بخشی از مقاله
همگی می دانیم که فشردن پدال ترمز ماشین،سرعت را می کاهد.اما چگونه؟چگونه ماشین نیروی پای شما را به چرخ ها منتقل میکند؟چگونه نیروی شما را چند برابر می کند تا برای متوقف کردن جسمی به بزرگی یک ماشین کافی باشد؟
طرحی کلی از سیستم ترمز
در این مقاله که اولین مقاله از ۶ سری مقالات در مورد ترمز است،ما زنجیره ای از اتفاقاتی را که از فشردن پدال تا چرخ ها طی می شود دنبال خواهیم کرد.این قسمت،مفاهیم اساسی ای که در پشت سیستم ترمز ماشین نهفته است را پوشش می دهد
و یک سیستم ساده ترمز ماشین را امتحان می کند.در مقالات بعدی،ادامه اجزای سیستم ترمز را با جزییات و نحوه عملکرد توضیح داده خواهد شد.وقتی شما پدال ترمز را می فشارید،ماشین نیروی پای شما را از طریق یک سیال به ترمز ها منتقل میکند.زیرا ترمزهای واقعی نیرویی خیلی بیشتر از نیرویی که شما توسط پایتان وارد می کنید نیاز دارد.ماشین باید نیروی پای شما را چند برابر کند.این کار از طریق ٢ روش انجام میشود:
١-مزیت مکانیکی(اهرمها)
٢-افزایش هیدرولیکی نیرو
ترمزها نیرو را از طریق اصطکاک به چرخ ها منتقل می کنند و چرخ ها نیز این نیرو را توسط اصطکاک به جاده می دهند.
قبل از اینکه بحث را بشکافیم،اجازه دهید این ٣ قانون را یاد بگیریم:
● دستگاه اهرمی
● دستگاه هیدرولیکی
● دستگاه اصطکاکی
دستگاه اهرمی
پدال به نحوی طراحی شده که میتواند نیروی پای شما را قبل از اینکه هرگونه نیرویی به روغن ترمز وارد شود چند برابر کند.
افزایش نیرو
در شکل بالا،نیروی F به سمت چپ اهرم وارد شده است.سمت چپ اهرم (2X) دو برابر سمت راست(X) است.در نتیجه در سمت راست اهرم،نیروی 2F ظاهر میشود،ولی در نصف جابجایی (Y) نسبت به سمت چپ(2Y).تغییر نسبت سمت چپ و راست اهرم تعیین کننده نسبت نیروی دو طرف است.
سیستم هیدرولیکی
ایده اساسی ساده ای در پشت هر سیستم هیدرولیکی نهفته است: نیروی وارد به هرنقطه از سیال تراکم ناپذیر،که عموماً یک نوع روغن می باشد،به همان اندازه به مابقی نقاط منتقل می شود.بیشتر سیستم های ترمز از این طریق نیرو را چند برابر می کنند.در اینجا شما ساده ترین سیستم هیدرولیکی را مشاهده میکنید .
یک سیستم ساده ی هیدرولیکی
در شکل بالا،دو پیستون(به رنگ قرمز)در دو استوانه شیشه ای,پر شده از روغن,گنجانده شده اند و از طریق یک لوله پر از روغن به یک دیگر متصل اند.اگر شما یک نیروی رو به پایین به یک پیستون وارد کنید(مثلاً سمت چپی در شکل)نیرو از طریق لوله روغن به پیستون بعدی منتقل می شود.از آن جایی که روغن تراکم ناپذیر است،کارایی بسیار بالاست.
تقریباً تمامی نیروی اعمال شده در پیستون دوم تولید می شود.نکته مهم در مورد سیستم هیدرولیکی اینست که لوله متصل کننده دو پیستون به هر شکل و طولی می تواند باشد،به طوری که امکان هر گونه تغییر شکل را در مسیر انتقال نیرو میسرمی کند.این لوله همچنین می تواند چند شاخه شود،در نتیجه یک پیستون مادر می تواند بیش از یک شاخه،در صورت نیاز داشته باشد،همان طور که در شکل نشان داده شده است.
یک نکته شسته رفته دیگر در مورد سیستم هیدرولیک اینکه می تواند نیرو را چند برابر کند،(یا تقسیم کند)اگر شما "چگونه قرقره و جعبه دنده کار می کنند؟" یا "نسبت دنده چگونه کار می کند؟" را خوانده باشید،حتماً می دانید که مبادله نیرو و جابه جایی در سیستم های مکانیکی بسیار مرسوم است.در یک سیستم هیدرولیکی ،کافیست سایز یک پیستون را نسبت به دیگری متفاوت انتخاب کنیم،مطابق شکل:
افزایش هیدرولیکی نیرو
برای تعیین ضریب افزایش در شکل بالا،با توجه به اندازه پیستون ها کار را شروع می کنیم،فرض کنید که قطر پیستون درسمت چپ ٢ اینچ,در سمت راست 6 اینچ باشد.مساحت هر پیستون از رابطه πr2 دست می آید.پس مساحت پیستون سمت چپ 3/14 و سمت راست 28/26 است.پیستون سمت راست 9 برابر پیستون سمت چپ است،
این بدان معناست که نیرویی معادل 9 برابر نیروی اعمال شده به پیستون سمت چپ،در پیستون سمت راست تولید می شود.پس اگر یک نیروی 100 پوندی به پیستون چپ وارد کنیم،نیروی معادل 900 پوند در سمت راست تولید می شود.تنها نکته این ست که شما باید پیستون سمت چپ را 9 اینچ پایین ببرید تا پیستون سمت راست 1 اینچ بالا بیاید.
اصطکاک
اصطکاک،میزان سختی حرکت دادن یک جسم بر روی جسم دیگر است.نگاهی به شکل زیر بیندازید.
١-هر دو جسم از یک جنسند،ولی یکی سنگین تر است.فکر می کنم که همه ما می دانیم که کدام یک سخت تر جابجا می شود.
نیروی اصطکاک در برابر وزن
برای درک دلیل این موضوع،اجازه دهید یک نگاهی از نزدیک به یکی از بلوک ها بندازیم
اصطکاک در ابعاد میکروسکوپی
با وجود اینکه بلوک ها با چشم غیر مسلح صاف به نظر می آیند ,در واقع در سطح میکروسکوپیک ناهموارند.وقتی شما یک بلوک را روی یک میز قرار می دهید،فرو رفتگی ها و بر آمدگی های کوچک در یک دیگر فرو می روند،و بعضی در واقع به هم جوش می خورند.وزن بلوک سنگین تر باعث میشود که این پستی بلندی ها بیشتر در یکدیگر فرو بروند،
در نتیجه سخت تر روی هم بلغزند.اجسام مختلف ساختار های میکروسکپیک مختلفی دارند.مثلا ًپاک کن روی پاک کن سخت تر جابجا می شود تا استیل روی استیل.جنس ماده تعیین کننده ضریب اصطکاک،نسبت نیروی لازم برای جابجایی جسم به وزن بلوک،است.
یعنی اگر ضریب اصطکاک در آزمایش ما یک باشد١٠٠پوند برای جابجایی بلوک١٠٠پوندی لازم است یا ٤٠٠ پوند نیرو برای جابجایی بلوک ٤٠٠ پوندی لازم است.ولی اگر ضریب اصطکاک ١/٠ باشد،در نتیجه ١٠پوند نیرو برای جابجایی بلوک ١٠٠پوندی لازم است.پس نیروی لازم برای جابجایی جسم با وزن آن متناسب است.این مفاهیم در مباحث کلاچها و ترمزها ،محلی که یک صفحه به یک دیسک دوار فشرده میشود کاربرد دارد.هر چه نیروی فشار دهنده صفحه بزرگتر باشد،نیروی متوقف کننده بیشتر است.قبل از اینکه به بحث اصلی ترمز ماشین وارد شویم،اجازه دهید نگاهی به سیستم ساده زیر بیندازیم.
یک ترمز ساده
مشاهده می کنید که فاصله پدال تا محور دوران ٤ برابر فاصله سیلندر تا محور است,پس نیروی پدال با ضریب ٤ به سیلندر متنقل میشود.همچنین مشاهده می کنید که قطر سیلندر ترمز٣ برابر قطر سیلندر پدال است که باعث می شود که نیرو در ۹ ضرب شود.در مجموع ،این سیستم نیرو را ٣٦برابر می کند.اگر شما نیروی ١٠ پوند را به پدال وارد کنید
٣٦٠پوند در فشردن دیسک ترمز وارد می شود.تعدادی مشکل در مورد این سیستم وجود دارد.اگر یک سوراخ وجود داشته باشد،چه اتفاقی می افتد؟اگر یک سوراخ کوچک باشد چه؟در واقع مایع کافی برای پر کردن سیلندر ترمز وجود ندارد،و ترمز ها کار نمی کنند.اگر یک سوراخ بزرگ باشد،برای اولین باری که ترمز را می فشارید،تمامی مایع به بیرون نفوذ خواهد کرد و ترمز به کلی خراب می شود.سیلندر مادر در ماشین های مدرن به گونه ای طراحی شده اند که با این مشکل مقابله کنند.
اساس کار ترمز بر مبناي اصطکاک بين دو سطح است. مقدار اصطکاک بسته به نيروي اعمال شده بين دو سطح، زبري و جنس سطوح تغيير مي کند.
وقتي راننده پدال ترمز را فشار مي دهد و ترمزها به کار مي افتند، سيالي از داخل لوله هاي روغن عبور مي کند و به مکانيسمهاي ترمزگيري در چرخها مي رسد.
اين مکانيسمهاي ترمزگيري به قطعات چرخان نيرو وارد مي کنند تا حرکت چرخها کند شود يا چرخها از حرکت باز ايستند. مکانيسمهاي ترمز چرخ بر دو نوعند : کاسه اي و ديسکي. در ترمز کاسه اي فشار روغن، کفشکهاي ترمز لنت کوبي شده را به يک کاسه چرخان يا کاسه چرخ مي فشارد. در ترمز ديسکي، فشار روغن لنتهاي ترمز را به ديسکي چرخان مي فشارد. اصطکاک بين کفشها يا لنت ترمزهاي ساکن با کاسه يا ديسک چرخان منشا عمل ترمزگيري است که سبب کند شدن حرکت يا توقف چرخها مي شود.
اگر راننده خيلي محکم ترمز بگيرد، بطوريکه چرخها قفل شوند، اصطکاک بين لاستيکها و سطح جاده از نوع جنبشي خواهد بود. اگر ترمز خيلي محکم گرفته نشود، چرخها به چرخيدن ادامه خواهند داد، در اين حالت با اصطکاک ايستائي سروکار داريم؛ يعني اصطکاک در آستانه حرکت که مقدار آن نيز از اصطکاک جنبشي بيشتر است. در صورتيکه چرخها قفل نشوند،
خودرو پيش از توقف مسافت کمتري را مي پيمايد و زودتر متوقف مي شود. اما ترمز را همواره بايد چنان گرفت که چرخها در آستانه قفل شدن باشند. اين اصل اساس کار سيستم ترمز قفل نشو يا ABS است. اين سيستم مانع قفل شدن چرخها و سر خوردن لاستيکها در هنگام ترمزگيري شديد مي شود. در نتيجه خودرو سريعتر، در فاصله کوتاهتر و با کنترل خوب متوقف مي شود.
اجزاي ترمز
سيستم ترمز پائي شامل دو بخش اصلي است. اين بخشها عبارتند از سيلندر اصلي يا پمپ زير پا و مکانيسمهاي ترمز کاسه اي يا ديسکي در چرخها. پمپ زير پا يک پمپ پيستوني رفت و برگشتي است. وقتي راننده پدال را فشار مي دهد، اين فشار به سيستم هيدروليکي منتقل مي شود، روغن ترمز از پمپ زير پا وارد لوله هاي روغن مي شود و به مکانيسمهاي ترمز مي رسد. (شکل4-1) با افزايش فشار هيدروليکي کفشکها يا لنت ترمزها به کاسه ها يا ديسکهاي چرخان فشرده مي شوند، در نتيجه نيروي مکانيکي پدال ترمز به نيروي هيدروليکي وارد بر مکانيسمهاي ترمز چرخ تبديل مي شود.
شکل 4-1 اجزاي ساده سيستم ترمز
در اکثر خودروها، ترمزهاي چرخها دو به دو با هم عمل مي کنند. بدين صورت که معمولاً در خودروهاي ديفرانسيل عقب دو چرخ عقب از يک لوله روغن و چرخهاي جلو از يک لوله روغن مجزا استفاده مي کنند. در بسياري از خودروهاي ديفرانسيل جلو نيز چرخها بصورت ضربدري هرکدام به يک لوله متصلند. (شکل4-2) مجزا کردن سيستم هيدروليکي به دو بخش ،
ايمني خودرو را افزايش مي دهد. اگر يکي از بخشها نشتي روغن داشته باشد و کار کند، بخش ديگر به کار خود ادامه مي دهد و خودرو را متوقف مي کند. به ندرت ممکن است هر دو بخش همزمان از کار بيفتند. در سيستمهاي قديمي، سيلندر اصلي يا پمپ زير پا فقط يک پيستون داشت. در اين سيستمها وقتي در نقطه اي از سيستم هيدروليکي عيبي بروز مي کرد، خودرو ديگر ترمز نمي گرفت.
شکل4-2 نحوه تقسيم فشار هيدروليک بين چرخها
ترمز بوستري
اکثر خودروها به سيستم ترمز بوستري مجهزند. در اين نوع سيستم وارد کردن نيروي نسبتاً کمي بر پدال ترمز براي کاهش سرعت يا متوقف کردن خودرو کافي است. در صورتي که موتور خاموش باشد يا بوستر خراب شده باشد، ترمز عمل مي کند، اما راننده بايد نيروي بيشتري به پدال ترمز وارد کند.
بوستر ترمز خلئي، سيلندري دارد که در آن پيستون يا ديافراگمي تعبيه شده است. وقتي پدال ترمز رها مي شود، پيستون در نتيجه خلا معلق مي ماند چرا که خلا در دو طرف آن برابر است. اين خلا مورد نياز بوسيله لوله اي از منيفولد بنزين يا يک پمپ خلا تامين مي شود. با فشار دادن پدال ترمز، فشار در يک طرف پيستون به فشار جو مي رسد، بنابراين پيستون به طرف ديگر کشيده مي شود و نيروي کمي که راننده به پدال وارد مي کند به کمک فشار جو افزايش مي يابد. (شکل4-3)
شکل4-3 اساس کار بوستر خلئي ترمز
با فشار دادن پدال ترمز، ميله پشت پدال ترمز شير هوا را از شير تنظيم متحرک دور مي کند. هوا با فشار جو از شيرها مي گذرد و وارد فضاي بين پيستون و پوسته عقب مي شود. در نتيجه ديافراگم و ميله پشت پمپ زير پا به طرف پمپ زير پا حرکت مي کنند. وقتي پيستونها در داخل پمپ زير پا عمل کنند، ترمز عمل مي کند. با رها کردن پدال ترمز شير هوا دوباره با شير تنظيم متحرک تماس پيدا مي کند. در نتيجه محفظه پشت پيستون و ديافراگم، نسبت به ورود هوا درزبندي مي شوند.
شکل4-4 ساختمان مجموعه پمپ اصلی و بوستر خلئی ترمز
ترمز کاسه اي
ترمز کاسه اي يک کاسه ترمز فلزي دارد که مجموعه ترمز هر چرخ را در بر مي گيرد. درون اين کاسه ترمز دو کفشک ترمز خميده به سمت خارج حرکت مي کنند تا سرعت چرخش کاسه ترمز را که همراه چرخ مي چرخد کاهش دهند يا آن را متوقف کنند. بدين صورت که وقتي راننده پدال ترمز را فشار مي دهد، روغن ترمز از محفظه فشار پمپ زير پا و از طريق لوله هاي روغن به سيلندر روغن درون چرخ مي رسد .
سيلندر چرخ فشار هيدروليکي پمپ زير پا را به حرکت مکانيکي تبديل مي کند. وقتي فشار افزايش مي يابد، پيستون درون سيلندر بر نيروي فنرهاي برگشت کفشک ترمز غلبه مي کند و کفشکها را به طرف بيرون مي راند تا به کاسه بچسبند.
کفشکهاي ترمز معمولاً از فلز ساخته مي شوند و روي اين کفشکها لنت ترمز چسبانده يا پرچکاري مي کنند. لنت ترمز را غالباً از مواد بدون آزبست مانند فايبرگلاس يا ماده نيمه فلزي مي سازند که مي تواند در برابر گرماي ناشي از عمل کردن ترمز پايداري کند. قبلاً از آزبست هم در ساخت لنت ترمز استفاده مي شد، اما امروزه به سبب زيانهايي که آزبست براي سلامتي انسان دارد کمتر مورد استفاده قرار مي گيرد.
بر اساس نحوه قرار گرفتن اين کفشکها درون کاسه چرخ، اين ترمز به انواع گوناگون تقسيم مي شوند:
Leading and trailing shoe brakes : در اين ترمزها فنرهاي برگشت دهنده دو کفشک را در بالا به سيلندر چرخ و در پايين به پينهاي ثابت نگهدارنده کفشک فشار مي دهند. فشار دادن پدال ترمز سبب مي شود که پيستونهاي سيلندر چرخها، سر کفشکها را به طرف بيرون جابجا کنند و آنها را به کاسه ترمز بچسبانند. اصطکاک بين کفشک جلو و کاسه ترمز سبب مي شود
که کفشک جلو سعي کند همراه با کاسه بچرخد. اين عمل کفشک جلو، ته کفشک را به پين نگهدارنده کفشک مي فشارد، در نتيجه بيشتر عمل ترمزگيري را کفشک جلو انجام مي دهد. وقتي کفشک عقب با کاسه تماس پيدا مي کند، کاسه در حال چرخش مي کوشد تا کفشک را از خود دور کند. بنابراين کفشک عقب کمتر از کفشک جلو ساييده مي شود. وقتي خودرو دنده عقب مي رود نقش کفشکهاي جلو و عقب با هم عوض مي شوند. (شکل4-5)
شکل4-5 Leading and trailing shoe brakes
Duo-servo shoe brakes : در اين نوع از ترمزها سر کفشکها به يک پين نگهدارنده تکيه دارد. ته کفشکها با يک پيچ تنظيم متحرک به هم متصل است. کفشک به طرف جلو خودرو، کفشک اوليه و کفشک به طرف عقب خودرو کفشک ثانويه نام دارد. وقتي کفشکها با کاسه در حال چرخش تماس پيدا مي کنند، اصطکاک سبب مي شود
که هر دو کفشک سعي کنند همراه کاسه بچرخند. سر کفشک اوليه تمايل به کشيده شدن به داخل کاسه را دارد و پايين مي آيد. سپس ته کفشک پيچ تنظيم را به طرف عقب مي راند. در نتيجه اين عمل، ته کفشک ثانويه به کاسه فشرده مي شود و کاسه، کفشک ثانويه را به طرف بالا جابجا مي کند و به پين نگهدارنده کفشک مي فشارد.
کاسه با ادامه چرخش تمايل پيدا مي کند که هر دو کفشک را تنگتر به طرف خود بکشد، در نتيجه عمل تقويتي کفشک ثانويه شدت بيشتري مي يابد. در اين ترمزها عمل تقويتي دو کفشک سبب مي شود که نيروي کل ترمز گيري از نيرويي که سيلندر چرخ تامين مي کند بيشتر شود. (شکل4-6)
شکل4-6 Duo-servo shoe brakes
دو نوع ترمز کفشکي Two leading shoe brakes و Two trailing shoe brakes نيز وجود دارند که در اين نوع ترمزها هر دو کفشک يک نقش را بازي مي کنند يعني با توجه به نحوه قرار گرفتن کفشکها يا هر دو leading و يا هر دو trailing هستند.
تنظيم کننده هاي خودکار ترمز کاسه اي
بيشتر ترمز هاي کاسه اي خود تنظيمند تا بتوانند سايش لنت را جبران کنند. دو نوع تنظيم کننده خودکار مورد استفاده در ترمزهاي با کفشک عقب و جلو عبارتند از :
تنظيم کننده خودکار يکباري : در اين نوع وقتي که خلاصي بين لنت و کاسه به اندازه معيني رسيد، فقط يک بار کفشکها را تنظيم مي کند. پس از آن تنظيم مجدد امکان پذير نيست و کفشکها را بايد عوض کرد و تنظيم کننده خودکار را دوباره آماده کار ساخت.
تنظيم کننده خودکار تدريجي : در اينجا وقتي که فاصله لنت با کاسه به اندازه اي برسد که براي پيچيدن پيچ تنظيم کافي باشد، اين تنظيم کننده کفشک را به طرف کاسه مي راند. تنظيم در هنگام ترمز گرفتن، در حين حرکت رو به جلو يا عقب، انجام مي شود. وقتي کفشک ترمز باز مي شود، فنر برگشت پيچ تنظيم اهرم تنظيم را به طرف بالا مي راند.
اگر لنت به اندازه کافي ساييده شود، اهرم از دندانه بعدي چرخ تنظيم بالاتر مي رود. وقتي پدال ترمز رها مي شود، اهرم تنظيم به طرف پايين مي آيد، در نتيجه دندانه مي پيچد. آن گاه پيچ تنظيم اندکي طويل تر مي شود تا کفشک را به کاسه نزديکتر کند.
ترمز ديسکي
در ترمز ديسکي بجاي کاسه ترمز از يک ديسک چرخان و بجاي کفشکهاي خميده از يک جفت کفشک مسطح بنام لنت ترمز استفاده مي شود. در هنگام ترمز گرفتن اين لنتها به ديسک در حال چرخش فشرده مي شوند. همچنين لنتها از پشت به يک سيلندر و پيستون متصل هستند.(شکل4-7) در هنگام ترمز گرفتن، فشار روغن پشت هر پيستون، آن را به طرف بيرون مي راند، در نتيجه لنتها به ديسک فشرده مي شوند. در اثر تماس لنتها با ديسک، سرعت چرخش ديسک و چرخ کاهش مي يابد و چرخ متوقف مي شود.
ترمزديسکي و اجزاي آن
تنظيم خودکار ترمز ديسکي
ترمز ديسکي نيز با ساييده شدن لنت، خود به خود تنظيم مي شود. سوراخ سيلندر ترمز شياري دارد که يک لاستيک در آن قرار گرفته است. اين لاستيک پيستون را محکم دربرگرفته است. وقتي ترمز گرفته مي شود، پيستون به طرف ديسک حرکت مي کند؛ در نتيجه لاستيک تغيير شکل مي دهد، اما باز هم به پيستون چسبيده است. وقتي ترمز رها مي شود،
لاستيک هم آزاد مي شود و به وضعيت اوليه خود بر مي گردد. با بازگشت لاستيک به وضعيت قبلي پيستون هم به آهستگي از ديسک دور مي شود، اما لنت ترمز ممکن است اندکي با ديسک در تماس باقي بماند. با سايش لنت ترمز، مسافتي که پيستون در هنگام گرفتن ترمز بايد بپيمايد طولانيتر از آن مي شود که لاستيک بتواند
با تغيير شکل خود باز هم پيستون را دربربگيرد. در اين حالت پيستون از لاستيک بيرون لغزيده و در وضعيت جديدي قرار خواهد گرفت. اين تنظيم خودکار سبب مي شود که لنت ترمز به ديسک نزديکتر شود و سايش لنت را جبران کند. (شکل4-8)
شکل4-8 تنظيم کننده خودکار ترمز ديسکي
بسياري از لنتهاي ترمز ديسکي سايش نماي صوتي دارند. وقتي لنت ترمز به اندازه اي نازک مي شود که زمان تعويض آن فرا مي رسد، سايش نما به ديسک ترمز ساييده مي شود. در نتيجه اين عمل صداي خراشيدن بلندي به گوش راننده مي رسد و راننده را از ساييده شدن لنت ترمز آگاه مي گرداند.
ترمز ABS
وقتي سرعت لاستيکها، با آهنگي تندتر از سرعت خودرو کاهش يابد، لاستيکها روي سطح جاده سر مي خورند. يکي از راههاي جلوگيري از سر خوردن لاستيک، جلوگيري از قفل شدن ترمزهاست. اين همان کاري است که سيستم ترمز ABS انجام مي دهد. در حين ترمزگيري عادي، سيستم ترمزABS هيچ اثري بر ترمز پايي ندارد.
اما وقتي راننده به شدت ترمز مي گيرد، اين سيستم مانع قفل شدن چرخها مي شود. اين سيستم به ترمزها اجازه مي دهد تا آستانه سر خوردن لاستيکها عمل کنند. در اين هنگام سيستم ABS فشار روغن ترمز هر چرخ را تغيير مي دهد. بدين ترتيب پمپ کردن سريع سبب مي شود که آهنگ کاهش سرعت چرخ، از آهنگي که سبب قفل شدن چرخها مي شود کمتر بماند.
نحوه عمل ترمز ABS
لوله هاي هيدروليکي که از پمپ زير پا مي آيند، به يک کارانداز هيدروليکي متصل مي شوند. لوله هاي ديگري از اين کارانداز به ترمز هرچرخ کشيده مي شوند. کارانداز را مدول کنترل سيستم ترمز ABS کنترل مي کند. حسگرهاي سرعت چرخ در هر چرخ بطور پيوسته سرعت چرخ را به مدول کنترل سيستم ترمز ABS اطلاع مي دهند.
اين سيستم ترمز عمل نمي کند مگر اينکه کليد چراغ ترمز به مدول کنترل سيگنال بدهد که پدال ترمز فشرده شده است. وقتي مدول کنترل افت سريع سرعت چرخ را حس مي کند، به کارانداز سيگنال مي دهد که فشار روغن ترمز آن چرخ را تغيير دهد، در نتيجه چرخ قفل نمي شود. اين عمل به صورت زير اتفاق مي افتد :
مدول کنترل سرعت چهار چرخ را بطور پيوسته مقايسه مي کند. تا وقتي که هر چهار چرخ با سرعت تقريباً برابر مي چرخند، مدول کنترل اقدامي نمي کند.
وقتي که سرعت چرخش چرخي سريعتر از چرخهاي ديگر کاهش مي يابد، مدول کنترل به رله سيستم ترمز ABS سيگنال مي دهد که واحد هيدروليکي را فعال کند. يک يا دو سلنوئيد در واحد هيدروليکي شيرهاي تنظيم جريان يا شيرهاي سلنوئيدي لوله هاي ترمز را باز و بسته مي کنند. با عمل کردن اين شيرهاي سلنوئيدي فشار هيدروليکي پشت هر ترمز قطع يا وصل مي شود.