بخشی از مقاله

آشنايي با فاطميان مصر


فهرست:
حلقه اتصال مردم ايران و مصر
فاطميان مصر و اهل بيت
علويان در مصر
آشنايي با نصب خلفاي فاطمي
نوشته هاي دهخدا بر نسل اولين خليفة فاطمي
فاطميان و مذاهب ديگر
مورد جامعه و مردم مصر

منابع:

www.tabiran.com

www.fatemion.com


حلقه اتصال مردم ايران و مصر
«اهل بيت رسول الله عليهم السلام، تاريخ جهاد در اسلام را ساخته اند. يكي از اين قهرمانان جاويد تاريخ، سيدالشهدا، حضرت اباعبدالله الحسين(ع) است. وي براي حاكميت كلمه لااله الاالله، مجاهدت كرد. حسين فرزند مصطفي و خديجه، پسرعلي و فاطمه و برادر حسن مجتبي عليه السلام است و اسلام از جهاد او زنده است.»


اين جملات را چندسال قبل، شيخ «محمدفرحات» امام جمعه مسجد الازهر در سالروز تولد حضرت امام حسين(ع) و در خطبه اول نمازجمعه بيان داشت. مردم مصر ميلاد اباعبدالله را در ۲۸ربيع الثاني جشن مي گيرند.

امام جمعه الازهر، خطبه اول نماز را به معرفي خصائل الهي اهل بيت عليهم السلام و حضرت امام حسين(ع) و خاندان مكرم وي اختصاص داد. وي با استناد به روايات نبوي گفت:

«دوستي با فاطمه(ع) دوستي با پيامبر(ص) و دشمني با فاطمه، دشمني با پيامبر است.» امام جمعه الازهر با اشاره به روز محشر گفت: در اين روز ندا درمي رسد كه «اي اهل محشر ديده ها را ببنديد، چون فاطمه مي خواهد عبور كند. پس فاطمه به همراه ۷۰ هزارتن از فرزندان خود عبور مي كند.»
فاطميان مصر و اهل بيت
محبت اهل بيت عليهم السلام از قرنها پيش حتي قبل از دوران فاطميان با قلب و جان مردم مسلمان مصر عجين شده است. سابقه اين امر به دوره صدر اسلام و دوران فتح مصر توسط سپاه اسلام بازمي گردد.

در اين سپاه، جمعي از دوستداران حضرت علي (ع) نظير «ابوذرغفاري» ، «مقداد بن اسودكندي» و «ابوايوب انصاري» حضور داشتند. اين عده آشكارا به ولاي علي مرتضي عليه السلام اهتمام داشتند و به دعوت مردم به سوي علي عليه السلام معروف بودند و هيچ گاه و در هيچ جايي از فراخواندن مردم به ولا و محبت آن حضرت بازنمي ايستادند.(۱)


مؤلف تاريخ شيعه مي گويد: «گزاف نيست اگر بگوييم تشيع در همان روزي كه اسلام وارد مصرشد به مصر راه يافت».(۲) برخي انتصاب «محمدبن ابي بكر» ازسوي حضرت علي (ع) به امارت مصر را از دلايل علاقه مردم به آن حضرت و آل او دانسته اند اما شواهد تاريخي نشان مي دهد كه حتي قبل از خلافت علي(ع) نيز قلوب مسلمانان مصر مملو از عشق به ايشان بوده است.


يكي از دلايل رواج تشيع نسبت به علي(ع) در مصر ـ پيش از آن كه آن حضرت به مقام خلافت برسد ـ «مطلب مقريزي» است. وي مي گويد:«قيس بن سعد انصاري به سوي مصر گسيل شد و در ربيع الاول سال ۳۷ بر مصر درآمد مردم مصر در آن روزها از لشگر و سپاه علي(ع) بودند».

(۳) «ابن اثير» نيز درباره حوادث سال ۳۶ـ پس از گزارش خطبه و سخنراني نماينده حضرت علي(ع) كه مردم را براي بيعت با آن حضرت دعوت مي كرد، مي نويسد: «مردم برخاستند و به آن حضرت بيعت خود را اعلام كردند و مصر سامان يافت و علي(ع) كارگزاران خود را برمصر گماشت».(۴) همانگونه كه گفته شد، گماردن محمدبن ابي بكر و قيس جهت اداره مصر و عشق ايشان به پاسداري از حريم اهل بيت عليهم السلام باعث آشنايي بيشتر مردم با فضايل آن بزرگان و افزايش نفوذ معنوي تشيع در آن سرزمين شد.

پس از به قدرت رسيدن «عمروبن عاص» ـ كه مردي خبيث و مخالف خاندان پيامبر بود ـ فعاليت گسترده اي در مصر براي دورساختن مردم از اهل بيت عليهم السلام صورت پذيرفت. بسياري كشته و زنداني شدند و شماري تبعيد گرديدند. اما با آن همه خصومت، دوستان حضرت علي(ع) فراوان بودند.


مقريزي مي گويد: (۵) «وقتي علي عليه السلام به شهادت رسيد و معاويه در حكومت خود استقرار و استقلال يافت سربازان و اشراف مصر عثماني بودند، اما بسياري از مردم آن از دوستان علي(ع) به شمار مي رفتند.»


دوران حكومت امويان براي شيعيان و دوستداران اهل بيت عليهم السلام بسيار تلخ و ملال آور بود. در اين دوران، سب و دشنام علي(ع) رواج يافت و دوستان وي در انزوا قرارگرفتند. اينان اگرچه به صورت علني قادر به حمايت از خاندان پيامبر نبودند، اما در دل ولاي آن عزيزان را زنده نگه مي داشتند و نسبت به ادامه راه آنان وفادار بودند.

در دوران بني عباس نيز اينچنين بود، اگرچه اين سلسه در اوايل حكومت خود با شعار خونخواهي امام حسين عليه السلام به ميدان آمد، اما پس از مدتي انواع ظلمها و ستمها را نسبت به علويان روا داشت و اين آغازي برنهضت علويان عليه حكومت بني عباس بود.

علويان در مصر
نخستين علوي كه به مصر وارد شد و مردم با او بيعت كردند «علي بن محمدبن عبدالله» از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي(ع) بود(۶) وي تلاشهايي براي احياي تشيع در مصر انجام داد، اما در مقابله با جور و ستم حكام بني عباس ناكام ماند.

ديگر قيامهاي علويان در مصر نيز اگرچه باعث تقويت موضع شيعيان و خروج ايشان از انزوا شد، اما آن شوكت و جلال دوران خلافت حضرت علي بن ابي طالب(ع) را احيا نكرد. ظهور فاطميون در مصر آغازي مجدد برافزايش محبت اهل بيت(ع) در اين سرزمين بود. فاطميان از فرقه اسماعيليان خاص بودند كه خود را از نسل حضرت زهرا(ع) مي دانستند و به همين دليل، سلسله خود را فاطمي ناميدند. پس از وفات امام جعفرصادق(ع)، پيروان آن حضرت به شش فرقه تقسيم شدند كه يكي از اين فرقه ها، اسماعيليان خاص بودند.

آنها اعتقاد داشتند كه پس از امام صادق(ع)، فرزند بزرگ ايشان يعني اسماعيل به امامت رسيده و مرگ اسماعيل را در زمان حيات پدر كه به سال ۱۴۵ هجري روي داده است، انكار مي كردند. اينان در مورد اسماعيل مي گفتند:(۷) «او نمرده و نخواهدمرد و او مهدي قائم است كه براي نجات امت خود بازخواهدگشت».

آشنايي با نصب خلفاي فاطمي
نخستين خليفه فاطمي «عبيدالله المهدي» نام داشت كه خود را از نسل «محمدبن اسماعيل بن جعفرالصادق(ع)» و از ذريه حضرت فاطمه(ع) معرفي كرد. وي در سال ۳۰۱با تصرف «اسكندريه» نيت خود را براي فتح مصر آشكار كرد و سلسله فاطميان را در سال ۳۰۸ در تونس تشكيل داد كه دامنه آن پس ازمدتي به مصر كشانده شد.


فاطميان خود را شيعه و محب اهل بيت(ع) مي دانستند و علاقه مند بودند از نام امام به جاي خليفه استفاده كنند تا قرابت خود را به شيعيان بيشتر نشان بدهند.


«عبدالمجيد الجندي» عضو شوراي عالي امور اسلامي مصر و مؤلف كتاب «الامام جعفرالصادق(ع)» درباره حكومت فاطميان و ارتباط آن با حضرت امام صادق (ع) مي نويسد:


«امام صادق عليه السلام در تاريخ اسلام، يگانه امامي است كه عالم و دانشمند بود و تاريخ جهان برپايه انديشه هاي ديني، فقهي، اجتماعي و اقتصادي ايشان استوار بود و براين اساس، دولتها و كشورهاي با عظمتي بنيان يافتند. مصر به ياد دارد كه پس از دوره فراعنه، باشكوه ترين حكومت تاريخ در همين سرزمين استقرار يافت كه قلمرو آن از سواحل اقيانوس اطلس تا خليج سوئز امتداد داشت اين حكومت يعني فاطميان چنانچه به وسيله ارتشهاي ترك مهار نمي شد، قلمرو آن تا قله هاي هيماليا و قلب قاره آسيا امتداد مي يافت.»(۸)


نوشته هاي دهخدا بر اثبات نصل اواين خليفة فاطمي
مرحوم «علامه دهخدا» در مورد اولين خليفه فاطميان مي گويد: «عبيداله بن محمدالفاطمي العلوي از فرزندان امام جعفرصادق(ع) امام و مؤسس دولت علويين در مغرب و جدفاطميان در مصر است.

در نسب وي اختلاف است. وي در سليمه سوريه سكونت داشت، سپس بسياري از اصحاب خود را در مغرب پراكنده كرد تا ظهور امام زمان (مهدي) را بشارت دهند و مردم را بدو خوانند».(۹)


«اميرالمعزالدين لله» اولين خليفه فاطمي بود كه موفق شد مصر را به تصرف درآورد. فرمانده سپاه وي به نام «جوهر» به اين مهم نايل شد، در حالي كه قبل از وي لشگر فاطميان نتوانسته بود بر تمام مصر مسلط شود. فتح مصر در سال ۳۵۸ هـ.ق روي داد. المعزالدين لله، قاهره را بنياد كرد و از اين پس، قاهره پايتخت مصر شد. وي اهتمام خاصي بر نشر تشيع در مصر نشان داد.

در دوران حكومت وي، اذان به سبك شيعيان در مأذنه ها طنين انداز شد، در مسائل ارث، طلاق، نماز جمعه و معاملات، فقه تشيع حاكم و مدح اهل بيت عليهم السلام گسترده شد. يكي از مهمترين كارهاي اين دوره، تأسيس «جامع الازهر» بود. هدف از اين عمل، تدريس فقه شيعه بود. «تسميه الازهر» به حضرت فاطمه زهرا(ع) نسبت داده شده است.


«المعزالدين لله اين مدرسه بزرگ را تأسيس و جوهر و موقوفات عظيمي براي آن وضع كرد و خود او و خلفاي فاطمي موقوفات آن را توسعه دادند. همه اين كوششها با اين هدف مبذول شد كه فقه آل محمدصلي الله عليه وآله و مذهب تشيع در آن تدريس شود».(۱۰)


بنا به تصريح «جلال الدين سيوطي»، وي پس از تسخير قاهره و كمك به قحطي زدگان اين شهر، به ذكر مناقب رسول الله (ص) و اهل بيت عليهم السلام دستور داد. او به خطبا امر كرد كه به ذكر مناقب رسول اكرم(ص)، علي(ع)، فاطمه(ع)، حسن (ع) و حسين(ع) بپردازند.


«الحاكم بامرلله» خليفه ديگر فاطميان بيش از اسلاف خود به ترويج تشيع پرداخت. در زمان وي، دانشكده اي به نام «دارالحكمه» براي تدريس فقه و لغت تأسيس شد و بزودي مبدل به بزرگ ترين كتابخانه عصر خود گرديد.

فاطميان و مذاهب ديگر
فاطميان علي رغم ترويج مذهب شيعه به ديگر مذاهب نيز به ديده احترام مي نگريستند و دانشگاه الازهر مركز بح

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید