بخشی از مقاله

چکيده :
از آنجايي که حقوق شهروندي در باور اين پژوهش در ذات خويش جنسيت ندارد و به شهروندان در سطحي برابر تعلق مي گيرد لازم است که جنسيت زدايي از بطن آن به ظاهر آن هم سرايت کند.روش پژوهش براي تحليل اين مباحث تحليل گفتمان انتقادي و استفاده از رويکرد پساساختارگرايي ست .تا زنان گفتمان خود را آغاز نموده و قرائتي ديگرگونه از موضوع ارائه دهند.لازمه براي آغاز اين گفتمان در مفهوم يک عمل اجتماعي،دانش و آگاهي زنان شهروند خواهد بود.
در اين مطالبه گفتمان به منزله ي واسطه ي ارتباطي جامعه محسوب مي گردد و در خصوص زنان سرپرست خانوار جامعه با قشري آسيب ديده ،نيازمند و البته فعال مواجه مي شود.پژوهش گفتمان را در دو حوزه به کار مي گيرد.کارگفت حقوقي آن و کار بست اجتماعي. به واسطه ي عامل مهم تامين اقتصاد خانواده فعاليت و حضور اين زنان بيش از ديگر زنان مي باشد. از اين رو با ارائه ي پيشنهادات مقدماتي همانند توانمند سازي اين زنان و پس از آن مراحل آگاه سازي آنان از پشتوانه هاي حقوقي حمايتگر ايشان فراهم گردد.تحليل ها نشان مي دهد که زنان سرپرست خانوار پس از اين دو راهکار مقدماتي مي توانند در کارگاه ها حضور فعال داشته باشند،مي توانند نحوه ي مطالبه گري حقوقي خود را در تمامي زمينه هاي شهروندي بياموزند و از اين رو مي توان گفتمان را به عنوان يک قدرت براي استدلال و يک عمل اجتماعي به کار گرفت .
واژگان کليدي:گفتمان ،حقوق شهروندي،زنان سرپرست خانوار،حق به شهر


١- مقدمه :
١-١- انگيزه و چرايي انتخاب موضوع پژوهش :
با توجه به پيشرفت هاي سال هاي اخير در حوزه ي حقوق شهروندي همچنان شاهد نقض اين حقوق در حيطه ي مطالبه گري زنان مي باشيم . از اين سو جهت دهي و تاکيد پژوهش حاضر به گروهي از آسيب پذيرترين اقشار جامعه با عنوان زنان سرپرست خانوار مي باشد.
٢-١- بيان مسئله :
زماني که در ارتباط با حقوق شهروندي صحبت مي شود باور به حقوقي جدا و وراي حقوق بشر در اين مفهوم نمي گنجد. اما ويژگي متفاوت اين حقوق در پذيرش اين مطالبه از سوي حاکميت مي باشد.وگرنه حقوق بشر حقوقي به رسميت شمرده توسط نهادهاي بين المللي سازمان ملل محسوب مي شود که حقوق شهروندي جزيي از اين حقوق به شمار مي آيد.با اين تفاسير مبحث حقوق شهروندي مبحثي جزيي نگر و دقيق در ميان حوزه هاي مطالعات شهري،علم حقوق ،علوم اجتماعي و انساني تعريف خواهد شد.
حقوق شهروندي زنان سرپرست خانوار در حوزه ي شهروندي عام زنان مطرح مي گردد و از آنجايي که حقوق شهروندي براي تمامي زنان تبعيض آميز و دست نيافته مي باشد تا زماني که مبحث جنسيت از حوزه ي شهروندي حذف نگردد اين حقوق در حد مطالبات باقي خواهند ماند و در اين صورت دست يافتني نيستند.
٣-١- سوال اصلي پژوهش :
آيا جنسيت در مطالبه ي حقوق شهروندي و کيفيت اين حقوق تاثير گذار است ؟
٤-١- فرضيه :
در اين پژوهش فرض اين مي باشد که شهروندي جنسيت ندارد.
در ابتدا ما بايد زنان را به عنوان شهروندان جامعه به شمار آورده و به حضورفعال نيمي از جامعه درعمل رسميت داده باشيم . اما با مطروديت زنان از عنوان شهروندي مواجه هستيم و شاهديم که حق ايشان نسبت به شهر سلب شده و زنان در لفافه هاي سنت ،فرهنگ و مذهب حضوري نيمه نامرئي دارند.
از ميان طيف زنان پررنگ ترين بخش فعالانه ترين سهم حضور را زناني دارا مي باشند که به دلايل مختلف و رخداد هاي زندگي هايشان به عنوان زنان سرپرست خانوار محسوب مي شوند. باور اين پژوهش اين نيست که اين زنان خواهان و مطالبه گر حضوري فعال از طيف شهروندي فعال باشند بلکه اين مطالبه گري پس از نياز اقتصادي در آنها به وجود آمده و البته در طول تاريخ اين مطالبه گري با فرافکني هاي قانون مواجه گرديده است خانواده ي زنان سرپرست خانوار خانواده اي تک والد است . زماني که زني سرپرست خانوار لقب مي گيرد به طور مستقيم اين مفهوم با اقتصاد خانواده و درآمد او مرتبط خواهد بود. در اين خصوص لازم است او وارد بازار کار شده و بر طبق حقوق شهروندي خويش خواستار حقوق و مزايايي برابر در اين مبحث باشند.اما نقض حقوق زن سرپرست خانواده از آنجا شروع مي شود که اين آگاهي به بازار کار و صنوف اقتصادي داده مي شود که او الزامي براي درآمدزايي دارد و دقيقا به واسطه ي اين الزام ،نگراني و احتمال استثمار او و حقوقش بيشتر از يک مرد در همين شرايط مساوي خواهد بود.از اين رو لازم است که در سرفصل مباحث پرداختي به اين قشر، آسيب پذير حقوق اقتصادي و حقوق حضور او در بازار کار نيز بررسي گردد.چرا که اصولا زنان بيش از هرچيزي به لحاظ فيزيولوژيکي از سوي کارفرمايان مورد نقد قرار مي گيرند و همين دليل (طبيعت آنها) در محيط کار شرايط آزاردهنده ي شخصيتي،حقوقي و اقتصادي وجو دارد. اگر هم زني در اين جايگاه با شرايطي معقول در حرفه اش به رسميت شناخته گردد صد در صد از لحاظ پايداري اين شغل دچار عدم امنيت شغلي و ميران نگراني بيشتري نسبت به همکاران مرد خود خواهد بود.
٥-١- روش تحقيق :
براي حصول نتيجه در خصوص روش تحقيق تحليل گفتمان انتقادي از نوع روش هاي کيفي براي اين پژوهش انتخاب گرديد.منظور از پژوهش کيفي عبارت است از هر نوع تحقيقي که يافته هايي را به دست ميدهد که با شيوه هايي غير از روش هاي کمي کسب شده اند. بعضي داده ها ممکن است به شيوه آماري کمي شده باشند، اما تجزيه و تحليل به شکل کيفي باشد.روش پژوهش کيفي، اغلب به روش هايي گفته مي شود که به منظور به دست آوردن داده هاي ذهني به کار ميرود. در مجموع پژوهش کيفي به سوي درک دنياي طبيعي گرايش پيدا ميکند و ماهيت آن کاملا تفسيري است .
٦-١- ساختار پژوهش :

٧-١- مباني نظري و پيشينه
در ارتباط با مشارکت زنان لازم است از سير تاريخي اين مبحث نيز گزارشي کنيم : در طول تاريخ زنان از زندگي سياسي و فرآيندهاي تصميم گيري محروم شده اند.برگزاري کمپين هاي زنان براي مشارکت در عرصه عمومي و سياسي به قرن نوزدهم و بيستم باز مي گردد و امروز ادامه دارد.
در جنگ جهاني اول ، تعداد کمي از کشورهاي پارلماني حق راي زنان را به رسميت مي شناختند. در سال
١٩٤٥،زمان تاسيس سازمان ملل نيز بيش از نيمي از ٥١ کشور که منشور را تصويب کردند، هنوز اجازه نمي دهند که زنان راي دهند يا فقط حق راي دادن را به آنها بدهند. در بيانيه جهاني حقوق بشرآمده است : هر کس حق دارد در دولت کشورش شرکت کند. يکي از اولين وظايف کميسيون وضعيت زنان ، طرح کنوانسيون ١٩٥٢ در ارتباط با حقوق سياسي زنان بود. کنوانسيون رفع همه گونه تبعيض عليه زنان بر اساس کنوانسيون هاي قبلي است و ماده ٧ آن مربوط به مشارکت سياسي و عمومي زنان مي باشد.اين ماده حقوق زنان را در همه انتخابات و همه پرسي هاي عمومي تضمين مي کند و زنان واجد شرايط انتخاب شدن براي مقام هاي دولتي مي داند. حق شرکت در شکل گيري سياست هاي دولت و اجراي آن ، اداره امور عمومي و انجام کليه وظايف عمومي در تمام سطوح دولت و حق شرکت در سازمان هاي غير دولتي (سازمان هاي غير دولتي ) يا انجمن هاي مربوط به زندگي عمومي و سياسي کشورمانند(NGO)ها.
اگرچه حق راي زنان در تقريبا در تمام کشورهاي جهان تأمين شده است ، اما در عمل حق راي براي بعضي ديگر ممکن است بي معني باشد، زيرا شرايط ديگري وجود دارد که حضور زنان و مردان براي راي دادن تقريبا غيرممکن يا بسيار دشوار باشند، مثلا فقدان انتخابات آزاد و عادلانه ، نقض آزادي بيان يا عدم امنيت است که به طور نامطلوب بر زنان تاثير مي گذارد.(٢٠١٤٤٣,UNITED NATIONS)
درباره ي حقوق طبيعي زنان و کاربست آن ،کندرسه با روشي استادانه ، نارسايي پيش داوري هاي هم روزگاران خود را آشکار ساخت و در اين رابطه به کارآزمودگي مشخص زنان کم و بيش نامداري ارجاع داد که هوشمندي و توانايي هاي سياسي شان را هم روزگاران ستوده اند: باري ، حقوق انسان ها فقط از اين واقعيت برمي آيد که آدميان موجوداتي هستند حساس و توانا به کسب ايده هاي اخلاقي و انديشه ورزي درباره ي اين ايده ها؛ از آنجا که زنان نيز داراي چنين خصلت هايي هستند، پس ناگزير از حقوق برابر برخوردارند. يا هيچ فردي از نوع بشر از حقوق واقعي برخوردار نيست يا همه ي افراد بشر از حقوق يکسان برخوردارند و آن کس که عليه حق کس ديگري - دين ، رنگ پوست يا جنسش هر چه باشد - راي مي دهد، در واقع با اين کار از حق خود دست برمي دارد. (سارسه ،١٣٩٠: ٢٧)
١-٧-١- شهروندي در ايران قبل از جمهوري اسلامي
به تعبير مانوئل کاستلز: به غير از مسجد و دارلحکومه ،ساختمان هاي رسمي ديگري که بر روي خلق الناس باز باشد، وجود نداشت .تا پيش از ورود مدرنيته ، حضور زنان در شهرها به حضور در حمام ، مزار و مسجد محدود بود. لزومي ندارد به گذشته هاي دور مانند دوران ساساني يا صفوي برويم ، کافي است لحظه اي تهران عهد ناصري را تجسم کنيم . زنان جز براي شرکت در مراسم عزاداري يا شرکت در آيين هاي ديني ، امکان و حق حضور آزادانه در شهر را نداشتند، مگر همراه با شوهر يا مردي از محارم خود.
عمده ي ساختمان هاي تهران در اين دوره مانند کاخ هاي سلطنتي ، دارالفنون ، مساجد، بازار، مدارس علميه ، مدارس جديد، مراکز نظامي ، ساختمان هاي دولتي و ميدان توپخانه به وسيله مردان طراحي شده و براي مردان بودند. درک اين نکته که در گذشته ي تاريخي ، فضاهاي شهري در ايران ماهيتي مردانه داشته اند امروزه در پرتو گزارش هاي تاريخي موجود چندان دشوار نيست . (فاضلي،١٣٩٤: ٤٩)
ازجمله تحولاتي که به طور خودجوش حضر فعال زنان را در عرصه ي انقلاب هاي شهري شامل مي شد انقلاب و جنبش بهار عربي بود. حضور زنان و مطالبه گري آنان همپاي مردان بود و حتي فراگيرتر. در اين
مدخل به عنوان بررسي پيشينه در سال هاي اخير لازم است جزيياتي از اين حضور بررسي گردد:
٢-٧-١- جنبش هاي کنوني زنان : نقش جنبش زنان در جهان عرب
در اين خصوص والنتين مقدم ، متولد ايران ، استاد جامعه شناسي مي گويد: تضادي وجود دارد ميان نقش فعال و جذاب زنان در آغاز و در عين حال کمبود مشارکت و مشاهده ي حضور آنها در مذاکرات و ساختارهاي بعدي .(٢٠٠٤٢٤٨,Regan)
نقش زنان ، نه تنها در بهار عربي، بلکه در سال هاي پيش از آن نيز بزرگ بود. از حمايت هايشان در اعتصاب هاي معدنچيان تا تحصن و نشستن در کارخانه هاي نساجي ، اکنون بايد از طريق برابري جنسيتي در منظر سياسي به رسميت شناخته شود.
در بررسي مشارکت زنان و حضور فعال آنان در بهار عرب به گفته نجيل رجب مرکز حقوق بشر بحرين ، زنان نقش بسيار مهمي ايفا کردند، اما خود را در معرض خطر قرار داده اند:آنها زخمي ها را در خيابان ها را درمان مي کردند و از آنها در خانه هايشان پرستاري نمودند زماني که مي ترسيدند به بيمارستان بروند.
(Regan,2004:247)
٢- تعاريف
١-٢- شهروند:
واژه شـهروند معـادل polites يونانـي و citizen انگليسـي و citoyen فرانسـه اسـت .در ادبيـات فارسـي، شـهروند کسـي اسـت کـه اهـل يـک شـهر يـا يـک کشـور باشـد و از حقـوق در حقـوق بيـن الملـل - بـه معنـاي مصطلـح آن - شـهروند، تنهـا به متعلـق بـه آن برخـوردار باشـد .فـردي طبيعـي کـه در واحـد سياسـي حکومـت ، از حقـوق کامـل سياسـي و مدنـي بهـره منـد باشـد، قابـل اطـلاق اسـت . (رستمي،١٣٩٢: ١٤٣)
٢-٢- حقوق شهروندي :

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید