بخشی از مقاله

چکیده

نقش مایه گاو در آثار مختلف ایران باستان چه به صورت منفرد و چه به صورت موجودي ترکیبی بسیار مشاهده می شود و با توجه به دوره، محل قرارگیري و شکل، مفاهیم متفاوتی را در عصر خود ایفا کرده است. این نقوش به شکل روایت یک داستان بر آثار هنري مختلفی از کهن ترین تمدن - جیرفت - تا اواخر دوره ساسانی و حمله ي اعراب ظهور پیدا کرده اند. نقش گاو بالدار در مفاهیم متعدد - تقدس، قدرت، باروري و حاصل خیزي و... - در آثار هنري ایران باستان دیده می شود.

برخی نقوش آثار ایران باستان، بیانگر روایتی اساطیري، دینی، آیینی و... می باشد. بررسی این نگاره و تطبیق با نوشته هاي دینی اساطیري افزون بر فهم بیشتر آن متون، از نکات مبهم نگاره ها راز گشایی می کند. نگاره ها ي گاو در میان این آثار بر جاي مانده، بسامد بسیاري دارد. گاو به عنوان حیوانی که در فرهنگ جهان باستان به شکل عمومی و ایران باستان به گونه اي خاص، جایگاه خاصی دارد. این حیوان، گاو، در نگاره هاي روایی ایران باستان، یا در مرکز داستان قرار دارد یا از شخصیت هاي مهم آن روایت به شمار می آید. این حضور پرنگ در نگاره هاي روایی، افزون بر اهمیت گاو در نگاره تمدن هاي باستانی اقوام فلات ایران، بیانگر خموشیکاري هاي گوناگون گاو از خدا تا نگهبان را نشان می دهد.

مقدمه

فلات ایران، سرزمینی است با تمدنی دیرینه و بسترساز فرهنگی غنی و پرمایه در ارائه دین، اسطوره، نماد و هنر به جهان باستان تا دورههاي متأخرتر؛ که براي فهم یکی از منابع فرهنگ آفرین و تمدن ساز در بخشی از تاریخ طویل تمدن بشري، شایسته و بایسته است که عناصر مادي و معنوي این فرهنگ مورد واکاوي قرار گیرد.

این جهان فرهنگی = - فرهنگ ایرانی - ، در مصادره و به کار گرفتن عناصر طبیعی و جغرافیایی خویش چون دیگر حوزههاي فرهنگی کوشیده و توانسته است تا با بهرهمندي از این منابع مشخصههاي فرهنگی در حوزههاي میراث مادي و معنوي ایجاد کند.

ذهن انسان ساکن در فلات ایران از دیرباز درگیر مسایل پیچیده اي چون آفرینش، باروري، مرگ و غیره بوده است. او همواره در جستجوي پاسخی براي پرسش هاي خود بوده و یافته هایش را به صورت زبان تصویري بر روي آثار هنري خود به ثبت رسانده است.

جانوران، گیاهان و درختان، در درازناي تاریخ و در همهي فرهنگها کم و بیش، حضوري پررنگ واز یک سو جانوران و یا حیوانات بومی و منطقهاي هر سرزمین و از سوي دیگر درختان و گیاهانی که در زندگی اقوام ساکن آن سرزمین حضوري چشمگیر داشتهاند همواره آبشخور هنر، اسطوره، نماد و دین آن قوم بودهاند. در حوزهي فرهنگ ایرانی نیز، هر چند در درون خود تنوع و تکثر بسیار دارد، حضور پررنگی از ردپاي حیوانات، گیاهان و درختان و دیگر عناصر طبیعی و جغرافیایی این سرزمین به چشم میخورد.

اما، اندیشه انسانی هیچ گاه در سطح طبیعت صرف باقی نمانده و جهان استعاره پرداز و تخیل آفرین آدمی مدام به آفرینشهایی نو دست یازیده و حیوانات تازهاي را گوهر حیات بخشیده است که از آن جملهاند: نقش مایه گاو و جانداران ترکیبی! که بررسی-شان، از آنجا که ریشه در تخیل و جهان اندیشگی افراد دارند، میتواند فهم فرهنگ و جهان دم دستی و سطحی یک تمدن را مرتبهاي بالاتر ببرد.

زمینه هاي پیدایش نقش مایه ي گاو در آثار هنري و به طور خاص و ویژه در هنر ایران را می توان در دو بستر عمده بررسی کرد، "روایت ها" و "آیین ها" بنا به سرشت و ویژگی هاي مشترکشان با نماد پیوندي ذاتی دارند؛ زیرا همانگونه که نماد بر معناي ظاهري دلالت می کند، در روایت ها و آیین ها نیز شاهد مفاهیمی خارج از حوزه درك مستقیم هستیم؛ به طوري که همواره براي ارائه آن ها ملزم به استفاده از نمادها بوده ایم. آیین ها، بستر مناسبی جهت پیدایش و پرورش نمادها، به عبارتی موضوع خلاقیت و ابداع نمادها در هنر هاي تجسمی به شمار می روند.

با توجه به کاستیها و نواقصی که در پژوهشهاي انجام شده تا کنون در این موضوع به چشم میخورد، که البته ارج کار محققین آن محفوظ میباشد. نگارنده را بر آن داشته که به شکلی گسترده و دقیقتر به بررسی و تحلیل در باب این تحقیق بپردازد.

این تحقیق از نوع تاریخی است و هدف تحقیق بررسی اسنادي و آثار به روش توصیفی و تحلیل محتوا بررسی می شوند. در این مقاله در پی تجزیه و تحلیل ساختاري نگاره هاي روایی ایران باستان هستیم.

"روایت شناسی" روشی از پژوهش است که سعی در کشف ارتباط عناصر و واحدهاي روایی در یک متن روایی دارد و " تصویر"با کارکردهاي روایی متفاوت می تواند از مهمترین موارد مطالعاتی این " روش پژوهش" و یا" دانش جدید" باشد.

امروزه نیز رویکرد بکارگیري دانش هاي جدید در پژوهش ها یک پدیده ي مرسوم و هم مقبول نظر محققین است و " روایت شناسی" به عنوان یک دانش و هم روشی پژوهشی می تواند در شناسایی نظام فرهنگی یک قوم و ملت سودمند باشد. چنانچه در این پژوهش اهتمام ما بر آن بوده تا ظرفیت ها ي دیگري از این دانش را در شناخت وجوه دیگري ازآثار هنري ایران باستان بکار گیریم و از این رهیافت به نتایجی دیگر گون دست یابیم

در فصل بندي این پژوهش بر مباحث موازي با مفهوم روایت شناسی آثار هنري تاکید شده و از این منظر بررسی نظام روایت ها در آثار هنري ایران باستان و هم مطالعه ي پیشینه ي روایت گري در این آثار یک ضرورت و البته تاکید بر روایت داستانی یعنی داستان روایی خواهد بود که تلاش شده ضمن ارائه معانی و مفاهیم نمادین و بصري گاو، به توصیف این نقش مایه پرداخته و چگونگی نمایش آن حیوان را در نگاره هاي روایی ایران باستان مورد تحلیل و واکاوي قرار دهیم.

خاطر نشان می شود که به علت وجود تمدن ها و آثار هنري بسیار فراوانی که در ایران است تنها به بررسی آن تمدن هایی پرداخته شده که نقشمایه ي گاو در آن به شکلی بارز دیده می شود.

روایت شناسی - پیشینه -

"روایت شناسی"، علم شناخت " روایت ها" ست. این کلی ترین تعریفی ست که از آن ارائه می دهند. " روایت شناسی" در لغت واژه اي است مرکب و متشکل از دو جزء که در زبان فارسی برابر واژه ي - - NARRATOLOGY زبان لاتین است. دانشی نو ظهور که نام آن اولین بار توسط"تزوتان تودروف" در کتاب " دستور زبان دکامرون" به سال 1969 به کار برده شد. وي "روایت شناسی" را بر پیشینه اي از مطالعات دیگران بنیان نهاد.

روایت شناسی علمی نو پدید است که به اعتقاد گروهی تنها یک دهه از عمر آن می گذرد و دانشی که به هنگام کاربرد واژه ي معرف آن - - NARRATOLOGY شناختی از چیستی آن نبود، تنها درك ضرورت شناخت آن بر انسان لازم آمد. روایت شناسی در نخستین اعلام حضور خود روایت را اساس پژوهش هاي خود قرار داد و شیوه اي از پژوهش را بنیان نهاد که معرف " علوم شناختی" بود.

آنچه را امروزه " دانش روایت شناسی" می نامند حاصل انتشار پژوهش هاي صاحب نظرانی است که در علوم متفاوت اما مرتبط به تحقیق پرداختند. کسانی همچون؛ تزوتان تودروف، ولادیمیر پراپ، رولان بارت، باختین، پانوفسکی، شکلوفکی، زبان شناسانی چون رومن یاکوبسن، فردینان دوسوسور، اسطوره شناسانی مانند کلود لویی استرواس و فیلسوفانی نظیر ژان فرانسوار لیوتار و دیگران است که فهرستی طویل می طلبد.

"نظریه هاي روایت از تباري پیچیده و آمیخته مایه می گیرند و برآیند گرایش هاي تاریخی و نظري گوناگونی هستند و کمتر می توان پیشینه ي مطالعاتی یکپارچه، بی وقفه و معینی برایشان یافت."

تاریخ روایت شناسی همچنان در تحولی مدام است که به دلیل خاصیت نظریه بودن آن امکان بررسی آن را از پژوهنده می گیرد.

روایت شناسی در حوزه ي علوم شناختی است که سعی در تطبیق دادن خود با دیگر علوم دارد و هم کوشش می کند تا با قواعدي فراگیر تایید شود. مرتبه ي آن کندوکاوهاي پژوهشی با توسعه ي ابزارهاي شناختی روز آمد سبب می شود تا این دانش را در قرابت با دیگر علوم شناختی یاري دهد و همچنان بتواند از نتایج شگفتی در مطالعات انسانی بهره مند گردد.

اصطلاح روایت شناسی نخستین بار توسط تزوتان تورودوف، زبان شناس و روایت شناس بلغاري و مقیم فرانسه به کار برده شد و در واقع باید او را مبدع این اصطلاح دانست. او این اصطلاح را در کتاب بوطیقا ي خود پیشنهاد کرد و ژرارژنت در سال 1983 در مقاله "سخن تازه روایت داستانی" آن را به عنوان مطالعه و مراعات ساختارهاي روایت داستانی تعریف کرد

تودوروف از منتقدان ساختارگرایی است که به فرم هاي روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آن ها پرداخته است و روایت را در کهن ترین صورت بندي با داستان همسان دانسته است و به همین نسبت ظهور واژه ي روایت شناسی با داستان همراه بود.

او با ابداع نظام هاي مبتنی بر نمایش، شکل واره اي براي روایت، روایت را به عنوان یک ساختار تلقی می کند و الگویی پایه اي براي آن ارایه می دهد. "روایت شناسان به این نتیجه رسیده اند که در تمام آثار داستانی باید واحد هاي روایی پایه را که کوچک ترین جزء هر روایت است به دست آورند؛ زیرا تمام گفته هاي ویژه زبان شناختی چه گفتاري باشد و چه نوشتاري بر پایه یک اصل استوار است که می تواند مجموعه ي نامحدودي از گفته ها را ایجاد کند".

"به طور کلی، روایت شناسان به دنبال کشف واحد هاي روایی پایه و قوانین ترکیب این واحدها هستند. آنان معتقدند که مطالعه ساختار آثار ادبی، زمینه را براي مقایسه هاي اصولی و قاعده مند فراهم می آورد و در نتیجه فرایند درك آثار ادبی را ارتقاء می بخشد" - اسکولز، - 1383:133 حوزه ي روایت شناسی بستگی به تعریف روایت دارد. به طور کلی، روایت به معناي هر چیزي است که بیانگر یک داستان باشد. می تواند یک کتاب ادبی، عکس، روزنامه یا فیلم باشد. روایات، داستان هایی را در مورد مبارزات سیاسی، تحولات تاریخی، بلایاي طبیعی، جنگ ها و مشکلات یا درد و رنج بیان می کند.

در نظریه هاي تودوروف به قسمتی بر می خوریم که ارتباطی تنگاتنگ با پژوش ما دارد. تودوروف هر روایت را شامل دو اپیزود وضعیت می داند: یک بار هنگامی که موقعیت متعادل ابتداي روایت تشریح می شود و یک بار هم زمانی که باز روایت به موقعیت متعادل سابق و یا موقعیت متعادل جدیدي منتهی می شود. ویژگی وضعیت ها در این است که ایستا و همراه با تکرار است، بدین معنا که رویدادها تکراري است و همین طور به گونه ي پایان ناپذیري به حرکت مکرر خود ادامه می دهد.

تا به حال کمتر با نگاهی روایت شناسانه به آثار هنري ایران باستان نگریسته شده است و این گونه پژوهش ها پیشینه ي چندانی ندارد. حال آن که بر اساس معیارهاي متفاوتی که نظریه هاي روایت شناسانه فراهم می آورد، می توان ابعاد تازه اي از این آثار را درك کرد.

نگاره هاي روایی

روایت داستانی در یک قالب ساختاري است. داستان فراورده اي تخیلی است که در جهان خود واقعی نمایانده می شود. واژه ي داستان ممکن است به عنوان مترادفی براي روایت استفاده شود. یک بخش مهم از روایت، شیوه روایت است. شیوه هاي به کار رفته براي برقراري ارتباط در روایت به عنوان یک عملکرد را روایت گري می نامند.

داستان ها خاستگاه باستانی دارند که در فرهنگ هاي مصر باستان، یونان باستان، چین و هندوستان و همچنین تمدن هاي بین النهرین وجود دارد. روایت داستان ها بر نگاره ها در آثار هنري ایران باستان به شکلی چشم نواز بروز کرده، این روایت ها یک مولفه ي بارز ارتباطات انسانی است که به عنوان تمثیل و نمونه براي روشن کردن اهداف مورد استفاده قرار می گیرد. داستان سرایی احتمالاً یکی از ابتدایی ترین فرم هاي سرگرمی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید