بخشی از مقاله
بررسی کامل اینترنت
مقدمه اينترنت
هر چند عدهاي معتقدند تمدن زماني به دنيا ميآيد رشد ميكند، قد ميكشد، به بلوغ ميرسد و در نهايت ميميرد ليكن تصور اينكه هيچ تمدني چيزي از خود براي تمدنهاي آينده به يادگار نميگذارد نميتواند درست باشد واقعيت آن است كه هر تمدن هنگامي كه به بلوغ خود ميرسد به مسائلي دست پيدا ميكند كه تاكنون وجود نداشتهاند. اگر تمدنها را به عنوان يك درخت تناور تصور كنيم تمدنهاي جزء به صورت شاخههاي مختلف آن تلقي ميگردند. با اين وجود نميتوان صحبت از ميان رفتن تمدنها را بر زبان آورد بلكه هر تمدن جزء
توانسته است مسائلي را به تمدن كلي بسپارد. در يك مسابقه دوچرخهسواري پيراهني وجود دارد به عنوان پيراهن طلايي. اين پيراهن در هر مرحله از مسابقههاي دوچرخه سواران به برنده آن قسمت اعطاء ميگردد. هر چند برندگان قسمتهاي مختلف متفاوت باشند ولي اين دليل نخواهد بود كه پيراهن طلايي همه مراحل را طي ننموده و به خط پايان نزديك شود. آنچه مهم ميباشد اين است كه بايد امروزه امانتداران جديد اين پيراهن طلايي كه چند قرن است آن را بر تن كردهاند در نظر داشته باشند كه آنها وامداران تمدنهاي قديمي تلقي
ميگردند. اعتقاد به اينكه بايستي دولتهاي توسعهيافته كنوني به فكر عقبماندهها نيز باشند يك تصور جديد نيست زيرا تاريخ نشان داده است كه فاتحان امروز مغلوبان فردا نيز ميتوانند باشند. امروزه تمدن تعريف جديدي نيز ميشود. بر اين اساس عدهاي معتقدند امروزه تمدن را ميتوان به عنوان حل و فصل صلحجويانه شنيدههاي بشر نيز معني نمود. اگر بر چنين تعريفي و چنين تلقي معتقد باشيم بايستي پذيرفت كه جامعه اطلاعاتي به عنوان تلالؤ تمدن هزاره سوم بايستي عملكرد خود را از يك شكاف عميق معرفتي به يك چارچوب
حمايتي از گروه كشورهاي جنوب تغيير دهد. صحبت از تغيير شكاف ديجيتال به يك فرصت ديجيتال دقيقاً بر همين مبناست. هر چند در ابتداي تأسيس اينترنت ايده توافق جامعه در اداره آن قوياً حمايت ميشد ليكن عملكرد آن طي 4 دهه فعاليت عمومي اينترنت نشان داده است كه محيط سايبر آنقدرها هم با توافق جامعه جهاني اداره نميشود. اگر بدانيم كه حدود 80 درصد سايتهاي اينترنتي در ايالات متحده حضور دارند و اين كشور به تنهايي 35% دسترسي به اينترنت را به خود اختصاص داده است باور خواهيم كرد كه آنقدرها هم مسأله توافق جامعه در اداره اينترنت كاربرد نخواهد داشت.
تا 1990 ميلادي
ايجاد فنآوري ميكروپروسورها و انقلاب كنترل از اوخر قرن 19 باعث شتاب بيشتر فنآوريهاي مبتني بر كنترل گرديد. هرچند قبل از آن نيز ميتوان سخن از انقلاب كنترل راند لكن انقلاب اطلاعات به واقع باعث ايجاد دومين انقلاب كنترل گرديد. هر چند كليه سيستمها با مسأله كنترل هماهنگ هستند ليكن هر چه سيستمها به سمت سيستمهاي هوشمند و فراتر از آن سيستمهاي زنده ميل پيدا ميكنند قضيه كنترل در آنها با حالتي پيشرفتهتر همراه ميگردد. هر سيستم هدفمند كنترل را در درون خود به همراه دارد و اين كنترل به واقع با اطلاعات
در ارتباط كامل است. هماهنگ شدن انقلاب كنترل با اطلاعات علاوه بر انقلاب دوم اطلاعات باعث هوشمند شدن سيستمهاي ارتباطي و همچنين تولد اينترنت شد. در سال 1969 بود كه وزارت دفاع ايالات متحده طرح تأسيس آژانس پروژههاي پيشرفته را ارائه نمود. اين طرح كه به آن عنوان آرپانت نيز دادهاند ريشه اينترنت را در محيط سايبر كاشت و البته اين تولد
حالتي صرفاً نظامي داشت. مسأله بعد در سال 1971 اتفاق افتاد و آن ديجيتالي شدن شبكه بود. اين مسأله با اختراع زيرتراشهها در اين سال امكانپذير شد. وجود آيسيها نيز خود حركت نويني را به ديجيتاليزه شدن شبكه اعطا نمود و جالبتر آنكه طبق قانون مور از سال 1965 به بعد هر 2 سال ظرفيت آيسيها دوبرابر شده است جالب آنكه هنوز هم اين قانون درست و صحيح ميباشد. کولين كلارك در سال 1940 شايد اولين كسي است كه به جامعه اطلاعاتي به جاي جامعه صنعتي اشاره كرده است پس از او نيز افرادي همانند دانيل بل و تافلرها با كتابهايي همانند فراصنعتي و موج سوم به سراغ تحولات جديد به عنوان جامعه اطلاعاتي رفتند. در اين ميان دانيل بل معتقد بود كه اقتصاد آمريكا از سال 1957 تبديل به يك
اقتصاد اطلاعاتي شده است و اين تحول از همان سالها در اين اقتصاد قابل مشاهده است. اين مسأله باعث شد كه آمريكا از همان زمان فاصله¬ی قابل توجهي از ديگر كشورها بگيرد و خود را به عنوان تنها قدرت اقتصادي جهان بشناساند. اگر تعداد خطوط تلفن را به عنوان يكي از مبناهاي توسعه قلمداد نماييم آماري كه در سال 1988 در اين مورد به دست آمده شايان توجه خواهد بود. آفريقا در اين سال 8/0 خط تلفن براي هر 100 نفر داشته است حال آنكه كشورهاي توسعهيافته 78 درصد كل خطوط تلفن جهان را در اختيار داشتهاند. در اين
زمان آسياييها بدون ژاپن و كشورهاي جديد صنعتي جنوب شرقي آسيا 9/0 خط تلفن 5 براي هر 100 نفر داشتهاند ولي وضعيت آمريكاي لاتين در مقايسه با آفريقا و آسيا بهتر بوده است زيرا در آنجا 6 خط تلفن براي هر 100 نفر برقرار بوده است. در حال توسعهها به طور مجموع و در سال 1988 با حدود 75 درصد جمعيت جهان تنها 12 درصد كل تعداد خطوط
تلفنهای جهان را در اختيار داشتهاند. اين در حالي است كه اكثر كشورهاي صنعتي در همان زمان حداقل 40 خط براي هر 100 نفر داشتند ولي در كشورهاي در حال توسعه اين ميزان 5/1 خط براي هر 100 نفر بود.
دهه 1990 ميلادي
در سال 1991 ميلادي بود كه بنياد ملي علوم آمريكا بخشهاي غيرنظامي اينترنت را بر عهده گرفت. پايان جنگ سرد خيال آمريكا را از بابت بلوك شرق آسوده ساخته بود و اين مسأله باعث شد تا از كاركردهاي نظامي صرف اينترنت دست بردارد و اجازه دهد تا استفادههاي غيرنظامي و خصوصاً اقتصادي از آن بيشتر شود. همين زمان بود كه انتظارات از تجارت الكترونيك بالا رفت و حتي عدهاي تخمين زدند كه به زودي 25% يعني يك چهارم كل تجارت جهاني در محيط الكترونيك به وقوع بپيوندد. اين تخمين از مرز 25% نيز فراتر رفت تا انتظارات از اينترنت
روز به روز ابعاد گستردهتري بيابد تا آنجا كه هماكنون به جاي وزارت دفاع وزارت بازرگاني جايگزين شده و به همراه ICANN مديريت اينترنت را به عهده بگيرند. قدرت اقتصادي جديد كه پس از جنگ سرد ايجاد شده و حتي به آن عنوان پان كاپيتاليسم نيز دادهاند كاملاً به يك نظام ارتباطات دوربرد و اطلاعرساني جهاني وابسته شده است. اينترنت كه انتظار ميرفت در ابتدا ابعاد صرفاً اقتصادي بيابد روز به روز انتظارت را بالاتر برد و اين در حالي بود كه هنوز دو سوم خانوادههاي جهان حتي يك خط تلفن در اختيار نداشتند. در همين زمان اروپا خط تلفن سيار و اينترنت را به عنوان مبناي پيشرفت تلقي مينمود. عقبماندگي كشورهاي جنوب به حدي بود كه استانداردهاي مورنظر كميسيون ماتيلانر بيست سال پس از توصيه آنها كاهش
پيدا كرد زيرا جهان نتوانسته بود آن استانداردها را به دست آورد. در سال 1994 بود كه با برگزاري نخستين كنفرانس جهاني توسعه ارتباطات دور پايينتر آمد. زماني كه ايالات متحده شديداً در تلاش بود تا الكترونيك را در اعماق بازارهاي خود جاسازي كند در آفريقا 29 كشور از 47 كشور آن در زمره كشورهاي با كمترين توسعه به شمار ميرفتند. از همين رو بود كه رفته رفته جهان با شكاف عميقي از ثروت مواجه شد ليكن اطلاع از اين شكاف زماني حاصل گرديد كه درهاي عميق به وجود آمده بود و علت آن ديجيتاليزه شدن عميق اين كشورها به شمار ميرفت. مسأله تا بدانجا پيش رفت كه در اجلاس بوینس آيرس ITV طي يك گزارش كه به عنوان گزارش توسعه جهاني ارتباطات دور منتشر شد اعلام گرديد براي رسيدن به
توسعه در فاصله 1994 تا 2000 مبلغ 250 ميليارد دلار نياز است. اينها همه نشاندهنده فاصلهاي عميق بود كه هر چند لحظه به لحظه عميقتر نيز ميشد ليكن كسي به آن توجه نداشت و اين مسأله قربانیان اين شكاف را بيشتر و بيشتر مينمود. در همين برهه بود كه سازمانهاي تخصصي، دانشمندان و دولتها رفته رفته متوجه مسأله شدند و دريافتند كه اين
بار اگر به موقع حركت نكنند ديگر هيچ وقت نخواهند توانست به گرد كشورهاي توسعهيافته برسند. البته كشورهاي توسعهيافته نيز كمي ترسيده بودند زيرا فاصله¬ی¬ ديگر از حدود مجاز آن خارج شده بود علاوه بر آن بازارهاي جديد نياز به مشتريان جديد داشت حال آنكه بازار غرب ديگر در حال اشباع شدن بود از همين رو آنها نيز حاضر بودند كه كشورهاي عقبمانده كمي تا قسمتي از خواب زمستاني خود بيدار شوند هر چند آنها از اين مسأله نيز اكراه داشتند.
بعد از سال 2000
در آغاز قرن 21 يعني درست زماني كه MIT در سال 2002 اولين سري تحقيقهاي دقيق درباره سياستگذاري نامگذاري Domainهاي اينترنتي را ارائه ميكرد. شماره خطوط تلفن كل آفريقا حتي به تعداد خطوط تلفن مستقر در شهر توكيو نيز نميرسيد ولي در آن سوي جهان ديگر ICANN به قطب اصلي اينترنت بدل شده بود و در سوي ديگر گزارش جديدي به همان سبك و سياق گزارش ماتیلانر سعي داشت حلقه گمشده جديدي را به نمايش گذارد. وقتي ITV بيست سال پس از گزارش كميسيون ماتيلانر تصميم گرفت يك بار ديگر به بررسي ارتباطات دور بپردازد تيمي را تشكيل داد ولي اين تيم در همان ابتدا متوجه شد كه مسأله با شمارش تلفنهاي كشورهاي در حال توسعه به جايي نخواهد رسيد. از همين رو آنها راه
خود را كج كرده و يك بار ديگر همانند مايتلانر يك حلقه گمشده جديد را معرفي كردند. جالب آنكه هنوز حلقه گمشده قبلي پيدا نشده بود كه دنیا متوجه اين گمشده جديد شد.
كشورهاي تکاپو افتادند و بالاخره تصميم بر اين شد تا سران آنها دور هم جمع شوند ولي آمريكا و همچنين مديران ظاهري اينترنت در ICANN هنوز مخالف اين تحركات بودند. سمينارهاي منطقهاي برگزار شد و همه آماده كنفرانس سران در ژنو شدند. پس از ژنو نيز سمينارها ادامه دارد از آنجمله تاكنون دو سمينار ميان منطقهاي آسياي مركزي و غربي در ايران برگزار شده ولي همچنان كشورها آماده ميشوند تا اين بار تير خلاص را در تونس بزنند.
و هم اكنون
يك سؤال اساسي وجود دارد و آن اينكه واقعاً چگونه جهان مجازي توسط كميتههاي كوچك تخصصي كه با محققان در ارتباط است اداره ميشود اين موضوع مسألهاي است كه هر چند از نظر گروه كشورهاي جنوب غيرممكن نيز تلقي شود ليكن هماكنون در جريان است. اينك چهار ديدگاه براي اداره اينترنت وجود دارد. يك گروه معتقد به ارزش تمركززدايي هستند. اينها محققين و مديران فعلي اينترنت ميباشند. گروه دوم معتقد به آنارشيست و بيقانوني و بيدولتي است. اينها آمال خود را مبني بر عدم وجود هيچ نيرويي در فوق سر خود در محيط مجازي يافتهاند.
گروه سوم معتقد به كثرتگرايي است و بالاخره گروه چهارم دموكراسي را در محيط اينترنت دنبال ميكند. بسياري در حال برنامهريزي براي آينده اينترنت هستند و هر كس از دريچه نگاه خويش به آينده اينترنت چشم دوخته است. بعضيها منتظر شكست آن هستند ليكن بسياري نيز اميدهاي فراواني به آن دارند. طرحهاي بلند مدت و كلان براي اينترنت نيز تاكنون بارها تجربه شدهاند و از آن جمله طرح جديد حاكميت بر اينترنت ميباشد ولي تجربه نشان داده است كه تاكنون اين خود اينترنت بوده است كه راه خود را انتخاب نموده است و برعكس تمام اين طرحها به هر سمتي كه خود ميل نموده باشد حركت كرده است. اينكه آينده اينترنت را بتوان پيشگويي كرد نيز يك مسأله بغرنج و تقريباً غيرممكن به نظر ميرسد و به قبول برخي محققين تنها مسأله محرز درباره آينده اينترنت، غيرقابل پيشبيني بودن آن است.
● شبيهيابي براي اينترنت
بشر ابزارهايي را كه به دست خويش ساخته است در اختيار دارد و از آنها نيز بهرهي كافي ميبرد. او از آنچه اختراع يا كشف ميكند تا سر حد امكان بهرهكشي ميكند و اين مغايرتي با تفكرات اسلامي نيز ندارد. زيرا خداوند فرموده است كه همه اينها را براي تسخير توسط انسان آفريده است.
امروزه تخيلات بشر، گاه در فيلمهاي سينمايي دنيايي را به تصوير ميكشد كه در آن همه چيز از دست انسان خارج شده و در دست قدرت تكنولوژي قرار گرفته است. انسان در اختيار رباتها و فن آوريهاي پيشرفته خلق شده توسط او گرفتار آمده و براي خلاصي از آنچه خود ايجاد كرده است دست و پا ميزند.
هر چند اين مسأله به يك تخيل و كابوس ميماند و بيشتر در فيلمهاي سينمايي بايستي به دنبال آن بود ولي آن طور كه پيش خواهد رفت وقوع حوادثي چنين، غيرقابل تصور نخواهد بود. امروزه به نقطهاي رسيدهايم كه بشر از ـ در اختيار داشتن ـ تكنولوژي به ـ در اختيار آنها ـ بودن نزديك ميشود و اين لزوم بازنگري را در علوم جديد بيشتر مينماياند.
فضاي الكترونيكي (Cyberspaces) يكي از اين مجموعهها است. اينترنت به عنوان يك دنياي جديد و محيطي گسترده فضايي را خلق كرده است كه وسعت آن با كره خاكي برابري ميكند. فضايي بسيار گسترده كه حتي ميتوان آن را دنيايي جديد خواند، دنيايي كه بشر موفق به خلق آن شده است. اين دنياي مجازي رفته رفته جاي پاي خود را آشكارتر و عرصه را بر رقباي خويش تنگتر ميكند. عالمي كه ويژگيهايي دارد كه در دنياي واقعي نيز به چشم نميخورد.
سرعت، يكي از مؤلفههاي اين دنياي جديد است. توانايي اين مؤلفه آنقدر آشكار است كه به هيچ وجه نميتوان آن را كتمان كرد يا از آن چشم پوشيد. كارايي نيز در دامن اينترنت به توانهاي بالا ميرسد. سرعت بالا و كارايي قابل توجه در كنار هم سبب شده است كه بشر سعي كند تا همه وظايفش را به دنياي جديد ديجيتال محول كند تا هم با سرعت بالا و هم كارايي مناسب وظايف خود را به بهترين نحو ممكن به انجام برساند. آنچه در كنار اين دو مؤلفه سبب قابل توجهتر شدن فضاي مجازي ميشود هزينههاي كاهشيافته آن است. برعكس محيط واقعي در فضاي مجازي وقتي كارها سريعتر انجام ميشود هزينهها بالا نخواهد رفت. هر چند نامهها در زماني باورنكردني به مقصد ميرسند و دستورها به موقع اجرا ميگردند ولي هزينهها كاهش غيرقابل تصوري داشتهاند.
با وجود همهي اين موارد برخي مسائل نيز هست كه بدون دقت در آنها كام شيرين بشر هنوز تلخ مانده است. بشر هنوز دانش و فرهنگ استفاده از اينترنت را به خوبي فرانگرفته است و حتي نتوانسته است فرهنگنامهاي مناسب براي آن بنويسد. دليل اين امر نه فقط عقب ماندن دانشنامهنويسان از كاشفان اينترنت، بلكه ذات فنآوري وب و ويژگيهاي آن است.
پيشرفت فوقالعاده اينترنت موقعيتهاي فراواني ايجاد كرده است تا نقص امنيت سهلتر گردد. اتوبان وب جادهاي است كه امكان استفاده از سرعت بالا را فراهم آورده است حال آنكه سارقان سوار ماشينهاي ماوراي طبيعي شدهاند و پليسها همچنان با همان ابزار قديمي ميخواهند جلوي آنها را بگيرند. از همين رو است كه بشر هماكنون بيشتر به فكر جلوگيري است. او در حال حاضر پيشگيري را تنها راه حل ميداند چون معتقد است درمان هنوز يافت نشده است ولي آيا چنين نيز خواهد ماند؟
مدتي پيش در جريان برگزاري سران جهان درباره جامعه اطلاعاتي (WSIS)، سران حاضر مسووليتي را به دبير كل سازمان ملل متحد سپردند. طبق اين وظيفه دبير كل موظف شد يك گروه كاري تشكيل دهد و به وسيله آن به اين پرسش پاسخ گويد كه آيا ميتوان بر اينترنت حاكم شد؟
اين گروه، به گروه كاري درباره حاكميت بر اينترنت، معروف شد. كوفي عنان دبير كل سازمان ملل متحد، ماركوس كومر سوئيسي را به رياست آن برگزيد تا تحقيق نمايد چه كسي بايستي قانونگذاري و نظمبخشي به محيط مجازي را بر عهده بگيرد؟ همانقدر كه موضوع WSIS جذاب بود، وظايف اين گروه نيز از جذابيت برخوردار است. تشكيل اين گروه نشانگر اين واقعيت است كه نه تنها كشورهاي توسعهنيافته و در حال توسعه، بلكه مابقي كشورها نيز در صدد يافتن پاسخي در خور به اين پرسش بنيادين هستند، زيرا آنها واقعاً هنوز به يك اجماع در رويههاي خود دست نيافتهاند.
دولتها در برابر تعريف حريم خصوصي در اينترنت يا حمايت از مصرفكنندهها يا محدود كردن هرزنامهها و يا نامگذاري دامنههاي اينترنتي، اختلافنظرهاي عميق دارند. در عين حال واقفند كه به تنهايي قادر نخواهند بود تا نتيجه عملي به دست آورند زيرا به خوبي ميدانند كه بينالمللي بودن، ذاتي اينترنت است و بدون توجه به اين خصلت بنيادين، هر تصميمي بينتيجه خواهد ماند.
هر چند همه كشورها ميدانند كه بايستي در اين راه همكاري شود ولي عطش دولتهاي در حال توسعه بيشتر است. آنها طبق رويه معمول خود خواهان نقشآفريني بيشتر سازمان ملل هستند. اكثريت غالب دولتهاي در حال توسعه در قالب اين سازمان فرصت مييابند تا هر آنچه خواسته آنها باشد تصويب كنند و تمام ملل را به اطاعت از آن وادارند. اما دولتهاي شمال نيز كه بيشترين نقش را در ايجاد و استفاده از اينترنت داشتهاند با اين روش مخالفند. مخالفت آنها بيشتر از آنكه در جهت معاندت با سازمان ملل باشد در مقابل اين سوءاستفادهها از در اكثريت بودن دولتهاي در حال توسعه است.
به هر حال اين گروه كاري دستور تشكيل را از دبير كل گرفته است. ماركوس كومر سرپرست اين گروه كاري در مصاحبه با يك نشريه الكترونيكي سوئيسي اعلام كرد كه تا پايان ژوئيه (تيرماه)، اين گروه شروع به كار خواهد كرد. به عبارتي هنوز در مرحله تشكيل قرار دارد و تا آغاز به كار آن نيز مدتي به طول خواهد انجاميد.
ميدان عمل گروه توسط دبير كل يا اجلاس wsis مشخص نشده است و اين مهم بر عهده خود گروه كاري گذاشته شده است تا آنها با بررسيهاي كارشناسانه وسعت كار خود را تشريح نمايند. ماركوس كومرمعتقد است كه وظيفه اين گروه تنها دستيافتن به يك تعريف است. از نظر وي اين گروه ميخواهد به تعريفي برسد كه حاكميت بر اينترنت يعني چه؟ هر چند قرار است يك سري توصيهها نيز به اجلاس آينده سران جامعه اطلاعاتي در تونس (2005) ارائه شود.
اينترنت تاكنون مرجعي عام ندارد و كسي تا به حال نتوانسته است كه خود را مالك فضاي مجازي معرفي نمايد. در فضاي الكترونيكي، برعكس بورس، اطلاق كنترل، طراحي نشده است و همين مسأله چنانچه اشاره شد زيانهاي متعددي را در پي داشته است. سايتهاي غيرواقعي و بحثهاي امنيت شبكه و مواردي از اين دست در اين قالب شناسايي ميشود. به نظر ما براي يافتن پاسخ به اين مشكلات بايستي يك قدم به عقب گذاشت و سوال را ابتدا كليتر و پردامنهتر مطرح نمود. به عنوان مثال ميتوان اين طور مطرح نمود كه آيا صحبت از كنترل اينترنت ميتواند قابل تصور باشد؟
پاسخ به اين سوال هر چه كه باشد بايستي بسيار دقيق و با در نظر گرفتن همه خصوصيات فضاي مجازي تهيه شود. خصوصياتي همچون سرعت در اينترنت و يا امكان سوءاستفاده از آن و مواردي از اين دست. قصد ما كنكاش درباره پاسخ به اين سوال نيست زيرا گروه كاري درباره حاكميت بر اينترنت، قرار است طي يك سال و اندي فعاليت به آن پاسخ گويند. ما قصد داريم با يك نظر حقوقي به قضيه نگريسته و پاسخهايي را كه ممكن است به اين پرسش داده شود با مسائلي كه خواهيم آورد آشنا سازيم.
تجربه نشان ميدهد كه در برخي عرصهها ميتوان اقداماتي براي قانونمند كردن اينترنت به عمل آورد. يكي از اين زمينهها، نامگذاري دامنههاي اينترنتي است. در اواخر قرن گذشته ميلادي مؤسسهاي در آمريكا با عنوان NSI تنها مرجع به اين مسأله به شمار ميآمد. ولي در آغاز قرن جديد يك سازمان غيردولتي به ICANN به صورت كارتلي براي ثبت و نامگذاري اين دامنهها درآمده است.
هرچند اين سازمانها قواعد اندكي دارند اما توانستهاند يك قانونگذاري نسبي را به انجام برسانند و شرايطي را براي ثبت نام به وجود آورند. شرايطي مثل وجود منافع مشروع نسبت به عنواني كه براي ثبت معرفي شده است و بيسابقه بدان عنوان معرفي شده.
گروه كاري مذكور نيز يكي از دغدغههاي خود را در مذاكره با همين سازمان عنوان كرده است و از هماكنون كه شروع به كار نكرده به دنبال همين مسأله است. وظيفه ICANN در مدار حوزههاي ژنريك سطح بالاست. در توضيح بايد گفت دو نوع حوزه در اينترنت قابل شناسايي است، يكي بينالملل ـ حوزه ژنريك با سطح بالا ـ و دوم ملي ـ حوزه كدهاي كشورهاي اينترنت. حوزه ژنريك با سطح بالا نشان ميدهد كه آن سايت در سطح بينالملل حضور دارد و با نشانههايي چون com – .org – .net. قابل شناسايي است. به هر حال مواجهه اين شركت با گروه كاري wsis ميتواند كشمكشهاي جالب حقوقي را در پي داشته باشد.
اينترنت فضايي الكترونيكي است. فضايي غيرواقعي كه با توجه به تواناييهاي فناوري پيشرفته الكترونيك قابل حصول گرديده است. دنيايي نه به واقعيت عالم خارج بلكه چيزي شبيه آن. در اين دنياي جديد هم جرم وجود دارد و هم عمل غيرمجرمانه و به تبع آن اين تصور كه بايد مجازات نيز وجود داشته باشد خارج از تصور نخواهد بود ولي اينكه آيا ميتوان حاكميت بر اينترنت را با حاكميت بر جهان واقعي مقايسه كرد بحث دشواري است. در عالم واقع تاكنون هيچ كس نتوانسته است امپراطوري عام بر جهان مستولي كند. همه آنهايي كه قصد حاكميت بر عالم را داشتهاند با شكستهاي سنگين مواجه شدهاند. اين واقعيت را تاريخ به خوبي نشان ميدهد. هر چند همه اديان عام و حتي همه تفكرات، از كمونيسم گرفته تا ليبرال دموكراسي معتقدند كه روزي جهانشمول خواهند شد. ولي تاريخ تاكنون به كسي اجازهي چنين تسلطي نداده است.
اين واقعيت تا آنجا پيش رفت كه حاكمان كشورها را به رضايت دادن حكومت در كشورهاي خود واداشت. در عين حال آنها ميدانستند كه بدون وجود قواعدي در عرصه جهاني نخواهند توانست در همان قطعه سرزمين نيز حكومتي آرام داشته باشند. از همين رو اكثراً حكومت جهاني را به فراموشي سپرده و حكومت بينالمللي يا حقوق بينالملل را شناسايي كردند.
عرصه حقوق بينالملل همانقدر كه قواعد سخت دورهي تاريكي را تحمل ننمود، وضعيت آنارشي را نيز پس خواهد زد. حقوق بينالملل قصد دارد با پيوند زدن عقايد ناسيوناليسم و اينترناسيوناليسم با يك واقعبيني، به حقوق از يك سو و محيط بينالمللي از سوي ديگر توجه كند ولي يك واقعيت باعث همه اين تحولات شد. حقوق بينالملل از زماني متحول شد كه به واقعيتهاي جامعه بينالملل وقوف يافت و آن زماني بود كه عرصه داخلي و بينالمللي را از هم تفكيك كرد و قواعد جداگانهاي را براي آنها وضع نمود.
وقتي حقوقدانان و حاكمان پي بردند كه در محيط بينالملل بايستي به حداقلها نيز قانع بود و به جاي استيلا و حكومت، به فكر امنيت و همكاري بود تحول در اين حقوق آغاز گرديد.
واقعيت آن است كه اكثر مشكلاتي كه در عالم واقع وجود دارد در محيط اينترنت نيز امكان بروز دارد. جرايم اينترنتي يا رايانهاي خود ناشي از همين است. هر چند برخورد با جرايم رايانهاي نيز به اجبار تقسيمبندي داخلي و بينالمللي شده اما محيط بينالمللي اينترنت دستيافتنيتر از محيط بينالمللي عالم واقعي است. در جهان طبيعي به راحتي ميتوان مرزهاي سياسي را اعمال نمود و با اين وصف از بسياري جرايم سازمان يافته بينالمللي جلوگيري كرد. ولي اعمال چنين مرزبنديهايي در عالم اينترنت بسيار مشكل يا حتي محال است. از اين رو شايد جرمهاي متعددي باشند كه بدون وجود قواعد فرامرزي نتوان عقوبت مناسبي را براي آنها در نظرگرفت.
براي برپايي مجازات نيز قواعد جزايي لازم است. زيرا بدون وجود قانون سابق نميتوان عمل خلافي را مورد مجازات قرار داد. اين همان قاعده جزايي قانوني بودن جرم و مجازات است. از اين رو است كه لزوم هماهنگي بينالمللي به چشم خورد ولي يك نكته را نبايد از نظر دور داشت. تا زماني كه فضاي مجازي را با ديدي بينالمللي بنگريم و همان بلوغي را كه در حقوق بينالملل بدان دست يافتيم به دست نياوريم امكان دستيابي به يك اجماع جهاني مشكل خواهد بود، تحولي كه بر پايه چند اصل استوار است، الف) همكاري به جاي استيلا، ب) راضي بودن به حداقل براي از دست ندادن تمام موقعيتها ج) جمع كردن دو حس ناسيوناليسم و انترناسيوناليسم د) جدا نمودن دو عرصه داخلي و بينالمللي در مواجهه با مسائل مطرح شده.
نهايتاً بايستي به اين مسأله نيز اشاره نمود كه اگر بشر بخواهد تصور كند كه چون اينترنت ساخته دست خود و محصول تلاش فكري اوست پس با محيط واقعي بينالمللي متفاوت است و بايستي آن را تحت سلطه خويش فراگيرد. مطمئناً تلاشهايي همچون تلاش گروه كاري درباره حاكميت بر اينترنت مثمر ثمر نخواهد بود زيرا بشر بايستي بپذيرد كه محيطي ايجاد كرده است كه برعكس ديگر اختراعات او از تسلط و استيلايش خارج شده و نيازمند يك همكاري جهاني براي كنترل آن است.
● اینترنت 2
واقعیت آن است که اینترنت هم اکنون دهه چهارم زندگی خویش را سپری می¬کند و به عبارت دقیقتر حدود 36 سال سن دارد. تاکنون اینترنت مراحل بسیار پرپیچ و خمی را پشت سر گذاشته و مدارج مهمی طی کرده است. هرچند عده¬ای معتقدند راه برای پیشرفت آن بسیار است و راه نرفته آن بسیار بیشتر از مسیری است که پیموده شده است.
سوال مهمی در اینجا پیش می¬آید و آن اینکه چرا دولت¬ها تاکنون به این مسئله فکر نکرده بودند که مدیریت آنرا به یک نهاد بین¬المللی بسپارند. عملکرد کنونی مدیریت اینترنتی گونه¬ای است که این مسئله بیشتر به NGOها سپرده شده و دولت¬ها کمترین تأثیر ممکن را در این پروسه ایفا می-کنند. عملکرد موفق اینترنت، لحظه به لحظه باعث جلب بیشتر
توجه¬ها نسبت به آن شد و هم اکنون شبکه جهانی وب جایگاه فوق¬العاده¬ای را در زندگی بشریت به خود اختصاص داده است. اگر وضعیت مقدماتی آن که حدوده 50 سال پیش طی کرده و در آن دوره تنها به عنوان مرکز اطلاع رسانی امنیتی نیروهای نظامی ایالات متحده بوده است را با دوره کنونی مقایسه نماییم مشخص خواهد شد که جایگاه آن تا چه اندازه متحول شده است. اینترنت در گام دوم، خود را به عنوان مرکز اصولی و اساسی تجارت در جهان آینده معرفی نمود و در این دیدگاه بسیاری به آن باد يده بورس جديد نگاه ميكردند. ولي به زودي اين ديدگاه نيز متحول شد. هماكنون بسياري از عملکردهای مهم جهانی و حتی دولتي به اين شبكه سپرده شده است، دولت الكترونيك يكي از شاخههاي اينترنت به
شمار ميرود كه در آن دولت¬ها سعی می-کنند لحظه به لحظه خدمات بیشتری را از طریق اینترنت به دسترس عموم برسانند.
وقتی در سال 2000 میلادی میزان کاربران اینترنت چیزی حدود 240 میلیون نفر برآورد شد همگان به انقلاب جدیدی در عرصه اطلاعات ایمان آورده بودند لیکن 5 سال بعد از آن این آمار با یک جهش فوق¬العاده روبرو شده است. طبق آمارها هم اکنون حدود 850 میلیون کاربر در سراسر جهان به اینترنت دسترسی دارند. این آمار و ارقام شاید 40 سال پیش حتی در تخیل هیچ یک از موسسان اینترنت نیز نمی¬گنجید زیرا آن زمان رقم مذکور یک سوم کل مردم جهان بود.
شوک اول
سرعت عمل فوق¬العاده اینترنت رفته رفته دولت¬ها را بر آن داشت تا خدمات رسانی خود را به اینترنت بسپارند. هرچند این اعتمادسازی، سال¬ها با کندی پیش می¬رفت لیکن بالاخره دولت¬ها راضی شدند مردمان و اتباع خود را به¬این¬وسیله با سرعت بیشتری از خدمات خود بهره¬مند گردانند. بحث دولت الکترونیک از یک سو و آموزش الکترونیک از سوی دیگر محمل¬هایی بود که دولت¬ها با استفاده از آن توانستند عطش مردم تشنه خدمات را بیش از گذشته سیراب سازند.
اینترنت به مردم امیدواریهاي بسیاری می¬داد مردمی که اطلاعات بیشتری نسبت به وب پیدا ميکردند متوجه می¬شدند که تا چه اندازه کارها به وسیله آن راحت¬تر خواهد گردید. اینترنت با این اوصاف نویدبخش یک رفاه و آسایش قابل دسترس گردید و هرچه این اطلاعات درباره توانایی جدید بشریت بالا می¬رفت درخواست¬ها برای استفاده از آن بیشتر می¬شد. دولت¬ها نیز در قبال این مسئله واكنش منفي نشان ندادند. عليالخصوص كشورهاي توسعه يافته سعي كردند با مجهز شدن به فناوري جديد مسائل مهم و روزمره خود را به آن بسپارند. بسیاری از بانک¬ها، شرکت¬های هوایی، کارخانه¬ها و دیگر بنگاه¬ها و موسسه¬های دولتی و غیردولتی رفته رفته به مشتریان پروپا قرص اینترنت بدل شده بودند. با این اوصاف بود که اینترنت، چنانچه تافلر پیش¬بینی کرده بود، بشریت را برای گذار از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی آماده ساخت. این جامعه برعکس نوع ماقبل خود بجای تکیه بر تعداد کثیر کارگر و یا دستگاه¬های حجیم، به یکسری توانایی اطلاعاتی و یا دانایی استوار بود. در این جامعه آنچه مهم بود عبارت بود از بصیرت و دانایی.