بخشی از مقاله
چکیده
بر اساس نتایج تحقیقات احتمال ابتلا به بیماری های روانی در زنانی که سرپرستی خانواده را بر عهده دارند از متأهلین و کسانی که تنها زندگی میکنند بیشتر است و در نتیجه کیفیت زندگی پایین تری دارند. در این مطالعه مروری، به بررسی مطالعات سالهای 1969 تا 2012 پرداخته شده و مطالعات نشان دادند زنان سرپرست خانوار نسبت به زنان دارای سرپرست از کیفیت زندگی پایین تری برخوردارند.
مقدمه
خانواده یکی از نهادهای اساسی است که بنیاد حیات اجتماعی بشر را تشکیل میدهد. از این رو از دیرباز مورد توجه صاحب نظران مختلف بوده است. در ایران به خاطر گذر جامعه از سنتی به مدرن، نهاد خانواده دچار تغییراتی شده است. یکی از تغییرات قابل توجه در این زمینه، تغییر در نقش نان آوری در خانواده میباشد. اگرچه در اکثر خانوادهها مردان نقش نان آوری در خانواده را عهده دار می باشند، اما هستند خانوادههایی که به دلایلی نظیر طلاق، فوت، از کارافتادگی، اعتیاد، متواری شدن همسر و دیگر علت ها، زنان نقش سرپرستی و نان آوری خانواده را به عهده گرفته اند، که به این دستهاصطلاحاً زنان سرپرست خانوار می گویند.
پرداختن به این موضوع از آن نظر حائز اهمیت است که بدانیم در سال های اخیر با روند رو به رشد شمار زنان سرپرست خانوار مواجه بوده ایم. با توجه به آمار ثبت شده در منابع رسمی، زنان سرپرست خانوار در دنیا 9/42 درصد خانوارها را تشکیل می دهند
در یک دسته بندی، خانوارهای دارای سرپرست زن به چند گروه عمده تقسیم شده اند:
گروه اول: خانوارهایی هستند که در آنها مردان به طور دائمی حضور ندارند و زنان به دلیل فوت همسر یا طلاق بیوه شده اند یا دخترانی که ازدواج نکرده و تنها زندگی میکنند و سرپرستی خانواده را عهده دار می شوند؛ گروه دوم خانوارهایی را شامل می شوند که مرد به طور موقت و به دلیل مهاجرت، مفقود الاثر بودن، متواری یا زندانی، سرباز بودن و...غایب است و زنان مجبورند به تهیه معاش زندگی خود و احیاناً فرزندانشان بپردازند؛ گروه سوم خانوارهایی هستند که مردان در آنها حضور دارند اما به دلیل بیکاری، ازکارافتادگی، اعتیاد، سرباز بودن و... نقشی در امرار معاش ندارند و زنان، عملاً مسئولیت زندگی خود و احیاناً فرزندانشان را عهده دار می شوند
زنان سرپرست خانوار نسبت به مردان به دلیل داشتن چند نقش مختلف به طور همزمان مانند اداره امور خانه، تربیت و مراقبت از فرزندان به تنهایی و کار خارج از خانه با دستمزد کمتر با استرس، مسائل و مشکلات روانی بیشتری مواجه هستند در نتیجه در مقایسه با دیگر زنان از سطح زندگی روحی و روانی پایین تری برخوردار می باشند
روانشناسان معتقدند که زنان سرپرست خانوار هم از حیث مادی وهم از حیث روانی و عاطفی دارای مشکل بوده و استرس و اضطراب بیشتری را تجربه می کنند بر اساس نتایج تحقیقات روانشناسی احتمال ابتلا به بیماری های روانی در زنانی که طلاق گرفته اند و سرپرستی خانواده را نیز بر عهده دارند از متأهلین و کسانی که تنها زندگی میکنند بیشتر است
این گروه از زنان سطوح بالاتری از آسیب پذیری و استرس را نشان میدهند - مولینس و همکاران2، . - 2011 در حوزه جامعه شناسی، زنان سرپرست خانوار با مسائل و مشکلاتی نظیر عدم دسترسی به فرصت های شغلی مناسب، سطوح پایین تر تحصیلات در بین زنان و فرزندانشان، افزایش بزهکاری فرزندان و فقر در ابعاد مختلف رو به رو هستند
زنان سرپرست خانوار در مقایسه با زنان دارای همسر با استرس بیشتری برای اداره زندگی رو به رو میشوند. شاغل بودن، کار در منزل، مراقبت از فرزندان، نگرانیهای مالی و عدم برخورداری از منابع حمایتی کافی به طور روزانه سبب استرس و پریشانی زنان سرپرست خانوار میشوند و آنها را با مشکلهایی از قبیل بیماریهای جسمانی، مشکلات خواب و افسردگی مواجه میکنند که در نهایت بهزیستی خود و خانوادهشان را تحت تاثیر قرار میدهند
پرداختن به موضوع کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار منجر به تصویر روشنی از جامعه هدف می شود و این امر می تواند منجر به ارزیابی ها و برنامه ریزی های درست شود که می تواند داده های مفیدی را در اختیار سازمانهای متولی امور زنان سرپرست خانوار مانند سازمان بهزیستی قرار دهد. در این مطالعه مروری نیز هدف بررسی کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار میباشد.
روش
در بین مطالعات منتشر شده این مطالعه به بررسی مطالعات سالهای 1969 تا 2012 پرداخته که تمرکزشان روی زنان سرپرست خانوار و کیفیت زندگی آن بوده است که توسط زنان سرپرست خانوار به تکمیل پرسشنامه هایی در زمینه کیفیت زندگی پرداخته اند.
بحث و نتیجه گیری
یکی از مهم ترین مشکلاتی که زنان سرپرست خانوار با خود به همراه داشته اند کیفیت پایین زندگی آنان است. این مطالعه مروری در زمینه بررسی کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار به منظور برنامه ریزی در جهت توانمند سازی آنان انجام گرفته است.
کرنی، بویل، آفورد و راسین - 2003 - 6 در بررسی میزان استرس و حمایت اجتماعی مادران متأهل و مادران مجرد دریافتند مادران مجرد نسبت به مادران متدهل به احتمال بیشتری دچار دورههایی از افسردگی بودند. همچنین مادران مجرد میزان استرس بیشتر، حمایت اجتماعی ادراک شده و مشارکت اجتماعی کمتری را نسبت به مادران متأهل نشان دادند.
سایر پژوهش ها نشان دادند مادران مجرد نسبت به همتایان متأهلشان از مشکلات جسمانی و روانی بیشتری رنج میبردند
این گروه از زنان نه تنها در فقر زندگی میکنند، بلکه به واسطه عقاید و سنتهای موجود در جامعه مورد قضاوت قرار میگیرند. آنها در کشمکش با فرهنگ مردسالاری جامعه میباشند و این شرایط هنگامی دشوارتر می شود که زنان بدون حضور هیچ مردی سرپرستی خانواده را بر عهده میگیرند
مطالعات و پژوهشهای انجام شده حاکی از آن است که بخش قابل توجهی از زنان سرپرست خانوار در قاعده هرم اقتصادی جامعه قرار دارند و معمولا درآمدهای اندکی دارند. این موضوع در کنار محدودیت حمایت و شبکه روابط اجتماعی و همچنین عدم برخورداری از سواد و تخصص کافی جهت یافتن شغل مناسب باعث میشود که وضعیت زندگی آنها در نقطه خطر قرار گیرد
ال هرناندز، ای آراندا و جی رامیرز - 2009 - 2 در پژوهشی بر روی کیفیت زندگی زنان تک والد نسبت به خانوادههای هستهای دریافتند زنان سرپرست خانوار بدون همسر نسبت به زنانی که همسر دارند کیفیت زندگی پایین، درآمد کمتر و افسردگی بیشتری دارند.
جوان، یاسوری، احمدیان شالچی و رهنما - 1387 - در مطالع خود تحت عنوان بررسی وضعیت اقتصادی سرپرست خانوار روستایی نشان میدهند که درآمد زنان سرپرست خانوار به دلیل اشتغال آنان در مشاغل بی ثبات و کم درآمد و همچنین تعداد اندک شاغلان خانوار کم است.
معید فر و حمیدی - 1386 - در مقاله با عنوان زنان سرپرست خانوار : نگفتهها و آسیبهای اجتماعی بیان می دارند که زنان سرپرست خانوار و خانوادهایشان اکثراً جز اقشار حاشیه نشین محسوب شده و شرایط سختی را میگذرانند.
نتایج پژوهش حفاریان و همکاران - 1388 - نشان داد که میانگین نمرات کلیه ابعاد کیفیت زندگی زنان مطلقه به طور معنی داری کمتر از زنان غیر مطلقه است.
مطالعه ویکراما - 2006 - 3 نشان داد که زنان مطلقه نسبت به زنان متأهل سطوح بالاتری از فشار مالی شدید را تجربه میکنند و همچنین میزان بالاتری از ضعف خود ارزیابی سلامتی را نشان میدهند.
دان نینگ و همکاران - 2006 - 4 در تحقیق خود که یک نوع تحلیل کیفیت زندگی بود به این نتیجه رسیدند که مطلقه بودن از پیش بینی کنندههای مهم کیفیت زندگی ضعیف میباشد.
جاه شکوری و جعفری در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که زنان سرپرست خانوار توانمندی روانی کم تری دارند. مروین و سومر - 1969 - بیان نمودند که احتمال ابتلا به بیماری های روانی در زنان سرپرست مطلقه بیشتر است. سولمون و همکاران - 1997 - در تحقیق خود عنوان داشتند که مشکلات عاطفی زنان سرپرست خانوار در ارتباط با آسیبهای رو حی و قربانی شدن می باشد
با توجه به پژوهش های بیان شده زنان سرپرست خانوار به دلیل شبکه حمایت اجتماعی محدود، عدم توانایی در به کار بردن سبکهای مقابله ای و عدم سرمایه و شغل و درآمد مناسب در ابعاد کیفیت زندگی نمرات پایین تری را کسب می کنند. بنابراین پیشنهاد می گردد سازمانهای متولی نسبت به توانمند سازی آموزشی و سپس توانمندسازی اقتصادی در قالب اشتغال و درآمد زایی توجه داشته باشند.
کیفیت زندگی دارای شش بعد جسمانی، روانشناختی، سطوح استقلال، روابط اجتماعی، محیطی و معنوی است که همچنین پیشنهاد میگردد به منظور بازتوانی زنان سرپرست خانوار در زمینه توانمند سازی تمامی ابعاد کیفیت زندگی این زنان برنامه ریزی هایی صورت گیرد.