بخشی از مقاله
شكل گيري و علل شكست ملي شدن صنعت نفت در مجلس شانزدهم
كودتای بیست و هشت مرداد كه با طراحی انگلستان و آمریكا و اجرای مشترك آن دو به انجام رسید، پایان غم انگیزی بر نهضت ملی شدن صنعت نفت و آغاز دورة جدیدی از دیكتاتوری و استبداد بوده است. نظر به اهمیت این واقعه، نگاهی گذرا به آنچه كه گذشت، میاندازیم.
نهضت ملی شدن صنعت نفت، سرآغاز یك همدلی فعالانه میان همه گروهها و شخصیتهای سیاسی و مذهبی بود كه به منافع ایران و اسلام میاندیشیدند. ولی این گروهها در طول زمان و پس از دست یازیدن به قدرت سیاسی، به قلع و قمع و حذف یكدیگر پرداختند. كودتای بیست و هشت مرداد كه با طراحی انگلستان و آمریكا و اجرای مشترك آن دو به انجام رسید، پایان غم انگیزی بر نهضت ملی شدن صنعت نفت و آغاز دوره جدیدی از دیكتاتوری و استبداد بوده است. نظر به اهمیت این واقعه، نگاهی گذرا به آنچه كه گذشت، میاندازیم.
با پیروزی نهضت ملی در جریان قیام سی ام تیر 1331 و روی كارآمدن مجدد دكتر مصدق، نهضت، به اوج اقتدار خود رسید، خصوصاً آن كه در اولین روز، پیروزی دیگری برای آن رقم زده شد؛ دادگاه لاهه در همان شب، به نفع مردم ایران رای صادر نمود. مجلس شورای ملی نیز روز سیام تیر را به عنوان روز قیام مقدس ملی اعلام نمود و قوامالسلطنه را به دلیل كشتار مردم و قیام مسلحانه علیه ملت ایران، مفسد فیالارض شناخت و كلیه اموال او را مشمول مصادره دانست.
رئیس مجلس، سیدحسن امامی، كه از فراماسونهای برجسته و از طرفداران دربار و شاه بود، كنار رفت و آیت الله سید ابوالقاسم كاشانی به ریاست مجلس انتخاب شد. در مجلس هم كمیسیونی برای تعقیب مسببین حوادث و كشتار سیام تیر تشكیل گردید. اما در عین حال، دكتر مصدق، سرلشكر احمد وثوق، فرمانده ژاندارمری زمان قوام السلطنه را كه در جریان قیام، دست به كشتار مردم زده بود، به عنوان كفیل وزارت دفاع منصوب كرد.
دكتر مصدق، قدرت بلا منازع
به دنبال تضعیف دربار و نمایندگان مجلس طرفدار شاه، و تقویت قدرت دكتر مصدق مجلس شورای ملی، طی مصوبهای دیگر بنا به درخواست دكتر مصدق، اختیارات قانونگذاری را برای ششماه به او واگذار كرد و این در شرایطی بود كه دكتر مصدق علاوه بر ریاست قوه مجریه، ارتش، فرماندهی كل قوا و اختیارات تام در قانونگذاری، عملا در كشور قدرتی بلامنازع شده بود. از طرف دیگر، شاه كه به شدت توسط دكتر مصدق كنترل میشد به گونهای كه حتی هزینههای شخصی دربار او نیز به دقت بررسی میگردید و بدون اجازه مصدق عملاً كاری نمیتوانست انجام دهد. تا جائیكه حتی بعضی از اعضای خانواده سلطنت نیز از كشور تبعید شدند.
در شانزدهم مرداد ماه سال 1331، مجلس طی ماده واحدهای، استاد خلیل طهماسبی، عامل اعدام انقلابی سپهبد رزم آرا و عضو برجسته فدائیان اسلام، را با قید سه فوریت، مشمول تبرئه و سپهبد رزم آرا را خائن به ملت ایران دانست.
قطع رابطه انگلیس با ایران
در اواخر مهرماه 1331، و در پی تلاش نافرجام وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلیس، و هاری ترومن، رئیس جمهور آمریكا، برای سیطر مجدد بر نفت ایران، دولت انگلیس رابطه سیاسی خود را با ایران قطع كرد و در پی آن دولت ایران نیز با تشكیل شركت ملی نفت ایران، برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران گام موثری برداشت.
با وجود این، در شركت نفت، مرتضی قلی بیات (سهام السلطان)، به عنوان مدیر عامل و رضا فلاح به عنوان مدیر پالایش كه هر دو به جاسوسی برای انگلستان شهرت داشتند، منصوب شدند به همین جهت، حسین مكی و نمایندگان عضو هیئت مدیره شركت نفت، در اعتراض به انتخاب این افراد استعفا دادند و در پی آن، دكتر مصدق، جمع دیگری را به مدیریت امور نفت برگزید. اما رضا فلاح و مرتضی قلیخان بیات را در مسئولیت خود ابقا كرد.
احمد قوام السلطنه كه به موجب مصوبه مجلس میبایست تحت تعقیب قرار گیرد و مجازات شود علی رغم اینكه دسترسی به وی ممكن بود، از مجازات وی استنكاف شد و عملاً اقدامی علیه وی صورت نگرفت. همین امر، زمینه ساز جرأت یافتن دیگران در فعالیت علیه مصدق و اعتراض دیگر رهبران و سیاسیون نهضت گردید و در كنار مجموعهای از ناهماهنگیهای مختلف كه موجب بروز اختلافات و تشتت تصمیمات بود، بستری مناسب برای دخالت بیشتر بیگانگان و پیگیری سیاست سقوط دولت ملی فراهم شد.
شبكه «بدامن» و فعالیتهای آن
این سیاست مصدق كه در داخل مورد اعتراض نیروهای مذهبی و روحانیون قرار گرفته بود، سازمان جاسوسی انگلستان را بر آن داشت كه شبكهای از فعالیتهای سیاسی علیه دولت مصدق را در قالب فعالیتهای كمونیستی سازماندهی نماید. فعالیتهائی كه از حوز اشراف حزب توده و سازمان جاسوسی دولت كمونیستی شوری خارج بود و هر دو تصور میكردند كه فعالیت این گروههای سیاسی به نفع سیاستهای آنها صورت میگیرد. در همین راستا، سازمان جاسوسی انگلستان، با هدایت شاپور جی در داخل و كریستوفر ودهاوس درانگلستان، با كارگردانی اسدالله علم به جذب تعدادی از كمونیستهای سابق پرداخت و با به خدمت گرفتن آنها، فعالیتهای مختلفی را در پوشش حزب توده انجام داد.
تصور حزب توده و روسها، گسترش نفوذ آنها در ایران بود. اما تصور دكتر مصدق، استفاده از آنان در مسیر اهداف خود بود این گروه انگلیسی كه در بین مردم به «توده نفتی» مشهور بودند، با تبلیغات علیه مذهب و روحانیت و معتقدات دینی، این باور را در میان مردم ایجاد میكردند كه دولت مصدق دولتی ضد مذهبی و زمینه ساز نفوذ كمونیستهاست. شبكههای تحت هدایت «شاپور جی» و «اسدالله علم» در اجرای این سیاست نقشی فعال داشتند. اسدالله علم، با جذب چهرههای روشنفكر، مطبوعاتی و سیاسی یكی از موثرترین اجزای این عملیات بوده است.
مارك گاز یوروسكی، در پژوهشی درباره كودتای بیست و هشت مرداد 1332 مینویسد: «... اجرای یك سلسله عملیات با رمز بدامن از سال 1948 به منظور مقابله با نفوذ شوروی و حزب توده آغاز شده بود. بدامن، نام یك برنامه تبلیغاتی و سیاسی گسترده بود، كه از طریق شبكهای به سرپرستی دو تن ایرانی با نامهای رمز «نرن» و «سیلی» اداره میشد و ظاهراً سالانه بودجهای معادل یك میلیون دلار داشت.»
فعالیت شبكه شاپور جی و اسدالله علم بر دو محور متمركز بود: عملیات نفوذ سیاسی و عملیات جنگ تبلیغاتی و فرهنگی. عوامل این شبكه توانسته بودند كه در حزب توده، جبهه ملی، حزب زحمتكشان، نیروی سوم، حزب ایران و.... نفوذ كنند.
گازیوروسكی در این باره مینویسد: «در این ایام «شبكه بدامن» تا سطوح عالی تشكیلات حزب توده رخنه كرده بود و از متن تمام دستورات رهبری حزب به كاردها اطلاع داشت.»
در كنار این تبلیغات زهرآگین، سیاستهای دكتر مصدق نیز در راستای تمركز بخشیدن به قدرت خویش و اعمال محدودیت در حوزههای دخالت آیت الله كاشانی و نیروهای مذهبی و نفی حضور آنان سبب شد كه وی در میان مجموعهایی از مشكلات تنها بماند؛ به عنوان نمونه وی سیدمجتبی نواب صفوی، رهبر فدائیان اسلام، را- كه میتوانست با نیروهای فدائی تحت امرش حمایت سیاسی و نظامی مناسبی برای حكومت او فراهم آورد - در همان ماههای اولیه حكومت
خویش و به جرم ایراد یك سخنرانی در سال 1327 در آمل كه در پی آن مردم به چند مغازه مشروب فروشی حمله كرده بودند، به زندان انداخت و عملاً در برابر نیروهایی كه با فداكاری آنان به مجلس و ریاست دولت رسیده بود، ایستاد. علاوه بر آن مجموعه فعالیتهای ضد دینی گروههای سیاسی با گرایش انگلیسی و روسی، فضای روانی این افتراق را تشدید كرده بود. اما این مسئله از دید آیت الله كاشانی مخفی نمانده بود.
زمینههای اقتصادی كودتا
آمریكا و انگلیس با هدف تصاحب منابع عظیم نفتی ایران، سیاستهای یكسانی را علیه نهضت ملی در پیش گرفته بودند و اتحاد جماهیر شوروی نیز علی رغم شعارهای دفاع از منافع زحمتكشان، به منابع اقتصادی و سیاسی ایران چشم دوخته بود. روسها از تحویل یازده تن طلائی كه به ایران مقروض بودند و هزینه آن گرسنگی مردم ایران در جریان جنگ جهانی دوم به جهت صدور گندم به آن كشور بود - علی رغم نیاز مبرم ملت و دولت ایران - استنكاف ورزیدند.
اختلافات دكتر مصدق و آیت الله كاشانی در مسائلی مانند تمدید لایحه اختیارات دكتر مصدق، اجرای پارهای از احكام شرعی در خصوص منع فروش مشروبات الكلی و همچنین نوع عزل و نصبها و چگونگی تنظیم قرارداد جدید نفت، سبب بروز شكاف عمیقی میان رهبران نهضت و نمایندگان طرفدار آنها شد و سیل اتهامات و تبلیغات سیاسی علیه یكدیگر آغاز و پی گرفته شد. با وجود جلسات متعدد آشتی كنان كه بین آنها برگزار شد، در نهایت به دلیل عدم درایت انقلابی و گذشت متقابل، راه اختلاف مجدداً، در پیش گرفته میشد.
دیپلماسی كودتائی آمریكا
در كنار این اختلافات داخلی، سیاستهای آمریكا و انگلیس در مسیر كودتا علیه دولت دكتر مصدق و نهضت ملی به طور جدی پی گرفته شد و دكتر مصدق در ملاقات با لوی هندرسن، سفیر آمریكا، نسبت به حمایت این كشور از انگلیس و عمل نكردن به وعدههایش، وی را سرزنش كرد. در سوم خرداد سال 1332 جان فاستر دالس، وزیر خارجه آمریكا، خبر از وقوع تحولاتی مهم در خاورمیانه داد. در اواخر خرداد 1332 ژنرال آیز نهاور در قبال درخواست كمك دولت ایران اعلام كرد:
«چون دولت ایران توانایی فروش نفت خود را دارد، دولت آمریكا هیچ گونه كمك مالی به ایران نخواهد كرد. افزون بر این تا رضایت دولت انگلیس جلب نشود، آمریكا از خرید نفت ایران خودداری خواهد كرد. با وجود این، ما نسبت به سختی و موقعیت دشوار ایران آگاهیم و امیدواریم تا وضع ایران بدتر نشده دولت ایران نظرات دولت انگلیس را بپذیرد.»
اما با وجود این، دكتر مصدق در نامهای به آیزنهاور از مواضع آمریكا در قبال ایران ابراز نارضایتی كرد و خواهان افزایش كمكهای اقتصادی آن كشور به ایران شد. آیزنهاور نیز به دكتر مصدق پاسخ رد داد و از او خواست تا فرصت باقی است اقداماتی برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع به عمل آورد.
در بیست و هفتم تیر ماه سال 1332 پنجاه و سه نفر از كاركنان اداره اصل چهار و سفارت آمریكا، تهران را ترك كردند و در كنار آن، مقادیر معتنابهی سلاح برای كودتا مخفیانه و تحت عنوان كمكهای انسان دوستانه اصل چهار وارد كشور شد.