بخشی از مقاله
چکیده:
تغییر و تحولات سریع محیط، افزایش رقابت ها و لزوم جهت گیری سنجیده سبب شده است تا مفاهیم و بنیان های حسابداری مدیریت مانند سایر حوزه های علم مدیریت نیازمند بازنگری و اصلاحات متعدد باشد. برای همسان سازی جریانات تولید و فراهم نمودن جریانات تولید کارا در بنگاههای صنعتی، اولین معیاری که باید در نظر گرفته شود ، استفاده از تکنیک های جدیدی است که متناسب با ساختار بنگاه است.
بدین منظور برای موفقیت بنگاه های صنعتی، سیستم بهایابی در هر سیستم تولیدی باید تعیین شده و بطورکارایی مدیریت شود. با در نظر گرفتن این مساله که سیستم مدیریت بهای تمام شده به حداکثر شدن سود بنگاه کمک می کند. برای دستیابی به ابن هدف، بنگاههای جدید باید با استمرار در حیات مجدد همچنین رقابت تحت شرایط امروزی خوشان را برا آینده آماده کنند.
شرایط حساس رقابتی جهانی امروزه و کوتاه شدن تدریجی چرخه عمر تولید بنگاهها را وارد می کند تا همزمان به بهای تمام شده ، زمان و اهداف کیفی شان دست یابند. وضعیت گفته شده بنگاهها را ملزم می کند تا تولیدات بازارشان را با کمترین هزینه ، بیشترین کیفیت و سریعتر تولید کنند همچنانکه رقبایشان را به منظور رویارویی نیازها و تقاضای مشتریان مقایسه می کنند و این پیشرفت می تواند با استفاده از سیستم بهایابی مدرن در تولید تحقق یابد. این تحقیق استفاده از پیشرفت های جدید در مدیریت بهای تمام شده استراتژیک را ارزیابی می کند.
-1مقدمه
نقش حسابداری مدیریت در بنگاههای اقتصادی کشور با توجه به شرایط اقتصادی در دو دهه گذشته کمرنگ جلوه می نمود. اخیراً با حرکت خصوصی سازی ، تغییرات در الگوهای رقابت، تولید، ساختار شرکتها، سرعت توسعه تکنولوژی و نیز مطرح شدن تجارت جهانی، اهمیت حسابداری مدیریت در بنگاههای اقتصادی به خوبی مشهود می باشد. این امر فشار زیادی را برای تغییر در عملیات حسابداری مدیریت تحمیل می کند.
از آنجاییکه هدف اصلی بنگاهها افزون سازی سود است، به دنبال آن هستند که هزینه ها را تحت کنترل درآورند. با اعمال مدیریت بهای تمام شده استراتژیک هدف اصلی سیستم مدیریت بهای تمام شده برای کمک به بنگاهها در حداکثر سازی سودشان است. برای دستیابی به این هدف، بنگاههای جدید باید بطور مستمر خودشان را بهبود دهند و آماده حضور برای آینده همچنین رقابت تحت شرایط امروزه باشند.
بنابراین بنگاهها باید به یک رقابت سراسری - کلی - و بهبود مستمرنائل شوند در حالیکه سیستم های مدیریت هزینه شان را پایه گذاری می کنند.
رویکردهایی که در سال های اخیر در حوزه سیستم های مدیریت بهای تمام شده توجه بیشتری را به خود معطوف کرده، رویکردهای بهایابی مدرن است. این مقاله ابتدا، رویکردهای معاصر در حسابداری بهای تمام شده را بررسی و سپس از این رویکردها در مدیریت بهای تمام شده استراتژیک استفاده می کند.
.2مرور ادبیات و مفروضات
حسابداری بیشترین حوزه بحث برانگیزی است که توجه زیادی بر بعد عقلانی دارد. هدف همه تئوری های جدید حسابداری تغییر داده های حسابداری به اطلاعاتی است که مورد استفاده در تصمیم گیری توسط مدیریت می باشد.
در اوایل قرن بیستم، جنبه گزارشگری مالی حسابداری، که برون سازمانی است، به شدت اندازه گیری می شد و این به علت جنبه های مدیریتی حسابداری است که نادیده گرفته می شد. عوامل موفقیت بنگاهها به جهانی شدن تجارت، تغییر بنگاهها به کمپانی های بین المللی، رقابت شدید ، توجه زیاد به رضایت مشتری و کوتاه شدن چرخه عمر تولید محدود شده است. این عوامل موفقیت به ترتیب زیر فهرست بندی می شود:
· بهای تمام شده: در دنیای امروزی، بنگاهها تحت فشار زیادی بر حسب کاهش بهای تمام شده تولیدات و خدماتشان هستند. بنگاهها باید محصول را با کمترین بهای تمام شده بدون نقصان کیفیت انجام دهند به این منظور که جلوتر از رقبایشان باشند.
· کیفیت: انتظارات مشتریان از کیفیت کالا در سال های اخیر به طور قابل توجهی افزایش یافته است. مشتریان کالاهایی را می خرند که کیفیت بالاتر با قیمت ارزانتری داشته باشند.
· زمانبندی: به عنوان مثال یک بنگاه باید در فرایندهایی شامل مواد مستقیم و عرضه کنندگان مواد، تولید و توزیع کالا به مشتریان درست و به موقع عمل کند. اگر تاخیری در این فرایند ها وجود داشته باشد. این خلا توسط رقبا پر خواهد شود.
· خلاقیت، نوآوری و تنوع سازی: به منظور پیشتازی از سایر رقبا، بنگاهها باید در خدمات و محصولاتشان تجدید وآنها را متنوع کنند و محصولات جدید تولید و آنها را به بازار عرضه کنند.
-3 متدولوژی
تحولات در تکنولوژی اطلاعات، درخواست های اطلاعاتی متفاوت مدیران و اشخاص ثالث و تقاضای مشتریان از محصولاتی که کیفیت بالا با قیمتی ارزان دارند سبب می شود که بنگاهها برنامه های کاربردی جدیدی را در حسابداری بهای تمام شده گسترش دهند. برخی از کاربردهای گفته شده در زیر توصیف می شوند:
بهایابی مبتنی بر فعالیت - : - ABC بهایابی مبتنی برفعالیت بارگیری هزینه های غیر مستقیم بر محصولات در روشی با جزییات بیشتر است. رویکرد پذیرفته شده در این نوع از بهایابی متمرکز بر فعالیت ها و بارگذاری هزینه های فعالیت ها بر حامل های هزینه با درنظرگرفتن میزان استفاده فعالیت ها از حامل های هزینه ای است که هزینه های مخزن را بر فعالیت ها با بکارگیری به عنوان مبنای مصرف منایع از فعالیت ها بارگزاری می کند.
به عنوان یک مدل مصرف منابع بهایابی مبتنی بر فعالیت سیستمی است که تلاش می کند تا بهای تمام شده منابع استفاده شده به منظور انجام فعالیت های مورد لزوم توسط خروجی های مختلف را کشف کند. این سیستم مبتنی بر دو جریان توزیع بهای تمام شده است. در حالت اول منابعی از قبیل انرژی، جایابی و ذخایر نگهداری شده بر حسب بخش ها تقسیم می شوند و سپس هریک به مخازن هزینه در محل فعالیت ها تحویل داده می شود. در حالت دوم منابع مصرف شده برای محصولات اندازه گیری می شوند و منابع از مخازن هزینه مرتبط به محصولات بارگزاری می شوند.
تفاوت اساسی بین بهایابی مبتنی بر فعالیت و بهایابی سنتی این است که بهایابی سنتی فرض می کند محصولات منابع را در جریان تولید مصرف می کنند در حالیکه بهایابی مبتنی بر فعالیت فرض می کند منابع توسط فعالیت ها مصرف می شوند در عوض تولیدات و آن تولیدات فعالیت های گفته شده را مصرف می کنند.
محک گزینی: محک گزینی به عنوان تلاشی برای انتخاب یک بنگاه با بهترین رویه در یک فعالیت به عنوان بنگاه هدف تعریف می شود وآن رویه را بهبود و ارتقا می بخشد.
هزینه های کیفیت و مدیریت جامع کیفیت: این برنامه کاربردی مفاهیم جدید بهای تمام شده از قبیل پیشگیری و اندازهگیری هزینه ها، نقایص داخلی و خارجی را به ارمغان می آورد و گام هایی را به سبب تولیدات بی نقص از طریق بهبود مستمر آغاز کرده است
نظریه محدودیت ها: نظریه محدودیت ها، فعالیت هایی را مجسم می کند که سبب تنگناهایی در زنجیره ارزش یا زنجیره عرضه می شوند، باید شناسایی و اصلاح شوند، یا آنکه، اگر اصلاح امکان پذیر نیست