بخشی از مقاله

چکیده
با انتقال از جهان پیشا مدرن به جامعه مدرن و برنامه های توسعه،مدیریت منابع آب در سراسر جهان به طور چشمگیری تغییر کرده است. این تغییر پارادایم آب دارای بسیاری از اجزای تشکیل دهنده است. اولین تغییری که می توان در تغییر پارادایمی آب دید ، فرسایش چشم انداز سنتی مدیریت و کنترل آب است که در این مقاله تحت عنوان چشم انداز های فرهنگی نامیده می شود. این تغییر پارادایمی به آب، به دلیل وابستگی گروه های انسانی به یافتن منابع جدید، تغییر در خواسته ها و نیازها، تاکید و تحول در شیوه های زیست و ظهور سبک زندگی جدید، پیوندهای میان رشد اقتصادی و استفاده از آب که بر روی رویکردهای برنامه ریزی سنتی تسلط پیدا کرده است و مهم تر از آن برنامه های سازمان دهی شده برای ایجاد توسعه بوجود آمده است.

کشور ایران از جمله کشور هایی است که موضوع آب یکی از کانونی ترین دغدغه های مردم به شمار می آمد و دارای سایقه طولانی است به همین دلیل مکانیسم ها و استراتژی های متنوعی را برای مدیریت آب می توان دید، به گونه ای که نسبت به آن دارای چشم انداز فرهنگی گردیده اند. با توجه به گوناگونی منطقه ایی ایران می توان انواع زیست بوم های مختلفی دید که دارای مدیریت سنتی متنوع در مدیریت آب بوده است.

بنابراین با توجه به همین گوناگونی در زیست بوم ها می توان چشم انداز های متنوع فرهنگی نسبت به مدیریت سنتی آب را مشاهده کرد. اینکه در ایران با یک گونه یا شیوه از مدیریت آّب روبرو نستیم شاهدی بر این مدعا است. مطالعه در این زمینه چندان گسترده نیست که بتوان این گوناگونی را با توجه به زیست بوم های مختلف مشاهده کرد اما به هر جهت با توجه به تنوع زیست بومی و فرهنگی، می توان دید شیوه های استفاده از آب تنوع داشته است. با این حال با انتقال از پیشا مدرن به مدرن می توان تغییر اساسی درمدیریت سنتی آب دید. در واقع با ورود برنامه های توسعه که اغلب برنامه های سازماندهی شده از بالا برای منطقه های زیست بومی بوده است، با فرسایش چشم انداز های فرهنگی نسبت به مدیریت آب روبرو بوده ایم.

استان مازندران به عنوان یک زیست بوم خاص در ایران که از آب نسیتا مناسب برخوردار بوده است دارای چشم انداز فرهنگی خاص خود نسبت به بهره بری آب بوده است که با مدرن شدن زندگی و گسترش برنامه های توسعه این فرسایش را عمیقا می توان مشاهده کرد.با توجه به این مساله مقاله سعی دارد به چند پرسش اساسی بپردازد تا بتوان فرسایش چشم انداز فرهنگی و چالش های این فرسایش را نسبت به موضوع آب در استان مازندران نشان دهد:

.1چشم انداز های فرهنگی مدیریت آب با چه چالش هایی روبرو شده اند؟

.2 آیا باز آوری این چشم انداز های فرهنگی می تواند مناسب مدیریت آب در دوره جدید مناسب باشد یا نیاز به چشم انداز های فرهنگی دیگری است؟

-3تحت تاثر چشم انداز توسعه در چند دهه اخیر مدیریت آب چه تغییر پارادایمی رخ داده است که چشم انداز های فرهنگی مدیریت سنتی آب را به طور کلی تغییر داده است؟

مقدمه و طرح مساله
مدیریت منابع آب در همه جوامع در اطراف جهان اشکال و جهت های گوناگون داشته است.انسان ها مدتها در جستجوی شیوه هایی برای استفاده ،ذخیره، تمیزکردن،هدایت منابع آب بوده اند و در مسیر از عملکردها دارای چشم انداز های فرهنگی خاص گردیده اند.چشم انداز های فرهنگی آب در واقع نوعی از مدیریت آب و کنترل آن است که در فرهنگ های مختلف در هر عصری منحصر به فرد بوده اند.

در واقع این چشم انداز های بنابر کنش های انسانی هر زیست بوم برای مدیریت آب تنظیم و شکل می گرفت.با تحولی که با گذر از جوامع پیشا مدرن به مدرن رخ داده است چشم انداز های فرهنگی در هر زیست بوم و منطقه، تحت تاثیر پروژه های مهندسی و مدیریت مدرن آب قرار گرفته است که به تنظیم ها و مدیریت های محلی زیست بوم ها خدشه وارد کرده اند.

در واقع همه جوامع دارای چشماندازهای فرهنگی- زیستمحیطی بودند که در طول تاریخ در فرایند تعامل بین فعالیت انسانی، فرهنگ، زیستبوم- محله سیستمی را بهوجود آورده که امور - - affairsمرتبط با آب را کنترل می کردند. کنترل این امور بیشتر برمبنای سازگاری با زیستبوم و طبیعت بوده است مدیریت های آب در این چشم انداز های فرهنگی مبتنی بر سنت ها، فولکلورها، آداب ،همیاری های سنتی، و مکانیسم جمعیت و در مجموع در فرهنگ سنتی بوده است.

اما جوامع معاصر از طریق توسعه برنامهریزیشده - نه لزوماً برای سازگاری با زیستبوم و طبیعت - برای پیداکردن شیوههای کارآمد مدیریتکردن امورشان اقداماتی انجام میدهند.به نوعی می توان گفت که در مدیریت مدرن، می توان تغییر بنیادین را در چشم انداز های فرهنگی دید که جایگزین بدیلی برای آن صورت نگرفته است.

این عدم جایگزینی باعث نوعی نگاه مهندسی و سودبری در ارتباط با مدیریت منابع آب روبرو هستیم.امروزه آنچه بحران منابع آب و مدیریت آن را بوجود آورده است به آسیب های در چشم انداز های فرهنگی و ظهور شیوه های جدیدی از مدیریت یا بهتر بگوییم مصرف آب روبرو هستیم که از وجود و حضور چشم انداز فرهنگی در مدیریت آب میان تهی شده است.مشکل اساسی در کشورهای در حال توسعه آن است که در حذف این چشم اندازهای با فقدان بدیل ها در مدیریت آب روبرو هستیم.

امروزه بسیاری از مسایل و مشکلاتی که در ارتباط با زندگی اجتماعی، بهداشت، سلامتی، محیط زیست و غیره در جوامع و اجتماعات وجود دارد و از طریق برنامهریزی سازمانیافته صورت میگیرد. در واقع برنامهریزیهای سازمانیافته که از آن بهعنوان توسعه نام برده میشود؛ همان سیستم ومدیریت های کنترل است. این نوع از سیستم کنترل با سیستمهای کنترل جوامع سنتی فرق دارد.

در سیستمهای کنترل گذشته چشماندازهای فرهنگی بهصورت فولکلور، قاعدههای عرفی و سنتها صورت میگرفت اما اغلب سیستمهای کنترل جوامع معاصر از طریق تکنیک، فن، عقلانیت صرف، برنامهریزیهای بوروکراتیک انجام میگیرد. ضعف اصلی این نوع از سیستمهای کنترل نبود چشماندازهای فرهنگی- زیستبومی سنتی از یک طرف و وجود سیستم کنترل های مدرن درونی نشده برای کنشگران و دست اندر کاران است.یعنی اصلا کنشگران درگیر در برنامه ریزی دشواری را لمس نکردند تا بتوان چیزی به نام چشم انداز فرهنگیBزیست محیطی داشته باشند.

یکی از مسایلی که جوامع معاصر با آن درگیر است بحثهایی چون محیط زیست و آب است. اغلب برنامههایی که دراین مورد انجام میشودنوعی سیستم کنترلی را در پیش میگیرد که از دل پارادایم کاپیتالیسم و ساختارهای بوروکراتیک با نوع نگاه فنی و تکنیکی به آن نگریسته میشود که در کشور های جهان سوم بدون چشم انداز فرهنگی همراه می شود و از این بابت به شدت رنج می برد. در واقع سیستم کنترل یا برنامهریزیهای سازمانیافته برای مدیریت محیط زیست و آب بهنوعی با فقدان چشماندازهای فرهنگی-زیستبومی روبروست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید