بخشی از مقاله

ساختمان كعبه در طول تاريخ


ساختمان كعبه بوسيله فرشتگان:
بناي كعبه نخستين بار بوسيله فرشتگان انجام گرفت و اين پيش از خلقت حضرت آدم(ع) بود.
شرح آنرا از معتبرترين و كهنترين كتاب تاريخي; يعني «اخبار مكه ما جاءفيها من الآثار» مي آوريم كه نويسنده آن ابوالوليد محمدبن عبدالله بن احمد ارزقي غساني مكي متولد قرن دوم هجري است. او در تاريخ خود در مورد ساختمان كعبه بوسيله فرشتگان چنين مي نويسد:


«ابوالوليد از علي بن هارون بن مسلم عجلي از پدرش از قول قاسم بن عبدالرحمن انصاري نقل مي كند كه وي مي گفت: محمد بن علي بن حسين1 براي من نقل كرد كه همراه پدرم علي بن الحسين2 در مكه بودم در حالي كه پدرم مشغول طواف برگرد كعبه بود و من در پشت سر او حركت مي كردم ناگاه مردي با قامتي كشيده دست بر دوش پدرم نهاد. پدرم روي خود را به سوي او نمود. او گفت: اي پسر دختر پيامبر اسلام. سلام بر تو باد از تو پرسشي دارم. پدرم سكوت كرد من به همراه آن مرد همچنان به دنبال پدرم حركت مي كرديم تا اينكه هفت دور طواف او به پايان رسيد و به حجر اسماعيل رفت و در زير ناودان به نماز

ايستاد. من و آن مرد همچنان پشت سر پدرم بوديم تا اينكه نماز طواف رابه پايان رسانيد سپس روي خويش را به سوي من گردانيد و من بطرفش رفته در كنارش نشستم. فرمود: اي محمد! سؤال كننده كجا رفت؟ من به ان مرد اشاره كردم و او آمد و در برابر پدرم نشست. پدرم خطاب به وي فرمود: از چه مي پرسي؟ كفت: مي خواهم در باراه آغاز اين خانه و چگونگي طواف بدور آن بپرسم كه چرا و از چه زمان و چگونه و كجا بوده است؟


پدرم فرمود: بسيار خوب تو اهل كجا هستي؟ گفت: از شام هستم. فرمود: در چه منطقه اي از شام سكونت داري؟ گفت : در بيت المقدس. فرمود: آيا تورات و انجيل را مطالعه كرده اي؟ گفت:آري. پدرم فرمود اي برادر شامي با دقت به سخنانم گوش فرا ده و ان را حفظ كن و سپس از من به حق و درستي روايت كن. آغاز طواف بر اين خانه چنين بود كه: چون خداوند- عزوجل-به فرشتگان فرمود: مي خواهم در زمين خليفه اي قرار دهم. فرشتگان گفتند: « خدايا ! خليفه اي غير از ما؟! از كساني كه در زمين ظلم كرده و خون مي ريزند و به يكديگر حسد وخشم و ستم مي ورزند؟ پروردگارا! آن خليفه را از ما قرار ده كه ما در زمين تباهي نكرده و و رشك نمي ورزيم و خشم ستم به يكديگر نمي كنيم و تنها تو را ستايش و تسبيح مي گوييم و تو را تقديس مي كنيم و فرمانبردار تو بوده و از فرمان تو سركشي نمي كنيم».


خداوند متعال فرمود: «من آنچه را كه شما نمي دانيد مي دانم». فرشتگان تصور كردند انچه كه در جواب خداوند گفته اند رد فرمان او بوده و خداوند از گفته انان به خشم آمده است. آنان به عرش خداوند پناه برده و از بيم خشم او گريستند و سه ساعت گرد عرش خداوند طواف كردند. خداوند به ايشان نگريست و رحمت خويش را بر ايشان نازل گردانيد و در زير عرش خود خانه اي بر چهار ستون از زبرجد بنا كرد و ان را بوسيله ياقوت احمد پوشانيد. آن خانه« ضراع» نام گرفت. آنگاه خداوند به فرشتگان فرمود: عرش را رها كرده گرد اين خانه طواف كنيد. گويد: پس فرشتگان از آن به بعد گرد آن خانه طواف مي كردند و طواف به دور ان آسانتر از طواف بدور عرش بود و آن همان بيت المعمور است كه خداوند از آن نام برده است. در هر شبانه روز هفتاد هزار فرشته بدان وارد گشته و طواف مي كنند و خارج مي شوند و ديگر هرگز بدانجا باز نمي گردند.


آنگاه خداوند فرشتگان را به زمين گسيل داشت و فرمان داد كه براي من خانه اي در زمين همچون اين خانه بسازيد. و خداوند به خلق خود در زمين فرمان داد كه بر گرد اين خانه طواف كنند همچنانكه فرشتگان و اهل آسمان بر بيت المعمور طواف مي كنند.
آن مرد گفت: اي فرزند دختر رسول خدا(ص) درست فرمودي. آري اينچنين بوده است.1


در جاي ديگري نيز از محمد بن منكدر روايت كرده است كه گفت: اولين كاري كه آدم(ع) به هنگام فرود امدن از آسمان به زمين انجام داد همانا طواف برگرد خانه بود.پس فرشتگان در طواف با او برخورد نموده گفتند: اي آدم حج تو مقبول باد. همانا ما دوهزار سال پيش از تو بر اين خانه طواف كرده ايم.
و نيز از ابن عباس روايت كرده است كه گفت: آدم (ع) حج گذارد و بر گرد خانه فهت بار طواف نمود. فرشتگان در طواف او را ديدند و گفتند: اي آدم حج تو مقبول باد ما دو هزار سال پيش از تو بر اين خانه حج گزارده ايم. آدم(ع) پرسيد: شما در طواف خود چه مي گوييد؟ گفتند: ما چنين مي گوييم« سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر». ادم (ع) گفت: « لا حول و لا قوه الا بالله» را بدان اضافه كنيد. فرشتگان نيز چنين كردند.


سپس ابراهيم (ع) پس از آنتكه خانه را ساخت و به طواف بر گرد آن مشغول شد فرشتگان در حال طواف به او برخورد نمودند و سلامش كردند. ابراهيم(ع) پرسيد شما در طواف خود چه مي گوييد؟ گفتند: پيش از روزگار آدم(ع) ـسبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر» و چون به آدم(ع) گفتيم فرمودند: كلمات« لا حول و لا قوه الا بالله » را هم به ان اضافه كنيد . ابراهيم (ع) فرمود به آن نيز «والعلي العظيم» را هم بيفزائيد. پس فرشتگان چنين كردند. 1

ساختمان كعبه به وسيله آدم(ع):
دومين بار كه كعبه ساخته شد بوسيه آدم(ع) بوده است. ازرقي در كتاب تاريخ خود چنين آورده است:
ابو الوليد از قول پدر بزرگ خويش از سعيد ين سالم از طلحه بن عمر و حضرمي از عطاء بن ابي رباح از ابن عباس نقل مي كند كه گفت: چون خداوند آدم را از بهشت به سوي زمين راند آدم گفت: پروردگارا! براي من چه اتفاقي افتاده است كه ديگر صداي شيطان را نمي شنوم و وجود انان را در اطراف خود احساس نمي كنم؟ ندا آمد كه اي آدم اين نتيجه اشتباه و خطاي توست ولي برو و براي من خانه اي بساز و برگرد آن طواف كن و مرا ياد كن همانگونه كه فرشتگان رفتار مي كنند و بر گرد عرش من مي گردند. آدم(ع) شروع به گام بر داشتن كرد بطوريكه زمين براي او در نور ديده شد تا اينكه به مكه رسيد و بيت الحرام را در آن ساخت.
«ابن عباس» نخستين كسي كه اساس خانه را نهاد و در آن نماز گذارد و بر آن طواف كرد آدم (ع) بود تا اينكه خداوند طوفان را كه خشمي از سوي پروردگار و بدبختي بود نازل گردانيد و چون طوفان با پايان رسيد بوي خوش آدم از ميان رفت.


گويد: طوفان به سرزمين«سند» و «هند» و جايگاه خانه خدا در طوفان از بين رفت تا آنكه خداوند متعال ابراهيم و اسماعيل را برانگيخت و آن دو پايه ها و نشانه هاي كعبه را از نو برافراشتند و قريش پس از آن بار ديگر آن را ساختند و اين خانه در برابر بيت المعمور قرار دارد بطوريكه اگر بيت المعمور سقوط نمايد بر آن سقوط مي كند.

سابقه و پيشينه موضوع:
1. ان اول بيت وضع للناس للذي


و نيزدر تاريخ الخميس1 اينگونه آمده :
ابن عباس روايت كرده است كه خداوند تبارك و تعالي به حضرت آدم (ع) وحي نمود كه: من داراي حرمي در امتداد عرش خود هستم پس بدانجا برو و خانه اي برايم بساز آنگاه اعمالي را كه فرشتگان در اطراف عرش من به جاي مي اورند تو نيز بر گرد آن انجام بده. آنجا مكاني است كه تو و آندسته از فرزندانت را كه در اطاعت و سرسپردگي به من باشند مورد رحمت و مغفرتم قرار مي دهم. آدم گفت: اي پروردگار من چگونه اين كار را انجام دهم در حالي كه نه در توان من است و نه راهنمايي بر آن مكان دارم.


پس خداوند فرشته اي فرستاد تا آدم(ع) را به مكه راهنمايي كند. آن دو راهي مكه شدند در بين راه هرگاه به مناطق سرسبز يا زيبايي بر مي خوردند كه نظر آدم را جلب مي كرد به فرشته مي گفت در همينجا فرود آييم زيرا آن مكان همين جا است! فرشته بدو مي گفت: آن مكان در پيش روي تو است. تا اينكه وارد مكه شدند. پس خانه كعبه را از پنج كوه«سينا» «حرا» «زيتا» «لبنان»و «جودي» بنا كردند.
پايه هاي خانه را از سنگهاي كوه حرا ساخت و هنگامي كه ساختمان ان را به پايان رسانيد فرشته وي را به عرفات برد و اعمال و مناسكي را كه مردم هم اكنون در آنجا انجام مي دهد به او آموزش داد.


در«انوار التنزيل» چنين آمده است كه: چون ادم و حوا در آنجا به هم رسيدند «عرفات» نامگذاري شد و در روايتي از ابن عباس آمده است: بدان جهت ان را «عرفات» نامند كه ادم و حوا در آن مكان با هم جمع شدند.*
(كعبه ومسجد الحرام در گذر تاريخ. دكتر هادي انصاري. صص 25-18)(ابن رسته.اعلاق النقيه ص 25)

ساختمان كعبه بوسيله شيث(ع):
پس از درگذشت ادم (ع) كعبه بوسيله فرزندش شيث (ع) بنا گرديد.
«ازرقي» در تاريخ خود نام شيث را تقريح نكرده بلكه به عنتوان فرزندان ادم كه پس از ادم كعبه را بنا نمودن اورده است. اين ساختمان تا هنگام طوفان برقرار بوده است.


اينك متن انچه كه «ازرقي» در اخبار مكه خود در اين باره آورده است:
او از قول پدر بزرگ خود از سعيدبن سالم از عثمان ين ساج و او از وهب بن منبه نقل مي كند: كه چون ادم(ع) در گذشت خداوند خيمه اي را كه از زيورهاي بهشتي بوده و براي آرامش آدم بر او نازل گردانيده بود به آسمان برد آنگاه فرزندان آدم در جايگاه ان خيمه خانه اي از سنگ و گل ساختند كه اين خانه همواره آباد بود و يكي پس از ديگري آن را تعمير مي كردند تا اينكه دوران حضرت نوح (ع) رسيد و طوفان آن را غرق كرد و جايگاهش را تغيير داد. پس از آن بار ديگر جايگاه ان به ابراهيم(ع) راهنمايي گرديد.


نويسنده«تاريخ الكعبه المغطمه»1 آورده است: نخستين كسي كه خانه كه خانه خدا را بنا كرد «شيث» بود و اين بدان معنا است كه اولين ساختمان كعبه پس از آدم (ع) از فرزندانش بوسيله شيث(ع) بوده است.


در «تاريخ الخميس»2 اينگونه امده است: شيث فرزند آدم اولين شخصي است كه خانه خدا را بنا كرد. زيرا قبل از ساختمان او كعبه به صورت خيمه اي از ياقوت سرخ بوده كه ادم بر گرد آن طواف كرده و بدان انس مي ورزيده است. زيرا اين خيمه براي او از بهشت فرد آمده بود كه پس از آن دوباره به آسمان برده شد و آدم براي حج از هند بدان جايگاه امد.* همان. ص25

كعبه از زمان حضرت نوح تا دوران ابراهيم(ع)
ابوالوليد از پدر بزرگش از سعيد بن سالم از ابن جريج و او از مجاهد نقل مي كند كه گفت: به هنگام طوفان نوح محل كعبه نا پديد شد و در دوران بين نوح و ابراهيم از ديده پنهان گرديد. نيز گفته است كه جايگاه آن تپه اي سرخ رنگ بوده كه سيل ها بر آن قرار نم يگرفت. مردم نيز به همين مقدار مي دانستند كه جايگاه خانه در همان محدوده مي باشد ليكن از محل قطعي آن اطلاعي در دست نداشتند. ستمديدگان و پناه جويان از گوشه و كنار زمين بدانجا مي امدند و بدان متوسل مي گشتند و دعاي انان در اين جايگاه همواره مورد استجابت قرار مي گرفت. مردم نيز بدان نقطه مي آمدند و حج مي گذاردند تا اينكه خداوند اراده كرد جايگاه خانه اش به وسيله ابراهيم(ع) ساخته شود و آيين او در آن نقطه آشكار گردد. « واذبو انا لابراهيم مكان البيت»3


ويژگي هاي ساختمان كعبه به دست ابراهيم (ع):
1. ابراهيم(ع) كعبه را بر پايه هايي استوار كرد كه حضرت آدم (ع) بنا كرده بود.
2. در ساختمان كعبه هيچ گونه گل و آهكي بكار نرفت بلكه سنگها يكي بر ديگري قرار داده شدند.
3. كعبه مستطيل شكل بود.
4. كعبه داراي دو ركن حجر الاسود و يماني بود و دو ركن ديگر آن از سمت حجر الاسماعيل (كه هم اكنون ناودان بر فراز آن قرار دارد) به صورت گرد و نيمدايره ساخته شده بود.
5. در سمت راست درون خانه كعبه گودالي حفر شده بود به عمق سه ذراع كه بدان خزانه كعبه مي گفتند. (هداياي ارسالي براي كعبه رذا در اين گودال قرار مي دادند)


6. مانند زمان ما كعبه دري از سمت شرق داشت كه به درون ان راه مي يافت و به شكل مربع مستطيل بود اما مانند درهاي چوبي و… باز و بسته نمي شد.
7. اين در روي زمين بود و ارتفاع زيادي از زمين نداشت.
8. حجر الاسماعيل به صورت نيمدايره از چوب درخت اراك ساخته شده بود.
9. كعبه بدون سقف بود بنابراين ناوداني نيز نداشت .


10. كعبه داراي پرده نبود اولين شخصي كه پرده بر آن آويخت«تبع حميري»بود كه پس از قرار دادن براي كعبه به اين كار مبادرت ورزيدند.
11. ارتفاع كعبه از زمين نه ذراع بود.
12. عرض ديواري كه در كعبه بر آن قرار داشت سي و دو ذراع بود.
13. ديوار مقابل ان سي و دو ذراع بود.


14. عرض ديوار سمت حجر بيست و دو ذراع بود.
15. ديوار مقابل آن يعني فاصله ميان ركن يماني تاركن حجر الاسود بيست ذراع بود.
16. حضرت ابراهيم (ع) كعبه را چهار هزار سال پيش ساخت.*
همان.صص 30-26

ساختمان كعبه به دست رهميان و عمالقه:
«تاريخ الغازي»1 در اين باره چنين آورده است:
ازرقي در «الاعلام» به سند خود از امير المؤمنين علي بن ابي طالب (ع) درباره ساختمان كعبه از سوي عمالقه و جرهم آورده است كه ان حضرت فرمود:« ساختمان كعبه پس از ابراهيم منهدم شد. پس از آن بار ديگر بوسيله عمالقه بنا گرديد. سپس فرموده شد و منهدم گرديد كه باز بوسيله قبيله اي از جرهم ساخته شد.


خاكهي نيز از امير المؤمنين علي بن ابي طالب(ع) روايت كرده است كه فرمود: «نخستين كسي كه كعبه را بنا كرد ابراهيم(ع) بود. سپس منهدم شد و پس از او «جرهميان» بار ديگر آن را بنا كردند و سپس با از ميان رفتن آنان «عمالقه» كعبه را از نوبنا نهادند.
برخي از تاريخ نگاران «سيد التقي» گفته اند: جرهميان بيش از عمالقه كعبه را ساخته اند زيرا جرهميان سابقه طولاني تر و قديمي تر از عمالقه نسبت به اقامت در مكه داشته اند.


اينان پس از رسيدن هاجر و فرزندش اسماعيل(ع) به مكه به اين سرزمين آمده و در آن اقامت كردند. بطوري كه حضرت اسماعيل (ع) هنگامي كه به سن جواني رسيد با دختري از قبيله جرهم ازدواج كرد.* همان.ص30

كعبه در دوران خزاعه:
فرمانروايي مكه پس از فرزندان حضرت اسماعيل(ع) به دست جرهميان افتاد اما آنگاه كه انان حرمت مكه و حرم را پاس نداشتند و يا در آن طغيان و ظلم فراوان كردند. خداوند خزاعيان را بر آنان مسلط كرد بطوريكه جرهميان مجبور به ترك مكه شدند. از آن پس ولايت و فرمانروايي مكه و سيادت كعبه در دست خزاعه قرار گرفت.


ازرقي در تاريخ خود از «محمدبن عبدالعزيز» چنين نقل مي كند:
به روزگار فرمانروايي قبيله خزاعه در مكه و كعبه سيل عظيمي راه افتاد بطوريكه مردم مكه غافلگير شدند. اين سيل وارد مسجد الحرام شد و اطراف كعبه را فرا گرفت. سپس به پايين مكه رفت و درختان مسير خود را از جاي كند. در اين سيل جنازه يك مرد و يك زن بدست آمد. مرد شناسايي نشد اما زن را كه نامش«فاره» و از ساكنان منطقه بالاي مكه بود شناختند.پس از ان قبيله خراعه دور خانه خدا ديواري كشيدند و حجر اسماعيل را نيز ضميمه آن ساختند تا بوسيله ان كعبه را ورود سيل مصون دارند.
اين ديوار تا هنگام باز سازي كعبه توسط قريش به همان حال باقي بود. اين سيل به«سيل فاره» معروف شد و شنيدم كه آن زن از قبيله بنب بكر بوده است.* همان. صص 31-30


ساختمان كعبه به دست قصي بن كلاب:
در كتاب«تاريخ الغازي»چنين آمده است:
درباره ساختمان كعبه بوسيله قصي در «الاعلام» آمده است كه زبيدبن بكار قاضي مكه در كتاب «النسب» روايت كرده هنگامي كه قصي بن كلاب ولايت كعبه را بدست گرفت هزينه آن را نزد خود جمع كرد و سپس كعبه را ويران ساخت و از نو آن را آنچنان بنا كرد كه پيش از او هيچ كس آنچنان ساختماني از كعبه بنا نكرده بود.


«ابو عبدالله محمد ابن عايد دمشقي» در كتاب«في مغازيه» گفته است:
«قصي بن طلاب» كعبه را بنا كرد و ماوردي در «احكام السلطانيه»آن را تإييد كرده و گفته است: نخستين شخص از قريش پس از ابراهيم(ع) كه ساختمان كعبه را بنا كرد «قصي بن طلاب »يود.


قصي جد چهارم پيامبر(ص) بوده و حدود يكصد و سي سال پيش از هجرت مي زيسته است. در آن زمان ولايت مكه در دست او قرار گرفته و جماعت او از وي پيروي مي كردند. قصي خود به تنهايي مناصب ششگانه مكه را در دست داشت و ان منصب ها عبارت بودند از:
«حجادت»(پرده داري)«رفادت»(مهمانداري)«سقايت»(آب دادن) «ندوه» (مؤسسه مشورتي) «سواء»(پرچمداري) و «قيادت»(سرداري).
قصي بن كلاب همان شخصي است كه براي نخستين بار قوم خويش قريش را جمع كرد و دستور داد خانه هاي خود را در اطراف كعبه بنا كنند.*
كعبه و مسجد الحرام در گذر تاريخ. محمد طاهر كردي مكي. ترجمه دكتر هادي انصاري. نشر شهر. تابستان 78 صص 33-15


پس از قصي فرزندان وي عبدمناف و عبدالدار و بعد از آن نيز هاشم فرزند عبدمناف و عبدالمطلب فرزند هاشم در مكه نفوذ فراواني داشتند . در زمان هاشم بود كه مكه به مركز تجاري مهم تبديل شد و قريش به كار تجارت در بلاد دور دست پرداختند.
خداوند در سوره قريش به اين مسأله اشاره كرده مي فرمايد:


« لا يلاف قريش» «ايلافهم رحله اشتاء و الصيف» «فليعبدوارب هذا البيت» «الذي اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف»1
قبايل عرب طي قرنها با فرهنگ توحيدي ابراهيمي خو كرده و از گوشه و كنار جزيره العرب براي زيارت كعبه به اين شهر مي آمدند.
زماني كه ابرهه جشي از سوي درياي سرخ به اين سوي آمد و بريمن تسلط يافت. تصميم گرفت آيين مسيح را براين مناطق مسلط سازد. از اين رو كليسايي بنا كردند و مصمم شد تا مردم عرب را از زيارت كعبه باز دارد و وادار كند تا به كليساي او بروند اما با مقاومت عربها روبرو شد تصميم گرفت تا به مكه حمله كند و كعبه را ويران سازد. اين واقعه در سال تولد رسول خدا(ص) كه به «عام الفيل» شهرت يافته رخ داده است.


ابرهه در زمان تسلط معنوي عبدالمطلب بر مكه به اين شهر حمله كرد اما به قدرت الهي گرفتار عذاب شد و خود سپاهيانش كشته شدند پس از اين ماجرا كعبه و قريش اعتبار بيشتري يافتند و عربها احترام بيشتري به خانه خدا و ساكنان مكه مي گذاشتند.* همان صص 33-32

بناي كعبه به دست قريش:
كعبه همواره مقدس بود و اعراب گرد آن طواف مي كردندو به پرستش بتهاي خود مي پرداختند. زماني كه رسول خدا(ص) سي و نج سال داشت سيل از معلاه مكه به سمت مسجد الحرام جاري شد و كعبه را ويران كرد. در پي آن قريش به بازسازي كعبه گرفتند. آنان ظرط كردند در بازسازي كعبه جز از مال حلال بهره نگيرند و چون گوشه اي از آن را بر عهده گرفت و بدين سان ساختمان كعبه سامان يافت.


پس از آنكه ساختمان كعبه پايان يافت نوبت نصب حجر الاسود رسيد و ان سنگ مقدسي بود كه پيشينه اش به قدمت خود كعبه مي رسيد و نصب آن امتياز خاصي را مطلبيد. بنابه نقل هاي تاريخي قريش در نصب آن با يكديگر به جدال برخاستند تا انجا كه نزديك بود كار به مقاتله و كشتار بيانجامد. در نهايت حكميت شخصي را كه همان لحظه وارد مسجد الحرذام شود پذيرفتند. آن شخص كسي جز محمد امين نبود. محمد(ص) پيشنهاد كرد تا سنگ را در پارچه اي قرار دهند پس از آن از هر طايفه كسي گوشه اي از آن را گرفت و جمعاً سنگ را تا محل نصب آن بالا آوردند. آنگاه رسول خدا آن را برداشت و در جايگاه خود قرار داد.*
آثار اسلامي مكه و مدينه. رسول جعفريان. نشر شهر. پاييز 81.صص 46-43

 


بناي كعبه بدست عبدالله بن زبير:
در اسل 64 هجري عبدالله بن زبير شورش كرد و شهر مكه را به عنوان مركز حكومت خود برگزيد.
سپاهيان شام كه در پي براندازي حكومن زبيريان بودن براي تصرف آن ابتدا به مدينه رفتند و سپس با سركوبي قيام ان شهر به سوي مكه آمدن . آنها بر فراز كوه هاي اطراف رفتند و شهر مكه را در حصار خود گرفتند و با نصب منجنيق شهر را با آتش و سنگ مورد حمله قرار دادند. در اين درگيريها پرده كعبه آتش گرفت و پس از آن كعبه نيز ويران شد. در همين حال خبر مرگ يزيد به سپاهيان شام رسيد و آنان بازگشتند.


عبادالله بن زبير به رغم مخالفت برخي از اصحاب باقي مانده ديوار كعبه را از اساس و پايه برداشت و بار ديگر آن را بنا كرد. وي در بناي جديد كوشيد تا تغييري را كه قريش در ساختمان كعبه داده و مقداري از مساحت ان را در سمت حجر اسماعيل كاسته بودند –حدودسه قد- به كناري نهد و كعبه را به همان شكل قبل از بناي قريش در آورد.


به علاوه ابن ربردو در ورودي از سمت شرق و خروجي از سمت غرب براي كعبه تعبيه نمود و ارتفاع كعبه را به بيست و هفت ذراع رسانيد.1
از زمان ابن زبير رسم شد كه به هنگام ترميم كعبه يك ديوار چوبي بزرگ در اطراف ان نصب مي كردند تا طواف گذاران خارج از آن ديوار طواف كنند و ناظر تجديد ترميم كعبه نباشند.*

 

بناي كعبه به دست حجاج بن يوسف ثقفي
در سال73-74 هجري قمري شهر مكه به دست حجاج بن يوسف ثقفي افتاد و عبدالله بن زبير به قتل رسيد. حجاج با نوشتن نامه اي به عبد الملك مروان خليفه وقت از وي خواست تا اجازه دهد كعبه را به شكل قبلي خود در آورد و افزوده ابن زبير را كم كند. عبد الملك اجازه داد تا كعبه به همان صورت گذشته كه از پيش از بعثت ساخته شده بود تنها داراي يك در باشد و ان مقدار از حجر اسماعيل كه داخل كعبه شده بود دوباره بر حجر افزوده شود نوشته اند كه بعدها عبد الملك از اين دستور خود پشيمان شد. چرا گفته مي شد عبدالله بن زبي بر اساس روايتي از رسول خدا(ص) آن تغييرات را ايجاد كرده بود.


سالها بعد منصور عباسي در انديشه بازسازي آن بر اساس بناي ابن زبير بود كه مالك بن انس او را از آن نهي كرد و گفت: نبايد او با اين اقدام خود كاري كند كه كعبه مكعبه دست ملوك و اميران بعدي قرار بگيرد. بطوري كه هر روز كسي از آن كم كند و يا بر آن بيفزايد و هيبت آن را از بين گيرد.


بعدها باز سازي كعبه در حد ترميم و تعمير ادامه يافت. تنها در زمان سلطانمراد چهارم. كعبه دقيقاً مانند همانچه كه از زمان حجاج باقي مانده بود. يخر در قسمت حجر الاسود اساس بازسازي گرديد. اين بازسازي نسبتاً كامل در سال1040 هجري صورت گرفت دليلش آن بود كه در سال 1039 در مكه سيل عظيمي راه افتاد كه به خرابي مهمي در بناي كعبه منجر شد. گزارش اين سيل و همچنين گزارش تجديد نماي ديوارهاي افتاده كعبه را ملا زين العابدين كاشاني از علماي برجسته شيعه كه خود در اين بازسازي كارگري مي كرده است در رساله كوچكي به نام «مفرحه الانام في تأسيس بيت الله الحرام» نوشته است.1

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید