مختلف، به عواملی برای ایجاد حس وحدت در معماری دست یافتهاند و برخی دیگر با تجزیه و تحلیل مفاهیم پایهای معماری و تأثیر آن مفاهیم بر مخاطب، عوامل وحدتبخش در معماری را یافتهاند. با بهرهگیری از مجموعهی این یافتهها، عوامل اصلی ایجاد حس وحدت در معماری به دست آمد. با استفاده از این عوامل و تطبیق دادن آنها با ملاحظات طراحی، احکام عملکردی برای ایجاد حس وحدت در معماری تنظیم خواهد شد.

-2 پیشینه تحقیق

فاطمه اکبری در مقالهی مشترکی با حبیب آیتاللهی و دیگران، تحت عنوان »معرفت روحانی و رمزهای هندسیادعا« کرده است که آفرینش عالم بر مبنای هندسه و قوانین کیهانیِ انتظام و تناسب، تحقق یافته است. وی در ادامه آورده است که هندسه نظام جهان هستی در چرخه تجلی آفرینش از طریق قوانین تشابه، تقارن، تناظر، تناسب، تعادل، هماهنگی و توازن به وجود نظم و اندازه در آفرینش جهان و وحدت تمامی اجزاء عالم اشاره دارد. هندسه، رمز وحدت هستی در سراسر کثرت مراتب وجود است و جریان امر واحد در همه مراتب عالم، منشاء وحدانیت این نظم شکوهمند و قانونمند در همه مراتب عالم است. 

علی دهار در مقالهی مشترک خود با رضا علیپور، هندسه را ابزاری مناسب جهت نظمبخشیدن به معماری و برقراری روابط آگاهانه میان اجزای بنا با یکدیگر دانسته، به این ترتیب در عین مرکببودن، یکپارچگی فضا را به عنوان یک ترکیب خلاق و هدفمند میسر سازد. اشراف معمار به علم هندسه و استفاده خلاقانه از آن، تبدیل مفهوم به فضا و فرم را در فرآیند طراحی تسهیل میکند و فرسایش مفهوم را در این روند به حداقل میرساند.

حاصل چنین فرایندی، نوعی معماری است که به دور از برداشتهای سلیقهای، به لحاظ نظم و تناسبات قابل درک است. در فضای قانونمند هندسه است که هر چیزی، و از آن جمله اجزاء یک خانه و یا حتی یک شهر، میتوانند به دایره هستی قدم گذارند و در فضای کثرات و گوناگونیها هویت خود را پیدا کنند. عامل بنیادین ایجاد وحدت در میان اجزای جهان هستی و از جمله در اجزای پیکره هر یک از فرهنگهای معماری چیزی جز هندسه نمیتواند باشد. 

دهار معتقد است معمار مسلمان ایرانی با استفاده به جا و نوآورانه از ابزار هندسه، زیبایی و سودمندی بنا را تضمین کرده است و به شکلی بدیع، مفهوم کثرت در عین وحدت که همانا ریشه در چکیده تعالیم اسلام یعنی اعتقاد به توحید دارد را تجسم بخشیده است و نتیجه آن، همنوایی اجزاء تناسب، نظم و هماهنگی کل بنا است. برای معمار سنتی، الگوهای هندسی مانند صورتهای کثرت در وحدت هستند. الگوهای تکرارشونده، نماد ایده لایتناهی و بیزمانی هستند. زیبایی و هماهنگی که در الگوهای هندسی مشاهده میشود، یک نظم هندسی بالاتر و عمیقتر، یعنی قوانین کیهانی را منعکس میکند.

در مقالهی »هندسه مقدس در طبیعت و معماری«، مهرداد حجازی بهرهگیری از تناسب را عامل برقرار کنندهی وحدت بین اجزای مختلف دانسته و در جایی از مقالهاش به اهمیت انتخاب و استفاده از دستگاههای تناسب برای هنرمندان و معماران اشاره کرده است. هنرمندان و معماران نه تنها نسبتهای معینی مورد استفاده قرار میگرفتند، بلکه برخی دستگاههای تناسب ترجیح داده میشدند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید