بخشی از مقاله

چکیده

هنجارگریزي، شکستن قواعد حاکم بر زبان معیار است که به برجستگی زبان میانجامد و انحرافی است که شاعر یا نویسنده در زبان هنجار ایجاد می کند . این انحراف به گفتهي لیچ باید نقشمند، جهتمند و غایتمند باشد. از آن جا که نخستین ویژگی هنجارگریزي ارایهي فهم - غایتمندبودن - است، بدین سبب از طریق تحلیل بسامدي انواع هنجارگریزي میتوان به سبک زبانیادبی- مؤلّف نیز دست یافت.

ابراهیم گلستان از نویسندگان صاحب سبک در نثر معاصر فارسی است. وي نویسندهاي ساختگرا و متمایل به فرم است که براي استفاده از نثر آهنگین در قالبهاي داستانی نوین اهمیت قائل است . وي در غالب آثار داستانی خود به هنجارگریزي و برجستگهسازيِ زبانی دست زده است و خود را به مثابه یکی از پایبندان به فرم و نظریهي فرمالیسم شناسانده است. او از جمله نویسندگانی است که از انواع هنجارگریزيس هاي نحوي، معنایی، زمانی، سبکی، واژگانی و ... در آثار خود استفاده کرده است.

مطالعه دقیق نثر داستانی او نشان می دهد که هنجارگریزي نحوي، معنایی و سبکی نسبت به سایر گونه هاي هنجار گریزي در آثارش بسامد بیشتري دارد. هنجارگریزي معنایی در آثار وي غالباً در ضمنِ آرایهي تشخیص و پس از آن در تشبیه جلوهگر بوده، با تقدیمفعل و جابجایی ارکان فعل نمود سبکی یافته است و بدان منظور انواع تکرار، جناس، تضاد و مراعات نظیر نیز در سطح هنجارگریزيهاي موسیقایی نثر او دیده میشود که تا حد زیادي به زبان آهنگین و شاعرانهياو وابسته است.

همچنین فراوانیِ گونههاي شکستهنویسی، فعلهاي محاوره، واژههاي عامیانه و ساخت محاورهاي به ترتیب بیشترین کاربردهاي سبکی در زبان نثر داستانی ابراهیم گلستان است.

مقدمه

داستان معاصر در صد سال گذشته با گرایش به سادهگویی و استفاده از نثري روان و عامیانه با اقبال عمومی مواجه شده است و نویسندگانی چون، صادق هدایت، بزرگ علوي، صادق چوبک، جلال آل احمد و ... در کنار نثري ساده، با توجه به فضاي اجتماعی در آثارشان، به ارزش و اعتبار داستاننویسی پیش از گذشته افزوده اند.

 

در این میان ابراهیم گلستان زبان را عنصر بسیار مهمی از ساختمان داستان میداند و در معمارياي که از آن صحبت میکند، زبان شالودهاي است که بنیان داستانی و بیان ادبی بر پایهي آن استوار میشود.

فرمالیسم در حوزهي نقد ادبی جدید از برجستهترین نظریههایی است که میتواند ابعاد چنان معماري زبان و بیان ادبی را تبیین کند. نخستین نشانههاي این نظریه در سال 1914 آشکار شد و در حدود سال 1930، بر اثر حملههاي رژیم استالینی متوقف گردید. اما در همین فاصله کوتاه به یکی از مهمترین آیینهاي اندیشهگرانهي سدهي حاضر تبدیل شد و تأثیر مباحث اصلی و روش کار فرمالیستها هنوز هم در نظریهي ادبی آشکار است

هدف بنیانگذاران فرمالیسم، یافتن مبنایی علمی و عینی براي نقد ادبی بود. آنان میخواستندادبیات اثر را با شیوه اي علمی کشف کنند و از اینرو به تحلیل و تجزیهي عناصر موجود در خود اثر پرداختند

از معروفترین بنیانگذاران و نظریه پردازان فرمالیسم می توان از رومن یاکوبسن، شکلوفسکی، تینیانوف نام برد. و از مهمترین محورهاي فکري فرمالیسم میتوان به برجستهسازي و هنجارگریزي اشاره کرد. برجستهسازي یعنی: عدول و انحراف از مؤلفههاي هنجار زبان که با کمک گرفتن از واژگان، اصطلاحات و عبارات ناآشنا و بدیع و سایر عوامل که در زبان وقفه ایجاد میکند و از قدرت پیشبینی زبان جلوگیري میس کند و کلام را از خطر کلیشه و تکرار نجات میدهد، به دست میآید. لیچ زبانشناس انگلیسی، برجستهسازي را انحراف و عدول هنرمندانه میداند، عدولی که انگیزه هنري داشته باشد. از نظر او برجستهسازي به دو نوع تقسیم میشود:1 هنجارگریزي 2 قاعدهافزایی. وي خروج و عدول از قواعد جاري بر زبان هنجار را هنجارگریزي و افزودن قواعدي بر قواعد زبان هنجار را قاعدهافزایی میداند.

شفیعی کدکنی معتقد است که انواع برجستهسازي را میتوان در دو گروه موسیقایی و زبانی تبیین کرد. وي گروه موسیقایی را مجموعهي عواملی میداند که زبان ادبی را از زبان هنجار به کمک آهنگ و توزان ممتاز میسازد و در این مورد عواملی چون وزن، قافیه، ردیف و هماهنگیهاي آوایی را به دست میدهد. به اعتقاد او، گروه زبانی مجموعهي عواملی است که به اعتبار تمایز نفس واژگان در نظام جملات میتواند موجب برجستهسازي شود او در این مورد عواملی چون استعاره، مجاز، ایجاز و جز آن را بر میشمارد. لیچ با اندکی تفاوت آنچه را که شفیعی کدکنی در چهارچوب گروه موسیقایی مطرح میسازد، در مقولهاي کلی تحت عنوان توازن به دست داده است و گروه زبانی را از طریق هنجارگریزيها قابل تبیین میداند. شفیعی کدکنی بر این نکته تاکید دارد که برجستهسازي میباید اصل رسانگی و جمالشناسیک را رعایت کند. یعنی تا آنجا پیش رود که ایجاد مختل نشود و برجستهسازي قابل تعبیر باشد

دربارهي فرمالیسم و انواع هنجارگریزي در آثار نثر و شعر معاصر فارسی از پیشینهي قابل توجهی برخوردار است، اما به طور مشخص پژوهشها در خصوص آثار عباس نعلبندیان، محمدعلی جمالزاده، زویا پیرزاد، ابراهیم گلستان، گلشیري تنها به مصادیق فرمالیسم تعلق دارد و در خصوص آثار داستانی ابراهیم گلستان تنها به بررسی یک مجموعه - آذر، ماه آخر پاییز - محدود مانده است.

از آن جمله جواد اسحاقیان » - 1382 - روند خودکاري زبان و گونههاي برجستهسازي آن در نقد فرمالیستی« بر مبانی بررسی فرمالیستی و انواع برجستهسازي پرداخته، نمونههایی را از نثر داستانی کلیدر نوشتهي محمود دولت آبادي بیرون کشیده است.

مریم تیموري - 1384 - در پایاننامهاي با عنوان »بررسی هنجارگریزيهاي زبانی در آثار عباس نعلبندیان« قواعد زبانی نمایشنامه هاي نعلبندیان را با ساختار تئوریک هنجارگریزي ساختارگراین مطابقت میدهد. تطبیق هنجارگریزيها در پنج اثر نمایشی عباس نعلبندیان پیکرهي تحقیق اخیر را تشکیل میدهد.

میترا داودي - 1386 - در پایاننامهاي با عنوان »بررسی زبانشناختی سبک نثر در برخی آثار جمالزاده« بسامد گونههاي هنجارگریزي و ویژگیهايسبکیِ آن را در آثار جمالزاده با تأکید بر مجموعههاي »یکی بود یکی نبود «، »کهنه و نو« و »قصه ما به سر رسید« از لحاظ کمی و ساختگرایانه بررسی کرده است.

حمیده کامکار مقدم - 1386 - در »بررسی زبانشناختی و ویژگیهاي سبکی دو اثر منثور، عادت میکنیم، زویا پیرزاد و آیینهس هاي دردار، هوشنگ گلشیري« با رویکردي ساختگرا به نثر دو اثر داستانی پرداخته است. لیلا مرادي - 1386 - در »فرمالیسم در مجموعهي »آذر، ماه آخر پاییز« اثر ابراهیم گلستان« داستانها را با نگاهی صورتگرایانه و با توجه به تقسیمات لیچ از هنجارگریزي با ذکر شواهدي از داستان آورده است. گلریز صالح - 1389 - در »قاعدهکاهی در نثر گلشیري« با رویکرد سبکشناسی نوین به بسامد انواع قاعدهکاهی در ابعاد زبان و سبک نثر گلشیري توجه کمی داشته است.

در نوشتار حاضر، ابعاد نظري فرمالیسم روس و دستهبنديهاي هشتگانهي لیچ، زبانشناس انگلیسی از انواع هنجارگریزي مورد توجه قرار گرفته است تا از رهگذر آن بتوان از دیدگاه ادبی و زبانشناختی به مصدایق آن نگریست و در تحلیل زبانی و سبکیِ آثار داستانی ابراهیم گلستان به کار بست.

گونه هاي هنجارگریزي زبانی در نثر داستانیِ ابراهیم گلستان

اگرچه از ابراهیم گلستان نمایشنامههاي متعددي در دست است، نثر داستانی نویسنده قابلیتهاي ادبی-زبانی بسیار دارد که در این جا در آن باره بحث و تحلیل میشود. در این بررسی اصول نظریهي فرمالیسم با تاکید بر هنجارگریزي زبانی استخراج و با نمونه قرار دادن یک اثر نقد شده از دیدگاه فرمالیسم، آثار داستانی ابراهیم گلستان از اولین مجموعه آذر، ماه آخر پاییز - - 1327 تا آخرین آنها، خروس - 1384 - مطالعه و از این دیدگاه تحلیل میشود. ابراهیم گلستان با تکیه بر اندوختههاي خود از ادبیات کهن، دست به خلق آثار داستانی ساختارگرا زد.

او با گرایش به نثر آهنگین و توجه به ساخت متن، خود را نویسندهاي فرمالیست و درعینحال مدرن معرفی کرد. - حقوقی، - 50 :1382 او با استفاده از هنجارگریزي آوایی، معنایی، نحوي و ...شکل داستان را به سوي ادبیات فرمالیستی هدایت کرده و توجه مخاطب را به ساختار داستان همراه با درك معنی جلب میکند. لیچ، هنجارگریزي موجود در یک اثر ادبی را، در هشت گونه تقسیمبندي میکند: هنجارگریزي نحوي، هنجارگریزي واژگان، هنجارگریزي نوشتاري، هنجارگریزي آوایی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید