بخشی از مقاله
چکیده
در کشور ما میان کارشناسان کیفیت و ایمنی در عرصههای مختلف نظامی و غیرنظامی اختلافنظر مهمی وجود دارد که به گمان نگارنده بیش از هر چیز محصول عدم ارتباط و گفتگوی سازنده میان این دو گروه کارشناسی است. این اختلافنظر تاکنون سد راه همکاری اثربخش این دو گروه بوده, و از این رهگذر تلاشهای موازی و هزینه بسیاری به کشور تحمیل کردهاست.
به رغم نیاز روزافزون به این همکاری و کوشش هایی که در سالیان اخیر از هر دو سو صورت گرفتهاست, این اختلافنظر همچنان خودنمایی میکند. نگارنده در این مقاله میکوشد با بررسی ریشه این اختلاف نظر و ارائه توضیحاتی در زمینه سیستمهای مدیریت در سازمانهای هوایی وزارت دفاع ایران, لزوم گفتگوی سازنده مقامات ارشد نظامی و غیرنظامی و تصمیمگیری درباره ایمنی هوانوردی را آشکار سازد و به سهم خود در راستای حل اختلاف نظرهای موجود گام بردارد.
مقدمه
از زمانی که بشر به عرصه هوانوردی و فضاپیمایی وارد شده ایمنی پرواز یکی از دغدغههای اصلی او بوده است. سرنشینان وسایل پرنده پیش و بیش از آن که به تسهیلاتی که در اختیار آنان قرار دارد یا کیفیت خدماتی که به آنان عرضه میشود بیاندیشند به ایمنی جان خود فکر میکنند. از این رو بحث ایمنی در مدیریت سازمانهای هوایی قدیمیتر از مبحث کیفیت است و استانداردسازی کیفیت کالا در حوزههایی که با جان افراد سر و کار دارد زودتر آغاز شدهاست. امروزه اما در سیستمهای نوین مدیریت پیوند ظریف و تنگاتنگ کیفیت و ایمنی بهدرستی درک شدهاست و این دو را مقولههایی جداگانه نمیدانند. چنان که مدیریت محیط زیست نیز جدا از این دو انگاشته نمیشود و امروزه اغلب از سیستمهای یکپارچه مدیریت ایمنی سخن میگویند که تمامی این مقولات را در بر می گیرد.
اما به نظر میرسد در ایران هنوز نگاه یکپارچه به کیفیت و ایمنی جایگاه خود را پیدا نکرده و نهتنها در برنامههای سیاستگزاران بلکه حتی در اندیشه صاحبنظران این عرصه نیز عمق کافی نیافتهاست. من به اقتضای وظایف و مراودات شغلی خود به اختلاف نظر مهمی برخوردهام که در کشور ما میان کارشناسان کیفیت و ایمنی در عرصههای مختلف نظامی و غیرنظامی وجود دارد. به گمان من این اختلافنظر همکاری اثربخش میان این دو گروه کارشناسی را دشوار ساخته و سبب شده هزینه بسیاری در تلاشهای موازی در هر دو سو صرف شود.
سرچشمه این اختلافنظر به پیشداوریهایی در هر دو سوی این طیف کارشناسی برمیگردد که البته هیچیک از حقیقت کاملاﹰ بیبهره نیست. از یک سو در اغلب کشورها در حیطه امور نظامی به تحقیقات علمی و فنی بها و اعتبارات بیشتری اختصاص داده میشود و بسیاری از دستاوردهای علمی و فنی بشر حاصل تحقیقاتی است که در حوزههای نظامی صورت گرفتهاست. از این رو کارشناسان نظامی عموماﹰ بر این باورند که استانداردهای کاری آنها دقیقتر و بالاتر از حوزههای دیگر است. از سوی دیگر,کارشناسان غیرنظامی استانداردهای نظامی را محدود به حوزههای خاص میدانند و به اعتبار عمومی آن ها اعتقاد چندانی ندارند.
این بیاعتقادی در عرصه ایمنی شدیدتر است زیرا فرض بر این است که امور نظامی به صورت مأموریتهایی برنامهریزی میشوند که به هر صورت باید انجام پذیرد و ایمنی در آنها اولویت اول را ندارد؛ و چنین اختلاف نظری البته در عرصه هوانوردی که ایمنی در آن حرف اول را میزند به اوج خود میرسد. به نظر من ریشه این پیشداوری بیش از هر چیز محصول عدم ارتباط و گفتگو میان این دو دسته کارشناسان بوده است. اکنون که این گونه همایشها بستری برای گفتگو فراهم ساختهاند میتوان, جدا از خطقرمزهای مربوط به امنیت کشور، به بررسی این اختلافنظر و پیشداوری پرداخت و برای برطرف ساختن آن قدمی برداشت. به این امید که راه همکاری بیشتر و ثمربخش تر میان این دو عرصه هموار شود.
مدیریت کیفیت در حوزههای دفاعی ایران
برای این کار لازم است ابتدا به سابقه مدیریت کیفیت و ایمنی در حوزههای نظامی اشاره شود. سازمانهای نظامی ایران بهویژه شرکتهایی که تحت پوشش صنایع دفاعی قرار دارند از سازمانهای انگشتشمار در کشورند که کمابیش از بدو شکلگیری خود از سیستمهای مدون مدیریت کیفیت و ایمنی برخوردار بودهاند. به دلایلی که بر کسی پوشیده نیست برخی استانداردهای نظامی آمریکا مانند استاندارد MIL-Q-9858A مرجع استقرار سیستمهای مدیریت کیفیت در این شرکتها بودهاست.
استاندارد یادشده تا سال ١٩٩٦ که همترازی آن با استاندارد ایزو ٩٠٠١ اعلام شد در وزارت دفاع آمریکا و سازمان ناسا به کار گرفته میشد. بر همین اساس بود که مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران هنگامی که با تقاضاهای روزافزون صنایع کشور برای امور کالیبراسیون تجهیزات خود مواجه شد دست یاری به سوی این سازمانهای نظامی دراز کرد.١ در سیستمهای مدون این سازمانها در کنار جنبههای امنیتی و اقتصادی به مقوله حفظ سرمایههای انسانی نیز توجه شده بود و علاوه بر تأکید بر رعایت موارد ایمنی, آموزش ایمنی نیز در کنار طرحدرسهای فنی برنامهریزی میشد. بنابراین بستر لازم برای ارائه محصول یا خدمتی با کیفیت و ایمن فراهم بود.
هرچند وقوع جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی و ضرورتهای ناشی از آنها تا اندازهیی بر عملکرد تمامی این سازمانها سایه افکند و روند طبیعی ارتقای کیفیت را در آنها دچار وقفه کرد, اما با پایان جنگ توجه به کیفیت و ایمنی رفته رفته شتاب گرفت و اهمیت خود را بازیافت. بهویژه که رشد قابلتوجه شمار شرکتهایی که به عرصه تولید و ساخت قطعات هوایی و وسایل پرنده گام مینهادند نیاز به ایجاد معیارهایی مقبول و منطقی برای طراحی و ساخت, و لزوم اطمینان از ایمنی و کیفیت محصولات تولیدی را بیش از پیش بارز میکرد. در این مدت البته سیستمهای مدیریت کیفیت در دیگر نقاط جهان مسیر طبیعی تحول خود را میپیمودند. مروری بر پیشینه فعالیتهایی که در دو دهه اخیر در سطح جهان در این زمینه صورت گرفتهاست برای روشن شدن نکته موردنظر من خالی از فایده نیست.
۱- در این زمینه باید به نیروی هوایی جمهوری اسلامی و شرکتهای پنها, صها, و صنایعالکترونیک شیراز اشاره کرد که در کنار - و به مراتب گسترده تر از - هواپیمایی ملی ایران و برخی سازمانهای دیگر در ردیف آزمایشگاههای همکار به یاری مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران شتافتند.
مدیریت کیفیت هوافضا در جهان
تا اواخر دهه ٩٠ میلادی در نظام هوانوردی کشورهای مختلف جهان استانداردهای مختلفی اعم از نظامی و غیرنظامی حاکم بود.
این تنوع معیارها در گسترش ارتباطات و روابط تجاری میان کشورها مانع بزرگی ایجاد میکرد و لزوم همگرایی معیارها روز به روز بیشتر رخ مینمود. عرصه هوافضا نیز از این قاعده مستثنی نبود. تضمین ایمنی وسایل پرنده در طول فرآیندهای تولید و تحویل و نگهداری به چندین هزار تأمینکنندهیی بستگی داشت که کالا یا خدمت را با معیارهای کیفیت خاص خود عرضه میکردند.
از سویی سازندگان از نظر تضمین کیفیت و سازگاری محصولاتی که از تأمینکنندگان گوناگون خریداری میشد با دشواری روبرو بودند. و از سوی دیگر تأمینکنندگان و تولیدکنندگان قطعات هوایی برای تولید و تحویل محصول به مشتریان متعددی که انتظارات متفاوتی داشتند توان و هزینه زیادی صرف میکردند. برآوردن این انتظارات گوناگون سبب عدم یکدستی در عملکردهای تأمینکنندگان میشد و گاه زمینهساز بروز موارد عدم انطباق در محصول و فرآیند بود.
نخستین گام در راستای یکپارچهسازی عملکردها در سال ١٩٩٦ برداشته شد که سازمان هوانوردی و وزارت دفاع آمریکا با توجه به جامعیت استاندارد ایزو ٩٠٠١ آن را جایگزین MIL-Q-9858A کردند. اما بهزودی گروهی از صاحبنامان عرصه هوانوردی در انجمن کیفیت آمریکا, مانند شرکتهای بوئینگ و راکولکالینز, که استاندارد ایزو ٩٠٠١ را کافی نمی دانستند برای تقویت و تکمیل آن دست به کار شدند و با درآمیختن الزامات ایزو۱۰۰۹ و مقررات نظامی - MIL - و هوافضا - NASA - و هوانوردی آمریکا - FAA - استاندارد دیگری تدوین کردند که در سال ١٩٩٧ با عنوان AS9000 منتشر شد.
با توجه به استقبال جهانی از این استاندارد جدید، سازمان جهانی استانداردها - ایزو - در کمیته فنی شماره ۰۲ خود با مشارکت کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، برزیل، مکزیک، ﮊاپن و چین این استاندارد را مورد تجدید نظر قرار داد و نسخه تازهای از آن را با تأکید بر مدیریت پیکرهبندی، تکنیکهای آماری و کنترل طراحی و فرآیند جایگزین استاندارد یادشده کرد. پس از تصویب این استاندارد مسئولیت محتوای فنی این مدرک بر عهده انجمن تازه تأسیس کیفیت هوافضا - IAQG - قرار گرفت که در تابستان سال ۹۹۹۱ نسخه تازه استاندارد مزبور را به مجموعه استانداردهای ایزو ۰۰۰۹ افزود و در آمریکا با عنوان AS9100 ، در اروپا با عنوان EN9100 و در آسیا با عنوان JIS Q9100 انتشار داد.
بدنه اصلی استاندارد ۰۰۱۹ همان استاندارد ایزو ۱۰۰۹ سال ۴۹۹۱ بود که ۳۸ الزام تکمیلی در زمینههای موردنیاز عرصه هوانوردی از قبیل کنترل طراحی، کنترل فرآیند، خرید، بازرسی، آزمون، و کنترل موارد نامنطبق به ۰۲ بند آن افزوده شده بود. با انتشار این استاندارد گام بزرگی در جهت یکنواخت سازی الزامات در این عرصه برداشته شد.
پس از بازنگری و انتشار استانداردهای مجموعه ایزو ۰۰۰۹ در سال ۰۰۰۲، استاندارد ۰۰۱۹ نیز در سال ۱۰۰۲ مورد بازنگری قرار گرفت تا با نسخه تازه ایزو ۱۰۰۹ هماهنگ شود. در این استاندارد ۰۸ الزام به اضافه ۸۱ تأکید و یادآوری به الزامهای استاندارد ایزو افزوده شد تا کاربرد استاندارد را در عرصه صنایع هوافضا تسهیل کند. افزودههای مهم مربوط به حوزههای مدیریت پیکرهبندی، قابلیت اعتماد و تعمیرپذیری، مدیریت زنجیره تأمین، کنترل طراحی و بازبینی فرآیند تولید بود تا تضمین شود که الزامات مربوط به مسئولیتهای ایمنی پرواز اعم از نظامی و غیرنظامی بهدرستی مورد توجه قرار می گیرند.
سازمان هوانوردی آمریکا - FAA - این استاندارد را به منزله معیاری جامع که عوامل اصلی مندرج در آییننامههای هوانوردی - CFR title 14 Part21 - را در بر دارد به رسمیت شناخت, و وزارت دفاع و نیروی هوایی آمریکا نیز آن را به کار گرفتند، و در بخشهایی از ناسا نیز از آن استفاده شد. این استاندارد به سرعت به منزله مبنای سیستم مدیریت کیفیت مقبولیت عام یافت و هماکنون بیش از هفتاد درصد اعضای انجمن جهانی کیفیت هوافضا که شامل سازندگان اصلی هواپیما، هلیکوپتر و موتور و تأمینکنندگان انواع اقلام هوایی از قبیل بوئینگ و ایرباس و غیره است الزامات آن را در درون سازمان و همچنین برای تأمینکنندگان خود به اجرا گذاشته اند.