بخشی از مقاله
گرد پشتي
افزايش غيرطبيعي قوس ناحيه پشتي را گردپشتي يا كيفوزيس مينامند در اين عارضه زماني كه قسمت بالاي پشت گرد شد، استخوان جناغ فرو ميرود و سينه پايين ميآيد، بدين ترتيب حفره سينه كوچك ميشود و احتمالاً اندامهاي بسيار حساس داخلي از موقعيت اصلي خود تغيير جا ميدهند. در موارد شديد، بروز اين ناهنجاري همراه با اختلالات تنفسي و خستگي زودرس است. پيروي از الگوهاي غلط در نحوة نگهداري بدن مانند كاركرد بيش از حد دستها در جلوي بدن و عدم تقويت عضلات مخالف، عامل اصلي بروز ناهنجاري گردپشتي است. وجود اين عارضه در بدن به مرور سبب ميشود دستها به طرف جلو تمايل يابد و پشت انسان از يك حالت انحناي غيرطبيعي برخوردار شود. به دليل افتادن شانهها به جلو، عضلات پشت كش آمده و عضلات جلوي سينه كوتاه ميشود.
انواع گرد پشتي:
عارضه گردپشتي به انواع گوناگون تقسيم ميشود. اين تقسيمبنديها بر اساس منطقه گرفتار شده، شدت قوس يا گردپشتي و در نهايت برگشتپذيري يا متحرك و ثابت بودن است. در ادامه به توصيف هر يك از تقسيمبنديها ميپردازيم.
1. گردپشتي بر اساس شدت انحنا:
الف) اگر گردپشتي به ناحيه كوچكي از ستون مهرهاي محدود و آن را كاملاً برجسته كند، بخش كوچكي از ستون مهرهها (2ـ3 مهره) به صورت زاويهدار بيرون ميزند و از روي لباس ميتوان ديد و اين شديدترين نوع حالت گردپشتي است كه قوز نام دارد. اين حالت بيشتر در شكستگيهاي ستون فقرات كه با فشار زياد همراه بوده، سل ستون فقرات و ناهنجاريهاي مادرزادي ديده ميشود. تعداد مهرههاي درگير را 1 تا 2 مهره ذكر كردهاند.
گردپشتي كمتر از 40 درجه اغلب از نظر ظاهري چشمگير نيست، يعني به حالت طبيعي نزديك است. براي درمان اين عارضه معمولاً از كرست يا اخيراً از تحريك الكتريكي استفاده ميشود. اما اگر انحنا بيشتر از اين ميزان باشد از نظر باليني ناهنجاري محسوب ميشود. ناهنجارييهاي بالاتر از 70 درجه بسيار شديد است. چرا كه در اين حالت، لوردوز جانبي ناحيه كمر و گردن نيز افزايش مييابد. اگر اين افزايش به حدي باشد كه ستون فقرات حالت طبيعي خود را از دست دهد آن را پشت گرد گويند.
ب) هنگامي كه زاويه گردپشتي شديد نيست و افزايش تحدب آن در سراسر ستون فقرات و به شكل يكنواخت اتفاق افتاده است.
2. گردپشتي متحرك: گرد پشتي برگشتپذير يا متحرك آن نوع ناهنجاري است كه تحدب زياد ستون مهرهاي در هنگام ايستادن مشهود است، اما اين تحدب در هنگام خوابيدن حذف ميشود. از اين رو اين نوع از گردپشتي به آساني اصلاح شدني است و سه علت عمده براي آن ذكر كردهاند:
الف) بد قرار گرفتن وضعيت بدن كه بيشتر در دختران جوان و كمي چاق ديده ميشود و غالباً با سعي و كوشش در قرار دادن بدن در وضعيت مناسب اصلاح ميشود. اين نوع گردپشتي در افراد بلند قامت كه تيپ بدني اكتومورف دارند بيشتر ديده ميشود.
ب) ضعف عضلات، بويژه ضعف عضلات راست كننده ستون فقرات در ناحيه پشتي و كوتاهي عضلات ناحيه جلوي سينه.
ج) گردپشتي جبراني كه اين نوع ناهنجاري اغلب براي حفظ تعادل ستون مهرهها بويژه در عارضه گودپشتي به وجود ميآيد.
3. گردپشتي ثابت: افرادي كه مبتلا به گردپشتي ثابتند در حالت خوابيده به شكم يا طاقباز پشتشان وضعيت ثابت دارد. در اين نوع عارضه تغيير شكل ستون مهرهاي به وسيله بيمار اصلاح شدني نيست و براي درمان آن از روشهاي جراحي استفاده ميشود. شايعترين علل اين نوع گردپشتي بيماري شوئرمن، اسپونديلت جمودي، شكستگيهاي متعدد ستون فقرات در سالمندان به علت پوكي استخوان و بيماريهاي مختلف ستون فقرات است كه در ادامه شرح ميدهيم.
الف) گوژپشتي: همان گونه كه اشاره شد انحراف شديد بخشي از مهرههاي ستون فقرات را گوژپشتي گويند.
ب) گردپشتي ـ كچ پشتي: گاهي گوژپشتي با انحراف جانبي ستون مهرهاي همراه است كه گردپشتي ـ كج پشتي خوانده ميشود.
طبق گزارشها اين بيماري از نظر شيوع 4 ـ 3/8 درصد جمعيت را، بر حسب و تشخيص راديولوژيك و مطالعات كلينيكي در برميگيرد و به طور كلي كيفوز در زنان نسبت به مردان 2 به 1 است. تشخيص سن و وقوع بيماري مشكل است، زيرا نمونه تغييرات مربوط به مهرهها در كيفوز تا قبل از 11 سالگي بندرت مشهود است.
ج) گردپشتي مادرزادي: اين نوع گردپشتي ارتباط مستقيم با دستگاه استخواني غيرطبيعي دارد و خيلي زود خود را نشان ميدهد. طي شش ماه اول زندگي، هنگامي كه بچه شروع به نشستن ميكند گردپشتي آشكار ميشود و علت آن عدم تكامل يا رشد ناكافي نيمه قدامي مهره است. اين نوع گردپشتي معمولاً در نواحي فوقاني پشتي و ناحيه پشتي ـ كمري شايعتر است كه نقص در ساختمان جسم مهره متداول بوده و غالباً با كج پشتي همراه است. فرد مبتلا به گردپشتي مادرزادي قد كوتاهتري نسبت به همسالان دارد و گردي پشت حتي موقعي كه به پشت ميخوابد نيز از بين نميرود (سر به زمين نميرسد) اين نوع گردپشتي در سنين بالا موجب اسيبهاي نخاعي ميشو و تنها راه درمان آن، جراحي است.
د) گردپشتي ناشي از ضايعات نخاعي: افرادي كه دچار قطع نخاع هستند معمولاً به دليل عدم كنترل به طور نامناسبي مينشينند و از طرفي با توجه به عدم تعادل عضلاني و همچنين از دست دادن تعادل، تغيير شكل ستون فقرات پشتي در آنان شكل ميگيرد. تغيير شكل نه تنها وضعيت فرد را به هم ميزند، بلكه موجب كاهش حجم قفسه سينه و تهويه ريوي ميشود.
مهمترين روش اصلاح گردپشتي در ضايعات نخاعي پيشگيري از ايجاد اين نوع ناهنجاريها به وسيله استفاده بموقع از كرست است كه براي اين بيماران، نه تنها از ايجاد ناهنجاري جلوگيري ميكند بلكه ثبات ستون فقرات را هم افزايش ميدهد. هرگز نبايد اجازه داد كه ميزان كيفوز ستون فقرات گسترش يابد، زيرا موجب آسيب بيشتر نخاع خواهد شد.
هـ) گردپشتي ناشي از بيماري نرمي استخوان: اين ناهنجاري معمولاً در يك الي دو سالگي آشكار ميشود كه علاوه بر ناحيه پشتي، مهرههاي كمر را نيز دربرميگيرد. وجه افتراق آن با گردپشتي زاويهدار ناشي از سل ستون فقرات در اين است كه گردپشتي سلي كاملاً ثابت است، ولي گردپشتي ناشي از نرمي استخوان در حالي كه فرد روي سطح سفت دراز كشيده است، صاف ميشود و اين صاف شدن با درد همراه است.
و) گردپشتي پيري: با گذشت زمان و افزايش سن تغييراتي در انحناهاي ستون فقرات، بويژه انحناي پشتي آشكار ميشود. برخي از محققان اظهار ميدارند كه ميزان قوس پشتي در دهه هفتم زندگي شتاب ميگيرد. البته بايد توجه داشت كه ناهنجاريهاي ستون فقرات نميتواند نتيجه حتمي سن و سال باشد.
ز) گردپشتي جوانان يا شوئرمن: اين عارضه به دليل مثلثي شكل شدن مهرهها ايجاد ميشود. يكي از علل گوهاي شل شدن مهره به دليل نكروز عروق غضروفهاي حلقوي بين جسم مهره است. اين بيماري بيشتر در جوانان 11 تا 16 ساله ديده ميشود و شيوع آن در پسران بيشتر از دختران است. گاه بيماران از خستگي زودرس شكايت دارند. اين عارضه در مراحل شديد ممكن است موجب اختلالات تنفسي و عصبي شود.
ح) گردپشتي ناشي از سل ستون فقرات: با ابتلاي مهرهها به سل كه يك بيماري عفوني است رشد آنها مختل شده و به مرور زمان با پيشرفت و تثبيت بيماري، مهره از بين ميرود و فاصله مهرهاي كاهش مييابد.
آثار و عوارض گردپشتي:
در عارضه گردپشتي چون عضلات شكم و عضله گنبدي يا ديافراگم عضله با هم همكار بوده و در اندازه طبيعي خود نميباشد. اختلالاتي در عملكرد دستگاه گردش خون و تنفس پديد ميآيد. از اين رو گردپشتي ميتواند موجب ضعفهاي ارگاني مانند ضعف دستگاه گردش خون شود. قوس ناحيه پشتي به كمك انحناي دندهها و جناغ سينه و قفسه، حفره استخواني را پديد ميآورد و امكان فعاليت دم و بازدم را تسهيل ميكند. به هم خوردن اين تعادل موجب محدوديت در قفسه سينه و در نتيجه محدوديت فعاليت طبيعي ارگانهاي داخلي ميشود.
محدوديت قفسه سينه، كاهش ظرفيت قلب و گردش خود را به دنبال دارد كه اين موضوع آستانه خستگي فرد را پايين ميآورد و در نتيجه نارسايي گردش خون سبب تند شدن ضربان قلب، پريدگي رنگ پوست صورت خصوصاً دور دهان، عرق زياد در دست و پا و تمام بدن، سردرد، سرگيجه و سرانجام رخوت و سستي بسيار شديد ميشود. از سوي ديگر به نظر ميرسد افزايش تحدب مهرههاي پشتي موجب فشار روي ريشههاي عصبي ميشود.
ابزارهاي اندازهگيري گردپشتي:
امروزه علاوه بر وسايل عمومي شناسايي ميزان انحنا، ابزارهاي بسيار متعددي براي اندازهگيري و ارزيابي كيفوز پشتي وجود دارد كه در اين قسمت به معرفي برخي از آنها ميپردازيم.
1. پانتوگراف: كه وسيلهاي براي اندازهگيري كيفوز پشتي و لوردوز كمري است. اين ابزار كه در قسمت انتهاي خود به يك دسته مجهز است بر روي چرخهايي با اصطكاك كم سوار است و براحتي در سطح افقي و ساجيتال ميتواند بالا و پايين رفته و حركت كند. براي ثبت خط انحناي ستون فقرات، دستگاه پانتوگراف يك جدول رسم ثابت دارد كه مقدار قوس را نشان ميدهد بر اساس يافتههاي ويلنر مقدار كيفوز پشتي و لوردوز كمري كه به وسيله پانتوگراف به دست ميآيد با مقدار آنها از طريق عكسبرداري در حالت ايستاده همخواني دارد.
2. خط كش منعطف: اين خط كش از نوعي فلز مخصوص ساخته شده كه تقريباً 60 سانتيمتر درازا دارد و با پلاستيك پوشيده شده است. اين وسيله ميتواند مانند خمير اسباب بازي به شكلهايمختلفي درآمده و حالت جديد خود را تا حدود زيادي حفظ كند در اصل اين وسيله براي رسم منحني و نقشهپردازيهاي مهندسي به كار ميرود و براي ترسيم انحناي ستون فقرات بايد روي ستون مهرهها قرار گيرد، طوري كه با مهرهها كاملاً در تماس باشد. براي اندازهگيري كيفوزپشتي، مهره T4 و T12 را علامتگذاري كرده و نقاط مورد نظر را روي خطكش
علامت ميزنيم. سپس خط كش را روي كاغذ قرار داده و منحني را رسم ميكنيم؛ آنگاه نقاط T4 و T12 را روي منحني رسم شده مشخص و آنها را با يك خط راست به هم وصل ميكنيم تا طول منحني L مشخص شود. با اندازهگيري حد فاصل شكم منحني با خط راست عرض منحني (h) به دست ميآيد. در نهايت انحناي ستون مهرهها، به صورت زاويهاي با استفاده از فرمول (L / h2) arctan 4 = محاسبه ميشود.