بخشی از مقاله

چکیده

داستان»چشم دوم«محمد محمدعلی،داستانی کوتاه اما داراي زوایاي تحلیلی از ابعاد گوناگون است.این مقاله بر آن است که به شیوهي توصیفی-تحلیلی و در چهارچوبی بینامتنیت،این محورها را بررسی کند:

-1شخصیت و شخصیتپردازي با در نظر گرفتن شیوههاي شخصیتپردازي - - مستقیم/غیرمستقیم - ؛انواع شخصیت - ایستا/پویا،تیپ/فرد - ؛کمرنگ یا پررنگ بودن شخصیت ها بر اساس درجهي اهمیتی که راوي براي آنها قایل است؛تناسب لحن و کلام شخصیت اصلی با حالات روحی او.

-2نابینایی و در پی آن پیوند چشم شخصیت اصلی که بنمایههاي نسخ از انواع تناسخ را یادآور میشود.-3تحلیل روایی داستان بر اساس مشخصههاي روایی ژنت:نظم و ترتیب، تداوم، بسامد، وجه، لحن.نگارنده بر آن است که ضمن تحلیل شخصیتپردازي و روایت - شناسی این داستان،به بررسی مولفههایی که نویسنده براي انتقال مفهوم نابینایی و پردازش شخصیت نابینا به کار بسته و تاثیر نابینایی و در پی آن پیوند چشم،بر طرح داستان بپردازد.

مقدمه

شخصیت یکی از عناصر داستانی است؛عناصر داستان شامل:شخصیت،پیرنگ - طرح - ، - فضا،لحن،حوادث،زاویهي دید و...میشود.عناصر داستان با هم در پیوند هستند و مجموعا داستان را شکل میدهند.شخصیت که از محورهاي اساسی طرح است،بلافاصله پس از خلق شدن،شروع به ایفاي نقش میکند و در پی اعمال خود،حوادث را به وجود می - آورد.هر شخصیت داستانی وقتی آفریده میشود،در موقعیتهاي مکانی و زمانی تعریف شدهاي قرار میگیرد و نیز متناسب با شرایط و وضعیتی که برایش در نظر گرفته شده،داراي لحنی براي سخن گفتن است.اعمال و رفتار شخصیت نیز به زاویهي دیدي براي نمایش نیاز دارد و به همین ترتیب همهي عناصر داستان پیوندي جداییناپذیر با یکدیگر دارند

در تعریف شخصیت باید گفت:شخصیت - 1 - character در داستان،رمان،نمایشنامه و... موجودي است که نویسنده،او را بر اساس پیشفرضهاي ذهنی خود،خیالی یا با الگو - برداري از واقعیت،میآفریند و برایش سن، جنس، نام، اعمال، گفتار،موقعیت اجتماعی و... در نظر میگیرد

آفرینش این شخصیتها را توسط نویسنده شخصیتپردازي - 2 - characterization مینامند

شخصیتپردازي به دو شیوه انجام میپذیرد:

-1شخصیت پردازي مستقیم - گزارشی - :در این شیوه شخصیتها به طور مستقیم با شرح و توصیف اعمال و خصوصیاتشان از سوي راوي معرفی میشوند

بیان عواطف و احساسات شخصیتها و آنچه که در اندیشهي آنها میگذرد،تکگویی درونی خوانده میشود که اگر راوي آن اولشخص باشد یعنی فرد از درونیات و احساسات خود بگوید،تکگویی درونی مستقیم و اگر راوي سومشخص باشد،تکگویی درونی غیرمستقیم است

-2شخصیت پردازي غیرمستقیم - نمایشی - :در این شیوه،شخصیتها از طریق اعمال و گفتارشان به تدریج،در طول داستان معرفی میشوند

نظریهپردازان تقسیمبنديهاي مختلفی از انواع شخصیت ذکر کردهاند؛از جملهي آنها، - تقسیم شخصیت به دو دستهي ایستا و پویاست؛شخصیتهاي ایستا،اشخاصی با ثبات هستند که از آغاز تا پایان داستان تغییر چندانی نمیکنند

شخصیتهاي پویا،اشخاصی تغییرپذیر هستند که در برابر حوادث از خود واکنش نشان میدهند و دچار تحول میشوند

در یک تقسیمبندي دیگر،شخصیتها به دو دستهي تیپ و فرد تقسیم میشوند؛-شخصیتهاي تیپیک به عنوان نماینده اي از یک طبقه ي اجتماعی هستند و در جامعه حضور دارند.اما شخصیت به عنوان فرد،بدون هویت وارد داستان میشود و در جریان حوادث و سیر داستان،هویت منحصر به خود را به دست میآورد

ضمن پذیرش نظریات و تقسیمبنديهاي فوق در باب شخصیت و شخصیتپردازي و انواع مختلف آن،لازم به ذکر است که نوعی از شخصیتها که پردازش آنها قاعدتا داراي مولفههایی منحصر به خود است،مغفول مانده است و آن شخصیتهاي نابیناست.پردازش شخصیتهاي نابینا و به قلم آوردن مفهوم نابینایی تا حدي که بتواند درکی را در خواننده ایجاد کند،براي نویسندهي بینا و فاقد تجربهي نابینایی،امر آسانی نیست.براي پردازش شخصیت نابینا در نظر گرفتن عوامل زیر شایان توجه است:

-1جايگزینی حواس شنوایی،لامسه و بویایی بر حس بینایی.

-2اتکا به قدرتی بیرونی مانند یک نفر همراه،عصاي سفید.یا کمک گرفتن از اشیاء بیرونی مانند دیوار.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید