بخشی از مقاله

چکیده

یکی از مهم ترین دغدغه هاي نگران کننده در مورد جنبشيها دینی نوظهور ، تنوع و گوناگونی بسیار زیادي است که در آنها به چشم می خورد. این تنوع علاوه بر دشواري تنظیم واکنش هاي مناسب از سوي جوامع و ادیان حاکم، کار طبقه بندي نظري آنها را با دشواري هایی روبرو ساخته است .

علاوه بر این، اگر چه برخی از ویژگی ها - شبیه به همان ویژگی هایی که غالبا در هر دین جدیدي یافت می شوند - ، خود را در جدنهاي اواخر قرن بیستم آشکار کرده اند، اما بسیاري از جنبش ها در حال حاضر داراي اعضایی از نسل دوم و یا حتی نسل سوم، هستند و دستخوش تغییراتی شده اند که » ویژگی هاي فرقه اي« اصلی آنها را رقیق کرده اند. همانگونه که پس از این خواهیم دید، اهمیت آماري جنبش ها به اندازه ي اهمیت اجتماعی یا فرهنگی آنها نیست و بسیارياز وجوه این اهمیت در واکنش جوامع به جدن ها نهفته است و این خود در گرو شناخت لازم و کافی از گونه شناسی جنبشی است که جوامع با آن دست به گریبان شده اند.

مقدمه

موج کنونی جنبش هايینید نوظهور - جدن ها - که پس از جنگ جهانی دوم در غرب قابل مشاهده شد، با اکثر قریب به اتفاق امواج قبلی تفاوت دارد به طوري که این جنبش ها نه تنها از سنت یهودي/ مسیحی، بلکه از سنت هایی دیگر - مانند هندوییسم، بودیسم، اسلام، شینتوییسم و الحادگرایی - و از فلسفه ها یا عقاید دوران اخیر - مانند روانکاوي و یا داستان هاي علمی- تخیلی - ناشی می شوند. اگر چه بحث در این این مقاله به ویژه بر وضعیت جدن ها در اروپا، آمریکاي شمالی، استرالیا و نیوزیلند، متمرکز می باشد، اما در بررسی حاضر به اختصار، توجه خود را به رشد جدن ها در آفریقا، ژاپن - که اخیرا، از ادیان جدید جدید در آن یاد می شود - ، آمریکاي لاتین، اروپاي شرقی و کشورهاي به لحاظ سنّتی مسیحیِ اتحادیه ي جماهیر شوروي سابق نیز معطوف ساخته ایم. یکی از مهم ترین دغدغه هاي نگران کننده، تنوع و گوناگونی بسیار زیادي است که در بین این جنبش ها یافت می شود.

این تنوع علاوه بر دشواري تنظیم واکنش هاي مناسب از سوي جوامع و ادیان حاکم، کار طبقه بندي نظري آنها را با دشواري هایی روبرو ساخته است. علاوه بر این، اگر چه برخی از ویژگی ها - شبیه به همان ویژگی هایی که غالبا در هر دین جدیدي یافت می شوند - ، خودرا در جدن هاي اواخر قرن بیستم آشکار کرده اند، اما بسیاري از جنبش ها در حال حاضر داراي اعضایی از نسل دوم و یا حتی نسل سوم، هستند و دستخوش تغییراتی شده اند که »ویژگی هاي فرقه اي« اصلی آنها را رقیق کرده اند. همانگونه که پس از این خواهیم دید، اهمیت آماري جنبش ها به اندازه ي اهمیت اجتماعی یا فرهنگی آنها نیست و بسیاري از وجوه این اهمیت در واکنش جوامع به جدن ها نهفته است و این خود در گرو شناخت لازم و کافی از نوع جنبشی است که جوامع با آن دست به گریبان شده اند.

ظهور و گسترش فرقه ها و یا جنبش هاي دینی نوظهور، پدیده اي قابل توجه در تاریخ دینی دوران ما به شمار می رود. آنها با نشاط قابل توجهی عمل می کنند. برخی از آنها از طبیعت باطنی برخوردار و برخی دیگر از بر اساس تفسیر مورد نظر خود از کتاب هاي مقدس شکل گرفته اند.

بسیاري از آنها نیز ریشه در ادیان آسیایی یا آفریقایی دارند و حاوي ترکیبی التقاطی از عناصري گوناگون از ادیان مختلف از جمله اسلام، مسیحیت و یهودیت هستندمردم. عادي اغلب از عالمان دین اسلام، ربی هاي یهودي و اسقف هاي مسیحی در مورد ادیان جدید، درخواست اطلاعات و راهنمایی می کنند و گاه از آنها خواسته می شود که در مورد این پدیده ي نگران کننده واکنش نشان دهند. اما در بسیاري از موارد، به دلیل فقدان اطلاعات کافی یا مستند یا هیچ گونه واکنشی صورت نمی گیرد و یا واکنش هاي افراطی صورت می گیرند. به همین دلیل، تنظیم واکنش مناسب و به دور از افراط و تفریط و برنامه ریزي در زمینه ي تنظیم مواجهه ي شایسته با این پدیده در ابتدا مستلزم کسب اطلاعات مستند و کافی در مورد اصطلاحات مربوط به جنبش هاي دینی نوظهور و سپس گونه شناسی آنها می باشد.
 

اکنون به ترتیب و به تفکیکنخست، به بحث از اصطلاح شناسی مربوط به جدن ها می پردازیم و پس از آن، بحث مقاله را با گونه شناسی آنها تکمیل می کنیم:

ا - اصطلاحات

واقعیت پیچیده

یک از مشکلاتی که در اصطلاح شناسی پدیدهي جدن بروز می کند، مشکلی است که از پیچیدگی واقعیت ناشی می شود. گروه هایی که مورد بحث ما هستند، تا حد زیادي در منشأ، باورها، اندازه، روش ها و ابزارهاي استخدام اعضا، الگوي رفتار و نگرش نسبت به مسجد و کلیسا و کنیسه، دیگر گروه هاي مذهبی و جامعه متفاوت به نظر می رسند. بنابراین، جاي تعجب نیست که هنوز هیچ توافقی بر سر نام این گروه هاي نوظهور وجود ندارد. در اینجا به بحث از برخی از نام هایی می پردازیم که در اشاره به آنها مورد استفاده قرار می گیرند:

فرقه3

اصطلاح »فرقه « در سال هاي اخیر به ویژه در ایالات متحده آمریکا   کاملا مشکل زا شده است . در حال حاضر، بسیاري از اعضاي مجامع عمومی و نیز سیاست گذاران و رسانه ها، آن را به عنوان اصطلاحی می فهمند که به گروه هایی بحث برانگیز اشاره می کند که براي اعضاي گروه و دیگران، عجیب و غریب و حتی خطرناك هستند. معمولا در ارتباط با این اصطلاح این گونه فرض می شود که یک رهبر قدرتمند وجود دارد که تاثیري شگرف بر روي اعضاي گروهی دارد که متقاعد شده اند از طریق استفاده از فرآیندهاي غیر اخلاقی که تحت عنوان منفی »شستشوي مغزي«5 نیز از آن تعبیر می شود - رابینز و آنتونی6، 1982، - 67 به گروه بپیوندند.

»فرقه«، اصطلاحی عام شده که به شماري از گروه هاي دینی و شبه دینی جدیدتر اطلاق می شود که در دهه هاي اخیر، توجه رسانه ها و دولت را به خود جلب کرده اند 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید