بخشی از مقاله

چکيده : اين مقاله در مورد اندازه گيري هاي حسابداري از منظر ارزش هاي فرهنگ اسلامي بحث مي کنـد. بررسي انجام شده با استفاده از مطالعات هافستد، گري ، و پيررا، نظريه مرتبط بـا ارزش هـاي حسـابداري اسلامي را از طريق درک دين ، توسعه مي دهد. اين مقاله صرفا ديدگاه اسلام را به عنوان يکي از مطرح ترين اديان دنيا، مورد توجه قرار داده است . در اين مقاله با استفاده از اندازه گيري حسابداري با رويکرد اسـلامي، مشخص گرديد که چگونه ارزش هاي حسابداري مي تواند از اين ديدگاه ، از بهاي تمام شده تاريخي محافظه کار غربي متفاوت باشد. اين مطالعه بصورت نظري اثبات مي کند که اندازه گيري حسابداري بـر طبق ديـدگاه اسلامي مثلا در ارزش گذاري دارايي ها به منظور محاسبه و پرداخت زکات ، از ارزش هاي خروجي پيـروي مي نمايد که باروش هاي اندازه گيري حسابداري هماهنگ ٤و محافظه کارغربي متفاوت است . نتايج پژوهش انجام شده با استفاده از روش دلفي در اختيار جامعه نمونهدانشگاهيان قرار گرفته و مورد تاييد واقع گرديـده است و مي توان ادعا نمود هر کشور اسلامي جهت تحقق آرمان ها و اهـداف متعـالي شـرع مقـدس اسـلام بايستي چارچوب مفهومي حسابداري را منطبق با رويکرد موازين اسلامي ايجاد نموده و مورد اسـتفاده قـرار دهد. واژه هاي کليدي:اندازه گيري هاي حسابداري، چارچوب مفهومي ،محافظه کاري،دين اسلام ، بهاي تمام شده تاريخي. مقدمه : عوامل محيطي وتنوع فرهنگ ها در جوامع مختلف مانع از يکنواختي رويه هاي حسابداري مورد عمل بوده و مـي تواند حسابداري ملي و بين المللي را تحت تأثير قرار دهد. فرهنگ يکي از عوامل محيطي اصـلي اسـت کـه قويـا سيستم هاي حسابداري ملي را تحت تأثير قرار مي دهد. محيط فرهنگي عموما به عنوان سيسـتم ملي(يـا منطقـه اي) تعريفمي شود که شامل زبان ، دين ، اخلاقيات ، ارزش ها، رفتارها، قانون ، آموزش ، سياست ، سازمان اجتمـاعي، فناوري ، فرهنگ مادي و.... است . به نظر مي رسد ارتباط متقابل اين عناصر فرهنگي با حسابداريفوق العاده پيچيـده باشد. دين به عنوان يکي از عوامل محيطي و مهم فرهنگي شناخته شده که تمام جنبه هاي عملکردي موسسات اجتماعي را تحت تأثير قرار مي دهد و حسابداري نيز به عنوان يکي از اين جنبه ها اعلام شده است ( بريسـتن و ال اشـکر ١٩٨٦؛ گمبلينگ ١٩٨٧؛ توماس ١٩٨٩؛ بلکويي ١٩٩٠). در اين مطالعه ، به دليل تأثير ديـن و سـاير سيسـتم هـاي اعتقادي درشکل گيري ارزش هاي فرهنگي، بررسي تأثير دين بر حسابداري موضوعي بـا اهميـت تلقـي گرديـده است (حميد، کرق ، کلارک ١٩٩٣، گمبلينگ و عبدالکريم ١٩٨٦ و ١٩٩٣). در اين مقاله ،تاکيد و تمرکز بـر ديـن اسلام به عنوان يکي ازاديان بزرگ الهي ، نمايانگر تأثير بالقوه فرهنگ بر رويه هاي حسابداري و ارزش هـاي متـأثر از آن است . طبق نظر پيررا(١٩٨٩)، هر سيستم حسابداري محصول محيط خـاص خـود اسـت . ميـولر، جـرنن و ميک (١٩٩٤) بيان کرده اند که " حسابداري از طريق محيطي شکل مي گيرد که در آن عمل مي کند". بـه عبـارت ديگر، الگوهاي مختلف حسابداري به ارزش هاي اجتماعي، دين ، سيستم هـاي سياسـي و تاريخچـه هـاي پيشـين متفاوتي مربوط مي شوند که محيط و طرز کارهاي ويژه اي را در آن شکل داده اند. در چارچوبمفهومي ارائه شده توسط گري(١٩٨٨) تضادهاي بالقوه عوامل محيطي اثرگذار بر حسابداري عبـارت از تقابل بين حرفه گرايي و کنترل قانوني اهل حرفه ، يکنواختي و انعطاف پذيري اهل حرفه در پـردازش داده هـاي حسابداري ، محافظه کاري و خوش بيني در اندازه گيري خصوصيات مـالي دارايـي هـا و حقـوق مالکـان ، راز داري و شفافيت نسبت به افشاي اطلاعات مالي بوده است . گري در ارتبـاط بـا تضـاد بـالقوه بـين رويـه هـاي حسابداري جوامع مختلف ، با ارزش هاي اجتماعي و فرهنگي آنها نظريه ايرا مطرح و ارائه نموده است . او به شکل قابل درکي، تضادهاي اجتناب ناپذير بين رويه هاي حسابداري موجود در بخش فعاليت هاي خـدماتي، در داخـل کشور و در بين جوامع مختلفرا بطور کامل نشان داده است . با اين وجود، فشارهاي جهاني براي پذيرش يکنواختي در سيستم ها و رويه هاي حسابداري ملي افزايش يافته است . با توجه به اهداف پژوهش ، سه عامل فرهنگ ، دين و ارزش هاي حسابداري، مرکز و کانون توجه کلي اين مطالعه را تشکيل مي دهد. پيشينه نوروش و سپاسي(١٣٨٤) پژوهشي را با عنوان "بررسي رابطه ارزش هاي فرهنگـي بـا هموارسـازي سـود در شرکت هاي پذيرفته شده در بورس تهران " انجام دادند. اين پژوهش تأثير احتمـالي فرهنـگ بـر حسـابداري را مورد بررسي قرار داده است . نتايج اين پژوهش نشان مي دهد که رابطه معني داري ميان ارزش هـاي فرهنگـي بـا هموارسازي سود در شرکت هاي پذيرفته شده در بورس تهران وجود دارد. اين پژوهش اولين کاري اسـت کـه در ايران ، شاخص هاي هموارسازي سود را با ارزش هاي فرهنگي مرتبط مي سازد. رضازاده (١٣٨١) در پژوهش پيمايشي مقطعي، رابطه بين ارزش هاي اجتمـاعي مبتنـي بـر فرهنگ (شـامل فاصـله قدرت ، اطمينان طلبي، فردگرايي و مردگرايي) را با ارزش هاي حسابداري( شامل محافظه کـاري و پنهـان کـاري) بررسي کرده و به اين نتيجه رسيده است که برخلاف نظريه گري، با وجـود افـزايش مردگرايـي در شـرکت هـاي ايراني، ميزان پنهان کاري آنها کاهش يافته که اين امر در واقع قابليت تعميم الگويي واحد از ارزش هاي فرهنگي و حسابداري در کشورهاي مختلف را با ترديد مواجه ساخته است .(مدرس و ديانتي ديلمي، ١٣٨٣). جاگي (١٩٧٥)، از اولين کساني است که مدعي وجود ارتباط بين دين و حسابداري شد. وي معتقد است که دين از انواع متغيرهاي فرهنگي است که بر ارزش هاي حسابداري و نهايتا بر رويه هاي افشاي اطلاعات مالي اثرگـذار است . جاگي متوجه شد که محيط فرهنگيشامل خانواده ، دين و سيستم آموزشي از متغيرهاي مستقلي است که مـي تواند در رويه هاي افشاي اطلاعات مالي به نسبت تمايلات ارزشي، موثر باشد. ويولت (١٩٨٣) نيـز از نقطـه نظـر انسـان شـناختي، بررسـي ارتبـاط متقابـل بـين فرهنـگ و ديـن را در تـدوين استانداردهايبين المللي حسابداري، دنبال نمود. وي به اين نتيجه رسيد که "حسـابداري محصـولياز فرهنـگ خـود است ..." او با تأکيد بر دين اشاره نمود که " دين در يک جامعه ، ترکيبي از عقايد فلسفي و غالبا قوانين موضـوعهآن جامعه است ." او همچنين ، با مرتبط نمودن فرهنگ ، حسابداري و دين توضيح مي دهد که " از آنجاييکه حسابداري بصورت يک فرهنگ عمل مي نمايد، ساير آداب و رسوم ، عقايد و مراسمات بر آن اثرمـي گذارنـد". بـه عبـارت ديگر او به وجود ارتباط بينارزش هاي ديني و رويه هاي حسابداري پي برده است . مطابق با موضوع مورد بررسي ويولت ، ارتباط بين سيستم اعتقادي اسلام و روش هايي کـه مـي توانـد بـر اسـاس ارتباط ادراکي بين دين ، فرهنگ و حسابداريبررويه هاي مورد عمل حسابداري در جوامع مسلمانتأثير داشته باشـد، مستقيما توسط گمبلينگ و عبدالکريم (١٩٨٦) و گمبلينگ (١٩٨٧) مـورد بحـث قـرار گرفتـه اسـت . در ايـن زمينـه گمبلينگ و عبدالکريم (١٩٨٦) معتقدند: "...تئوري حسابداري بخشي از شخصيت است و از اين رو، بخشي از فرهنگ . اگر افـراد مسـلمان باشند، شخصيت و فرهنگ آنها اسلامي است . بنابراين ، حسابداري آنها اسلامي بوده و شامل شرع ٢٠ و خيلـي چيزهاي ديگر است ." روش تحقيق : همان طور که مشاهده گرديد بخشي از پژوهش حاضر به صورت مطالعات کتابخانه اي بوده کـه عمـدتا مربوط به بررسي نظريه ها و تئوري هاي موجود در زمينه موضوع پژوهش مـي باشـد. بـه عبـارت ديگـر پـس از بررسي و مطالعه منابع ، مستندات ، پژوهش هاي تجربي صورت گرفته ، مقالات مربوط ، اسـتدلالات مطـرح شـده و ارائه چارچوبي براي اندازه گيري حسابداري از منظر دين ، بخش دوم پژوهش بصورت ميـداني انجـام گرفتـه و از بين روش هاي مختلف جمع آوري اطلاعات ، روش پرسشنامه اي انتخاب و در راستاي آزمـون چـارچوب مزبـور سوالاتي مطرح و طي سال ١٣٩٢ بين جامعه آماري توزيع گرديد. براي طرح اين سوالات از نظرات ، رايزنـي هـا و هم فکري هاي اهل حرفه و عمدتا دانشگاهيان استفاده شده است . چارچوب مفهومي ارائه شده به روش دلفي مورد آزمون قرار گرفته و بر طبق اين روش از نظر متخصصان و کارشناسان موضوع مورد پژوهش بهره گرفته شده است . با توجه به معلوم بودن حجم جامعه آماري تحقيق ، تعـداد ١٢٥ نفر از دانشگاهيان واحدهاي مختلف دانشگاهي(سراسري،آزاد وپيام نور) بر اساس سوابق علمـي و پژوهشـي هر يک از آنها به صورت نمونه انتخاب شدند که از اين تعداد ٦٥ نفـر دانشـجويان دکتـراي حسـابداري و عضـو هيئت علمي و ٤٥ نفر عضو هيئت علمي داراي مدرک کارشناسي ارشد و١٥ نفر اعضاء هيئت علمي داراي مـدرک دکتري در رشته حسابداري بودند. در اين پژوهش از بين روش هاي متعدد تعيين روايـي ابـزار انـدازه گيـري، از روش روايـي محتـوايي استفاده شده و روايي ساختاري آن نيز با استفاده از نتايج بدسـت آمـده از ارسـال پرسشـنامه هـاي نمونـه محـرز گرديده است . از طرف ديگر براي تعيين پايايي و اعتبار پرسشنامه ها نيز با استفاده از روش هاي آماري دو گروه از ميان جامعه آماري بطور تصادفي انتخاب گرديدند که براي آنها پرسشنامه ارسـال و پاسـخ هـاي آنهـا اسـتخراج و نسبت هاي مربوطه کنترل گرديد. سوالات طرح شده در قالب فرم نظر سنجي(پرسشـنامه ) بـه همـراه گزارشـي حـاوي مسـتندات نظـري موضوع ، پژوهش هاي تجربي صورت گرفته ، مقالات مختلف و نظرات فقها در اختيار تکميل کننـدگان پرسشـنامه قرار گرفت . در فرم نظر سنجي ١٥ سوال مطرح گرديد که سوالات ١ تا ٦ در راستاي اهميـت و ضـرورت تـدوين چارچوب مفهومي با رويکرد اسلامي و سوال ٧ تا ١٥ در ارتبـاط بـا خـود چـارچوب مفهـومي ارائـه شـده بـراي اندازه گيري حسابداري از منظر دين اسلام بوده است . در پرسشنامه ارسالي هر سوال شامل دو گزينه «بلي» و «خير» بوده که پاسخ «بلي» نشانگر تاييد اهميت ، صحت و مربوط بودن موضوع به چارچوب مذکور و پاسخ «خير» نمايانگر فقدان اهميت و عدم ارتباط يا مخالفت پاسخگو با موضوع مطروحه در چارچوب نظري يا مفهومي بوده و «عدم پاسخ » نشـانگر بـي نظـري فـرد پرسـش شونده بوده است . در انتهاي فرم نظرسنجي از پاسخگو خواسته شد تا هرگونه پيشنهاد و نظرات اصلاحي خـود را در راستاي بهبود و توسعه چارچوب مذکور ارائه دهد.
در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید