بخشی از مقاله
آنوتومي چشم:
آناتومي چشم را ابتدا با بررسي كاسه چشم (orbit) آغاز ميكنيم.
كاسههاي چشم بصورت دو حفرهاند كه حاوي كرههاي چشم، عضلات، عروق و اعصاب مربوط به دستگاه اشكي، همراه با مقدار متغيري بافت چربي نرم ميباشند. حفره كاسه چشم شبيه هرمي چهارضلعي است كه راس آن در عقب واقع شده است. ديوارههاي داخلي راست و چپ كاسه چشم موازيند و توسط بيني از هم جدا شدهاند. در هر كاسه چشم (اربيت) ديوارههاي داخلي و خارجي زاويهاي 45 درجه تشكيل ميدهند در نتيجه زاويه بين دو ديواره خارجي قائمه ميشود. شكل اربيت را به گلابياي تشبيه ميكنند كه عصب بينايي (oftie nerve) دم آن را ميسازد. قطر محيط قدامي قدري كوچكتر از ناحيه بلافاصله پشت لبه است، بنابراين حاشيه محافظ محكمي را ميسازد.
اجزاي چشم شامل:
- پلكها: پلكها پرده نازكي مركب از پوست، عضله، بافت فيبروزي و غشاء مخاطي هستند كه چشم را در برابر محرك خارجي محافظت ميكنند. بعلاوه مقدار نور ورودي به چشم را تنظيم كرده و اشك را بروي كره چشم پخش ميكنند. اگر پلكها كاملاً بسته باشند حدود 1% نور محيط وارد چشم ميشود. وقتي پلكها باز هستند فضاي بيضي شكلي را ايجاد ميكنند كه شكاف پلكي نام دارد طول آن حدود mm 30 و بيشترين ارتفاع آن در وسط حدود mm 12 است .
همچنين لبههاي پلك حدود mm 2 عرض دارند..
- ملتحمه conjunctiva: غشاء مخاطي نازك و شفافي است كه سطح داخلي پلكها و بخش قدامي صلبيه را ميپوشاند. ملتحمه اولين جايي است كه با محيط خارج يا ميكروبها در تماس است و بنابراين احتياج به محافظت دارد.
- صلبيه (اسكلرا) scleva: پوشش ليفي محافظ خارجي چشم است كه متراكم و سفيد ميباشد. از نظر بافت شناسي شباهت قابل ملاحظهاي با قرينه دارد. علت شفاف بودن قرينه و غير شفافي صلبيه، كم آب بودن نسبي قرينه است.
- قرنيه (cornea): يك بافت بدون رگ شفاف است كه اندازه و ساختمان آن قابل مقايسه با كريستال يك ساعت مچي كوچك است. داراي دو سطح است كه سطح قدامي آن محدب و سطح خلفي مقعر ميباشد.
قرينه 6/1 قدامي سطح چشم را به خود اختصاص داده است.
- عنبيه (iris): ديافراگمي است كه در جلوي عدسي و جسم مژگاني قرار گرفته و اتاق قدامي را از اتاق خلفي جدا ميكند. عنبيه مقدار نور وارد شده به چشم را كنترل ميكند. عنبيه روي عدسي قرار دارد و بدون حمايت آن دچار لرزش ميشود.
مردمك Pupil: سوراخي است كه در وسط عنبيه و كمي متمايل بطرف بيني قرار دارد و مقدار نور وارد شده به چشم را كنترل ميكند. اندازه مردمك اساساً بستگي به تعادل انقباض و انبساط دارد. انقباض مردمك به علت فعاليت پاراسمپاتيك عصب جمجمهاي سوم و انبساط مردمك بعلت فعاليت سمپاتيك است.
- جسم مژگاني: حلقهاي بافتي به عرض 6 ميليمتر است كه از برآمدگيهاي صلبيه تا ناحيهايي در شبكيه امتداد دارد و داراي مقطع مثلثي است. جسم مژگاني داراي عضلات طولي، حلقوي و شعاعي ميباشد كه كششها و رها شدنهاي عدسي را به عهده دارد.
- بخش يووه آ: كه شامل عنبيه - جسم مژگاني و مشيميه است. يووه آ لايه عروقي مياني چشم است و توسط قرنيه و صلبيه محافظت ميشود. نقش آن تأمين خون شبكيه است.
- عدسي (Lens): ساختمان شفاف و محدب الطرفيني است كه درست در پشت عنبيه و مردمك و در جلوي فرورفتگي كم عمق وجه زجاجيهاي قرار دارد. عدسي توسط ليگامانهاي محافظت كننده بنام زنولا در جاي خود ثابت شده است. عدسي بدون عروقي، بي رنگ و كاملاً شفاف است داراي قطر حدود 9 ميليمتر و ضخامت 4 ميليمتر است. كپسول عدسي پرده نيمه تراوايي (كمي نفوذپذيرتر از ديواره مويرگ) است كه آب و الكتروليتها در آن ميتوانند نفوذ كنند. داراي 65% آب، 35% پروتئين و عناصر كمياب مانند ديگر بافتهاي بدن است پتاسيم موجود در عدسي از اغلب بافتها بيشتر است. اسيد اسكوربيك و گلوتاتيون به هر دو شكل اكسيد شده و احيا شده در آن وجود دارند.
زلاليه (aqueous): مايع شفافي است كه شامل 98% آب و 4/1% كلرورسديم و مقداري گلوكز و آمينواسيد و ويتامين c ميباشد. زلاليه مسئول ثابت نگه داشتن فشار داخلي چشم و ابعاد آن است.
زجاجيه: مايع ژلهاي شفافي است كه از شبكيه نامنظم از رشتههاي نازك و يكسان كلاژني واقع در محلول بسيار رقيقي از نمكها، پروتئين و اسيدهيالورونيك ساخته شده و جزء اصلي آن را آب تشكيل ميدهد. در قسمتي از ناحيه قدامي آن فرورفتگي براي قرار گرفتن عدسي وجود دارد.
- مشيميه choroid: پردهاي عروقي است كه به اپي تليوم رنگ دانهدار شبكيه و نيمه خارجي آن خون ميرساند. در بين شبكيه و صلبيه قرار دارد. تجمع رگهاي خوني مشيميه، تغذيه بخش خارجي شبكيه زير آنرا تأمين ميكند.
شبكيه Retina:
رتين يك لايه نازك و ظريف، نيمه تراوا و چند لايهاي از بافت عصبي است كه سطح داخلي 3/2 خلفي كره چشم را ميپوشاند. گيرندههاي نوري موجود در شبكيه محيطي بطور عمده از نوع استوانهاي است و سلولهاي مخروطي در اين ناحيه ضخيمتر از سلولهاي مخروطي شبكيه مركزي است. سلولهاي ميلهاي مسئول ديد سياه و سفيد و در شب هستند و سلولهاي استوانهاي مسئول ديد رنگي در روز هستند.
چشمان گربه:
چشمان بادامي گربه شيفتگان بسياري دارد بطوريكه مصريان باستان در 5 هزار سال قبل نخستين بار گربهها را به خانههاي خود راه دادند. اما در چشمان گربه علاوه بر زيبايي چيزهاي ديگري نيز نهفته است.
در اينجا به چند حقيقت باور نكردني درباره حس بينايي گربه اشاره ميكنيم:
- چشمان گربه حقيقتاً در تاريكي نميدرخشند بلكه غشايي كه چشمان آنها را پوشانده است نورهاي وارده را منعكس مينمايد. بطوريكه بنظر ميرسد چشمان گربه ميرخشند. اين غشاء انعكاس دهنده همراه با مردمكهاي بسيار بزرگ چشمان گربه، و نيز حساسيت چشمان گربه به اشعه ماوراء بنفش سبب ميشوند تا گربهها بتوانند در تاريكي بخوبي ببينند. اما بايد دانست برخلاف تصور عامه يك گربه نميتواند در تاريكي كامل چيزي را ببيند.
- توانايي گربه در تمايز ميان درجات مختلف درخشندگي هفت برابر انسان است.
- بينايي محيطي يك گربه قوي نيست. اشيايي كه در كنارههاي ميدان بينايي يك گربه هستند تيره و تار ديده ميشوند.
- زمانيكه يك شي در فاصله 6 تا 20 فوتي يك گربه قرار دارد بيشترين وضوح را در چشمان گربه دارا است.
از آنجا كه چشمان يك گربه مناسب براي شرايط كم نوري هستند ممكن است اين سوال پيش آيد كه در زمان درخشندگي نور خورشيد يا زمان وارد شدن به يك محيط پرنور براي گربه مشكلاتي پيشآيد كه بتواند همچون يك فرد عادي محيط را ببيند.
زمانيكه چشمان ما انسانها بطور طبيعي عمل مينمايد، مردمك از طريق كوچك كردن دو سوراخش به درخشش نور پاسخ ميدهد. ضمناً اگر در مقابل اين درخشش نور پلكهايمان را ببنديم ورود هرگونه نوري بداخل مردمكها قطع ميشود. اما مردمكهاي چشم گربه بصورت شكافهاي عمودي هستند كه بسادگي در زمان درخشش نور تنگتر ميشوند. گربهها با بازوبستن پلكهايشان اين شكاف را كمتر يا بيشتر پنهان ميسازد، درست شبيه يك پرده كركره.
اين امر سبب ميشود كه گربهها كنترل بسيار دقيقتري در مقايسه با ساير حيوانات بر روي مقدار نور ورودي به چشمهايشان را داشته باشند.
دانشمندان تخمين ميزنند كه گربهها قادرند در 6/1 (يك ششم) نوري كه ما انسانها براي ديدن نياز داريم بوضوح همه چيز را ببينند.
گربهها چگونه در تاريكي ميبينند؟
گربههاي خانگي بگونهاي رشد و نمو يافتهاند كه اغلب در شب به جستجوي شكار ميپردازند. امروزه معناي اين امر اين است كه شما وقتي ظرف غذا گربهتان را در يك آشپزخانه تاريك قرار ميدهيد گربه شما ميتواند به آساني از طريق بو كردن شكار را پيدا كند. در زمان قطع برق و موقعيكه انسان در تاريكي كورمال كورمال بدنبال شمع ميگردد گربه ميتواند در ميان اتاق راه برود بدون آنكه به چيزي برخورد كند.
در چشم ما و در چشم گربهها، مردمك چشم با تغيير شدت نور اندازهاش تغيير ميكند. مردمك در تاريكي بزرگتر ميشود تا نور بيشتري وارد چشم شود و در زمان تابش نور زياد مثل نور خورشيد كوچكتر ميشود. در پشت مردمك يك غشاء لاستيك مانند وجود دارد كه عدسي ناميده ميشود. زمانيكه نور از ميان آن عبور ميكند آنرا فوكوس (متمركز) مينمايد. امتداد نور به مسير خود در اتاقك داخلي چشم باعث برخورد به پردهاي بنام ريتن (شبكيه) ميشود.
سلولهاي عصبي ريتن (شبكيه) كه ميلهاي و مخروطي ناميده ميشوند از طريق عصب باصره يا اپتيك علامتها يا سيگنالهايي را به مغز ميفرستند و مغز اين سيگنالها را بصورت يك تصوير ثبت مينمايد.
تفاوت چشم گربهها:
چشمگربهها داراي يك لايه مخصوص سلولي در پشت شبكيه يا ريتن است كه Tafetum lucidum (يا فرش درخشان) ناميده ميشود. اين لايه براق سلولي همچون آينه عمل كرده و مجدداً نور را به سلولهاي شبكيه بازتاب مينمايد.
بنابراين در يك شرايط نسبتاً تاريك، چشمان گربه تمام نورهاي موجود را جمعآوري كرده و به شبكيه اين شانس مجدد را ميدهد كه تمام فتونها يا ذرات نور موجود را جذب نمايد. گربههاي خانگي تنها حيوانات مجهز به اين دستگاه افزاينده نور نيستند بلكه گربههاي بزرگي همچون ببرها، پلنگها، شيرها، آهوهاي جنگلي، نهنگهاي اقيانوسي و حتي سگهاي خانگي نيز مجهز به اين دستگاه فرش درخشان ميباشند. اما بايد توجه داشت كه گربهها نميتوانند در تاريكي مطلق چيزي را ببينند. در يك اتاق بدون پنجره ؟؟؟ شده، يك گربه احتياطات لازم را تنها از طريق بوئيدن و بدقت گوش كردن هر چيزي كه در اطرافش هست انجام ميدهد و مهمترين نكته آنكه يك گربه چيزي حدود 48% از موهاي صورتش را به احساس در فضايي كه در آن قرار گرفته مورد استفاده قرار ميدهد. اينكار از طريق ماليدن اين موها به اشياي غيرقابل مشاهده در يك فضاي تاريك صورت ميپذيرد.
- براي سالهاي متمادي دانشمندان معتقد بودند كه گربهها نميتوانند رنگها را ببينند. اما تحقيقات بعدي نشان دادهاند كه اين امر درست نيست. با بردبراري زياد و استفاده از غذا بعنوان پاداش ميتوانيد به گربهتان بياموزيد كه تفاوت ميان برخي رنگها را به شما ابراز كند.