بخشی از مقاله

آداب ازدواج و شعر و موسیقی در شهرستان درگز

موقعيت جغرافيايي طبيعي وانساني درگز
شهرستان درگز در 130 كيلومتري شمال مشهد ودر 37 درجه و28 دقيقه عرض شمالي و59 درجه و7 دقيقه طول شمالي قرار گرفته است . اين شهرستان از شمال به جمهوري تركمنستان واز شرق به كلات واز جنوب به شهرستانهاي قوچان وچناران واز سمت غرب به قوچان محدود گرديده است . اين شهرستان مساحتي بالغ بر 8597 كيلومتر مربع دارد وجمعيت آن براساس سرشماري سال 1375 ، 78097 نفر تخمين زده شده است .

درگز داراي چهار بخش چاپشلو ، نوخندان ، لطف آباد ومركزي مي باشد وارتفاع آن از سطح دريا 500 متر است . اين شهرستان داراي رشته كوههاي بسياري است كه از ميان آن مي توان از زرين كوه در شمال ، كوران داغ وقره داغ در مغرب وهزار مسجد در جنوب نام برد . رودخانه هاي پرآب وخروشاني همچون درونگر – زنگلانلو – دربندي علياء از منابع مهم آب اين شهرستان به شمار مي روند وبه واسطه بارندگي مناسب واقليم مطلوب اين شهرستان داراي جلگه ها ، دره ها ، ودشت هاي حاصلخيزي است كه جلگه زنگلانلو ، نوخندان ، درونگر ، قره باشلو وميانكوه ودشت لطف آباد از آن جمله اند .


مردم درگز از نژادهاي ترك ، كرد ، تركمن وفارس هستند وبه زبانهاي مختلف تركي ، كردي وفارسي تكلم مي كنند . دره معروف تندوره در جنوب غربي درگز از مناطق زيبا وديدني اين شهرستان است . درگز از شهرهاي تاريخي اين سرزمين به شمار مي رود وبه گواهي مستندات مكتوب تاريخي در نسخ گوناگون از اين شهربا نام هاي داراگرد ، نيسايا ، نساء ، آپاوارتاكن ، ابيورد وخاوران ياد شده است .


فرهنگ عامه
فرهنگ عامه طايفه اي وايلي مردم شهرستان درگز ، در گذشته چنان بود كه هر طايفه وايل سنن وعادات ورسوم خاص خود را داشته اند ، ولي امروز در اثر روابط اجتماعي در طول زندگي چند نسل واختلاط وامتزاج اقوام در مجموع تركيب يك فرهنگ ملي بديعي را بوجود آورده اند كه از هر حيث مطبوع ودلپذير است .
رقص محلي


در اكثر روستاها به خصوص مناطق كردنشين ، در اعياد وجشن هاي نوروزي يا عروسي ، دختران وزنان در يك دايره بزرگ ودر محوطه وسيع متصل بهم با لباسهاي زيبا ورنگارنگ كه دور يقه پيراهن (كوينك Koyngk) با نواري از سكه دوزي آرايش يافته وروسري گلدار ابريشمي يا شماق كرده و روي پيراهن نيم تنه گلدوزي شده پوشيده ، وبا شلوار (شليته) گلدار قيطان دوزي شده دربر ، همراه با آهنگ دهل وسرنا، يك قرصه يا دو قرصه مي رقصند وضمن رقص كه روي پشتشان به همديگر است به آهستگي دور مي زنند .


زنان وجوانان ومردان هم ، درپشت بامهاي اطراف يا كنار آن فرش انداخته ونشسته ويا حلقه وار به تماشاي رقص دختران وزنان مي ايستند .
جوانان محل در حين رقص ، دختر دلخواه را ديده وپسنديده براي نامزدي انتخاب مي كنند ، در اين موقع اطرافيان دختر متوجه او مي شوند وحرفهاي بيخ گوشي درمي گيرد ودختر با لبخند غرورآميزي وسرخي شرم بر چهره از امتياز خود بر ديگران مسرور وخوشحال مي شود . در روستاهاي درگز ، پسر ، دختر دلخواه خود را بيشتر به هنگام آب از چشمه يا كار در مزرعه انتخاب مي كنند .


مراسم عروسي
در درگز مانند ساير شهرهاي خراسان ، تا سال 1300 شمسي ، كه هنوز تحصيلات متوسطه وعاليه توسعه نيافته ودر محل وسيله تحصيل بيش از ابتداي فراهم نبود ، وپسرهاي خانواده ، پس از تحصيلات ابتداي ناگزير بودند دنبال كار پدر بروند وبه فعاليت بپردازند . رسم چنين بود كه پسران را در سنين پانزده تا هيجده سالگي داماد نمايند .


سنت وتعصب خانواده ها در دامادي پسران خود اين بود ، كه حتماً دختر را از خانواده هاي قوم وخويش وايل وطايفه خود انتخاب نمايند ودختران خود را هم همينطور به پسرهاي قوم وخويش وطايفه خود بدهند كه متاسفانه اين ازدواج اجباري كه از ابتدا توأم با دلسردي وبي اعتنايي بود بعد از مدتي كوتاه بهم مي خورد ومنجر به طلاق مي گرديد يا مطابق معمول زمان دختر ديگري روي زن اولي براي پسر خود مي گرفتند ، به همين علت در آن موقع اكثر درگزيها داراي دو يا سه يا چهار زن عقدي در خانه بودند وبراي هر زن اطاق وزندگي عليحده اي فراهم مي ساختند ، ودر نتيجه زاد وولد در خانواده ها بين هشت تا دوازده وبيشتر فرزند دختر وپسر بود .


اكنون ، اين عادات ورسوم ، با توجه به نتيجه نامطلوب وعواقب ومشكلات آن ، به خصوص از لحاظ اقتصادي متروك شده است . ايلات وطوايف درگز معتقد بودند كه دختر يك خانواده يا طايفه نبايد از بين آنها خارج شود وبه قبيله اي غير خودي برود خصوصاً تعصب داشتند كه دختر وپسر عمو ودختر عمه وپسردايي ودختر خاله وپسر خاله از كودكي نامزد هم گردند ، واين نامزدي را «ديقلي» مي گفتند وبه اين عهد وپيمان خود استوار بودند وبدان عمل مي كردند ولو آنكه بعد از بزرگ شدن دختر وپسر به هم علاقمند ودلبستگي نداشته باشند يا خاطر خواه ديگري گردند ، شكستن اين عهد وپيمان را ننگ خانواده مي دانستند . امروز ديگر عنوان «بيزيمكي» و «اوزگه» يعني طايفه خودي وغيره از بين رفته است .


نحوه انتخاب همسر
همانطوري كه در فوق ذكر شد ، تا چهل سال قبل ، پسران اكثر خانواده هاي ايلات وطوايف درگز شخصاً در انتخاب دختر دلخواه خود آزاد نبودند ودختري را كه پدر ومادر براي او ديقلي (نامزد) كرده ويا بهداً از خانواده اي وابسته بخود انتخاب كرده بودند ناگزير مي شدند به همسري خود بپذيرند . ولي در اثر نتيجه بدي كه اين قبيل وصلت ها در پي داشت ، واغلب منجر به بروز اختلاف وكدورت ومنازعه بين قوم وخويش ها وهم قبيله اي مي شد . به تدريج پسر را در انتخاب دختر تا حدي آزاد مي گذاشتند . مشروط بر اينكه سعي كند اين دختر از بين دختران قبيله خود باشد ، مثلاً تركمن ها از تركمن ها ، كردها از كردها ، تركها از تركها ، فارس ها از فارس ها .


پسران ، دختران دلخواه را چنانكه در صفحات قبل ذكر شد در عروسي ها ومراسم اعياد وجشن ها به هنگام رقص دستجمعي يا به معرفي دلاله ها ويا افراد خانواده ، مي ديدند ومي پسنديدند وانتخاب مي كردند .


پسران كردها ، وتركمن ها ، به هنگام زيست در ييلاق ، كه چادرها وآلاچيق ها را نزديك به هم برپا مي ساختند ودر مدت زندگي در ييلاق به اقتضاي كار دامداري در مجاورت هم به سر مي بردند . طبعاً در چنين وضع وموقعيت پسران ودختران ساكنين ييلاق همه وقت همديگر را مي ديدند وهم صحبت وهمكار ويا همبازي مي شدند دختر دلخواه خود را براي همسري انتخاب مي كردند .


خواستگاري
پدر ومادر براي پسر خود ، دختر يكي از بستگان ، يا هم طايفه خود را در نظر مي گرفت يا پسر موضوع علاقمندي خود را نسبت به دختري كه ديده وپسنديده بود به مادر وخواهر خود مي گفت ، آنها براي ديدن دختر به بهانه اي به خانه دختر نزد مادر او مي رفتند . طبعاً دختر براي آنان چايي وقليان مي آورد مي ديدند واگر مي پسنديدند به خانه برگشته ومطلب را به پدر پسر مي گفتند واورا وادار مي كردند كه براي خواستگاري دختر جهت پسر خود اقدام كند .

پدر هم قبلاً با گرفتن وقت به اتفاق چند نفر از بزرگان وآق سقلان (ريش سفيدان) خانواده وطايفه به خانه دختر نزد پدر او مي رفتند واز دخترش براي پسر با اين عنوان كه ما قصد داريم ، مثلاً احمد را به نوكري يا غلامي به شما بدهيم ، وشما هم موافقت نماييد دختر خوب ونجيب زيباي خود را به نوكر يا غلام خود به همسري بدهيد وما را در اين وصلت به قوم وخويشي سرافراز ومفتخر كنيد ، خواستگاري مي كرد ، اگر پدر دختر با اين پيوند موافق نبوده به عنوان اينكه هنوز دخترم كوچك است يا نامزد دارد ، خواستگار را از سرباز مي كرد ، اگر موافق بود مهلت خواسته وپس از پرس وجو از كسب وكار وهنر پسر وآشنايي به وضع اخلاقي ومالي پسر با مشورت وموافقت ريش سفيدان طايفه خود جواب قبول به خانواده پسر مي داد ، اعلام جواب قبول بين سه روز تا يك هفته بود .


مراسم نامزدي
پدر ومادر پسر ، پس از دريافت جواب قبول ، ساعت سعدي را تعيين كرده وبا گرفتن وقت به اتفاق زن خود وريش سفيدان طايفه به خانه پدر دختر مي رفتند . آنها هم چند نفر از بزرگان وريش سفيدان طايفه خود را به اين مراسم دعوت مي كردند . پس از حضور همگي و تبادل تعارف وتمجيد از صفات و محسنات وهنرهاي پسر ودختر براي تعيين باشلق ، ميزان مهريه ، ميزان خريد وتهيه جهيزيه ، مخارج ونحوه برگزاري جشن عقد وعروسي ، به گفتگو مي پرداختند .

مبلغ شيربها بستگي به هنرهاي دختر وكارايي وارزش مادي اوبراي خانواده داشت . مثلاً اگر دختر در كار : قالي بافي ، قاليچه بافي ، گليم بافي ، پارچه بافي ، سوزن دوزي ، گلدوزي ودر امور كشاورزي ، ودامداري ، تجربه ومهارت و ورزيدگي داشت ، شيربهاي آن دختر همچنين مهريه اش گران بود ، زيرا درآمد حاصل از اين هنرها در تأمين هزينه زندگي خانواده ارزش و اهميت خاصي داشت . تمام مبلغ شيربها كه بين پانصد تا هزار تومان بود به مادر تعلق مي گرفت زيرا اورا شير داده وبزرگ كرده وهنرهاي ارزنده اي به او تعليم داده است . در بين تركمانها زن بيوه جوان ، از دختران ، گرانتر بود زيرا در هنرهاي دستي مجرب وهنرمند بود .
امروز اين رسم را نمي پسندند وآن را يك نوع خريد وفروش دختر مي دانند . پس از آنكه طرفين در تمام موارد به توافق مي رسيد كله قندي را كه قبلاً تهيه كرده بودند به عنوان اعلام نامزدي دختر وپسر براي همسري در مجلس مي شكستند وقطعات آن را در دستمال ابريشمي مي بستند وبين حاضران مجلس تقسيم مي كردند وسروكله قند را هم براي تهيه شربت جهت عروس وداماد در شب زفاف به مادر دختر مي دادند كه نگهدارد .


پدر ومادر ، در اين مجلس انگشتري طلا ويك طاقه شال اگر توانا بود از ترمه تهيه مي كردند به مادر دختر مي دادند ودختر با به اين وسيله رسماً براي پسر خود نشان ونامزد «اداخلي» مي كردند وكله قندي را مي شكستند وآن را قند شكني مي گفتند واين مراسم پس از پذيرايي با چاي وشيريني و شربت و قليان خاتمه پيدا مي كرد ، در اين مجلس تمام شرايطي كه مورد قبول طرفين


قرار گرفته بود در دو نسخه صورت بر مي داشتند وهر نسخه را به دست يك طرف مي دادند .
مدت نامزدي
مدت نامزدي ، تا خاتمه تدارك جهيزيه ، وتهيه وسايل مورد احتياج عروس وداماد بين يك سال تا سه سال طول مي كشيد مخصوصاً بين قبايل تركمنها وكردها طولاني مي شد زيرا دراين مدت دختر هم در تدارك جهيزيه خود يا بافتن قالي يا قاليچه يا گليم ويا پارچه مورد احتياج كمك مي كرد .


در مدت نامزدي ، پسر حق نداشت به طور آشكار به ملاقات نامزد خود يا به اصطلاح نامزدبازي برود ، زيرا در آن صورت پدر يا برادر دختر اورا مي ديدند ومطابق عادت و رسوم وتعصب خانوادگي داماد را كتك مي زدند واز خانه بيرون مي راندند ، وحتي بعضي مواقع اين برخورد به بروز كدورت ونزاع بين دو خانواده منجر مي شد ، در اين مدت فقط داماد مي توانست در خفا عروس را ببيند وبا موافقت مادر دختر ، كه اودر فرصت مناسب ودر غيبت مردان خانواده كه اغلب دنبال كار كشاورزي وگله داري يا مسافرت مي رفتند وقتي را به دست مي آورد وبه داماد اطلاع مي داد ، داماد به طور محرمانه ومخفيانه وبا ترس ولرز به خانه دختر مي رفت ،

دراين موقع عروس ليوان شربتي ويا چايي نزد داماد مي آورد اوهم پس از نوشيدن يك انگشتري يا گوشواره يا سكه طلا يا نقره توي آن مي انداخت وبه عنوان روبازكردن پيش كش مي كرد ، سپس با مراقبت مادر دختر ساعتي را نزد نامزد خود بسر مي برد وبه گفتگو مي پرداخت وبعد به سرعت به طوري كه كسي اورا نبيند از خانه نامزدش خارج مي شد ومي رفت .


تشريفات عقد
مراسم عقد ، قبل از عروسي در روز سعدي با تشكيل مجلس جشن وسرور در خانه دختر برگزار مي شد .
جريان آن چنين بود ، روز برگزاري مراسم عقدكنان اطاقي را در خانه عروس باقالي وقاليچه وشال تزئين ، وبا گذاردن لاله وروشن كردن آن چراغاني مي كردند . وسفره سفيدي سمت ديوار روبه قبله اطاق مي گستردند وآينه بزرگ وپايه داري دركنار سفره به ديوار تكيه مي دادند وطرفين آن آينه شمعداني هاي نقره روشن كرده مي گذاشتند وجلو آينه يك مجلد قرآن وآب در ظروف بلور وشيريني ونبات ويك قرص نان ودر فصل گل يك دسته گل هم در سفره مي نهادند .


عروس را در اطاق ديگر آرايش نموده ولباس عقد را كه معمولاً از پارچه ساتين يا ليمويي گلدار يا ساده با يقه داراي نوار وسوزن دوزي شده به آن كوينك مي گفتند وبا شلوار چين دار آن هم سفيد يا ليمويي ، يا قرمز گلدار كه كناره پايين آن دورتادور با نوار پارچه اي رنگ ديگر دوخته شده بود ، به تن عروس مي كردند وبسر عروس سربند پولك اي سكه دوزي شده مي بستند وگوشواره هايي با آويز هلالي نگين دار به گوش عروس مي آويختند والنگوي پهن نقره اي نگين دار

عقيق يا فيروزه به دستهاي عروس مي كردند و روسري از شال ليمويي يا عنابي نازكي بسر عروس مي انداختند . به طوري كه وسط شال روي سر عروس قرار مي گرفت واطراف آن پشت سر وروي شانه ها وجلو سينه عروس را مي پوشانيد ، دراين وضع عروس فقط از زير روسري جلوي پاي خودرا مي ديد ، دونفر از زنان كه غالباً مادر وخاله يا از نزديكان وخويشان عروس بودند در طرفين دختر بازوانش را گرفته سرسفره عقد مي آوردند وروبه قبله وآينه مي نشانيدند ، زنهاي توي اطاق عقد ، بايد همه يك بخته يا سفيد بخت مي بودند ، زنان دوشوهر كرده نبايد داخل اطاق عقد مي شدند ، اطراف عروس را دختران وزنان خانواده هاي

عروس وداماد مي گرفتند وبه آهنگ دايره دست مي زدند ومي رقصيدند وشادي مي نمودند . در اين موقع عاقد كه از روحانيون محل وقبلاً براي آن ساعت دعوت شده بود با همراهش وارد اطاق مردان كه در اطاق ديگري بودند مي شدند وپس از صرف چايي وشيريني وبا توجه به ميزان مهريه وشرايط موافقت شده يك نفر را نزد عروس مي فرستادند يا با صداي بلند از اين اطاق كه به اطاق عقد در وسط داشت ودر اين موقع باز مي كردند ، خطاب به عروس سوال مي كرد ، فلاني ، آيا توبه من وكلات مي دهي وحاضري تورا به فلان مبلغ مهريه به عقد فلاني در بياورم ؟ عروس به ظاهر به لحاظ حجب وحيا يا باطناً برحسب تعليماتي كه قبلاً به او داده بودند در دو دفعه سوال سكوت مي كرد ودر دفعه سوم سوال بلي مي گفت . در اين موقع زن ومرد همگي دست مي زدند وهلهله وشادي مي نمودند ،

بردست روحاني هم از داماد وكالت مي گرفت وخطبه وصيغه عقد خوانده مي شد ومبارك باد مي گفتند . وبه صرف شيريني وچايي مي پرداختند . هنگام جريان عقد پارچه يا شال سفيدي دو نفر از دختران يا زنان خوشبخت روي سر عروس به طور افقي مي گرفتند ، ويك نفر از زنان هم با دو قطعه قند روي سر عروس قند مي سائيدند وآرزوي سعادت وخوشبختي براي عروس مي كردند . البته اين رسم وتشريفات عقد امروز هم به صورت بهتر ومفصل تر وباشكوهتر انجام مي شود . پس از عقد ، عاقد با احترام راه انداخته مي شد ومي رفت . سپس داماد را كه با لباس وبا سروصورت آراسته قبلاً با خود آورده ودر اطاق مردان نشانده بودند به اطاق عقد نزد عروس هدايت كرده وپهلوي او طرف چپ عروس مي نشانيدند وشال عروس را به كنار مي زدند . عروس وداماد در اين موقع همديگر را در آينه مقابل مي ديدند وبا تبسم مراتب مسرت وشادي دروني خود را ابراز مي كردند ، مدتي هم دراين وضع دختران وزنان دايره ودست مي زدند ومي رقصيدند ومبارك باد مي گفتند .


غالباً مراسم عقد طرف برگزار مي شد تا پاسي از شب طول مي كشيد سپس به مدعوين از طرف خانواده دختر شام مي دادند .
شام عبارت بود از : پلو ويخني ، يعني گوشت گوسفند وبز را در قطعات كوچك در ديگهاي چدني با روغن سرخ كرده ودر موقع كشيدن برنج به پشقاب گوشتهاي سرخ شده را كه يخني مي گويند لابه لاي برنج مي گذاشتند ودر نتيجه اختلاط روغن ومزه گوشت با برنج غذايي لذيذ وخوشمزه مي شد ،

اكنون هم در درگز يخني پلو پخته مي شد . طرز غذادادن چنان بود كه جلو مردان وزنان عليحده ، سفره باريك ودرازي دورتادور اطاق پهن مي كردند وبراي هردونفر يك پشقاب ودرميان تركمنها وكردها براي هر پنج نفر يك سيني مسي پلو ويخني مي كشيدند و مي گذاشتند . غذا رادر آن موقع با دست مي خوردند يعني بعداز انداختن سفره آفتاب يا آب دبه ولگن جلو مهمانان مي آوردند آنها فقط دست راست خود را روي لگن گرفته وبا آبي كه روي دستش

ريخته مي شد يك دستي مي شستند وبا حوله كه روي دوش گرداننده آب دبه به لگن بود خشك مي كردند وبا همان دست شسته شده غذا را مي خوردند .
مراسم عقد بايد در غير ماههاي حرام(محرم وصفر) برگزار مي شد مراسم عقد در بعضي نقاط درگز يا روستاها به لحاظ رعايت صرفه جويي در هزينه غالباً در همان روز عروسي برگزار مي گرديد .
به طور كلي انجام آن بستگي به قرار وتوافق خانواده هاي عروس وداماد موقع خواستگاري داشت ، درميان تركمنها وساير طوايف درگز داشتن چند زن مرسوم بود وتركمنها به هنگام عقد به اصل ونصب عروس اهميت خاص مي دادند .

جشن عروسي
پس از آنكه جهيزيه عروس آماده وباشلق (شيربها)تعيين شده پرداخت ووسايل جشن عروسي تدارك مي شد ، شبي را بزرگان خانواده عروس وداماد در خانه داماد مجلسي تشكيل داده واز كساني كه بايد به جشن عروسي دعوت شوند تبادل نظر ومشورت نموده وصورت اسامي آنها را مي نوشتند ، يك روز قبل از شروع جشن دويا سه نفر (بستگي به تعداد مدعوين داشت) به كساني كه نام آنها در آن صورت نوشته شده بود اطلاع مي دادند كه فلان روز فلاني پسرش را مي خواهد داماد كند تقاضا كرده براي شركت در جشن وصرف ناهار به خانه او تشريف بياوريد . از زنان آنان نيز به وسيله چند نفر زن دعوت به عمل مي آمد .
روز جشن عروسي ، كه به آن «توي» مي گفتند در خانه داماد جنب وجوش قابل توجهي بوجود مي آمد ، صدا ساز ودهل از صبح در خانه داماد بلند مي شد وعده اي اطاقها را براي پذيرايي از مردان جدا وزنان عليحده فرش وتميز ومرتب مي كردند .


عده اي ، چند رأس گوسفند يا بز را به تعداد مدعوين سر مي بريدند ومشغول پوست كندن وقطعه قطعه كردن گوشت آنها بودند . آشپزان برنج را درطشت هاي مسي بزرگ خيس مي كردند ، وعده اي جاي ديگهاي پخت برنج را در گوشه اي از حياط خانه به صورت اجاق تهيه مي نمودند ، وچند نفر ورزيده ومجرب را هم براي پذيرايي از مردان وچند نفر زن هم براي پذيرايي از زنان انتخاب ومأمور مي كردند آنها با در نظر گرفتن تعداد مدعوين به تدارك وتهيه سفره وبشقاب وسيني مشغول مي شدند . معمولاً براي مجالس عروسي همانطوري كه امروز درشهرها از مؤسسات مربوطه كرايه مي كنند درآن زمان از خانه يك نفر خير محل كه تمام وسائل جشن عروسي يا روضه خواني را از قبيل : قالي ، گليم ، انواع ديگ ، چلوصافي ، طشت برنج خيس كني ، سفره ، بشقاب ، كاسه ، آب دبه ، لگن ، سيني وغيره كه همه اين ظروف مسي را كه در گوشه هريك نام صاحب آن حك شده بود و وقف كارهاي خيريه نموده بود مي آوردند وپس از انجام كار تميز شسته وپاك كرده مي بردند وبا تشكر به صاحبانش پس مي دادند .


يك عده هم ، مشغول شكستن كنده وفراهم كردن سوخت بودند ، در قسمت زنان هم،زناني مسئول ومشغول تهيه نان بودند كه به موقع خمير مي كردند ونان مورد احتياج را به صورت نان لواش كه به آن اصطلاح محلي (يوخا) مي گفتند مي پختند وحاضر نمودند .


ناهار را كه عبارت بود از همان پلو وگوشت يخني ، كه نحوه تهيه آن را در قسمت مراسم عقد ذكر شده مي پختند وآماده مي كردند ودر تمام ايام برگزاري جشن عروسي كه از سه روز تا هفت روز بود اين غذا مصرف مي شد . نوازندگان محلي (عاشق ها) در گوشه خانه روي فرشي نشسته وآهنگهاي شادي مي نواختند وعده اي از دختران وزنان حلقه وار يك قرصه يا دو قرصه با لباسهاي نو وزيبا ورنگارنگ برقص مي پرداختند ، وشبها هم نوازندگان با دوتار وكمانچه وساز قوشمه با

نواختن آهنگهاي شادي در مجلس مردان وجوانان خوش صدا از اشعار ترانه هاي عاميانه محلي كه همه از عشق وبي وفايي حكايت داشت با آواز دلنشين خود به زبان تركي يا تركمني يا كردي مي خواندند ، ودر فواصل برقص وپاي كوبي هم مي پرداختند ، در مجلس زنانه هم دايره مي زدند ومي خواندند ومي رقصيدند ، وشور شعفي ايجاد مي كردند . علت آنكه مراسم عروسي از سه روز تا يك هفته طول مي كشيد آن بود كه هر روز اختصاص به پذيرايي طبقه معيني داشت .

مثلاً يك روز روحانيون وريش سفيدان وبزرگان محل روز ديگر از روسا ومأموران حكومتي وادارات ديگر در شهرها ومراكز بخشها ، روز سوم ، طبقه تجار وسران اصناف وبازاري روز چهارم ، طبقه متوسط اهالي محل همچنين از جوانان ودوستان وقوم وخويش كه از ساير شهرها وروستاها دعوت شده بودند وبستگان خانواده داماد وعروس تا روز هفتم متدرجاً مي آمدند وپذيرايي مي شدند وهر روز به مدعوين ناهار پلو يخني داده مي شد .


پرداخت قاتم
در درگز وشهرهاي شمال خراسان : قوچان ، شيروان ، بجنورد ، اسفراين وغيره از قديم رسم بود كه مدعوين به جشن عروسي هنگام شركت در جشن به خانواده داماد مبلغي به عنوان قاتم پرداخت مي كردند ، ترتيب آن از اين قرار بود مدعوين كه به تدريج به مجلس جشن مي آمدند به محض ورود به اطاق مخصوص طبقه خود ابتدا جلو كسي كه يك سيني محتوي نقل گذاشته شده بود مي رفت ونقلي برداشته به دهن خود مي گذاشت ومبارك باد مي گفت ومبلغي پول نقره به سيني مي گذاشت بعضي ها كه ازاعيان وثروتمندان محل به شمار مي آمدند يا ازقوم وخويشهاي نزديك داماد وعروس بودند يك دوهزاري يا پنج هزاري طلا به سيني مي انداختند .


مسئول اين سيني وجمع آوري پول ، از افراد مورد اعتماد خانواده داماد وباسواد تعيين مي شد . به محض پرداخت قاتم مسئول سيني نام پرداخت كننده ومبلغ آن را در صورتي مي نوشت ، وپس از خاتمه مراسم عروسي آن صورت را يا كل مبلغ جمع آوري شده به پدر داماد تحويل مي داد . تا از نام دهندگان قاتم ، ومبلغ آن ، اطلاع حاصل كند واو هم در آتيه در جشن عروسي پرداخت كننده قاتم اوهم به همان ميزان قاتم بدهد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید