بخشی از مقاله

ظرفیت شش ها

اکثر مردم تنها بخشی از ظرفیت دستگاه تنفسی یا ریه را برای تنفس استفاده می کنند. این دسته از مردم که تنفسشان سطحی بوده و کمی از قفسه سینه را منبسط می کنند شانه های خم شده ای دارند و در قسمت بالای گردن و پستانشان فشار دردآوری را متحمل می شوند و از کمبود اکسیژن رنج می برند. این عده بدون آنکه خود بدانند به سرعت خسته می شوند.

با تمرینات تنفسی یوگا علاوه بر پیشگیری از این موارد می توانید انرژی حیاتی و سلامتی خود را تضمین نمایید. از تمامی روش های تنفسی قادر خواهید بود ظرفیت انرژی
حیاتی را افزایش دهید. چنانچه هنگام بالا رفتن از پله ها خسته می شوید سعی کنید که شانه ها را صاف نگه داشته و در هر دو پله عمل دم و در دو پله بعدی عمل بازدم (تخلیه تنفس) را انجام دهید. با =یروی از چنین عملی یعنی دو پله دم و دو پله بازدم قادر خواهید بود

آرام آرام پله ها را بالا رفته و بدون کمبود اکسیژن و نفس به بالای پله ها برسید. با چنین آهنگ تنفس قادر خواهید بود میزان زیادئی از دی اکسیدکربن را بیرون داده و اکسیژن را جایگزین آن نماییم، بدین ترتیب کمتر دچار خستگی می شویم.

 

yoga.org.nz
تنفس
امروزه یک برنامه تنفسی قادر است ما را در زندگی روزمره کمک فراوانی کند. بحران ها، فشارهای عصبی، افسردگی و کسالت با تبعیت از یک سری تمرین ها قابل رفع می باشند. بدون هیچگونه فشاری شانه ها را صاف نگه دارید و نفستان را تماما تخلیه کنید. مکث کرده و سپس به طور عمیق نفس بکشید، این روند باید کاملا آرام باشد. عمل دم می بایست به قدری باشد که شش ها کاملا پر شوند. بدون تغییر حالت شانه ها نفس را از طریق بینی به آرامی تخلیه کنید. شما باید همزمان با دریافت اکسیژن مغز و اعصاب را آسوده و آرام کنید.

سه روش تنفسی وجود دارد:
روش سطحی
بدترین روش تنفس می باشد. هنگامی که عمل دم صورت می گیردشکم منقبض شده و شانه ها و استخوان ترقوه بالا می روند. در این نوع تنفس حداکثر کوشش به کار می رود اما حداقل میزان هوا نصیب فرد می شود.


تنفس دنده ای
در این نوع تنفس عضلات سینه، قفسه سینه را منقبض می کنند. این نوع تنفس هم تنفس کاملی نیست.
تنفس عمیق شکمی
این روش بهترین روش تنفس می باشد. در این روش هوا به تمامی قسمت های شش ها و حتی قسمت های تحتانی آن می رسد و تنفس آرام و عمیق می باشد. به این روش تنفس دیافراگمی نیز گفته می شود. در حقیقت هیچیک از این سه روش تنفس کامل نیستند. یک یوگی هر سه روش را با هم ترکیب می کند. ابتدا با تنفس عمیق شروع کرده و با تنفس دنده ای و سطحی به عمل دم ادامه می دهد. برای اینکه تنفس دیافراگمی را احساس کنید، یک لباس شل و آزاد پوشیده و به پشت دراز بکشید. دست ها را بر روی دیافراگم قرار دهید.

عمل دم و
بازدم را به طور آهسته انجام دهید. در هنگام دم، شکم باید به طرف خارج منبسط شده و سپس قفسه سینه منقبض شود. سعی کنید این حرکت و جنبش را احساس کنید. دم به طور آرام، شکم منبسط شده و سپس قفسه سینه منبسط شده و در آخر قسمت بالای شش ها منبسط می شود.


yoga.about.com
پرانایاما
مهمترین چیز در مورد تنفس خوب، پرانایاما یا انرژی لطیف حاصل از تنفس حیاتی می باشد. کنترل پرانا باعث کنترل ذهن می شود. تمرینات تنفسی یوگا پرانایاما نامیده می شود که به معنی کنترل پرانا می باشد. بزرگترین علامت و نشانه پرانا در بدن، حرکت شش ها می باشد.

این حرکت نظیر یک چرخ طیار عمل کرده و دیگر نیروهای بدن را به جنبش در می آورد. پرانایاما یعنی کنترل شش ها که از طریق کنترل پرانا صورت می گیرد. دیگر علامت پرانا در بدن، روند آرام و آهسته تحت کنترل گرفتن بدن است. هر قسمتی از بدن با پرانا لبریز خواهد شد. هنگامی موفق به این عمل شده که تمامی بدن تحت کنترل ما باشد. تمامی بیماری ها را می توان از طریق کنترل و نظم پرانا کنترل و ریشه کن نمود.


این رابطه دانش سری و رمز شفابخشی می باشد. ما در تنفس عادی مقداری ناچیز از پرانا را جذب می کنیم ولی هنگامی که تمرکز کرده و آگاهانه به عمل تنفس نظم می بخشیم، میزان زیادی از پرانا را ذخیره می کنیم
تنفس

کار دستگاه تنفسي رساندن اکسيژن به سلول هاي بدن است. موجودات تک سلولي اکسيژن مورد نيازشان را از طريق انشتار مي گيرند و دي اکسيد کربن را نيز از طريق انتشار دفع مي کنند. بعضي جانداران براي تنفس از همه سطح بدن خود استفاده مي کنند. به اين نوع تنفس، تنفس پوستي مي گويند. ماهي ها با آبشش تنفس مي کنند. حشرات سيستم تنفس نايي دارند. تبادل گازها توسط لوله هايي به نام ناي به طور مستقيم و بدون نياز به همکاري سيستم گردش مواد انجام مي گيرد. بيشتر مهره داران ساکن خشکي شش دارند . شش ها کيسه هايي هستند که ديواره آنها از يک لايه نازک سلول هاي پوششي درست شده است.

دستگاه تنفس انسان
دستگاه تنفس انسان شامل شش ها، مجاري هوا و قفسه سينه است که شش ها را در خود جاي داده است.
پرده دو جداره جنب شش ها را به ديواره قفسه سينه مربوط مي کند. قفسه سينه به وسيله پرده ديافراگم از حفره شکم جدا شده است. ديافراگم با حرکت خود به پايين و بالا، حجم قفسه سينه را افزايش و کاهش مي دهد و در تنفس آرام و طبيعي مهمترين نقش را در حرکات شش ها دارد.

در تنفس شديد، انقباض عضلات شکم نيروهاي قبلي را تقويت مي کند. ماده اي به نام سورفاکتانت از برخي سلولهاي ديواره کيسه هاي هوايي ترشح مي شود و سطح اين کيسه ها را مي پوشاند و کشش سطحي مايع پوشاننده آنها را کاهش مي دهد و بازشدن طبيعي آنها را تسهيل مي کند. هر يک از ما در هر دم و بازدم مقداري هوا را جابجا مي کنيم که هواي جاري گفته مي شود. يک سوم هواي جاري در مجار تنفسي مي ماند و به آن هواي مرده مي گويند. پس از هردم معمولي مي توان با يک دم عميق هواي بيشتري را به درون شش ها فرستاد اين حجم هوا را هواي ذخيره دمي يا هواي مکمل مي گويند.

همچنين هوايي را که پس از هر بازدم معمولي و با يک بازدم عميق مي توان از شش ها خارج کرد، هواي ذخيره بازدمي مي گويند. به مجموع هوايي که هر فرد پس از يک دم عميق، طي يک بازدم عميق بيرون مي دهد؛ ظرفيت حياتي مي گويند. پس از حداکثر بازدم هنوز مقداري هوا درون شش ها مي ماند که به آن هواي باقي مانده مي گويند.

نقش هموگلوبين در تنفس
حدود 97 درصد اکسيژه به وسيله هموگلوبين و بقيه به صورت محلول در پلاسما به بافت ها منتقل مي شود. هر چه فشار اکسيژن زياد باشد، مقداربيشتري از آن جذب هموگلوبين مي شود. تقريباً 70 درصد دي اکسيدکربن در خون به صورت بيکربنات درمي آيد و به شش ها منتقل مي شود. تقريباً 23 درصد دي اکسيدکربن توليد شده در بافت ها به صورت مستقيم با هموگلوبين ترکيب مي شود. 7 درصد باقي مانده نيز به صورت محلول در پلاسما انتقال مي يابد.

تنفس در سلول ها
تنفس واقعي سلول هاي بدن با رسيدن اکسيژن به مايع بين سلولي صورت مي گيرد. اختلاف فشار زياد اکسيژن بين خون و مايع بين سلولي ، در مجاورت مويرگ ها، موجب انتشار سريع اکسيژن به مايع بين سلولي مي شود و با افزايش جريان خون در بافت ها اين انتشار نيز بيشتر مي شود. دي اکسيد کربن نيزاز مايع بين سلولي به داخل مويرگ ها انتشار مي يابد.

مخاط مجاري تنفسي
سطح داخلي ديواره مجاري هوا از بيني تا نايژک هاي انتهايي از يک بافت پوششي مژه دار پوشيده شده است و ترشحات مخاطي روي اين سلول ها لايه چسبناکي به وجود مي آورد که علاوه بر مرطوب کردن هواي تنفسي ، ذرات ريز موجود در هواي دم را جذب مي کند. حرکت ضرباني مژه ها به سوي حلق باعث رانده شدن اين ترشحات به همراه ذرات خارجي به سوي گلو مي شود.

تیتر : دستگاه تنفس
خلاصه : در این مقاله با بخشهای مختلف سیستم تنفسی و وظایف آنها آشنا شوید
متن کل خبر : بدن موجودات زنده جهت تهیه اکسیژن برای متابولیسم سلولی و دفع دی‌اکسید کربن به دستگاه تنفس وابسته است. دستگاه گردش خون ابزار انتقال گاز بین بافتهای بدن و ششها است.

به این ترتیب گردش خون و دستگاه تنفس به یکدیگر وابسته است.دستگاه تنفس با داشتن مجاری تنفسی و هوایی وظایف خود را با پالایش هوا انجام می‌دهد. دستگاه تنفس به دو ناحیه هوایی و تنفسی تقسیم شده است. ناحیه هوایی شامل حفره بینی ، حلق ، حنجره ، نای و سیستم نایژه‌هاست که هوا را از محیط پیرامون به قسمت تنفسی ششها می‌رساند.

ناحیه هوایی دستگاه تنفسی
بخش بیرونی ناحیه تنفسی دستگاه تنفس از حفره بینی تا نایژه‌ها دارای پوشش مطبق کاذب مژک‌دار با سلولهای جامی شکل است. بافت پیوندی سست زیرین دارای تعداد زیادی غدد سروزی- موکوسی است. ترشحات غدد بوسیله مژه حمل می‌شوند. مژه با حرکت موجی ترشحات را به طرف حفره بینی هدایت می‌کند. آستر مخاط دارای سلولهای ائوزینوفیل ، ماکروفاژ و فولیکولهای لنفاوی است.

این قسمت ایمونوگلوبولین A تولید می‌کند و به پوشش مخاطی می‌رسد و باکتریها و ویروسها را می‌کشد. استخوان دیواره‌های حفره بینی و غضروف حنجره و نای و نایژه به دستگاه استحکام می‌بخشد. تا در مقابل فشار هوا فشرده شده و یا بیش از حد منبسط نشوند. رشته‌های ارتجاعی باعث کشیده شدن لوله‌های هوایی به هنگام دم و کاهش آن به هنگام بازدم می‌شود.

حفره بینی
حفره بینی بوسیله دیواره بینی به دو بخش قرینه تقسیم می‌شود. کام سخت حفره بینی را از حفره دهانی جدا می‌کند. پوشش این ناحیه از بافت مطبق سنگفرشی غیر شاخی همراه با مو ، غده‌های چربی و غده‌های عرق است. حفره بینی شامل بخش تنفسی و بویایی است. در نتیجه لایه سلولهای پوششی می‌تواند حفره بینی را مرطوب و به کمک رگهای خونی خود آن را گرم کند.

حلق
حلق به دو بخش بینی- حلقی و دهانی- حلقی تقسیم شده است. کام نرم ، ناحیه بینی-حلقی را از حفره دهان جدا می‌کند. ناحیه دهانی- حلقی راه تنفسی و گوارش است. مخاط ناحیه بینی- حلقی دارای سلولهای مژه‌دار و غدد است و مخاط ناحیه دهانی- حلقی همراه با غدد موکوسی است. لوزه‌های حلقی در سقف ناحیه بینی- حلقی قرار دارند. زیر مخاط حلق محتوی غدد موکوسی است. ماهیچه حلق مخطط و متشکل از دو طبقه طولی در درون و حلقوی در بیرون است.

حنجره
حنجره در عقب حفره بینی و در بالای نای قرار دارد. حنجره غضروفهایی دارد که باعث باز نگه داشتن آن می‌شود. در حنجره تعدادی تار یا طناب صوتی وجود دارد که ارتعاش آنها بوسیله هوای بازدم باعث تولید صدا می‌شود یک زایده غضروفی به نام اپی‌گلوت در هنگام بلع غذا دهانه حنجره را می‌بندد و مانع ورود غذا به درون نای می‌شود. تارهای صوتی از جنس بافت پیوندی ارتجاعی هستند خروج هوا را از ششها هنگام بازدم موجب ارتعاش این تارها و تولید صدا می‌شود.

ششها
شش به صورت جفت در داخل پرده جنب قرار دارد. بافت پیوندی درون شش دارای مقدار زیادی رشته‌های ارتجاعی و ماهیچه صاف است. نایژه‌های اصلی و رگهای ششی از طریق ناف این اندام وارد ششها می‌شوند. شش سمت راست دارای سه لوب و شش سمت چپ دارای دو لوب است. هر لوب یک شاخه از نایژه از نایژه اصلی را دریافت می‌کند.

هر لوب به لوبولهایی تقسیم شده است. ساختار درونی ششها دارای سیستمی شاخه‌ای است که به نام درخت نایژکی خوانده می‌شوند. در فضای میان دو لایه جنب کمی مایع وجود دارد که حرکات ششها را آسان می‌کند. حدود 300 میلیون کیسه هوایی در مجموع دو شش وجود دارد و تبادل گازهای تنفسی را به عهده دارند.

نای
نای دارای 16 تا 20 بند است و هوا پس از حنجره وارد نای می‌شود. هر یک از بندها قطعه‌ای به شکل U و دارای غضروف شفاف با پری‌کندرویوم است که بوسیله نوارهایی از ماهیچه صاف در ناحیه باز U به یکدیگر متصل می‌شوند. نوارهای ماهیچه‌ای بطور طولی و مایل قرار گرفته‌اند. حلقه‌های غضروفی بوسیله بافت پیوندی متراکم بهم متصل می‌شوند.

انشعابات نای
نای انشعاب یافته نایژه اصلی را می‌سازد. این دو شاخه به ششها راه دارند ساختار نای و نایژه اصلی مشابه یکدیگر است گر چه غضروف بخش انتهایی نایژه‌ها نامنظم می‌شود. نایژه‌های اصلی به تعدادی مجاری هوایی تقسیم می‌شوند. نایژه‌های بزرگ ، نایژکها ، نایژکهای انتهایی ، نایژکهای تنفسی ، مجرای آلوئولی و کیسه هوایی.

ناحیه تنفسی
نایژکهای انتهایی به نایژکهای تنفسی و آنها نیز به مجاری هوایی تقسیم می‌شوند. نایژکهای تنفسی از نظر بافتی شبیه نایژکها هستند به جز اینکه کیسه‌های هوایی دارند. مجاری هوایی به تعدادی کیسه هوایی ختم می‌شوند. کیسه‌های هوایی به شکل حبابهایی با دیواره بسیار نازک ، رشته‌های ارتجاعی و بدون ماهیچه هستند. کیسه هوایی ظریف و فنجانی شکل بوده پوشش آن سنگفرشی ساده است.

بین حبابها دیواره‌ای از رشته‌های شبکه‌ای و ارتجاعی در میان سلولهای فعال وجود دارد. تعدادی لوکوسیت ، ماست سل ، فیبروبلاست و شبکه مویرگی نیز در این ناحیه دیده می‌شود. سلولهای دیواره دارای اکتین و میوزین است و عمل تبادل در این ناحیه صورت می‌گیرد. مویرگها دارای دیواره نازک با پوشش تماس دارند.

چگونگی تنفس
تنفس در آدمی شامل دو مرحله دم و بازدم است. در مرحله دم هوا وارد ششها و در هنگام بازدم از آن خارج می‌شود. در انجام دم و بازدم پرده جنب نقش مهمی دارد. فشار فضای میان دو لایه پرده جنب همیشه کمتر از فشار اتمسفر است و به همین دلیل ششها حتی در حالت بازدم ارادی نیز کاملا بسته نمی‌شوند. قبل از شروع دم کلیه ماهیچه‌های تنفس در حال استراحت هستند و دیافراگم به صورت یک گنبد است

و دنده‌ها در پایین‌ترین وضعیت خود قرار دارند و فشار فضای جنب کمتر از فشار اتمسفر و ششها در حالت نیمه باز هستند. هنگامی که فرمان عصبی دم توسط مراکز تنفسی در مغز صادر می‌شود اعصاب حرکتی ماهیچه‌های بین دنده‌ای خارجی و دیافراگم را منقبض می‌کنند.

انقباض ماهیچه‌های بین دنده‌ای خارجی موجب حرکت دنده‌ها به بالا و طرفین می‌شود. انقباض دیافراگم موجب افزایش حجم قفسه سینه می‌شود. این افزایش حجم باعث کاهش فشار مایع جنب و باز شدن کیسه‌ها می‌شوند و هوا را به درون خود می‌کشانند. بنابراین عامل اصلی باز شدن کیسه‌های هوایی و ورود هوا به ششها پرده جنب است. اگر پرده جنب پاره شود شش کاملا جمع شده و از کار می‌افتد. در پایان دم ماهیچه‌ای ویژه دم استراحت می‌کنند.

خاصیت ارتجاعی ششها و وزن قفسه سینه موجب می‌شود که ششها به حالت اولیه خود برگردند. برگشت ششها باعث افزایش فشار هوای درون شش نسبت به اتمسفر و در نتیجه بیرون راندن هوا می‌شود بازدم را بطور فعال نیز می‌توان انجام داد.

تنظیم حرکات دم و بازدم
نورونهای بصل‌النخاع دارای فعالیت خودکار و متناسب هستند. در بصل‌النخاع علاوه بر نورونهای مرکز دم ، نورونهای دیگری وجود دارد که تحریک آنها ماهیچه‌های بازدم را فعال می‌کند. اما در تنفس عادی پس از توقف فعالیت مرکز عصبی دم ، انقباض ماهیچه‌های تنفسی پایان می‌یابد و بازدم به صورت غیر فعال و به علت خاصیت ارتجاعی ششها صورت می‌گیرد.

همچنین مراکز ارادی تنفس در قشر مخ وجود دارد. گازهای تنفسی نیز در میزان فعالیت تنفس نقش دارند. عامل این تنظیم مقدار اکسیژن و بویژه دی‌اکسید کربن موجود در خون است. توازن این دو گاز در خون باید حفظ شود.

انتقال و تبادل گازهای تنفسی
هنگامی که بک مولکول اکسیژن هوا وارد دستگاه تنفس می‌شود تا زمانی که به درون یکی از سلولهای بدن برسد باید مراحل زیر طی شود.
دستگاه تنفسي
تنفس فرايندي است كه از طريق آن،‌ بدن اكسيژن كسب مي كند (براي توليد انرژي) و دي اكسيد كربن (محصول دفعي اصلي) را دفع مي كند. هوا از طريق بيني يا دهان وارد شده، از طريق ناي (لوله هوا) به طرف برونش ها (راه هاي هوايي تحتاني) و برونشيول ها (راه هاي هوايي كوچكتر) در ريه ها مي رود. برونشيول ها به كيسه هايي به نام آلوئول ختم مي شوند كه در اطراف آنها رگ هاي خوني قرار دارد. اينجا اكسيژن وارد خون و دي اكسيد كربن وارد ريه ها مي شود

تا به خارج دميده شود. تنفس توسط ديافراگم (يك عضله) و عضلات بين دنده اي انجام مي شود. دستگاه تنفسي شامل حلق (گلو)، حنجره و اپي گلوت نيز هست. لوزه ها و آدنوئيدهـاي واقع در حـلق به مبارزه با عفونت ها كمـك مي كنند. حنجره، حاوي طناب هاي صوتي است كه براي توليد صدا به لرزش در مي آيند. اپي گلوت در طول بلع، ناي را مي بندد تا غذا وارد ريه ها نشود

تنفس چگونه انجام مي شود؟
تنفس عملي است كه به وسيله آن بدن هوا را وارد و خارج مي كند. جريان هوا به درون و بيرون از بدن، به خاطر حركت هوا از نواحي پرفشار به كم فشار صورت مي گيرد. براي تنفس به درون (دم)، ديافراگم و عضلات بين دنده ها منقبض شده، قفسه سينه را بزرگ مي كنند.

در نتيجه، فشار هوا در ريه ها كاهش پيدا مي كند، به طوري كه كمتر از فشار هواي اطراف مي شود و هوا وارد ريه ها مي گردد. براي تنفس به بيرون (بازدم)، عضلات شل شده، حجم ريه را كاهش مي دهند. فشار هوا در ريه ها بيش از هواي اطراف مي شود و باعث خروج هوا از بدن مي شود.

تبادل گاز در بدن
بافت هاي بدن، دايماً اكسيژن رااز خون مـي گيرند و دي اكسيد كربن را در خون آزاد مي كنند. اكسيژن محيط وارد ريه ها مي شود و از آلوئول ها (كيسه هاي نازك) وارد رگ هاي خوني به نام مويرگ مي گردد كه در آنجا به ماده اي به نام هموگلوبين كه درگلبول هاي قرمز وجود دارد، متصل مي شود. در همين زمان،

دي اكسيد كربن از پلاسما (قسمت مايع خون) وارد آلوئول ها مي شود تا با بازدم خارج گردد. درمويرگ هاي بافت ها، گلبول قرمز اكسيژن را آزاد مي كند در حالي كه دي اكسيد كربن وارد پلاسما مي شود.

روشهاي آزمايش دستگاه تنفس و معاينات باليني
پرتونگاري سينه در گوساله ، گوسفند و بز عملي است و ميتواند درتشخيص تومورها ، پنوموني و اتلكتازي كمك مفيد باشد . برونكوگرافي ، با استفاده از ماده حاجب ، براي تعيين حالت ناي و برونشها با ارزش است ولي براي جلوگيري از سرفه اي كه در اثر عبور سوند ايجاد ميشود بيهوشي عمومي اجتناب ناپذير است .


به دست آوردن نمونه خلط جهت مطالعات باكتريولوژيك نيز با ارزش است و روش كار در گاو قابل اجرا است . ولي قبلا بايد داروي آرامبخش را به منظور جلوگيري از تحريك پذيري حيوان پيش بيني نمود تا بتوان زبان را براي مشاهده مجراي حلق به جلو كشيد .


بزل حفره جنب نيز مانند آزمايش خلط اطلاعات مفيدي در باره وضع بيمار به دست مي دهد . در گاو در صورت ظن به وجود ترشحات بايد سوزن را با اجتناب از مجروح كردن پريكارد در ششمين يا هفتمين فضاي بين دنده اي و در پاييت سطح مايعي كه به وجود آن گمان مي رود وارد كرد و با سرنگ كشيد . در اسب سوزن را در هفتمين فضاي بين دنده اي پهلوي راست و ده سانتي متر بالاتر از سياهرگ مهيمزي و در طرف چپ در هشتمين فضاي بين دنده اي وارد مي كنند .

بزل ريه براي تعيين نوع ميكروب مولد ، با سوزن عملي است ولي خطر بزرگ آن انتشار عفونت در پرده جنب است .


ريه ها:
محدوده ي ريوي در گاو : محدوده ي ريه در طرف چپ از يازدهمين فضاي بين دنده اي شروع واز ميانه دنده ي نهم عبور كرده و به حدود يك كف دست بالاتر از مفصل آرنج ختم ميگردد. محدوده ريه در طرف راست به اندازه يك كف دست عقب تر (تا حدود دنده 12 ) ازآن در طرف چپ است زيرا در طرف چپ ريه توسط پيش معده ها كمي به سمت جلو (تاحدود دنده 11 ) رانده شده است.

محدوده ريه ها در اسب:
مرز قدامي Cranial border : خطي كه از گوشه عقبي استخوان كتف به سمت برجستگي olecranon مفصل آرنج ختم ميگردد
مرز پشتي Dorsal border : خطي كه از گوشه عقبي استخوان كتف به سمت برجستگي tuber coxae استخوان لگن كشيده ميشود


مرز شكمي عقبي Caudo-ventral border : خطي فرضي كه از برجستگي olecranon به ميانه دنده يازده و از آنجا به فضاي بين دنده اي 16 و 17 شكل ميگيرد.

دقه Percussion : در فضاي بين دنده اي بوسيله چكش دقه و قاشك يا تشتك تخت فلزي صورت مي گيرد. بهتر است اين عمل در مكان سر پوشيده و آرام انجام داد و هنگام دقه كردن كمي دهان را باز كرد.
چكش دقه به سستي بين انگشتان شست واشاره گرفته شده و به آن حركت پاندولي داده مي شود، در همين حال تشتك بروي ديواره سينه ودر صورت امكان در فضاي بين دنده اي با قوت هر چه بيشتر فشار داده مي شود. در صورتي كه چكش محكم به دست گرفته شود يا حركات از مچ يا آرنج منشاء بگيرند، چكش به ميزان مناسبي جهش پيدا نكرده ودر نتيجه رزونانس دقه محو و مبهم مي گردد.

صداي دقه در داخل قفسه سينه تا عمق حدودا 7 سانتي متر نفوذ مي كند، بنابراين ضايعات عميق تر از آن را نمي توان با دقه مشخص نمود. ضايعات ريوي سخت و فاقد هوا (كانون آماسي، تجمع مايع درون فضاي محدود يا تومورها ) بايد به اندازه يك تخم مرغ يامشت باشند تا بتوان آنها را به علت ايجاد صداي بم مشخص نمود.


در مرحله نخست دقه جدار قفسه سينه به طور افقي انجام مي شود،كه به منظور تعيين حدود خلفي ريه صورت مي گيرد.اين عمل بهتر است در طرف راست بدن انجام شود، زيرا در اين طرف به علت وجود كبد و هزارلا (كه صداي توپر ايجاد مي كنند) محدوده ريه را آسانتر از طرف چپ مي توان تفكيك نمود.در طرف چپ شكمبه در قسمت پشتي محدوده ريه ايجاد رزونانس پر طنيني مي كند كه به صداي ريه ها شباهت دارد.(البته به استثناي صداي غرش آرام شكمبه).


صداهائيكه توسط دقه كردن ايجاد مي گردد وبه سه دسته تقسيم مي شود :
1-resonant رزونانس ايجاد شده توسط ارگانهائيكه حاوي هوا هستند مانند ريه .
2-tympanitic صداي زنگي يا صداي فلزي توسط ارگانهائيكه حاوي گاز تحت فشار هستند مانند شكمبه نفخ دارو يا سكوم يا شيردان پراز گاز.


3-صداي بم يا خفه -(damping)dull بوسيله ارگانهاي توپر مانند قلب و كبد .
4-subtympani c صداي شبه زنگي در قسمت فوقاني شكمبه در حالت طبيعي، نواحي بالايي روده هاي حاوي گاز وقسمتهاي آمفيزماتوز ريه.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید