بخشی از مقاله
چکیده
آموختن و بهره بردن درست قواعد پرداختن فضا و مکان و بالا بردن سطح دریافت مخاطب، امری است که معمار و هنرمند به آن نظر دارند، چون از این راه می توانند بین لایه ی ظاهر با لایه یا لایه های باطنی اثر، ربط درستی بیابند و بسازند. یک ابزار کارا در این راه، پرداختن به فرم و حجم اثر است - نام بردن از حجم، نظر به بعد سوم را ناگزیر می کند، اما در این جا، هر حجمی، چه فقط محسوس و چه فقط ملموس، یا هم محسوس و هم ملموس مطلوب ماست - .
آنچه در این نوشتار مورد بررسی قرار می دهیم درستی این نظر است که اگرچه فرم، پیش از حجم، خود را می نمایاند، اما مخاطب در موقع مواجهه، می تواند از آن سطحی از زیبایی شناسی که شهود را موثرترین عنصر دریافت مفهوم اثر می داند، بگذرد و دیگر کیفیت های حسی را بجوید و آن ها را با یک مرجع از همان کیفیت، که درستی آن را پذیرفته است، بسنجد و از راه این مقایسه، به فهم مطلوب تری از اثر نایل آید.
مقدمه
طبق تعالیم صورت گرایان، اثر هنری، ابزاری نشانه شناختی است که می شود آن را به صورت مجموعه ای از قواعد و ابتکارات، جلوه های از پیش معین و تغییرات آگاهانه ی رمزگان های اجتماعی شده تحلیل کرد. نشانه شناسان روس، مفهوم ابزار و بیگانه سازی را گرفتند و تکنیک های دخیل در آفرینش یک اثر هنری را پیش بردند. اثر هنری به مثابه بازسازی منحصر به فرد مجموعه ی روال های سازنده ی بافتار اجتماعی ای است، که ارتباط در آن عمل می کند
بودن مفهوم ادراک در فهمیدن اثر هنری، هنر را از زیبایی طبیعی متمایز می کند و ادراک، برای کامل شدن تجربه ی هنری لازم است. بعضی از منتقدان و فیلسوفان می گویند که هنر نمی تواند ابژه ی تجربه ی حسی باشد، بعضی دیگر هم میگویند که چون انسان به محتوای اثر می اندیشد، از راه دریافت ویژگی های بازنمایی و بیان - یعنی چیزی که باید توسط مخاطبان ادراک و فهم شود - ، مفهوم هنر را می فهمد. معروف ترین رهیافت ادراک هنر از راه نظریه ی هنر، رمزپردازی - - 1 است. این پرسش ها پیش می آیند که: مفهوم رمزپردازی چیست؟ رمزپردازی یک چیز است یا مجموعه ای از چیزهاست؟ هنر، احساسات، ابژه ها یا موقعیت های آن چگونه رمزپردازی می شوند؟
روش تحقیق
در این مقاله، از روش کیفی و مطالعه ی کتابخانه ای برای بیان مطالب بهره برده ایم.
پژوهش کیفی به تفسیر شرایط می پردازد و بر نقش محقق به منزله عنصری حیاتی در نتیجه حاصل از تحقیق تاکید خاص دارد - گروت و وانگ، - 88:1389 و به پژوهش گر امکان آن را می دهد که با موضوع تعامل داشته باشد، برای گردآوری، تحلیل و تفسیر داده ها از روش انعطاف پذیری استفاده کند و پدیده های مورد مطالعه را از دیدگاهی جامع مورد ملاحظه قرار دهد
بازنمایی، بیان، رمزپردازی
فرم های هنر، زبانی شبیه به هم دارند و این دریافت، از راه فهم این زبان و دانستن نشانه شناسی صورت می گیرد. کلمه ی درباره، اثر هنری را به سوژه ی آن مربوط می کند و بیشتر وقت ها بازنمایی نامیده می شود. این اصطلاح را کروچه و کالینگوود برای نشان دادن تفاوت بین بازنمایی - - 3 و بیان به زیبایی شناسی وارد کردند. بیان در زیبایی شناسی جدید، شاخص زیبایی شناختی - - 4 و درباره ی آن وجه های هنر است که در قلمرو بازنمایی نیستند، چون در آن ها، سوژه ی هنری، مستقل نیست یا ربط سوژه و فرم آن قدر نزدیک و تمیزندادنی است که بازنمایی نمی تواند به آن بپردازد. بنابراین بسیاری از منتقدان و فیلسوفان می گویند که قالب های انتزاعی هنری مانند موسیقی، نقاشی و معماری، دربردارنده مفهومی اند، که برای توصیف مفاهیم و معانی آن ها می توان از بیان - - 5 بهره برد.
تفاوت بین بازنمایی و بیان یکی از مهم ترین مفاهیم فلسفه ی معاصر است. کروچه که طرفدار بیان بود، بازنمایی را از نظر زیبایی شناسی نامناسب می دانست. به نظر او بازنمایی، توصیفی یا مفهومی است و با دسته بندی ابژه ها بر پایه ی توانمندی های مشترکشان ربط دارد، اما بیان، شهودی است و سوژه - یک شهود - را در چارچوب حقیقت بی واسطه ی عینی ارایه می کند، بنابراین مخاطب، سوژه را به همان صورت که هست می بیند. در بیان، آگاهی بی واسطه از ابژه، جوهر تجربه ی زیبایی شناختی است. بیشتر فیلسوفان نظریه ی نشانه شناسی هنر، سه وجه بازنمایی، بیان و دریافت را در ساخته شدن تجربه ی هنری بسیار مهم می دانند و پذیرفته اند که تفاوت بین بازنمایی و بیان، از مشابهت های این دو مهم تر است. بیان در هنر، زمانی صورت می گیرد که گویایی وجود داشته باشد. گویایی نه از راه قواعد ساخت اثر، بلکه با واکنش مخاطبان اندازه گیری می شود. این واکنش با دریافت نسبت دارد.
زیبایی شناسی
زیبایی شناسی هنر زمینه ی گسترده تری نسبت به فلسفه ی هنر دارد. زیبایی شناسی به ماهیت و ارزش هنرها و واکنش سوژه در برابر ابژه های طبیعی، که با زبان زیبایی و زشتی بیان می شوند، می پردازد. دو اصطلاح زیبا و زشت معنا و مفهومی ذهنی دارند. زیبا، حسی برای بیان نگرش افراد متفاوت به حالت های مختلفی از امور است. زیبا به گستره ی بی مرزی از مفاهیم تعلق دارد که در آن، اصطلاحات جز مفهوم خود، مفهوم دیگری ندارند. اما یک فیلسوف برای ادراک مفهوم زیبایی، چه چیزی را مطالعه می کند؟ سه نظرگاه کلی برای پاسخ به این پرسش وجود دارد:
اول - مطالعه ی گستره ی مفاهیم زیبایی شناسی - این می تواند با تحلیل یا نقد اثر برابر در نظر گرفته شود، که در آن منطق زیبایی شناس و توجیه او درباره ی اثر ارایه می شود - .
دوم - بررسی فلسفی نگرش های فرد و واکنش های او به آن ها - این دو، با هم، در تجربه ی زیبایی شناختی موثرند - . سوم - مطالعه و بررسی فلسفی ابژه ی زیبایی شناسی این که این سه نظرگاه با هم متفاوتند یا بر وجود هم تاکید می کنند، فرض اول فلسفه ی زیبایی شناسی در مواجهه با اثر است و به دو چیز مایل است:
- 1 نشان دادن چگونگی توجیه زیبایی شناس درباره ی اثر
- 2 بیان چگونگی انحصاری بودن تجربه های انسانی که در آن توجیه ها، خود را بروز می دهند
هر مخاطب، ابژه ها را بر پایه ی نوع اندیشه و نظرگاه زیبایی شناسانه اش، برمی گزیند، به آن ها واکنش نشان می دهد و دسته بندی شان می کند.
فرم
بیان و بازنمایی بخشی از محتوای اثر هنری را می سازند، اما مخاطب فقط محتوا را درنمی یابد. در یک اثر هنری، فرم هم وجود دارد و با آن، می توان به همه ی ویژگی های یک اثر اشاره کرد - . - 6 این پرسش بجاست که موضوع اصلی دریافت، که بر درک بعضی از واحدها - - 7 بر پایه ی حس نظم ذاتی - - 8 و عقل استوار است، چیست؟ دریافت نظم فرم اثر، چه انتزاعی و چه بازنمودی، مساله ای بنیادی است و گاهی برای فیلسوفان و منتقدان از دریافت محتوا هم مهم تر می شود. بررسی و مطالعه ی فرم با بررسی و مطالعه ی دریافت مخاطب از فرم ربط دارد.
معیارهای تاییدکنندگی فرم اثر
آنچه نام برده می شود، از ویژگی های ظاهری پذیرفته شده درباره ی فرم مطلوب یک اثر - متاثر از آموزه های زیبایی شناسانه ی دوره ی باستان - است.