بخشی از مقاله

تحلیل گفتمان انتقادی: رویکرد "نورمن فرکلاف"

چکیده
گفتمان، شیوهای خاص برای سخن گفتن دربارهی جهان و فهم آن است. در تحلیل گفتمان، برخلاف تحلیلهای سنتی زبانشناسان، دیگر صرفاً با عناصر نحوی و لغوی تشکیل دهندهی جمله به عنوان مبنای تشریح معنا، سروکار نداریم، بلکه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن (بافت موقعیتی، فرهنگی، اجتماعی) سروکار داریم. اصطلاح “تحلیل گفتمان” نخستینبار در سال1952در مقالهای از زبانشناس معروف انگلیسی زلیک هریس به کار رفته است. زلیک هریس در این مقاله تحلیل گفتمان را صرفا نگاهی صورتگرایانه (و ساختارگرایانه) به جمله و متن برشمرد. تحلیل گفتمان در زبانشناسی متوقف نماند و در مدت نسبتا کوتاهی این گرایش از زبانشناسی اجتماعی و زبانشناسی انتقادی، به همت متفکرانی چون میشل فوکو، ژاک دریدا و دیگر متفکران برجسته مغرب زمین وارد مطالعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شد و شکل انتقادی به خود گرفت. فرکلاف یکی از شاخصترین چهرهها در نظریههای تحلیل گفتمان انتقادی است و تحلیل گفتمان انتقادی بیشتر با او شناخته میشود. وی تحلیل گفتمان انتقادی را اولین بار به عنوان یک روش کیفی مطرح نمود. از دید فرکلاف گفتمان باعث میشود تا سه پدیده هویت اجتماع، روابط اجتماعی و نظامهای دانش معنای بخصوصی بر ساخت گردند و به عبارتی سه کارکرد هویتی، رابطهای، و فکری را به انجام میرساند. در نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف با توجه به وجود سه مقوله متن، پرکتیس گفتمانی و پرکتیس اجتماعی، به هنگام تحلیل رخداد ارتباطی باید سه سطح متن، پرکتیس گفتمانی، و پرکتیس اجتماعی مورد توجه قرار گیرند. در سطح متن به ساختار زبانی توجه میشود. در سطح پرکتیس گفتمانی، گفتمانها وژانرهایی که در تولید و مصرف متن مفصلبندی گشتهاند لحاظ میشود. سطح پرکتیس اجتماعی نیز به مجموعه ملاحظات و مشاهداتی مرتبط میگردد که نشان میدهد پرکتیس گفتمانی در بازتولید یا زوال نظم گفتمانی دربرگیرندهی

متن چه نقشی را ایفا میکند و این نقش برای پرکتیس اجتماعی چه پیامدهایی دارد.

×

کلمات کلیدی: تحلیل گفتمان، تحلیل گفتمان انتقادی، نورمن فرکلاف


.1 مقدمه
توجهات فزاینده به جایگاه و نقش عنصر زبان در نظریهای اجتماعی، از قرن بیستم به بعد، غالباً به چرخش زبانی مشهور است و تحقیقهای اجتماعی بسیار فلسفی و حتی تحلیلهای کاربردی را نیز تحتالشعاع قرار داده است. بر این اساس است که مطالعات گستردهی انتزاعی و حتی تجربی نیز راجع به زبان از جنبههای متعددی صورت گرفته است. تحلیل گفتمان یکی از این قبیل مطالعات است که علاوه بر جنبههای زبانشناسانه، ریشه در جنبش انتقادی ادبیات، زبانشناسی (نشانهشناسی) تاویلگرایی، هرمنوتیک گادامر و تبارشناسی و دیرینهشناسی میشل فوکو نیز دارد. تحلیل گفتمان در1950 به عنوان گرایشی در علم زبانشناسی شکل گرفت و امروزه به عنوان گرایشی بینرشتهای1 در علوم اجتماعی تبدیل شده است که از صورتهای قابل رویت زبان فراتر رفته و به زمینههای اجتماعی زبان و کشف رابطهی متقابل میان زبان و زمینههای اجتماعی آن متمرکز میگردد (فاضلی،.(84 :1383 بنیانهای فکری تحلیل گفتمان فراتر از تحلیل متن یا نوشتار یا تحلیل گفتار است. گفتمان مجموعهای از گزارههایی است که یک مفهوم کلی را در بر

1 Interdisciplinary

1

میگیرد. همچنین در تحلیل گفتمان فراتر از دیدگاه هارولد لاسول درباره تحلیل فرستنده، تحلیل پیام، تحلیل وسیله و تحلیل گیرنده ( بهطور مجزا ) بحث میشود. تحلیل گفتمان در هرمنوتیک با ریشههای روانشناختی از دیدگاه شلایر ماخر و با ریشههای جامعه شناختی از نظریات گادامر بهره میگیرد. دراساس هرمنوتیک گادامر تاکید دارد که معنای متن میتواند مستقل از آگاهی فردی وجود داشته باشد. او معتقد به نظریه استقلال معنای ذاتی1 است.

گفتمان، شیوهای خاص برای سخن گفتن دربارهی جهان و فهم آن است و گفتمانهـا بـه عناصـر و امـر اجتمـاعی شـکلی بخصـوص میدهند. (یورگنسن و فیلیپس، .(18 : 1389 در تحلیل گفتمان، برخلاف تحلیلهای سنتی زبانشناسان، دیگر صرفاً با عناصر نحوی و لغوی تشکیل دهندهی جمله به عنوان مبنای تشریح معنا، سروکار نداریم، بلکه فراتر از آن به عوامل بیـرون از مـتن (بافـت مـوقعیتی، فرهنگی، اجتماعی) سروکار داریم (فرکلاف، .(8 :1379

تحلیل گفتمان، رویکردی میان رشتهای است که ریشه در زبانشناسی دارد و در قالب شبکهای از دانشـمندان در ژانویـهی 1991 بـه دنبال سمپوزیومی کوچک در آمستردام با حضور وان دایک، فرکلاف و وان لیون مطرح شد و هدف عمده آن این است کـه تکنیـک و روش جدیدی را در مطالعه متون، رسانهها، فرهنگها، علوم، سیاست، اجتماع و مواردی مانند آن بدست آورد. تحلیـل گفتمـان جـزء روشهای تحقیق کیفی بوده که جهت کشف معنای بکار رفته در متن یا سخن بکـار مـیرود و از آن در زمینـههـای مختلـف ماننـد سیاست، رسانهها و غیره استفاده میشود. رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان سیری تکوینی از تحلیل گفتمان در مطالعات زبانشناختی است که تحلیل گفتمان را به لحاظ نظری و روششناختی از سطح توصیف متون به سطح تبیین ارتقا داده است و به لحاظ محـدوده تحقیق نیز گستره آن را از سطح بافت موقعیت فرد به سطح کلان یعنی، جامعه، تاریخ و ایدئولوژی وسعت بخشیده است.
.2گفتمان
واژه …discourse» در زبان فارسی به مباحثه، گفتمان، گفتار، گفتوگو، سخن، و اصطلاح (discourse analysis)به سخن کاوی، تحلیل کلام، تحلیل گفتار، تحلیل گفتمان، گفتمانکاوی ترجمه شده است. البته هیچ اجماع روشنی در باب چیستی گفتمـان و نحـوه عملکرد و تحلیل آن، و نیز توافق عامی در باب تحلیل گفتمان وجود ندارد (فاضـلی، .(1389 تعـاریفی گونـاگون از گفتمـان و تحلیـل گفتمان ارائهشده که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم: یورگنسن و فیلیپس، گفتمان را اینگونه تعریف میکنند: »گفتمـان شیوهای خاص برای سخن گفتن درباره جهان و فهم آن است« (یورگنسن، و همکاران، 1389، ص (17 میشل فوکو مینویسد: »ما مجموعهای از احکام را تا زمانی که متعلق به صورتبندی گفتمانی مشترکی باشند، گفتمـان مـینـامیم؛ ...

]گفتمان[ متشکل از تعداد محدودی از احکام است که میتوان برای آنها مجموعه ای از شـرایط وجـودی را تعریـف کـرد« (سـلطانی، 1384، ص (40 تئون ون دایک گفتمان را متشکل از سه عنصر ذیل میداند: »الـف. کـاربرد زبـان؛ ب. برقـراری ارتبـاط میـان باورهـا (شناخت) و تعامل در موقعیتهای اجتماعی« (ون دایک، 1382، ص (19

.3تحلیل گفتمان
اصطلاح “تحلیل گفتمان” نخستینبار در سال 1952در مقالهای از زبانشناس معروف انگلیسی زلیک هریس به کار رفته اسـت. زلیـک هریس در این مقاله دیدی صورتگرایانه از جمله به دست داد و تحلیل گفتمان را صرفا نگـاهی صـورتگرایانـه ( و سـاختارگرایانه) بـه جمله و متن برشمرد. بعد از هریس، بسیاری از زبانشناسان تحلیل گفتمان را نقطه مقابل تحلیل متن دانستهاند. به اعتقـاد ایـن عـده تحلیل گفتمان شامل تحلیل ساختار زبان گفتاری ـ مانند گفتگوها، مصاحبهها و سخنرانیها ـ و تحلیل مـتن شـامل تحلیـل سـاختار زبان نوشتاری ـ مانند مقالهها، داستانها، گزارشها و غیره ـ است. دیری نگذشت که بعضـی از زبـانشناسـان مفهـوم را در معناهـای متفاوتی به کار بردند. دسته اخیر معتقد بودند که تحلیل گفتمان بیشتر به کـارکرد یـا سـاختار جملـه و کشـف و توصـیف روابـط آن میپردازد. به عبارت دیگر تحلیل گفتمان نزد این عده عبارت بود از شناخت رابطه جملهها با یکدیگر و نگریستن به کل آن چیزی کـه نتیجه این روابط است. مطـابق ایـن تعریـف، در تحلیـل گفتمـان، بـه عوامـل بیـرون از مـتن، یعنـی بافـت مـوقعیتی (context of situation)، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ارتباطی و غیره سروکار داریم. بنابراین، تحلیل گفتمان “ چگونگی تبلور و شکلگیری معنا و پیام واحدهای زبانی را در ارتباط با عوامل درون زبانی ، محیط بلافصل زبانی مربوطه و نیز کل نظام زبانی ) و عوامل برون زبانی ]زمینه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و ارتباطی و موقعیتی[ بررسی میکند.

تعریف مقدماتی گفتمان در نزد "یورگنسن" و "فیلیپس" عبارتست از: "شیوهای خاص برای سخن گفتن درباره جهان و فهـم آن، یـا فهم یکی از وجوه آن". از نظر فوکو نیز گفتمان: "مجموعهای از گزارهها است که به یک صورتبندی گفتمانی تعلق داشـته باشـند ... و

1 Semantic Autonomy
2

بتوان گروهی از شرایط لازم را برای وجود آن گزارهها تعیین نمود. بر این اساس گفتمان یک صورت مثالی (ایده آل) و بیزمان نیسـت بلکه از ابتدا تا به انتها تاریخی است و پارهای از تاریخ است که محدودیتها، تقسیمبندیها، تحولات و صورتهای خاص زمانمند خـود را تحمیل میکند (فوکو، 117 :1972 به نقل از یورگنسن و فیلیپس، .(35 :1389 از نظر فوکو گفتمانها زمینـههـای مفهـومی یـا آن قاعده و آیینهایی هستند که اشیاء و سخنوران و موضوعات را شکل میدهند و اینها به گونهای اجتماعی ـ سیاسی ساخته میشوند و دانش در آنها ساخته شده و دانش نیز بدنههایی دارد که جایگاههای قدرت نیز هستند؛ بر این اساس است که نمیتوان دانش و قدرت را از همدیگر جدا نمود. گفتمانها به نیروهای قدرت وابستهاند و اینها نـوعی نظـام حقیقـت ویـژه را مـیسـاند کـه تعیـین کننـده و مشروعیتبخش مرزبندیها و دوالیتههای تازه است. فوکو هر گفتمان را در خدمت افرادی خاص میداند و معتقد است در هر گفتمان شیوههای بازنمایی باب طبع آن گفتمان حاکم است و در آن گفتمان برای هویت دهی به خود یک دیگر بود یا غیریت برسـاخت مـی-شود، البته گفتمانها در برابر قدرت تماماً مطیع نیستند و مقاومت خواهند داشت و در داخل گفتمان مقاومت ممکن است.

در هر گفتمان مجموعهای از اندیشهها، نمودها، درونمایهها و دلمشغولیهای بخصوصی وجود دارند که از همتایان خود در گفتمـان-های دیگر مجزا هستند. گفتمانها مبتنی بر یکسری قواعد ناآگاهانهای هستند که همواره به صورتبندی و شکلبندی گرایش دارند. در گفتمان همهی ابعاد یک ارتباط مد نظر واقع میشود؛ یعنی علاوه بر محتوای ارتباط، بلکه نویسندهی آن (چه کسی میگوید؟)، امتداد آن (بر چه زمینه یا زمینههایی؟)، مخاطبان آن (برای چه کسانی؟) و هدف آن (برای دستیابی به چه چیزی؟) مورد بررسی قـرار مـی-گیرند (جوپ، 300 :1996 به نقل از محمـدپور،.(147 : 1390 "گفتمـان" بـه چـارچوب قالـبهـایی اشـاره دارد کـه زبـان در آنهـا ساختاربندی شده است و این قالبها هستند که گفتار روزمره مردم را به هنگام مشارکت در حوزههای مختلف حیات اجتماعی جهـت میدهند (یورگنسن و فیلیپس، .(17 :1389 بر این اساس گفتمان شبیه دیاگرام1 و چارچوبهای2 خاصی است که قواعدی زیربنایی را برای زبان تدوین میکند و این قواعد بنیانی زبان که همان لانگ3 باشند در حالت اجرایی گفتار یا پارول4 مردم را مطیع خود میسازند. مردم بر اساس همان قواعد اساسی در بطن زندگی، تفکر، تصور وکنشهای عملی روزمرهیشان همه چیز را بالنسبه شـبیه بـه یکـدیگر عمل مینمایند و بر این اساس میتوان آنها را در قالب گفتمانی ویژه و متمایز از افرادی که در گفتمان دیگـر هسـتند قلمـداد نمـود. ادیبان با کارهای فرهنگی و ادبیشان از جملهی افرادی هستند که بنابر گفتمانی که در آن هستند از قواعد زبانی و ایدئولوژی ویـژهای که بر آن گفتمان حاکم است استفاده میکنند و این قالبها و قواعد اساسی، در آثارشان خود را انعکاس میدهند به این سـبب اسـت که برای تحلیل یک گفتمان که در واقع همان تحلیل قالبها است میتوان به تحلیل شیوههـای بازنمـایی آن گفتمـان در قالـبهـای دستوری و محتوایی آثار ادبی پرداخت.

تحلیل گفتمان حوزهای است که به سرعت در حال رشد و توسعه است. جاورسکی و کاپلند ( 1 :1999ـ(3 در مجموعهای از نوشتههای کلاسیک راجع به تحلیل گفتمان حدود ده تعریف از تحلیل گفتمان را تعیین کردهاند که در سه مقولهی کلی تلخیص میگردند: 1 ــ چیزی فراتر از جمله، 2 ـ کاربرد زبان، و 3 ـ حوزه وسیعی از پراکتیس اجتماعی که نمونههای نازبانشناسانه5 و ناویژهای6 از زبـان را در بر میگیرد (به نقل از شیفین، تانین و همیلتون، .(22 :2003 در تحلیل گفتمان، برخلاف تحلیلهای سنتی زبـان شناسـان، دیگـر صرفاً با عناصر نحوی و لغوی تشکیل دهندهی جمله به عنوان مبنای تشریح معنا، سروکار نداریم، بلکه فراتر از آن به عوامـل بیـرون از متن ـ (بافت موقعیتی7، فرهنگی، اجتماعی) ـ سروکار داریم (فرکلاف، .(1379 این نکته نشان دهندهی این اسـت کـه سـخن گفـتن افراد راجع به جهان هویتها و روابط اجتماعیشان خنثی و خالی از سوگیری ارزشی نیست و به عبارتی مـیتـوان گفـت کـه شـیوهی سخن گفتن افراد و گفتمانی که فرد در آن زندگی، اندیشه و سخن مینماید؛ در ایجاد و تغییر جهان پیرامونی افراد نقشـی فعـال دارد. هدف از تحلیل گفتمان ارایهی پاسخهای قطعی نیست بلکه گسترش افقهای دید ما راجع به دستور کارها یـا انگیـزههـای خودمـان و

سایرین است و آنچه را که در پس یک متن قرار دارد را آشکار مینماید (میرزایی، .(433 : 1390

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید