بخشی از مقاله
بنده مزاحم شما شدم که گزارشی از فعالیت گروه علوم اجتماعی شوراي بررسی متون عرض نمایم. گروه علوم اجتماعی در طول سالهاي گذشته فراز و نشیبهاي فراوانی داشته در دورة پرفعالیت و گهگاه افول داشته است در حقیقت نهایتاً در ماههاي گذشته توانست انسجام بیشتري به خود بگیرد - که مقارن بود با اوایل ماه رمضان - و بعد از آن فعالیت خودش را عمدتاً براي کنگره جهت بدهد و خوشبختانه با همکاري دوستان و همکاران ارجمندي که در طول این مدت صمیمانه با ما در ارتباط بودند. توانستیم به بخش مهمی از افکارمان دست پیدا کنیم و اگر خدا قبول کند موفقیتهایی هم داشته باشیم.
ایدة شکلگیري کنگرة ملی علوم انسانی شاید از قبل هم وجود داشته و حال در سال جاري جدیت پیدا کرد. طراحی کارهاي ما قدري با تأخیر نسبت به گروههاي دیگر شروع شد. از گروه علوم اجتماعی خواسته شد تا متناسب با زمینه تخصصی خودش فعالیتهایی با عنوان پیش همایش کنگره و نشستهاي تخصصی برگزار کند و همان طور در خود کنگره کارهایی انجام دهد.
همان طور به طور مختصر به فعالیتهایی که در چهارچوب کنگره داشتیم اشاره میکنم و بعد اگر امکان باشد به نتایج و دستاوردهایی که داشتیم هم اشاره خواهم داشت، تا آنجایی که ذهنم یاري میکند و از طریق power point هم نکاتی به نظر حضار محترم میرسد، ما با این تصور که اگر نگاه جامعهشناسانه و تخصص خودمان را به خدمت گیریم در ارزیابی موقعیت علوم انسانی و علوم اجتماعی چه میتوانیم بکنیم؟
در درجه اول، دو همایش را طراحی کردیم. ابتدا بحث جامعهشناسی علوم انسانی - یا نسبت میان جامعهشناسی و علوم انسانی - که ما را به بحث در بومیسازي و اصلاحات مورد انتظار در این حوزه میکشاند و سپس با یک نگاه درون رشتهاي تحلیلی از وضعیت علوم اجتماعی تحت عنوان بازسازي طرح جامع بازسازي و توسعه علوم اجتماعی را به بحث گذاشتیم اینها موضوع دو نشست اول ما بود.
به این دلیل که روش تحقیق و روش پژوهش علمی در حقیقت ابزار مهم و اصلی براي مطالعه مسایل در حوزة اجتماعی است و مجادلاتی که در این میان پیداست به آنها و پیدا کردن توافق نظرها و راهکارهایی که بتواند ما را از این کشمکشهاي نظري یا عملی در بیاورد میتوانست در ارتقاء علوم اجتماعی کمک کند. همچنین ما همایش سومی را در حوزه روش هاي تغییر کمی و کیفی طراحی کردیم. این سه همایش تا قبل کنگره برگزار شد و در جهت همان همایشها کارگاههایی را هم در دو روز گذشته برگزار کردیم.
به طور کلی در کنگره ما پنج ترم زمانی را بر عهده داشتیم که در دو قسمت عمدتاً مقالاتی تخصصی یا غیررشتهاي مطرح شد و در سه مورد کارگاههایی برگزار شد که با اساتید و همکاران ارجمند از دانشگاههاي مختلف کشور، مراکز پژوهشی، آموزش و پرورش و افراد علاقهمند مستقل هم در این جمع حضور داشتند و مشارکت فعال و گرمی در این زمینه داشتند.
البته من هم باید از همه کسانی که به ما کمک کردند واقعاً تشکر کنم به ویژه از جناب آقاي دکتر گلشنی و آقاي دکتر نامدار که با پایمرديشان این کار برگزار شده. اما انعکاس نشستهاي همایشهاي سهگانه ماقبل از کنگره در خبرنامهها آن جور که باید نبود. یعنی سه تا همایش 8 ، 9 ساعته با بیش از بیست مقاله و حضور حدوداً دویست نفر از همکاران و پژوهشگران و دوستانی که در این زمینه کار داشتند آن قدر که باید در خبرها نیامد. انشاءاالله بتوانیم بعداً با چاپ مقالات جبران کنیم.
در کنگره ما دو قالب کار داشتیم: یکی جلسهاي که به عرضه مقالات میپرداخت و یکی کار گروهها. کار گروههایی که من آمار کلیشان را عرض میکنم یکی در واقع بحث بومی سازي علوم انسانی و علوم اجتماعی بود و دیگري در واقع مسائل و مشکلات آموزش علوم اجتماعی و سوم مسائل و مشکلات پژوهش که در واقع روشها را هم در برمیگیرد.
شیوههاي کار به این ترتیب بود که ابتدا در واقع سوال میشد که ما در هر کدام از این زمینهها چه مشکلاتی داریم. تعریف مفهوم ومشکلات موجود و موانعی که هست صورت میگرفت. دوم تبیین این موانع و مشکلات و سوم عرضه راهکارهایی که بر آن تبیین مبتنی است. البته نمیشود انتظار داشت که ما در آن نشست یک ساعت و نیم یا دو ساعت، واقعاً در هر کدام از این دو زمینهها به آخر خط برسیم و حرف تمام شود و این اساساً با مقتضیات زمانی و نیروي انسانی و شرایط علم هم سازگار نیست.