بخشی از مقاله
چکیده
یکی از ارکان عمده جامعه ایران دین است. در آیین تشیع یکی از شخصیتهای کاریزماتیک که نقش عمدهای در کنشهای رزمندگان در سرحدات جنگی داشته امام حسین - ع - بوده است. در این مقاله با تحلیل محتوای کیفی اشعار صادق آهنگران و غلام-رضا کویتی پور و نشانه شناسی عکسهای رزمندگان دوران جنگ به تبیین تاثیر گفتمان امام حسین - ع - برگفتمان رزمندگان پرداخته شده است. با مطالعه در اشعار صادق آهنگران و غلامرضا کویتی پور میتوان دریافت رزمندگان در زمان جنگ خود را با امام حسین - ع - و خاندان آن حضرت همذاتپنداری میکردند.
مداحان مزبور با مرثیهسرایی خویش جهان اجتماعی رزمندگان را نسبت به گذشته بسط می دادند. امام حسین بمثابهی یک اسطوره دینی نقش عمده ای در باورداشتهای مردم داشته است و بخش عمده رفتارهای رزمندگان ریشه در باورها و عقاید دینی ملهم از واقعه کربلا دارد. که این عقاید در نگرش آنان به مفهوم شهادت اثر گذاشته است. این امر مفهوم »مرگ« یا »مرگ هراسی« را برای جوانان رزمنده اسطورهزدایی کرده بود.
مقدمه
یکی از ارکان عمده جامعه ایران دین است. در آیین تشیع یکی از شخصیت های کاریزماتیک که نقش عمدهای در کنشهای رزمندگان در سرحدات جنگی داشته امام حسین - ع - محسوب میشود. دراین باره در سطح تئوریک، فرهنگ دارای لایه های متفاوتی است. در لایه های زیرین عقاید و ارزش ها و در لایههای رویین هنجارها و نمادها هستند. تغییرات که مربوط به لایههای زیرین باشند موجب تغییرات اساسی و ساختاری در لایه های رویین فرهنگ میشوند. بین ارزشها نگرشها و هنجارها یا کنشها پیوند نزدیکی وجود دارد، ارزش ها سرمنشأ نگرش هستند و نگرش موجب کنش میشود که هر نوع تغییری در باورها و ارزش های نوجوانان انعکاس آن را در کنش های آن ها میتوان مشاهده کرد
اغلب جامعهشناسانی که به بحث کنش اجتماعی و ارزشها پرداختهاند نوعی همجهتی و رابطه انطباقی میان آن ها مفروض داشتهاند. برای نمونه ماکس وبر در تبیین کنش اجتماعی و جایگاه ارزشها در زندگی اجتماعی نقش علّی برای ارزشها، قائل شده است. بهزعم وی، ارزشهای خاص موجب کنشهای اجتماعی خاص نیز میگردند. برعکس، نمادها نیز در شکل بخشی ارزش ها و باورها مؤثرند. دراینباره گفتمان امام حسین نیز واجد ارزشها، نگرشها، هنجارها و نمادهایی بوده است که درکنش کنشگران جنگی سهم بسزایی داشته است.
در جریان پیروزی انقلاب شاهد شکل گیری نبرد نمادین بودیم؛ نبردی که به همهچیز رنگ و بوی نمادین بخشید. بسیاری از دیوارنوشته ها، شعارها و مضامین تظاهرات مردمی و حتی شخصیتها نیز ابعاد نمادین یافتند. بسیاری از رهبران انقلاب به نماد نبرد حق علیه باطل تبدیل شدند
این نبرد نمادین بین نیروهای رزمنده و نیروهای عراقی ادامه یافت. امام خمینی - ره - با امام حسین - ع - ، رزمندگان با یاران امام حسین و صدام با یزید و سربازان او با ایادی یزید »اینهمانی« گردید. این ارزشها و نمادها در بین رزمندگان از اهمیت ویژهای برخوردار بود. با این مقدمه سؤال اساسی مقاله حاضر این است که گفتمان امام حسین چه تأثیری بر گفتمان پایداری گذاشته است؟ امام حسین چگونه بهمثابه تیپ ایده آل مردانگی برای جوانان رزمنده بازنمایی شده است؟
امام حسین در آینه فرهنگ ایرانی
تشیع به شهادت مفهومی بخشید که امتیاز انحصاری مردان مسلمان برای حفظ جایگاهی در بهشت از طریق فدا کردن زندگیشان برای دفاع از اسلام شده است. این مفهوم به پیشرفت اولیه اسلام، بهویژه حکومت کوتاهمدت حضرت علی - ع - و واقعه کربلا در سال 680 میلادی 61 - هجری قمری - برمی گردد. پس ازآنکه علی - ع - به عنوان خلیفه چهارم مسلمانان و امام اول شیعیان به شهادت رسید، امام حسین - ع - تلاش کرد تا قدرت را از یزید خلیفه وقت بازگرداند اما او در کربلا در سال 680 به شهادت رسید. علی - ع - بهعنوان شخصی دلاور و امام حسین - ع - بهعنوان یک شهید فداکار دو نوع مردانگی متفاوت را در اسلام شیعه نشان میدهند.
این طرز تفکر امام حسین - ع - را بهعنوان یک الگوی مثبت تشویق و مقاومت در برابر ظلم و استبداد نمایان میکند که در روز عاشورا، روز عزاداری شیعیان، از او تجلیل کرده و تقدیس می کنند. این سنت به تکمیل ساخت مردانگی اسلامی در جوامع شیعه منجر شد. در پاسخ به فرآیند مدرن سازی، روشنفکران اسلامی، مجموعه ای از عقاید جدیدی را در رابطه با اهداف ایدئولوژیکی متمایز توسعه داده-اند که یکی از آنها مبحث ارتدکسی - راست آیینی - اسلامی است که مدعی امتیاز انحصاری بیانات مذهبی مشروع و قانونی است. موارد دیگر، مباحث غیرمذهبی و ایدئولوژی های مذهبی هستند که درنتیجه مداخله اروپایی ها، شروع به تجاوز به سرزمین کشورهای اسلامی با نیروی قدرتمندی از اواخر قرن هیجدهم کردهاند
به لحاظ تاریخی امپراطوری صفوی با تشکیل نخستین دولت ملی در ایران، در پی تحقق آرمانهای شیعی برآمد. این امپراطوری از سال 1501 تا 1722 به طول انجامید و به شکل تقابلی در برابر امپراطوری عثمانی قرار داشت. دولت صفوی در طول حیات تاریخی و سیاسی خود تأکید بسیاری بر مردانگی دینی بر اساس مقاومت و شهادت ائمه داشت و آن را چه به شکل سیاست عملی و چه به شکل نمادین - مثل عزاداریها و تعزیه - آشکار میکرد.
تهاجم به کشورهای اسلامی به وسیله قدرت های مستعمراتی غربی زبان »تجاوز به سرزمین مادری« را بانفوذ کردن در نیرویی بیگانه افزایش داد؛ بنابراین با استعمارگرایی، حفاظت مردان از شرافت زنان تبدیل بهافتخار ملی گردید. این مسئله چالشهایی جدی را برای مردانگی محلی، درزمانی که شرافت مردان تهدید شده و برای حفاظت از سرزمین مادری فراخوانده می شد ایجاد می نمود.
در اوایل قرن بیستم، مردانگی ها در جوامع وابسته به خاورمیانه از مردانگی های اخلاقی، قبیلهای و تباری، روستایی و شهری تا مردانگی ملی در جنبش های مستقل و سپس تا مردانگی های مختلف دوران معاصر گسترده آزمایش میشد. هرچند، پیش الگوهای برتر با شکلگیری توسط اشخاص قدرتمند ملیگرا مانند کمال مصطفی آتاتورک در ترکیه، رضاشاه در ایران، جمال عبدالناصر در مصر هم چنان باقی ماندند. رضاشاه در ایران، زنان را ممنوع الحجاب کرده و مانع از پوشش سنتی، مذهبی و اخلاقی مردان شد. ملیگرایی عرب در اول سده پنجاه تبدیل به قدرتی اجباری در تغییرات فرهنگی کل کشورهای عربی شد
همانطورکه اشاره شد در قرون اخیر، ایران بهویژه در شمال کشور و استان گیلان محل تاختوتاز قوای خارجی قرار گرفت. واکنش جوامع پیرامونی در اقصا نقاط جهان و همچنین استان گیلان فراهم نمود. دراینباره، جنبش میرزا واکنش مردان گیلانی علیه متجاوزان به سرزمین مادری محسوب میشد. میرزا به الگو و تیپ ایده آلی از مردانگی در گیلان درآمد.
وی نیز با تأسی از شخصیتهای شیعه مقابله با استعمار و استبداد را سرلوحه کار خویش قرارداد. در نطقی قبل از شروع یکی از جنگها، میرزا یاران را اینگونه خطاب قرار میدهد:
»خداوند متعال به وسیلهی محمد - ص - به ما خبر داد که بسا عده قلیل به جمعیت کثیری غلبه کرده اند. ما از سرسلسله مجاهدین اسلامی یعنی حضرت سیدالشهدا - ع - سرمشق میگیریم چه اقتدار یزید و دولت اموی کمتر از دولت تزاری و جمعیت آن سرور نیز بیشتر از این جمعیت نبود گرچه در ظاهر حضرت امام حسین مغلوب شد ولی نان نامی و اسم گرامی آن بزرگوار قلوب آزادیخواهان را همیشه به نور خود منور داشته است
همان طوری که اشاره شد مردان گیلانی در مقابل حمله کشورهای قدرتمند استعماری به ایران و گیلان واکنش نشان دادند و از حاکمیت ملی دفاع کردند:
»جنگلی ها میگویند ایران مال ایرانی است دست اغیار باید از استیلای به این مملکت قطع شود جنگلیها میگویند ایرانیان باید در خانهی خود بدون تجاوز و اذیت همسایگان به راحت مشغول استراحت باشند -
غیر از میرزا کوچک خان، بسیاری از شخصیتها از امام حسین در مبارزه علیه استعمار و استبداد استفاده نمودند. خسرو گلسرخی نیز مبارزه خویش را با امام حسین »اینهمانی« میکرد. وی در دفاعیاتش در دادگاه شاه گفت: »من که یک مارکسیست -لنینیست هستم برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم.
« آنگاه به مقایسه خود با امام حسین پرداخت که نشانگر جایگاه آن امام در نزدیک روشنفکر مارکسیست بود و گفت »زندگی مولا حسین نمودار زندگی اکنونی ماست که جان برکف، برای خلق های محروم میهن خود در این دادگاه محاکمه میشویم. او در اقلیت بود؛ و یزید، بارگاه، قشون، حکومت و قدرت داشت. او ایستاد و شهید شد. هرچند یزید گوشهای از تاریخ را اشغال کرد، ولی آنچه در تداوم تاریخ تکرار شد، راه مولا حسین و پایداری او بود، نه حکومت یزید. آنچه را که خلقها تکرار کردند و میکنند راه مولا حسین است. بدین گونه است که در یک جامعه مارکسیستی، اسلام حقیقی به عنوان یک روبنا قابل توجیه است؛ و ما نیز چنین اسلامی را اسلام حسینی و اسلام علی را تأیید میکنیم.
شریعتی نیز تحت تأثیر گفتمان امام حسین - ع - بود؛ و شخصیت های اعتراضی و انتقادی دیگری از قبیل حضرت زینب - ع - و ابوذر موردتوجه وی داشت.
»شهادت حسینی کشته شدن مردی است که خود برای کشته شدن خویش قیام کرده است... امام حسین علیهالسلام از مقوله دیگری است; او نیامده است که دشمن را با زور شمشیر بشکند و خود پیروز شود و بعد موفق نشده و یا در یک تصادف یا ترور توسط وحشی، کشته شده باشد. این طور نیست، او درحالیکه میتوانسته است در خانهاش بنشیند و زنده بماند، به پا خاسته و آگاهانه به استقبال مردن شتافته و در آن لحظه، مرگ و نفی خویشتن را انتخاب کرده است.