بخشی از مقاله

بررسي موانع حضور زنان در تصمیم گیریها ومشارکت های مدیریتی شهر تهران


فهرست مطالب
بيان مساله 3
اهميت و ضرورت تحقيق : (the importance of resarch) 6
اهداف تحقيق: 9


فرضيات تحقيق: 9
تحقيقات انجام شده در ايران و خارج از كشور : 13
ابزارگرد آوري اطلاعات : 15
روش هاي تجزيه و تحليل آماري: 16
فهرست منابع و ماخذ: 19



بيان مساله : (Research problem )

امروزه زنان جهان در روند تحركات اجتماعي ،‌اقتصادي و توسعه جوامع با مشكلات كم و بيش مشابهي مواجه اند و از بسياري از نابرابريهاي آموزشي ،‌دسترسي به فرصت هاي شغلي متناسب با قابليت هاي خويش ، عدم تناسب در توزيع در آمدها ، نابرابري در حقوق مدني و مشاركت سياسي و … با مردان رنج مي برند و همچنين افزايش مشاركت زنان در كميت ، همپاي ارتقاي آنها در كيفيت و دست يابي به پايگاههاي مديريتي نبوده و نابرابري و تبعيض در فرصت هاي شغلي همچنان باقي است . (فرزين نيا، 1374 ، ص 667 ) .

آمار نشان مي دهد كه با وجود دارا بودن تحصيلات عالي ، زنان در پست هاي بالاي اداري كمتر حضور دارند از كل زنان تحصيلكرده شاغل فقط 30 درصد به پست هاي بالاي اداري رسيده اند كه از اين تعداد 0003/0 درصد زنان جامعه داراي پست هاي كلان مديريتي هستند حدود 85 درصد از زنان مورد تحقيق هرگز از جانب دانشگاه خود براي فرصت هاي مطالعاتي و يا دوره آموزشي به خارج از كشور اعزام نشده و بورس تحصيلي دريافت نداشته اند و نزديك به 90 درصد از آنها هرگز به عنوان نماينده رسمي دانشگاه خود به مركزي معرفي نشده اند

بيش از 70 درصد زنان در طول خدمت هرگز در پست هاي اجرايي اشتغال نداشته اند . (مركز امور مشاركت زنان ، شماره 6 ،‌1379 ، ص 22 ) در چهارمين كنفرانس جهاني سال 1994 در سند پكن آمده است كه تبعيض در آموزش پرورش ،‌استخدام ،‌مزد ، ترفيع و رويه هاي تحرك شغلي ،‌شرايط انعطاف ناپذير كار ، عدم دسترسي به منابع توليد و مشاركت نابرابر در مسئوليت هاي خانواده ،‌فرصت هاي اشتغال و فرصتهاي اقتصادي و تخصصي ، تحرك شغلي را براي زنان كماكان محدودنموده است نسبت نازل زنان در ميان تصميم گيرندگان اقتصادي و سياسي در تمامي سطوح محلي ، ملي و بين المللي بازتاب موانع ساختاري و نگرشي است كه بايد از طريق اقدامات مثبت به مقابله با آنها پرداخت.
توجه به موقعيت زنان به عنوان نيمي از منابع انساني جامعه از اهميت ويژه اي برخوردار است معمولا زنان عليرغم موقعيت نامناسب اجتماعي ،‌نقش قابل توجهي در جامعه ايفا مي كنند گرچه رشد شاخص هاي مربوط به مشاركت زنان در چهار سال اخير قابل توجه است لكن در مقايسه با توانمنديهاي زنان هم چنان فاصله قابل توجهي وجود دارد زيرا حضور آنها در بخش وسيعي از فعاليت هاي اجتماعي از جمله مديريت و تصميم گيري با تنگناهايي همراه بوده است . معضلي كه طي سالهاي گذشته در ايران همواره مطرح بوده ، حضور نداشتن موثر زنان در مشاركت هاي مديريتي و سطوح تصميم گيري است يعني قاعده كلي كه در همه جاي دنيا كم و بيش وجود دارد .«آنجا كه قدرت هست زنان نيستند »(حقيقت جو ،‌1380 ، ص 10 )


صرفنظر از عواملي چون فرهنگ بازدارندة اجتماعي ،‌كمبود مديران و فرصت براي شكوفايي ،‌تجربه ومهارت شغلي و مديريتي ،‌احتمالا عوامل ديگري در بروز پديدة عدم حضور زنان در مشاركت مديريتي استان مازندران نقش دارند ،و گره هاي ناگشوده در خصوص مسايل زنان كه از مسايل كلان ملي و استراتژيك فرهنگي است ،وجود دارد. حال با عنايت به آنچه كه در بيان مساله بدان پرداخته شد ،مسئله پژوهش اين است كه چرابه طور حقيقي از توانايي هاي نيمي از جمعيت بهره گرفته نمي شود؟


چرا استعدادهاي بالقوه زنان شكوفا نمي شود؟چرا در مشاركت مديريتي در تربيت بدني استان بيشتر مردان حضور دارند و چه دلايلي براي حضوركم زنان در مشاركت مديريتي وجود دارد؟ و ازبين عو امل رواني ،خانوادگي ،سازماني وفرهنگي ـ اجتماعي كداميك باعث بيشترين مانع اين حضور مي شود؟ پاسخ به اين سوالات وسوالات مشابه ديگر مسئله اين پژوهش را تشكيل مي دهد.


اهميت و ضرورت تحقيق : (the importance of resarch)
نقش زنان در فرايند توسعه از اوايل دهه 70 بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت،واقعيت آنكه نوسازي و توسعه ،دستاوردهاي نامتعادلي براي مردان و زنان دركشورهاي در حال توسعه به همراه داشته است به طوريكه مردان ،بهره مندان وزنان قربانيان اين فرايند بودند . توانا سازي زنان و مشاركت آنها در توسعه نياز به پيشرفت، آموزش و … در زمينه هاي مختلف دارد ،

چرا كه پيشرفت اين قشر (زنان ) موجب پيشرفت خانواده – بنياد و هسته اصلي جامعه – مي شود . (فرزين نيا ، 1374 ، ص 667 ) . افزايش زنان تحصيلكرده در جامعه نه تنها روند توسعه را تسريع مي كند بلكه موجب آگاهي هر چه بيشتر زنان به موقعيت و حقوق خويش ميشود . در نتيجه انتظارات و تقاضاهاي جديد را در سطح جامعه مطرح مي كند . در صورتي كه دولت به اين تقاضاها پاسخ دهد ، از طرفي اين نيروهاي قابل توجه را جذب كرده و از آنها با صرف هزينه كمتر ،‌بازدهي بيشتري را بدست مي آورد ، و از طرف ديگر مانع ايجاد بحران در جامعه مي شود. همچنين از زنان شاغل متخصص مي تواند به عنوان الگويي براي تشويق دختران جوان به ادامه تحصيل استفاده كند

ولي اگر به اين نيروي عظيم بي توجهي كند. نه تنها رشد ناموزون در جامعه ايجاد مي نمايد . بلكه جامعه درگير بحران مي شود ، زيرا نيروي وسيع تحصيلكرده زنان نمي تواند بدون تحرك باشند و براي دستيابي به انتظارات خود راههاي ديگري را انتخاب خواهند نمود ، فرار مغزها يكي از اين راههاست . امروزه به رغم تمامي تلاش ها ،‌اقدامات ، ابتكارات ، تدابير و حركت هاي مقطعي و برنامه هاي بلند مدت و … زنان دنيا در موقعيت اجتماعي ، فرهنگي ‌، اقتصادي و سياسي در ناحيه فرودست تري نسبت به مردان به سر مي برند و وضعيت موجود آنها حكايت از آن دارد كه تا زماني كه ريشه مشكلات زنان به طور اساسي خشكانيده نشود به جاي پرداختن به معلول يا علت العلل عقب ماندگي زنان مبارزه نشود ، نبايد انتظار داشت كه در عمل وضعيت زنان بهبود يابد .

(مركز امور مشاركت زنان ، 1380 ص 11 ). نگاهي به وضعيت موجود زنان در جامعه ايراني ، ما را به اين حقيقت رهنمون مي سازد،‌كه هر چند گام هاي بلندي در جهت رساندن زنان به حقوق انساني پيموده شده است ، اما تا رسيدن به وضع مطلوب راه هاي نرفته بسياري نيز پيش رو وجود دارد . وضعيتي كه در آن انسان بودن و زن بودن فداي يكديگر نشود . و حق زن به عنوان يك انسان مورد شناسايي قرار گيرد . حل مساله زن نه به خودي خود ،‌بلكه به جهت ارتباط آن با ساير مسايل بشر در عرصه پژوهش ، سياستگذاري و برنامه ريزي جايگاهي ويژه دارد . لذا امروزه برنامه ريزان و سياستگذارن دريافته اند كه براي حل عمدة بشر ،‌ ناگريز از حل مساله زنان هستند .

(مركز امور مشاركت زنان ،‌شمارة‌16 ،1380،‌ص 21 ). لذا بايد بكوشيم تا با پژوهش ، با تلاش و همكاري ، ضعف ها و نارسايي ها و احيانا محروميت هايي كه هنوز هم در جامعه ما براي زنان وجود دارد بشناسيم و راههاي منطقي ، ديني ، عقلاني و اجتماعي براي رفع آن محدوديت ها فراهم آوريم‌. وجود موانع و مشكلات زياد در امر حضور زنان در مشاركت مديريتي ،‌محقق را بر آن داشت تا به پاره اي از موانعي كه زنان در اين مورد (حضور در مشاركت مديريتي ) مواجه هستند ،‌را مورد بررسي و شناخت قرار دهد تا با رفع اين موانع و مشكلات ، مسؤلان با فراهم سازي شرائط مناسب و استفاده بهينه از توانمنديهاي زنان ،‌زمينه را براي پيشرفت و مشاركت مديريتي فعال آنان فراهم آورند ،‌چرا كه شركت معنا دار زنان د رتصميم گيرهاي عمده فقط براي زنان مفيد نيست ، بلكه جامعه از آن بهره مي برد و زنان به عنوان پرورش دهندگان نسل هاي آتي هر چه توانمند تر ،‌آگاهتر در عرصه توسعه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ظاهر شوند،‌نسل هاي آتي از آن بيشتر بهرمند مي شوند ،‌و توسعه جامعه تنها با بودن زنان در كنار مردان در عرصه تفكر و خدمت معني مي يابد ، وبدون بذل توجه نسبت به كار آيي زنان ، توسعه و باز سازي دست يافتني نيست .


اهداف تحقيق:
هدف اصلي پژوهش حاضر بررسي موانع حضور زنان در تصمیم گیریها و مشارکت های مديريتي شهر تهران به منظور ارائه راه حل ها و پيشنهادات سازنده درجهت رفع موانع و مشكلات به مسولين ، برنامه ريزان و دست اندركاران سازمان شهرداری تهران مي باشد .
كه در راستاي تحقق اين هدف كلي دستيابي به اهداف زير هم مد نظر مي باشد :
1- بررسي و شناخت موانع سازماني حضور زنان در مشاركت مديريتي
2- بررسي و شناخت موانع خانوادگي حضور زنان در مشاركت مديريتي


3- بررسي و شناخت موانع رواني حضور زنان در مشاركت مديريتي
4- بررسي و شناخت موانع فرهنگي و اجتماعي حضور زنان در مشاركت مديريتي
5- تعيين الويت و مقايسه موانع حضور زنان در مشاركت مديريتي

فرضيات تحقيق:
1- موانع سازماني در عدم حضور زنان در مشاركت مديريتي موثر است .
2- موانع خانوادگي در عدم حضور زنان در مشاركت مديريتي موثر است.
3- موانع رواني در عدم حضور زنان در مشاركت مديريتي موثر است .
4- موانع فرهنگي و اجتماعي در عدم حضور زنان در مشاركت مديريتي موثر است .
متغييرهاي مورد مطالعه :


الف- متغيير مستقل (independent )
متغير هاي مستقل مورد نظر در پژوهش حاضر عبارتند از: موانع (سازماني ، خانوادگي، رواني ،‌فرهنگي ،‌اجتماعي ) حضور زنان در مشاركت مديريتي .
ب- متغير وابسته (dependent )
حضور زنان در مشاركت مديريتي استان مازندران
تعاريف نظري و عملي متغييرها :‌
1- موانع سازماني
الف- تعريف نظري : منظور از موانع سازماني عواملي مانند ( وجود نابرابري جنيستي در ادارات ، وجود محدوديت قانوني و اداري براي زنان ،‌وجود فرصت هاي محدود براي پيشرفت شغلي زنان و… ) مي باشد .

ب- تعريف عملياتي:
براي شناخت متغيير فوق 6 گويه ( سوالات 1،2،3،4،5و 6 پرسشنامه ) در نظر گرفته شده كه با تركيب آنها متغيير فوق از طريق s pss نرم افزاري مورد بررسي قرار مي گيرد.
2- موانع خانوادگي :
الف- تعريف نظري : منظور از عوامل خانوادگي عواملي مانند (مسئوليت سنگين زنان نسبت به امور خانه داري و ، مخالفت نمودن شوهران از اينكه زن نبايد اشتغال تمام وقت داشته باشد ، وجود تعدد نقش براي زنان و … ) مي باشد.


ب- تعريف عملياتي:
براي شناخت متغيير فوق 6 گويه (سوالات 7،8 ،9،‌10،11و 12 پرسشنامه ) در نظر گرفته شده كه با تركيب آنها از طريقspss نرم افزاري مورد بررسي قرار مي گيرد.
3- موانع رواني :
الف- تعريف نظري: منظور از عوامل رواني مانند ( عدم اعتماد بنفس زنان ، اضطراب زنان در موقعيت هاي شغلي ، سبك اسناد مربوط به موفقيت و شكست زنان ، پايين بودن انگيزة پيشرفت زنان و … ) مي باشد .
ب- تعريف عملياتي :
براي شناخت تاثير متغيير فوق 6 گويه ( سوالات پرسشنامه 13،14،15،16،17و 18 پرسشنامه ) در نظر گرفته شده ، كه با تركيب آنها متغيير فوق از طريق spss نرم افزاري مورد بررسي قرار مي گيرد .
4- موانع فرهنگي و اجتماعي :
الف- تعريف نظري : منظور از موانع فرهنگي – اجتماعي عواملي مانند ( نگرش عمومي نسبت به اشتغال زنان در جامعه ، وجود ارزش هاي اجتماعي و هنجارهاي جامعه در
مانع شدن زنان به مشاركت مديريتي ، نگرش منفي مردان نسبت به زنان ، تمايل به حذف رقيب در صحنه فعاليت ها توسط مردان و … ) مي باشد .


ب- تعريف عملياتي :
براي شناخت تاثير متغيير فوق 6 گويه ( سوالات 19،20،21،22،23و 24 پرسشنامه ) در نظر گرفته شده كه با تركيب آنها متغيير فوق از طريقspss نرم افزاري مورد بررسي قرار مي گيرد .



تحقيقات انجام شده در ايران و خارج از كشور :
شاخص هاي جهاني نيز بيانگر عدم استفاده بهينه از توانمنديهاي زنان در تمامي عرصه هاي اقتصادي ‌است . به علت كمبود فرصت هاي شغلي ،‌زنان همچنان در پشت سر مردان باقي مانده اند . سالاريان (1379 ) تحقيقي با عنوان «مسائل اجتماعي زنان » انجام داده است كه از سوي دفتر امور اجتماعي وانتخابات مازندران انجام گرفته است . هدف كلي اين تحقيق بررسي موانعي است كه سد راه افزايش سهم زنان در مشاركت اجتماعي شده است مي باشد . و نتايج آن نشان داده است كه در جامعه بزرگ ايران ده ميليون نفر زن بي سوادند ،

اين روند منفي مي تواند شرايط فرهنگي نامناسب و بازدارنده اي در امر مشاركت زنان فراهم سازد ،‌از طرفي زنان خود را دست كم مي گيرند و به نيروي كار مردان حتي در مواردي كه از نظر تخصص و تجربه هم شأن و همسالان با آنها هستند ، بيشتر بهاء مي دهند ، و نيز زنان در جامعة امروز ايران الگوي جذاب از زنان مدير و مدبر در اختيار ندارند تا در پي خود سازي و كسب موقعيت هاي برتر باشند لذا در جهت افزايش اطلاعات خود در زمينه حقوق فردي، خانوادگي و حرفه اي تلاش نمي كنند . (حشمتي ،‌1381 ،‌ص 77 ) .


در تحقيقي كه به عنوان بررسي علل و موانع عدم حضور زنان در پست هاي مديريتي شهر تهران انجام گرفته ، نشان داد زنان نبايد در همهمه و غوغاي مديريت مسوليت هاي خانوادگي و نقش هاي مادري خود را فراموش كنند . و رسالت تربيت فرزندان را از ياد ببرند چرا كه زنان غرب آن راه ها را پيمودند ، و به بيراهه رسيدند ،فجايع اخلاقي غرب و جناياتي كه توسط نوجوانان بزهكار صورت مي گيرد ، همگي نشان از گستن پيوند ها و شيرازه هاي خانواده دارد .

و نشان از بي اهميت قلمداد كردن وظايف مادري و سپردن تربيت فرزندان به دست مؤسساتي كه به قول دور كيم «وظيفه تربيتت شهروند خوب را بر عهده دارند، هر چند كه در آن امر نيز چندان موفق نبودند . (شهيدي ،‌1378 ، ص 63 ) .كرن جي «karen.j » (1989 ) تحقيقي به عنوان «رؤساي دانشگاهي مرد يا زن : حالات، طرز برخوردها و رفتارهاي رهبري » در شهر سانفرانسيسكو امريكا انجام داده است نتايج اين تحقيق نشان مي دهد

كه زنان به ندرت در مواضع اداري يا فرهنگي سطح بالا با آموزش بالاتر ظاهر مي شوند ،‌كه دلايل اين امر تبعيض جنسيتي ،‌درك منفي آنها به عنوان مدير ،‌و ارزيابي منفي از عملكرد اجرائي آنها مي باشد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید