بخشی از مقاله

چکیده

قرآن کریم، بر ادب و احترام به دیگران تاکید خاص دارد. سخنوری فصیح ناشی از عطیه الهی و وابسته به چگونگی ساختمان طبیعی متکلم است. به هنگام سخن گفتن باید هنر گفتار را رعایت کرد و لهجه، تلفظ و برداشت کلام را هنرمندانه ادا نمود. در این مقاله تلاش شده است که با بهره گیری از آیات قرآن به بحث پیرامون مفهوم زبان و اهمیت آن پرداخته شود و سپس درباره موضوعاتی چون گفتار و سخن در قرآن، اصول کاربردی ناظر بر روش های تربیتی، اصول کاربردی ناظر بر روش های آموزشی، و در پایان هم ضمن بیان فضایل و رذائل اخلاقی سخن از منظر قرآن به برخی از نکات اصلی در این زمینه اشاره می گردد.

مقدمه

زبان یکی از مهمترین و فعال ترین اعضائی است که از آن استفاده می کنیم، بدین ترتیب این زبان است که سرنوشت روح را در جهت کمال یا سقوط رقم می زند، اینجاست که برای کنترل روح از انحراف باید بیشترین کنترل - توسط عقل - روی زبان صورت بگیرد، مبادا که سخنی بر خلاف رضای خداوند و مقتضای فطرت از آن خارج شود. این کنترل اگر به صورت یک حالت و ملکه راسخ در آید. به زبان روایت صمت نامیده می شود. صمت را » خاموش « ترجمه کرده اند که اگر مقصود به کار نگرفتن زبان تحت هر شرایطی باشد، ترجمه رسایی نیست و اگر مقصود خاموش از هر سخن لغو باشد البته ترجمه بجائیست

امام علی - ع - در خطبه 233 می فرمایند: بدانید که زبان پاره ای است از انسان. اگر آدمی سخن گفتن نتواند، زبان او را گویا نگرداند، و اگر بر گفتار توانا بود، گویی به زبان مجال درنگ ندهد. ما امیران گفتاریم. سخن - به تعلیم ما- ریشه دوانیده و شاخه های خود را بر سرما تنیده. بدانید خدایتان بیامرزد! شما در زمانی به سر می برید که گوینده حق اندک است در آن، و زبان در گفتن راست نتوان. آنان که با حق اند خوارند و مردم به نافرمانی - خدا- گرفتار، و سازش با یکدیگر را پذیرفتار. جوانشان بدخو و پیرشان گنهکار. عالمان دو رو، قاری شان سود خودجو- نه خردشان سالمند را حرمت نهاد، و نه توانگرشان مستند را کمک دهد.

علم بیان قدیم با مفهوم بیان به خوبی آشنا بود. بیان یعنی شرح روشن، قدرت ابراز افکار خود به گونه ای قابل درک و بلاغت ، صفت اعلای یک گفتار برخاسته از ادب. از طرف دیگر قرآن منیر= روشنگر خوانده شده است. این مزیت همان اندازه قرآن را منیر یا روشنگر معرفی می کند که مبین، واضح و رسا بودن قرآن را می رساند. این واقعیت یادآور توقعی است که ارسطو از یک خطا فلسفی داشت:

ابراز به غایت منطقی بودن عقاید و آرا و افکار، یعنی خطابه ای که نور بیفشاند، گفتار باید نوری را که در خود دارد بیفشاند تا معنادر اباشد. قبلاً اساس زبان شناسی و منطق یونانیان همین بود. بدون اینکه بخواهیم نتیجه بگیریم یا بگویم که میان تمدن یونان باستان و حکمت اسلامی وجه تشابه وجود دارد.

وحی به زبان قابل فهم بیان شده و گرنه آن تاثیر پیش بینی شده را بر ملت ها نمی گذاشت و تنها برای امتی که نازل شده بود قابل فهم بودف یعنی برای بیشتر مردم مکه و پیرامون. پس اساساً و نه منحصراً برای قبیله قریش قابل فهم بود. قبیله ای که از چند قرن پیش در آنجا می زیستند.

زبان و اهمیت آن

اهمیت زبان در آن است که در به هدف رسیدن افکار و معارف و نیز شکست آنها نقش اساسی بازی می کند، زیرا می شود اندیشه درستی را با زبانی سست و نارسا بیان کرد، در نتیجه این اندیشه بر یاد می رود و می میرد، همچنان که امکان دارد اندیشه نادرستی را با زبانی بلیغ و گویا بیان داشت، تا در نتیجه این اندیشه پایدار شود و گسترش یابد و مردم آن را گردن نهند.

درباره زبان بشری باید گفت که این زبان، محدود به مرزهای زبانی و مکانی است که در آن زاده شده است، این زبان همچنین محکوم اوضاع و احوال متحولی است که در گذر زمان و مکان پیش می آید. زبان بشر دارای مفاهیم جزیی است که محتوای آنها با تجربه هایی که انسان هم خود را صرف آنها می کند نو می شود. زبان بشر از درون خود وجود محسوس پدید می آید، یعنی انسان حروف زبان را وضع می کند سپس از این حروف ظروفی از واژگان زبانی می سازد و تجربه هایی را که در پی تعامل با محیط و واقعیت اندوخته است در قالب آنها می ریزد. از رهگذر سه امر در زبان بشری تحول و نواوری روی می دهد: اشیاء، مفاهیم و زبان. توضیح آن که، نخست در اشیاء تحول رخ می دهد تا محیط، اشیایی نو پدید آشکار شود که به پدید آمدن روابط نو پیدید می انجامد، و روابط نو پدید هم به زادن مفاهیم تازه می انجامد، و از مفاهیم تازه، غالب های زبانی تازه پدید می آید

در روایتی از امام صادق - ع - حضرت می فرمایند، خداوند بر خلق خود، در کلامش تجلی کرده است. گاه تجلی را در خلق و آفرینش می بینیم، گاه نیز تجلی را در کلام خدا می بینیم. حضرت صادق می فرماید، خداوند در کلام تجلی کرده است، تجلی حق در کلام به معنای تجلی حق در فکر است. این به معنا که اگر فکر ما متحول است برای این است که خداوند تجلی دارد. فکر آدم درست و حساس و انسان کامل مظهرتجلی خداوند است. حال اگر فکر مظهر تجلی است، سخن هم مظهر تجلی است، بنابر این همیشه تازه است و همیشه سخن تازه باید گفت. هر سخنی تازه است و هیچ سخنی کهنه نیست اگر کسی تجلی را بفهمد، هیچ سخنی کهنه نیستهمیشه سخن تازه هستند. اصلاً سخن کهنه نداریم باید چراغ برداریم و دنبال کهنه بگردیم . اصلاً نمی توانیم کهنه پیدا کنیم . به قول مولانا:

نو ز کجا می رسد؟کهنه کجا می رود؟ //  گرنه ورای نظر عالم بی منتهاست

هی نو می آید و کهنه می رود . کهنه ها کجا می روند؟ آیا انباری داریم؟ یک جایی انبار است؟ نو از داخل کدام انبار در می آید؟ مخزن غیر متناهی است که همواره نو است . هر سخنی نو است . هر فکری نو است. ما همیشه نو هستیم . عارف همیشه نو است .
اصلاً هیچ وقت فکرعارف کهنه نیست واصلاً کهنه بودن برای او معنا ندارد به قول آن عارف :

عنکبوتان مگس .... کنند  ///   عارفان در دمی دو عید کنند

گفتار و سخن در قرآن

-1 توجه به انعکاس گفتار - سخن -

 ای اهل ایمان هنگام تکلم با رسول حق به کلمه راعنا تعبیر مکنید، یعنی مگوید ما را رعایت کن که خلاف ادب است، بلکه بگوید ناظر احوال ما باش و سخن خدا را بشنوید و بدانید که برای کافران عذاب دردناک مهیا است.« - بقره، . - 104

قرآن کریم، بر ادب و احترام به دیگران تاکید خاص دارد خود نیزعملاً در گفتارش عفت کلام داشته و قصد آبرو ریزی و پرده دری از هیچ کس را نداشته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید