بخشی از مقاله
چكیده:
در آیات و روایات صفاتی برای فرشتگان مطرح شده که متناسب با عالم جسمانی و مادی است و متکلمان و اهل حدیث همان ظاهر را مبنا قرار داده اند. در حالی که اهل حکمت و فلسفه فرشتگان را مجرد از ماده و طبیعت می دانند و لذا این صفات با نوع اعتقاد حکما در تعارض بوده و توجیه آن همواره برای اهل فلسفه مشکلساز بوده است.
فیض کاشانی به پیروی از شیخ اشراق، با طرح عالم مثال و جهانی مابین عالم مادی و مجرد محض، به توجیه این صفات می پردازد و تصویری کامل و عقل پسند و با ظاهر آیات و روایات نیز معارض نباشد ارائه می دهد. اما در تاریخ فلسفه ، عالم مثال همواره مخالفانی در میان فالسفه از جمله میرداماد داشته است. این مقاله با مقایسة کالم میرداماد دربارة فرشتگان با آنچه معتقدین به عالم مثال گفته اند امتیازات تفسیر روایات مبتنی بر عالم مثال و برتری آن بر انتقادات میرداماد را نشان می دهد.
مقدمه
در آیات و احادیث صفات و مشخصاتی برای فرشتگان آمده است که ظاهرشان می تواند مادی تفسیر شود. نظیر آیة نخست سورة فاطر که از مالئکه با دو، سه یا چهار بال سخن می گوید. یا احادیث بسیاری که گاه از ششصد بال - مفید، 1413 ، ص - 231 سخن می گویند، گاه از بال مالئکه که چنان بزرگ است که سراسر آسمان را در بر می گیرد - ابن بابویه، 1398 ، ص - 278 یا چنان عظمت دارند که در زمین نمی گنجند.
معنای ظاهری این اوصاف مناسب با عالم ماده و اجسام است و فرشتگان با صفاتی نشان داده شده اند که مادی به نظر می رسند و همین هم دلیل اصلی مادیانگاری فرشتگان بوده است.
روش درست تفسیر این اخبار همیشه یکی از موضوعات پیچیده و الینحل برای اندیشمندان مسلمان بوده و تا قبل از شیخ اشراق و طرح عالم مثال بیجواب مانده بود.
برخی کامال بر مادی بودن مالئکه تاکید نموده و هرگونه تفسیری جز این را بر نتافته اند و هرگونه تفسیر غیر مادی را خروج از تفسیر صحیح و فهم درست آیات و روایات دانسته اند
برخی نیز که ظاهرگرایی صرف را نمی پذیرفتند به دلیل نداشتن بستر علمی الزم موضع دوگانه ای را دنبال نمودند. به عنوان نمونه می توان از ابوحامد غزالی نام برد که یکی از اندیشمندانی است که دغدغة بسیاری برای حل این مشکل و یافتن روش صحیح و میانهای برای کشف معنای اینگونه آیات و روایات داشته و سعی بسیاری مبذول نموده تا هم از ظاهرگرایی گریخته و هم گرفتار تاویل به رای نشود اما به دلیل عدم آشنایی با عالم مثال و قواعد آن به نتیجة مناسبی نرسیده و نهایتاً با تقسیم روش برای عوام و خواص برای گروه اول به روش مالک بن انس که سکوت و پرهیز از هر نوع تاویل و تفسیر و سخنی دربارة آیات مورد نظر است
و برای گروه دوم که اهل باطن و عرفای باهلل اند به شناخت شهودی که اینان از عوالم وجود دارند اعتماد کامل نشان داده و بدون ارائة روشی خاص کالم ایشان را مستند و مطابق با واقع می داند. - همان، ص - 317
این نوع روش به نوعی نشاندهندة عجز غزالی از توجیه علمی و مبنایی مناسب تفسیر این آیات است که البته تا زمانی که مبنای هستی شناختی آن که عالم مثال است معلوم نگردد ممکن نیست.
روش تحقیق
در این تحقیق ، نظر به طرح اندیشه های مختلف، از «روش توصیفی تحلیلی» استفاده شده و با کمک اطالعات جمع آوری شده با دقت و حفظ عینیت ویژگی های اندیشه ها توصیف و باز شود.
تحلیل میرداماد از صفات فرشتگان
حکمِی بزرگِ الهی، میرداماد که از اساتید مالصدرا و فیض کاشانی است بیانی در خور توجه و دقت دارد. وی در تحلیل معانی وارد در احادیث دربارة ویژگیهای فرشتگان به گونهای وارد می شود که فرسنگها با مشی اهل ظاهر فاصله دارد و به عقالنیتی خاص منجر می شود. کالم ایشان آن است که گرچه در دایرة عالم ماده شنیدن و دیدن تنها با کمک حواس و تنها دربارة اجسام تحقق می یابد اما شنیدن و دیدن معنای عامی دارد که در هر مرتبهای متناسب با همان مرتبه صادق خواهد بود؛ لذا آنچه فرشتگان از حضرت حق می شنوند می تواند سماع اصوات با کمک حروف ملفوظ باشد.
بیان حکیم استرآباد آن است که مالک رؤیت حسی انطباع صورت در حس مشترک است و نه شیء خارجی. می توان اینگونه گفت که به اصطالح فلسفیمالکِ رؤیت، معقول بالذات که همان صورت ذهنی است می باشد و نه معقول بالعرض که شیء خارجی است گرچه آن نیز از شروط دیدن است. افاضه نیزمطلقاً از جانب واهبالصور است و تا وقتی نفس به قدر کافی توان نداشته و جذب عالم قدس الوهی و صقع ربوبی نشده نمی تواند صورتها را به نحو غیر مادی درک نماید اما وقتی قوة قدسی و مخیلة آن قوی گشته و در تلقی و گرفتن از عالم غیب قوت یابد می تواند از طبیعت خالصی یابد و در حالت بیداری نیز به عالم قدس متصل شده و با اتصال به روح القدس و مالئکة مقرب آن صور را مشاهده نماید همانند آینهای که خورشید را در خود نشان می دهد اما از آنجا که هنوز در بند عالم جسم است صورتها را بهوزان همین عالم و همین مرتبة وجودی مشاهده می نماید و لذا صورت فرشته نیز در نظرش به صورت بدنی مادی مشاهده می شود.
پس در حالی که در شنیدن و دیدن معمول از مواد خارجی آثاری به خیال و در نهایت نفس منتقل می شود در دیدن فرشتگان امر معکوس است و فیض از عالم األمر مستقماًی به نفس فرود آمده و نفس ملکوت را جدای از قوة خیال و وهم می بیند و سپس صورت خیالی آن را به قوة خیال بازتاب می دهد و صورت خیال برای شخص متمثل می گردد.
و به عقیده میرداماد، تخاطب عقل فعال با نفس با الفاظ مسموعی است که انحای مختلفی دارد و به حسب درجات نفس متفاوت است و در بعض درجاتش به مسموع و مبصری است که به جهتی از جهات عالم اختصاص ندارد، بلکه همة جهات را شامل می شود. در درجات پایینتر، این صور در خواب دیده می شود ولی فرشتگان الهی را با قوة قدسی می بیند.
«ثم دون هذه الضروب لسائر درجاته ما یتفق له من القوة القدسیة نصیب مرتبة النبوة أن یرى مالئکة اهلل و یسمع کالم اهلل و لکن فی النوم ال فی الیقظة
که در اینجا نیز روند پیشگفته تحقّق می یابد و شخص آن را از عالم قدس دریافت کرده و صورت به قوة خیال منتقل شده و آن را مشاهده می کند که البته متناسب با درجة وجودی اوست. همین روند دربارة گفتار نیز با اندکی اختالف تکرار می شود
مجازی بودن نزول فرشته نزد حكیم میرداماد
آنچه در بیان میرداماد مهم است و تفاوت آن را با تحلیل اشراقی صدرایی نشان می دهد، نتیجهای است که میرداماد از این بحث می گیرد. میرداماد نزول فرشتة وحی را مجازی می داند زیرا که نزول نه مربوط به فرشته بلکه به صورت متمثل آن است:
«و از آنچه از این مسأله بیان شد روشن می گردد که سخن از نزول فرشته کالمی مجازی عقلی است که دو طرف آن در معنای حقیقیشان بکار رفته و مجاز در آن مربوط به اسناد است زیرا که نزول در حقیقت منسوب به صورت متشبحة متمثله است که بالعرض به جوهر مجرد قدسی اسناد داده شده که همان فرشته است
میرداماد این را نظیر استناد حرکت کشتی به مسافرین آن می داند که آن نیز مجازی عقلی است.
همین مطالب حساسیت عالمه مجلسی را برانگیخته است. عالمه مجلسی بنابر مشی اهل ظاهر، تنها به ظاهر آیات و روایات استناد جسته و چون ظاهر کلمات را دیدن و شنیدن با چشم و گوش ظاهری می داند