بخشی از مقاله
شناخت حسابداری صنعتی(بهای تمام شده)
فصل اول :
کلیات، مفاهیم و طبقه بندی هزینه ها
تعریف حسابداری صنعتی :
حسابداری صنعتی به شاخه ای از حسابداری اطلاق می شود که وظیفه آن شناخت، جمع آوری، پردازش و گزارشگری اطلاعات مربوط به عوامل بهای تمام شده و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات و همچنین ارائه روشهای تقلیل بهای تمام شده تولید از طریق تجزیه و تحلیل گزارشها می باشد. حسابداری صنعتی جدا از حسابداری مالی نیست و با بکارگیری این شاخه از حسابداری، در واقع قسمتی از وظایف حسابداری مالی به حسابداری صنعتی واگذار شده تا برخی از هدفهای حسابداری مالی تأمین شود.
نقش و ماهیت حسابداری صنعتی :
حسابداری صنعتی به عنوان بازوی مدیریت جهت برنامه ریزی، تصمیم گیری و کنترل عوامل بهای تمام شده تلقی می گردد و با بررسی اطلاعات جمع آوری شده و ارائه آن به مدیران امکان کنترل عوامل بهای تمام شده تولید و مراکز مختلف هزینه را فراهم نموده و با مقایسه بین هزینه های از پیش تعیین شده (بودجه شده) و هزینه های واقعی، به تجزیه و تحلیل انحرافات بین این هزینه ها می پردازد.
وظایف حسابداری صنعتی :
وظیفه حسابداری صنعتی ارائه اطلاعات به مدیران برای کمک به موارد زیر است :
1 ) برنامه ریزی (تولید، خرید، فروش و ... )
2 ) کنترل هزینه، مراکز هزینه و ...
3 ) تصمیم گیریهای مدیریت در مورد راهبردها و مسائل اجرایی شرکت
4 ) تعیین بهای شده کالاها یا خدمات جهت ارائه در صورتهای مالی
اهداف سیستم حسابداری :
سیستم حسابداری مهمترین سیستم اطلاعاتی کمی مدیریت است که سه هدف عمده را دنبال می کند:
1 ) گزارش به مدیریت در مورد وقایع روزمره شرکت
2 ) گزارش به مدیریت درمورد تصمیمات بلندمدت
3 ) گزارشگری خارجی یا برون سازمانی
از سه هدف فوق، دو هدف اول به وسیله حسابداری مدیریت و هدف سوم به وسیله حسابداری مالی دنبال می شود. اهدافی که به وسیله حسابداری صنعتی دنبال می شود، اهداف ذکر شده برای حسابداری مدیریت و تا حدودی هدف تعیین شده برای حسابداری مالی است.
مقایسه حسابداری صنعتی با حسابداری مالی :
1 ) در حسابداری مالی هدف، ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان برون سازمانی (سهامداران، اعتباردهندگان، تحلیل گران مالی، بانکها، سازمان بورس اوراق بهادار و ...) است، ولی در حسابداری صنعتی هدف، ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان درون سازمانی (عمدتاً مدیران سطوح مختلف ) می باشد.
2 ) نوع گزارشی که در حسابداری مالی ارائه می شود محدود به صورتهای مالی اساسی (ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت سود و زیان جامع، صورت جریان وجوه نقد و یادداشتهای توضیحی) است، در حالی که در حسابداری صنعتی اطلاعات و گزارشهایی که تهیه می شود بستگی به نیاز مدیریت واحد تجاری داشته و شکل خاصی ندارد.
3 ) در تهیه اطلاعات حسابداری مالی، استانداردهای حسابداری بایستی رعایت شود، در حالی که در حسابداری صنعتی استاندارد حسابداری لازم الاجرا وجود ندارد.
4 ) گزارشهای حسابداری مالی عمدتاً برای یک سال مالی (البته در برخی از کشورها گزارشات میان دوره ای نیز تهیه می شود)، در حالی که حسابداری صنعتی گزارشهای موردنظر ممکن است روزانه، هفتگی، ماهانه و ... باشد. به عبارت دیگر دوره های موردنظرحسابداری صنعتی کوتاه تر از حسابداری مالی است.
5 ) در حسابداری مالی، واحد اندازه گیری عمدتاً واحد پولی (در ایران، ریال) است، در صورتی که در حسابداری صنعتی، واحدهای اندازه گیری برای گزارشگری مقیاسهای متفاوتی از قبیل وزن (مانند کیلو)، حجم (مانند لیتر)، سطح (مانند مترمربع) و ... می باشد.
6 ) گزارشهای حسابداری مالی براساس بهای تمام شده تاریخی تهیه می شوند، در حالی که در حسابداری صنعتی، بیشتر تأکید بر قیمت روز و یا قیمتهای آتی می باشد.
7 ) گزارشهای حسابداری مالی عمدتاً گذشته نما هستند، در حالی که گزارشهای حسابداری صنعتی عمدتاً به آینده می پردازند.
ارتباط حسابداری صنعتی با حسابداری مدیریت و حسابداری مالی :
نسبت به ارتباط حسابداری صنعتی با حسابداری مدیریت و حسابداری مالی، دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. برخی اعتقاد دارند که حسابداری صنعتی همان حسابداری مدیریت است و حسابداری صنعتی و حسابداری مدیریت را مترادف با یکدیگر به کار می برند. عده ای نیز حسابداری صنعتی را حسابداری مدیریت به علاوه آن بخش از حسابداری مالی می دانند که به محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته به منظور انعکاس در صورت سود و زیان و ارزشیابی موجودیهای پایان سال به منظور انعکاس در ترازنامه می پردازد. برخی دیگر نیز بر این باورند که حسابداری صنعتی ترکیبی از حسابداری مدیریت و حسابداری مالی است.
صرفنظر از وجود دیدگاههای گوناگون نسبت به ارتباط حسابداری صنعتی با حسابداری مدیریت و حسابداری مالی، واقعیت این است که حسابداری صنعتی بخشی از سیستم کلی اطلاعات حسابداری است که اطلاعات مرتبط با هزینه ها را برای استفاده در هر دو زمینه حسابداری مدیریت و حسابداری مالی گردآوری، انباشت و ارائه می کند.
آشنایی با برخی از واژه ها و اصطلاحات در حسابداری صنعتی :
بهای تمام شده عبارت است از منابع صرف شده درجهت کسب منبع یا منابع دیگر. منافع حاصل از منابع به دست آمده، در آینده، از طریق فروش و یا استفاده در عملیات به صاحب آن انتقال می یابد. این تعریف در واقع تعریف «دارایی» است که براساس رابطه علت و معلولی (در مورد موجودیهای کالا) و یا براساس رابطه سیستماتیک و معقول (مانند استهلاک داراییهای ثابت مشهود) به سود و زیان منظور می شوند. و تا زمانی که منافع آنها منقضی نشده است، به عنوان دارایی طبقه بندی می شوند.
هزینه یعنی از دست دادن منابع در جهت کسب منفعت (درآمد) که منافع کسب شده کاملاً منقضی شده اند. هزینه ها منافع آتی ندارند و براساس اصل شناخت بلادرنگ، در همان دوره ای که تحقق می یابند به سود و زیان منظور می شوند، مانند هزینه مطالبات مشکوک الوصول.
زیان یعنی از دست رفتن منابع بدون کسب هرگونه منفعت. زیان نیز براساس اصل شناخت بلادرنگ، در دوره ای که تحقق می یابد به سود و زیان منظور می شود. مانند زیان ضایعات غیرعادی و یا زیان ناشی از آتش سوزی.
مقایسه بهای تمام شده و هزینه :
1 ) بهای تمام شده دارای منافع آتی است، در حالی که هزینه منافع آتی ندارد. به عبارت دیگر منافع بهای تمام شده منقضی نشده است، در حالی که منافع حاصل از تحمل هزینه منقضی شده است.
2 ) هم بهای تمام شده و هم هزینه، هر دو، هدفدارند.
با توجه به مطالب فوق، اصطلاحات «هزینه مواد»، «هزینه دستمزد»، و «هزینه سربار»، در واقع «بهای تمام شده» است که اشتباهاً از لغت «هزینه» برای آنها استفاده می شود.
مقایسه هزینه و زیان :
1 ) هزینه منافعی را در گذشته ایجاد کرده است، در حالی که زیان در گذشته نیز منفعتی به دنبال نداشته است.
2 ) هزینه ارادی و هدفدار است، در حالی که زیان غیرارادی و ناخواسته است.
3 ) هزینه قابل کنترل است ولی زیان قابلیت کنترل چندانی ندارد.
4 ) هزینه ناخوشایند نیست در حالی که زیان تلخ و ناخوشایند است.
هزینه یابی :
فرآیند تعیین بهای تمام شده کالا و یا خدمات می باشد. از تعریف هزینه یابی می توان دریافت که حسابداری صنعتی با عنوان بخشی از حسابداری که عمدتاً بر هزینه یابی تأکید دارد هم در مؤسسات تولیدی و هم در مؤسسات خدماتی می تواند بکار رود.
موضوع هزینه یابی :
چیزی که در هزینه یابی به دنبال تعیین بهای تمام شده آن هستیم، اصطلاحاً موضوع هزینه یابی نام دارد. موضوع هزینه یابی ممکن است یک پروژه، یک فعالیت، یک محصول، یک مشتری، یک دپارتمان یا بخش و امثال آن باشد.
در حسابداری صنعتی مؤسسات تولیدی، معمولاً موضوع هزینه یابی، محصول یا کالاست. در حسابداری سنجش مسئولیت، موضوع هزینه یابی معمولاً یک واحد، بخش یا دپارتمان است.
عامل هزینه (شاخص فعالیت ) :
عاملی است که باعث تغییر در هزینه تولید (بهای تمام شده) می شود، مانند تعداد محصول،ساعت کار مستقیم یا ماشین، تعداد پرسنل، سطح زیزبنا، و ... معمولاً در مؤسسات تولیدی تعداد محصول و یا ساعت کار را به عنوان عامل هزینه درنظر می گیرند، البته باید توجه داشت که حتی در یک شرکت ممکن است برای موضوعات مختلف از عوامل هزینه مختلفی استفاده شود.
مرکز هزینه :
جایی است که مسئول کنترل هزینه های مربوط به خود می باشد، مانند دایره مونتاژ، دایره رنگ کاری، دایره رستوران و .... معمولاً هزینه این مراکز مجزا از سایر مراکز می باشد و مدیر هر قسمت یا بخش، مسئول هزینه های مربوط به آن بخش است.
انباشت و تخصیص هزینه :
در هر سیستم حسابداری صنعتی به طور معمول دو مرحله وجود دارد :
1 ) انباشت هزینه، در این قسمت هزینه ها جمع آوری و تعیین می گردد.
2 ) تخصیص هزینه، در این مرحله هزینه های انباشته شده به موضوع هزینه یابی تخصیص داده می شود. تخصیص هزینه از چند طریق صورت می گیرد و تمامی روشهای هزینه یابی معمولاً در همین قسمت با هم اختلاف دارند. تخصیص هزینه ممکن است از طریق «رهگیری هزینه» و یا «تسهیم هزینه»صورت گیرد.
هزینه هایی که رهگیری آنها با موضوع هزینه یابی از نظر اقتصادی علمی باشد از طریق «رهگیری هزینه» و هزینه هایی که قابل رهگیری نباشند از طریق
«تسهیم هزینه» تخصیص می یابند. برای مثال فرض کنید «گروهی برای بازدید از اماکن تاریخی اصفهان با اتوبوس به مسافرت می روند و در طی مسیر نهار صرف می کنند و عده ای نیز برای دیگران سوغاتی می خرند.» در این مثال، هزینه غذای هر کس قابل رهگیری است، ولی در مورد کرایه اتوبوس به این صورت نیست، یعنی هزینه هر نفر از طریق تسهیم هزینه به دست می آید. در مورد خرید سوغاتی هم می توان مشخص نمود که هرکس برای خرید سوغاتی چه میزام هزینه کرده است، بنابراین قابلیت رهگیری دارد. هزینه بازدید اماکن تاریخی نیز از طریق تسهیم، تخصیص می یابد.
حال، یک کارگاه تولید صندلی را درنظر بگیرید که هزینه های آن عبارتند از هزینه مواد مستقیم، هزینه دستمزد مستقیم، هزینه برقی مصرفی، هزینه حقوق سرپرست کارگاه، هزینه مواد کمکی و هزینه اجاره کارگاه. هزینه مواد مستقیم و هزینه دستمزد مستقیم قابلیت رهگیری به موضوع هزینه (بهای تمام شده صندلی) را دارد، اما سایر هزینه های ذکر شده قابلیت رهگیری به موضوع هزینه را دارا نمی باشند و تخصیص آنها از طریق تسهیم صورت می گیرد.
طبقه بندی هزینه ها :
طبقه بندی هزینه ها براساس ماهیت هزینه :
براین اساس هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند :
1 ) هزینه محصول : هزینه هایی است که بهای تمام شده تولید را تشکیل می دهد. اینکه بهای تمام شده محصول را چه هزینه هایی تشکیل می دهد، بستگی به هدف هزینه یابی دارد. محصول از ابتدا تا انتها یک زنجیره را طی می کند که اصطلاحاً زنجیره ارزش نامیده می شود. این زنجیره در نمودار زیر نشان داده شده است :
تحقیق توسعه طراحی تولید بازاریابی توزیع و فروش خدمات پس از فروش
اینکه از این زنجیره شش حلقه ای، کدامیک هزینه محصول است بستگی به هدف هزینه یابی دارد. اگر هدف از هزینه یابی قیمت گذاری محصول باشد کل هزینه های مربوط به این زنجیره، هزینه محصول است. اگر مقاصد مالیاتی مدنظرباشد (البته در ایالات متحده امریکا) هزینه محصول را سه عامل اول تشکیل می دهد و چنانچه گزارشگری مالی مدنظر باشد هزینه محصول را فقط هزینه های تولید (مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت) تشکیل می دهد.
2 ) هزینه دوره : این هزینه ها برخلاف هزینه های محصول از نوع «بهای تمام شده» نیستند، بلکه عمدتاً «هزینه» می باشند. این نوع هزینه ها منافع آتی ندارند و شامل هزینه های عمومی و ادرای و فروش می شوند.
طبقه بندی هزینه ها براساس عملکرد مدیریت :
براین اساس هزینه ها را به سه دسته تقسیم می کنند :
1) هزینه های تولید
2 ) هزینه های عمومی و اداری
3 ) هزینه های توزیع و فروش
طبقه بندی هزینه ها براساس دوره های انتفاع از هزینه :
در این مبنا هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند :
1 ) هزینه های جاری : هزینه هایی هستند که منافع آنها فقط به یک دوره مربوط می شود، مانند هزینه های عمومی و اداری و فروش.
2 ) هزینه های سرمایه ای : هزینه هایی هستند که دارای منافع آتی نیز هستند، مانند دارایهای ثابت. به مرور که هزینه های سرمایه ای منافع خود را از دست می دهند، بخش از دست رفته آنها به عنوان هزینه جاری طبقه بندی می شود، مثل هزینه استهلاک.
هزینه های جاری از نوع «هزینه» هستند و هزینه های سرمایه ای از نوع «بهای تمام شده.»
طبقه بندی هزینه ها براساس رفتار هزینه :
منظور از رفتار هزینه، عکس العمل هزینه ها نسبت به تغییرات عامل هزینه است. از این دیدگاه هزینه ها را به سه دسته تقسیم می کنند :
1 ) هزینه های متغیر : هزینه هایی هستند که مبلغ کل آنها در اثر تغییرات عامل هزینه تغییر می کنند، ولی نرخ آنها برای هر واحد از عامل هزینه، ثابت است. نمونه هایی از هزینه های متغیر عبارت است از مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، سربار متغیر (مثل مواد غیرمستقیم، دستمزد غیرمستقیم و ...) و هزینه های متغیر عمومی و اداری و فروش. از ویژگیهای بار هزینه های متغیر می توان به سهولت تخصیص، قابلیت کنترل، ثابت بودن در هر واحد و متغیر بودن در کل اشاره کرد. هزینه متغیر کل و هزینه متغیر هر واحد به ترتیب در نمودارهای شماره 1 و 2 نشان داده شده است :
2 ) هزینه های ثابت : هزینه هایی هستند که مبلغ کل آن در یک دامنه مربوط، در اثر تغییرات عامل هزینه تغییر نمی کند، ولی نرخ آن برای هر واحد از عامل هزینه، متغیر است. نمونه هایی از هزینه های ثابت عبارت است از سربار ثابت ساخت (مانند هزینه حقوق سرپرستان تولید، هزینه استهلاک ساختمان کارخانه، هزینه بیمه بخش تولید و ...) و هزینه های ثابت عمومی و اداری و فروش.
دامنه مربوط :
عبارت است از حدفاصل بین حداقل و حداکثر عامل هزینه که در آن مبلغ کل هزینه ثابت تغییر نمی کند.
نکته ای که در اینجا لازم است به آن اشاره شود این است که متغیر و ثابت بودن هزینه ها، مطلق نیست و با توجه به یک موضوع هزینه خاص، هزینه ها به متغیر و ثابت طبقه بندی می شوند.
هزینه ثابت کل و هزینه ثابت هر واحد به ترتیب در نمودارهای شماره 3 و 4 نشان داده شده است :
با توجه به نمودارهای فوق ملاحظه می شود که هزینه متغیر کل و هزینه ثابت هر واحد، هر دو، متغیر هستند، اما متغیر بودن هزینه متغیر کل و هزینه ثابت هر واحد دو تفاوت اساسی دارد. یک تفاوت آنها در این است که هزینه متغیر کل صعودی است و با افزایش عامل هزینه افزایش می یابد. در حالی که هزینه ثابت هر واحد نزولی است و با افزایش عامل هزینه کاهش می یابد. به عبارت دیگر رابطه هزینه متغیر کل و هزینه ثابت هر واحد با تعداد عامل هزینه به ترتیب یک رابطه مستقیم و معکوس است. تفاوت دیگر این است که نمودار هزینه متغیر کل، خطی است در حالی که نمودار هزینه ثابت هر واحد، غیرخطی می باشد.
3 ) هزینه های نیمه متغیر : هزینه هایی هستند که بخشی از آنها ثابت و بخش دیگری از آنها متغیر است. نمونه بارز این نوع هزینه ها، هزینه آب، برق و تلفن است، که بخش ثابت آن همان هزینه آبونمان بوده و بخش متغیر آن تابع میزان مصرف است. مثال دیگر در این زمینه هزینه شهریه یک دانشجو است که دارای یک بخش شهریه ثابت و یک بخش شهریه متغیر است که تابع تعداد واحدهای درسی انتخابی توسط وی می باشد. به هزینه های نیمه متغیر اصطلاحاً هزینه مخلوط نیزگفته می شود.
هزینه نیمه متغیر کل و هزینه نیمه متغیر هر واحد به ترتیب در نمودارهای شماره 5 و 6 نشان داده شده است :
هزینه کل در واقع نوعی هزینه مخلوط است که شامل یک بخش ثابت و یک بخش متغیر است.
در حسابداری صنعتی، هزینه ها را فقط در دو دسته ثابت و متغیر طبقه بندی می کنند و در مورد هزینه های نیمه متغیر بخش ثابت آن را با هزینه های ثابت و بخش متغیر آن را با هزینه های متغیر جمع می کنند.
مثال 1 . 1 ) هزینه های ثابت شرکت جمشید 000/24 ریال است ( این مبلغ بخش ثابت هزینه های متغیر را نیز شرکت می شود). هزینه متغیر هر واحد و قیمت فروش هر واحد محصول به ترتیب 100 ریال و 150 ریال است. اگر تعداد تولید و فروش به عنوان عامل هزینه درنظر گرفته شود، با توجه به سطوح مختلف تولید و فروش 100 واحد، 200 واحد، 300 واحد، 400 واحد و 500 واحد :
اولاً ) جدولی تهیه کنید که نمایانگر تعداد تولید و فروش، هزینه ثابت کل، هزینه متغیر هر واحد، هزینه متغیر کل، هزینه کل، هزینه ثابت هر واحد، هزینه متوسط هر واحد، درآمد هر واحد و درآمد کل باشد.
ثانیاً ) با توجه به جدول تهیه شده در بند فوق، نمودارهای هزینه متغیر کل، هزینه متغیر هرواحد، هزینه ثابت کل، هزینه ثابت هر واحد، هزینه کل، هزینه متوسط هر واحد، درآمد کل و درآمد هر واحد را ترسیم کنید.
تعداد تولید هزینه ثابت کل هزینه متغیر هر واحد هزینه متغیرکل هزینه کل هزینه ثابت هر واحد هزینه متوسط هر واحد درآمد هر واحد درآمد کل
100 000/24 100 000/10 000/34 240 340 150 000/15
200 000/24 100 000/20 000/44 120 220 150 000/30
300 000/24 100 000/30 000/54 80 180 150 000/45
400 000/24 100 000/40 000/64 60 160 150 000/60
500 000/24 100 000/50 000/74 48 148 150 00/75
طبقه بندی هزینه ها براساس ارتباط با محصول :
براین اساس هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند :
1 ) هزینه های مستقیم هزینه هایی هستند که رهگیری یا ردیابی آنها با موضوع هزینه یابی از نظر اقتصادی، علمی باشد. در تولید صندلیهای چوبی، بهای چوب و دستمزد کارگری که صندلی را تولید می کند به عنوان هزینه های مستقیم تلقی می گردند.
از لحاظ اقتصادی عملی بودن یعنی :
الف ) فزونی منافع بر مخارج داشته باشد، بدین مفهوم که اطلاع از تعیین هزینه مستقیم، منافع بیشتری نسبت به هزینه تهیه آن داشته باشد.
ب ) موضوع دراای اهمیت نسبی باشد.
ج ) موضوع مربوط باشد، بدین معنی که به طور بالقوه در تصمیم گیری مؤثرباشد.
2 ) هزینه های غیرمستقیم : هزینه هایی هستند که رهگیری یا ردیابی آنها با موضوع هزینه یابی از نظر اقتصادی عملی نیست و تخصیص آنها از طریق تسهیم صورت می گیرد. در کارگاه تولید صندلیهای چوبی، هزینه برق مصرفی، هزینه حقوق، سرپرست کارگاه، هزینه مواد کمکی، هزینه اجاره کارگاه، هزینه استهلاک ماشین آلات و ... هزینه غیرمستقیم تولید هستند.
باید توجه داشت که مستقیم یا غیرمستقیم بودن جزء ذات و ماهیت هزینه ها نیست و مستقیم یا غیرمستقیم بودن هزینه، به موضوع هزینه یابی انتخاب شده بستگی دارد. چه بسا هزینه ای که در رابطه با یک موضوع هزینه یابی، مستقیم تلقی می شود، با تغییر موضوع هزینه یابی ممکن است به عنوان غیرمستقیم طبقه بندی شود و بالعکس. برای مثال هزینه دایره رستوران نسبت به خود رستوران مستقیم است، ولی نسبت به دایره تولید، غیرمستقیم است و یا هزینه اجاره محل یک بخش تولیدی زمانی که موضوع هزینه یابی بخش باشد، مستقیم است، ولی هزینه اجاره محل بخش تولیدی نسبت به تولیدات آن بخش، غیرمستقیم است.
عوامل بهای تمام شده :
1 ) مواد مستقیم : به مواد اولیه ای اطلاق می شود که بخش عمده ای از هزینه محصول را تشکیل می دهد و به سهولت می توان آن را با یک واحد محصول یا یک سفارش معین رهگیری کرد. چوب برای ساختن محصولات چوبی، نفت خام برای بنزین و آرد برای پختن نان نمونه هایی از مواد مستقیم هستند. مواد مستقیم دارای سه ویژگی زیر می باشند :
الف ) درمقایسه با سایر مواد ارزش اقتصادی بالاتری دارند.
ب ) جزء اصلی و لاینفک محصول هستند.
ج ) معمولاً در محصول نهایی قابل رؤیت و قابل لمس هستند.
2 )دستمزد مستقیم : عبارت است از دستمزد کارکنانی که مستقیماً روی موضوع هزینه (نظیر محصولات یا سفارش ها) کار می کنند و به سهولت می توان ان را با یک واحد محصول یا یک سفارش معین رهگیری کرد. برای مثال دستمزد کارکنان بخش مونتاژ در یک کارخانه تلویزیون سازی.
3 ) سربار ساخت : به آن بخش از هزینه های ساخت اطلاق می شود که نمی توان آنها را به سهولت و یا به گونه ای مقرون به صرفه با یک واحد محصول یا یک سفارش معین رهگیری کرد. به عبارت دیگر به غیر از مواد مستقیم و دستمزد مستقیم، تمامی هزینه های ساخت را سربار ساخت می گویند، مانند هزینه مواد غیرمستقیم، هزینه دستمزد غیرمستقیم، هزینه تعمیر و نگهداری ماشین آلات، هزینه استهلاک ماشین آلات، هزینه های آب، برق و گاز مصرفی کارخانه، هزینه های دوایر پشتیبانی و ... برای سربار ساخت از اصطلاحات دیگری مانند سربار تولید یا سربار کارخانه نیز استفاده می شود.
بهای اولیه : به مجموع هزینه های مستقیم (مواد مستقیم و دستمزد مستقیم)، اصطلاحاً هزینه اولیه یا بهای اولیه می گویند.
بهای تبدیل : به مجموع هزینه های دستمزد مستقیم و سربار ساخت، اصطلاحاً هزینه تبدیل یا بهای تبدیل می گویند. رابطه بهای اولیه و بهای تبدیل در شکل زیر نشان داده شده است :
بنابراین اشتراک بهای اولیه و بهای تبدیل، دستمزد مستقیم است.
بهای تولید : به مجموع هزینه های مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت، اصطلاحاً هزینه تولید یا بهای تولید می گویند. درکتب مختلف حسابداری صنعتی، به جای هزینه تولید از اصطلاحات دیگری مانند هزینه ساخت، هزینه کارخانه و هزینه محصول نیز استفاده می شود.
مثال 2 . 1 ) در شرکت فرشید مواد مستقیم 000/25 ریال، دستمزد مستقیم 000/30 ریال و سربار ساخت 000/15 ریال است. بهای اولیه، بهای تبدیل و بهای تولید را محاسبه کنید.
بهای اولیه 000/55 = 000/30 + 000/25
بهای تبدیل 000/45 = 000/15 + 000/30
بهای تولید 000/70 = 000/15 + 000/30 + 000/25
مثال 3 . 1 ) در شرکت مهشید بهای اولیه و بهای تبدیل برابر و هرکدام 000/21 ریال است و سربار براساس 75% دستمزد مستقیم جذب تولید می شود. هزینه های مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، سربار ساخت و همچنین جمع هزینه های تولید را محاسبه کنید.
سربار ساخت = Z ، دستمزد مستقیم = y ، مواد مستقیم = x
y 75/0 = Z 000/21 = y + z 000/21 = x + y
000/12 = y 000/21 = y 75/1 000/21 = y 75/0 + y 000 /21 = y + z
000/9 = z 000/21 = y + z
000/9 = x 000/21 = x + y
جمع هزینه های تولید 000/30 = 000/9 + 000/12 + 000/9
طبقه بندی هزینه ها براساس دیدگاه کنترلی :
براین اساس هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند :
1 ) هزینه های قابل کنترل : هزینه هایی است که مسئول یا مدیر یک مرکز هزینه می تواند در میزان آنها تغییراتی ایجاد کند عبارت دیگر هزینه هایی است که مدیر قادر به کنترل آنهاست. این هزینه ها، هزینه هایی متغیر هستند، مثل هزینه مستقیم، هزینه دستمزد مستقیم و هزینه سربار متغیر.
2 ) هزینه های غیرقابل کنترل : هزینه هایی است که مدیر در کوتاه مدت نمی تواند آنها را کنترل کند، مثل هزینه اجاره، هزینه بیمه و هزینه استهلاک.
حسابداری سنجش مسئولیت :
یکی از مقاصد حسابداری صنعتی، کمک به مدیران در کنترل هزینه هاست. در برخی مواقع این کنترل از طریق رهگیری هزینه ها به دوایری که هزینه های موردنظردر آن واقع شده اند، تسهیل می شود. این رهگیری هزینه ها به دوایر را اصطلاحاً حسابداری سنجش مسئولیت می نامند. در حسابداری سنجش
مسئولیت به دنبال این موضوع هستیم که مدیران بخش مختلف تا چه حد در کنترل هزینه های قابل کنترل موفق بوده اند، چرا که بحث اصلی در حسابداری سنجش مسئولیت است که مدیران بخشها باید پاسخگوی هزینه هایی باشند که در کنترل آنهاست، به عبارت دیگر مدیران در مقابل اختیار تفویض شده مسئول می باشند و واضح است که آنچه در کنترل مدیران بخشهاست هزینه های قابل کنترل است، به همین دلیل در حسابداری سنجش مسئولیت تأکید زیادی در تفکیک هزینه های قابل کنترل و غیرقابل کنترل می شود.