بخشی از مقاله
چکیده
امروزه که کار و فعالیت شکل تازهای به خود گرفته است و به سوی خودکارفرمایی و خوداشتغالی در حرکت است، کارآفرینی و کارآفرینان نقش کلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا میکنند. باید توجه داشت که کارآفرینان تنها به ایجاد فرصت های شغلی جدید نمی پردازند بلکه با ساختار، تفکر، تحرک و فرهنگ لازم دست به تخریب خلاق میزنند تا از دل ویرانههای کهن بنای رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند .
درک ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان و کشف خصوصیات رفتاری متمایزکننده آنان از افراد عادی، محور اصلی پژوهش حاضر را تشکیل میدهد. در این مقاله تعریف کارآفرینی، سپس سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی در جهان و ایران، هدفهای آموزش کارآفرینی، انواع کارآفرینی، ویژگی های افراد کارآفرین از دیدگاه صاحب نظران داخلی و خارجی، وجوه مشترک کارآفرینان و در نهایت نتیجهگیری درجامعه شرح داده میشود.
مقدمه
امروزه که کار و فعالیت شکل تازهای به خود گرفته است و به سوی خودکارفرمایی و خوداشتغالی در حرکت است، کارآفرینی 1و کارآفرینان نقش کلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا میکنند. تجارب کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، مالزی و هند، آکنده از فعالیتهای چشمگیر کارآفرینانی بوده است که امروز به توسعه یافتگی کشور خود میبالند.
باید توجه داشت که کارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمیپردازند بلکه با ساختار، تفکر، تحرک و فرهنگ لازم دست به تخریب خلاق میزنند تا از دل ویرانههای کهن بنای رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند. شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور به گونه ای است که حل مشکلات و تنگناها، الگوها و راهحلهای جدید و متفاوتی را طلب میکند.
ترکیب جمعیتی جوان کشور، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی و نیز نوسان بهای نفت سه عامل عمده ای هستند که موجب میشوند، سیاست گزاران و تصمیم سازان کلان کشور به منبع درآمد سهل الوصول دیگری به جز نفت بیندیشند و بیشک آن منبع جز ابتکار، خلاقیت و نوآوری چیز دیگری نیست. اکنون در عرصه جهانی، افراد خلاق، نوآور و مبتکر به عنوان کارآفرینان منشأ تحولات بزرگی در زمینههای صنعتی، تولیدی و خدماتی شدهاند و از آنها نیز به عنوان قهرمانان ملی یاد میشود. چرخهای توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت در میآید
در اهمیت کارآفرینی همین بس که طی بیست سال - 1960 - 1980 - در یکی از کشورهای جهان سوم - هند - تنها 500 موسسه کارآفرینی شروع به کار کردهاند و حتی بسیاری از شرکتهای بزرگ جهان برای حل مشکلات خود به کارآفرینان روی آوردهاند. آموزش و پرورش کارآفرینان سازمانی نیازمند یک متدولوژی آموزشی اجرایی برای همکاری تنگاتنگ بین صنعت و دانشگاه جهت مواجهه با فشارهای شدید اجتماعی حاصل از رشد سریع فناوری و کمبود نیروی انسانی متخصص در جهان امروز است.
کارآفرینی عبارت است از فرایند خلق چیزی جدید و پذیرش مخاطرات و سود حاصل از آن. به عبارت دیگر، کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و باارزش است که با اختصاص زمان و تلاش لازم و در نظر گرفتن ریسکهای مالی، روانی و اجتماعی و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال به ثمر میرسد.
این تعریف دارای چهار جنبه اساسی است:
.1کارآفرینی مستلزم فرایند خلق است. خلق هر چیز ارزشمند و جدید. این خلق باید برای کارآفرین و مخاطبی که این خلق برای او انجام شده است ارزش داشته باشد.
.2کارآفرینی مستلزم وقف زمان و تلاش کافی است.
.3 درنظر گرفتن ریسک های اجتناب ناپذیر لازمه کارآفرینی است. .4 در کارآفرینی، رضایت شخصی از استقلال کاری به وجود می آید.
اما سابقه مفهوم کارآفرینی در دانش امروزی به دویست سال پیش برمیگردد و اولین کسی که این مسأله را مطرح کرد فردی به نام کانیلتون 2 بود. این واژه، دستخوش تعاریف جدیدی شده و ترجمه آن در ایران به معنای کسی است که زیر بار تعهد3 می رود. امروزه بسیاری از شرکتها به لزوم کارآفرینی پی بردهاند
باتوجه به اهمیت کارآفرینی در کشورهای توسعهیافته و به ویژه در حال توسعه، هر ساله پژوهشهای زیادی در مورد کارآفرینان، شرکتهای کارآفرین و غیره انجام میگردد. یکی از حوزههای تحقیقاتی مهم، انجام پژوهشهای رفتاری و جامعه شناختی در مورد افراد کارآفرین است. درک ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان و کشف خصوصیات رفتاری متمایزکننده آنان از افراد عادی، محور اصلی پژوهش حاضر را تشکیل میدهد.[
سابقهی کارآفرینی در ایران
علیرغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارت خانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیتهای آنها، مطرح شده است.
متأسفانه واژه کارآفرینی، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغالزایی از این واژه برداشت میشود. در حالی که کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغالزایی است. این برداشت ناصحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه - به ویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی - ، موجب شده بسیاری از سیاست هایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسئولان در این خصوص، صرفاً جنبه اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شود. در حالی که کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند: بارور شدن خلاقیتها، ترغیب به نوآوری و توسعه آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعه تکنولوژی، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبه اشتغالزایی آن توجه شود، از سایر پیامدهای آن بیبهره خواهیم ماند.
اهداف آموزش کارآفرینی
به طور کلی هدفهای مورد نظر در آموزش کارآفرینی به شرح ذیل می باشند:
الف - تحریک انگیزهها: یکی از اهداف در آموزش و ترویج کارآفرینی تحریک انگیزهها در افرادی است که دارای خصوصیات کارآفرینانه میباشند. دادن شناخت به این افراد از تواناییهای خود و آگاهی دادن در این زمینه و برانگیختن آنها از اصلی ترین وظایف آموزش کارآفرینی است. تحریک انگیزه هایی از قبیل: میل به کسب ثروت، توفیق طلبی، استقلال طلبی، تمایل به ساختن چیزی نو، قبول نداشتن شیوههای موجود، قرار نگرفتن فرد در پایگاه اجتماعی که لیاقتش را دارد و نظایر آن موجب میشود که فرد را در مسیر کارآفرین شدن قرار دهد.
ب - پرورش ویژگیها: چنان که ذکر شد ویژگیهایی که موجب میگردد فرد کارآفرین شود، توارثی نیست، بلکه اکتسابی است. بنابراین پرورش این ویژگیها در افراد مختلف لازم است. برخی از افراد در محیطهایی پرورش مییابند که زمینه برای تحریک انگیزهها و پرورش ویژگیهای آنان فراهم است، بنابراین در صورتی که این افراد کسب و کاری را شروع نمایند، مطالعات نشان داده که اغلب با موفقیت همراه خواهد بود. اما بیشتر مردم در چنین محیطهایی قرار ندارند، لذا ایجاد انگیزش و پرورش ویژگیها از طریق برنامههای آموزشی برای آنان لازم است. این ویژگیها شامل مواردی همچون آموزش تفکر خلاق، بالابردن ریسک پذیریی، بالابردن قدرت تحمل ابهام، دادن اعتماد به نفس، فرصت شناسی، دادن اطلاعات آموزشی نسبت به خصوصیات روانی شخص از قبیل مرکز کنترل می باشد.
ج - آموزش مهارتها: این آموزش ها به سه بعد تقسیم میگردند: قبل از تأسیس شرکت، زمان تأسیس شرکت، بعد از تأسیس شرکت.
قبل از تأسیس باید فرد کارآفرین چگونگی راه اندازی یک کسب و کار و مراحل آن، چگونگی انجام کارهای گروهی و مهارت های ارتباطی و نظایر آن را بیاموزد. در زمان تأسیس باید در زمینه مسائل مالی، شناخت بازار، اصول مدیریت، بیمه، اقتصاد، قانون کار و امور حقوقی، آگاهی و تبحر لازم را کسب نماید. توانایی مدیریت توسعه و رشد شرکت، یافتن شیوههای جدید، رقابت و حفظ موقعیت در بازار، یافتن بازارهای جدید نیز از جمله مهارت های مورد نیاز کارآفرین بعد از تأسیس شرکت هستند.
کلیه هدفها و مراحل فوق به منظور ایجاد انگیزش در بین افراد و ایجاد کارآفرینان جدید، آگاهی دادن، هدایت و تشویق کارآفرینان به سوی کسب مهارتهای لازم و ارائه آموزشهای لازم برای کسب مهارتهای مورد نیاز به کارآفرینان صورت میگیرد و گذراندن این دورهها برای موفقیت کارآفرینانی کهقبلاً هیچ گونه سابقه و زمینه محیطی لازم برای آنان فراهم نبوده، ضروری است
انواع کارآفرینی
علاوه بر کارآفرینی فردی1، در دهه های اخیر دو واژه کارآفرینی درون سازمانی 2و کارآفرینی شرکتی3 نیز در ادبیات کارآفرینی به میان آمدهاند. علت رواج این مفاهیم، هماهنگی با تغییرات محیط اجتماعی و اقتصادی بوده است.
پینگات1،کارآفرینی درون سازمانی را این چنین تعریف میکند: "کارآفرین درون سازمانی، رویاپردازی است که مسئولیت به ثمر رساندن یک نوآوری را در درون سازمان برعهده میگیرد". او ادامه میدهد که کارآفرین درون سازمانی ممکن است مبتکر یا مخترع باشد اما همیشه فردی است که میداند چگونه یک ایده را به واقعیتی سودآور تبدیل کند.
کارآفرینی شرکتی شامل فعالیتهای رسمی و غیررسمی است که با هدف ایجاد کسب و کار جدید، محصول و فرآیندهای جدید و توسعه بازار صورت میگیرد. تحقیقات جدید سه مفهوم را در تعریف کارآفرینی شرکتی نام می برند: .1 راهبرد جدید - نوسازی راهبردها/ تجدید ساختار سازمان - ، .2 نوآوری - ارائه چیز جدیدی به بازار - و .3 کسب و کار درون شرکت - فعالیت های کارآفرینانه شرکتی که منجر به ایجاد کسب و کاری جدید در درون شرکت مادر می شوند - .
تمایل به این گونه کارآفرینی در پاسخ به افزایش سریع تعداد رقبا، عدم اعتماد به شیوههای سنتی کسب و کار، حرکت تعداد زیادی از افراد نخبه به سمت ایجاد کسب و کارهای کوچک مستقل، رقابت بین المللی و نیاز به افزایش بهره-وری، افزایش یافته است. در شرکتهای جدید انقلاب جدیدی به سوی تسهیل امر کارآفرینی درون سازمانی و تقدیر از کارآفرینان درون سازمانی جریان دارد.
ویژگی های افراد کارآفرین از دیدگاه ماتسوشیتا 2
1. خدمت به مردم: فراهم آوردن فراوردهها و خدمات با کیفیت بالا به قیمت عادلانه و معقول تا از این راه به راحتی زندگی و شادمانی مردم در سراسر جهان یاری داده شود.
.2 انصاف و امانت: منصف بودن در همه داد و ستدهای بازرگانی و رفتار شخصی و همواره به داوریهای آزاد پرداختن و رها شدن از پیش پندارها.
.3 کار گروهی برای غایت همگانی: گردآوری توانایی ها و قدرت اراده برای انجام دادن هدفهای مشترک در فضای اعتماد متقابل و رعایت کامل آزادی و استقلال فردی.
.4 کوشش و پشتکار، برای بهتر کارکردن.
.5 احترام و فروتنی: احترام به حقوق دیگران، حفظ نظم اجتماعی.
.6 همسازی با قوانین طبیعی: پیروی از قوانین طبیعی و سازگار ساختن اندیشه و عمل با اوضاع در حال تحول و دگرگونی، تا از این راه در همه کوشش ها، پیشرفت و کامیابی تدریجی ولی پیوسته باشد.
.7 حقشناسی در برابر نعمتها.
.8 داشتن فکری باز و خلاق در برابر مسائل. .9 دارا بودن انگیزه و توانمندی برخورد با مشکلات
صفات اشخاص کارآفرین از دیدگاه پرفسورلطفی زاده
کارآفرینان اعتدال در میزان خطر را ترجیح میدهند. فعالیتهای بامیزان خطر معتدل، آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخص در آن نقش اصلی را ایفا میکند. ممکن است شرایط مساعد هم در آن نقشی داشته باشد، اما تأثیر آن به وسیله مهارت و کوشش شخصی به حداقل رسیده تا نتیجه کار جزء مسئولیتهای خود شخص باشد.
کارآفرینان از خطر استقبال میکنند، در صورتی که خطر محاسبه شده باشد. به عبارت دیگر، آنها مسئولیت فعالیتهایی را که در آنها هیچ امکان موفقیتی وجود نداشته باشد و یا یک خودکشی مالی باشد را به عهده نمیگیرند. کارآفرینان برای قبول خطر باید جرأت داشته باشند و بدین وسیله سرنوشت خود را رقم میزنند. اما در شرایط نامطمئن تمام جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنابر تناسبشان، آنها را طبقه بندی میکنند. کارآفرینان مسئولیت شخصی را قبول میکنند.
یکی از انگیزههای اصلی برای دنبال کردن آینده، کارآفرینی است. او ترجیح میدهد که خودش تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایه خود را نیز به کار میگیرد. اگر شکست بخورد، فقط میتواند خود را مقصر بداند و اگر موفق بشود، فقط صلاحیت کارآفرینی خود را تأیید کرده است.[12]
کارآفرینان اعتماد به نفس دارند. کارآفرینان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند. آنها براین باورند که میتوانند انتظاراتی که از آنها هست برآورده کنند. به عبارت دیگر، آنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که هست، در نظر میگیرند. ظاهراً کارآفرینان واقعی به خاطر اعتماد به نفس بالایی که در خود میبینند و برای دیگران غیرقابل لمس است، موفق میشوند.
کارآفرینان به دنبال بازتاب عملکرد خود هستند. کارآفرینان به خاطر آگاهی از وضعیت موجود به دنبال بازتاب عملکرد خود چه خوب، چه بد، هستند. بدون داشتن این اطلاعات ادامه کار برای آنها خیلی مشکل است.
کارآفرینان در هر کاری که انجام میدهند، هدفگرا و داری انگیزه هستند. بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام میدهند، در راستای اهداف آیندهشان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و با انگیزه زیاد هدف را دنبال میکنند
کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس رقابت را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را برای کار خود در نظر می گیرند. آنها محصولاتی با کیفیت بالا تولید و بر اساس مرغوبیت و راندمان رقابت میکنند. آنها از مواجه شدن با رقابت ترسی ندارند و در حقیقت از رقابت لذت میبرند.
کارآفرینان نوآور و داری ذهنی باز میباشند و همواره در مقابله با موقعیتها از راهها و روشهای جدید استفاده میکنند. آنها از توانایی خود در خلاقیت لذت میبرند.