بخشی از مقاله
چهارشنبهسوری
مقدمه
چهارشنبهسوری نام جشنی باستانی و برگرفته از آیین زرتشتی است که ایرانیان در آخرین شب چهارشنبه(سه شنبه شب) هر سال، آن را با روشن کردن آتش و پریدن از روی آن، برگزار میکنند.
در این شب رسم است که آتش روشن کنند و از روی آن بپرند و در زمان پریدن بخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من».
در شاهنامه فردوسی اشارههایی درباره بزم چارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن این جشن است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست.
امروزه در شهرهای سراسر جهان که جمعیت ایرانیان در آنها زیاد است، آتشبازی و انفجار ترقهها و فشفشهها نیز متداول است. در سالهای اخیر، رسانههای ایران توجه بیشتری به خطرات احتمالی ناشی از این مواد نشان میدهند.
چهارشنبه سوري
جشن سور از گذشته بسیار دور در ایران مرسوم بوده است. قبل از ورود اسلام به ایران هر سال ۱۲ ماه ، و هر ماه به ۳۰ روز بوده که هر کدام از این ۳۰ روز اسمی مشخص داشته است که بعد از ورود اسلام به ایران تقسیمات هفته نیز به ان اضافه شد. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای کوبی با نام سور مرسوم بوده است. مختار برای کشتن یزید که در شهر کوفه که اکثر آنان ایرانی بوده اند از این فرصت استفاده کرده و در زمان همین جشن که مصادف با چهارشنبه بود یزید را قصاص نمود. بعد از گذشت چند سال بعد از ورود اسلام به ایران به آرامی جشن سور در ایران کم رنگ و به آخرین چهارشنبه سال محدود شد. جشن سور از مراسم اصیل ایرانی است و منشاء خارجی ندارد.آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته بسیار کهن تا کنون این کار مرسوم بوده است.
يکی از آئينهای سالانه ايرانيان چهارشنبه سوری يا به عبارتی ديگر چارشنبه سوری است. ايرانيان آخرين سه شنبه سال خورشيدی را با بر افروختن آتش و پريدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.
چهارشنبه سوري، يک جشن بهاري است که پيش از رسيدن نوروز برگزار مي شود.
مردم در اين روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهايشان مراسمی را برگزار می کنند که ريشه اش به قرن ها پيش باز می گردد.
مراسم ويژه آن در شب چهارشنبه صورت می گيرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نيز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردي من از تو ) می خوانند.
ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئينهای کهن ايرانيان است که همچنان در ميان آنها و با اشکال ديگر در ميان باقی بازماندگان اقوام آريائی رواج دارد.
اما دکتر کورش نيکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ايران باستان، عقيده دارد که چهارشنبه سوری هيچ ارتباطی با ايران باستان و زرتشتيان ندارد و شکل گيری اين مراسم را پس از حمله اعراب به ايران می داند.
در ايران باستان هفت روز هفته نداشتيم.در ايران كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. شنبه و يکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ايران وارد شد. بنابراين اينکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگيريم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گويای اين هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ايران مرسوم شد."
"برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( يا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در اين پنج روز آتش روشن می کرديم تا روح نياکانمان را به خانه هايمان دعوت کنيم."
"بنابراين، اين آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ايران باستان است و زرتشتيان به احتمال زياد برای اينکه اين سنت از بين نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و اين جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."
بخش كردن ماه به چهار هفته در ايران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و يك شنبه و دوشنبه و ........ناميدن روز هاي هفته از زمان رواج آن .شنبه واژه اي سامي و درآمده به زبان فارسي و در اصل "شنبد" بوده است.
"سور "در زبان و ادبيات فارسي و برخي گويش هاي ايراني به معناي "جشن"،"مهماني"و "سرخ" آمده است
مراسم چهارشنبه سوري
بوته افروزي
در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.
زردي من از تو ، سرخي تو از من
غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا
اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده
خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و یيماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود "زردي من از تو / سرخي تو از من"
هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است.
در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد.
ظهور آتش بازی
آتش بازي در شب چهار شنبه سوري در زمان ناصرالدين شاه و به وسيله ي فرانسوي ها در ايران رواج پيدا کرد.در ابتدا فقط براي سرگرمي شاه اين نمايش انجام مي شد پس از آن مردم هم در اين سرگرمي سهيم شدند و دستور نمايش آن در ميدان توپ خانه صادر شد و مردم در آن جا به تماشاي آتش بازي مي ايستادند و کم کم به شکلي که امروزه اجرا مي شود در آمد.
مراسم كوزه شكني
مردم پس از آتش افروزي مقداري زغال به نشانه سياه بختي،كمي نمك به علامت شور چشمي، و يكي سكه دهشاهي به نشانه تنگدستي در كوزه اي سفالين مي اندازند و هر يك از افراد خانواده يك بار كوزه را دور سر خود مي چرخاند و آخرين نفر ، كوزه را بر سر بام خانه مي برد و آن را به كوچه پرتاب مي كند و مي گويد: «درد و بلاي خانه را ريختم به توي كوچه» و باور دارند كه با دور افكندن كوزه، تيره بختي، شور بختي و تنگدستي را از خانه و خانواده دور مي كنند.
همچنين گفته ميشود وقتي ميتراييسم از تمدن ايران باستان در جهان گسترش يافت،در روم وبسياري از کشورهاي اروپايي ،روز 21 دسامبر ( 30 آذر ) به عنوان تولد ميترا جشن گرفته ميشد.ولي پس از قرن چهارم ميلادي در پي اشتباهي كه در محاسبه روز كبيسه رخ داد . اين روز به 25 دسامبر انتقال يافت
فال گوش نشيني
زنان و دختراني كه شوق شوهر كردن دارند، يا آرزوي زيارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نيت مي كنند و از خانه بيرون مي روند و در سر گذر يا سر چهارسو مي ايستند و گوش به صحبت رهگذران مي سپارند و به نيك و بد گفتن و تلخ و شيرين صحبتكردن رهگذران تفال مي زنند. اگر سخنان دلنشين و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجتو آرزوي خود را برآورده مي پندارند. ولي اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسيدن به مراد و آرزو را در سال نو ممكن نخواهند دانست.
قاشق زني
زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقي با كاسه اي مسين برمي دارند و شب هنگام در كوچه و گذر راه مي افتند و در برابر هفت خانه مي ايستند و بي آنكه حرفي بزنند پي در پي قاشق را بر كاسه مي زنند. صاحب خانه كه مي داند قاشق زنان نذر و حاجتي دارند، شيريني يا آجيل، برنج يا بنشن و يا مبلغي پول در كاسه هاي آنان مي گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زني چيزي به دست نياورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود نااميد خواهند شد. گاه مردان به ويژه جوانان، چادري بر سر مي اندازند و براي خوشمزگي و تمسخر به قاشق زني در خانه هاي دوست و آشنا و نامزدان خود مي روند.
آش چهارشنبه سوري
خانواده هايي كه بيمار يا حاجتي داشتند براي برآمدن حاجت و بهبود يافتن بيمارشان نذر مي كردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» يا «آش بيمار» مي پختند و آن را اندكي به بيمار مي خوراندند و بقيه را هم در ميان فقرا پخش مي كردند.
تقسيم آجيل چهارشنبه سوري
زناني كه نذر و نيازي مي كردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجيل هفت مغز به نام «آجيل چهارشنبه سوري» از دكان رو به قبله مي خريدند و پاك مي كردند و ميان خويش و آشنا پخش مي كردند و مي خورند. به هنگام پاك كردن آجيل، قصه مخصوص آجيل چهارشنبه، معروف به قصه خاركن را نقل مي كردند. امروزه، آجيل چهارشنبه سوري جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوري شده است.
گرد آوردن بوته، گيراندن و پريدن از روی آن و گفتن عبارت "زردی من از تو، سرخی تو از من" شايد مهمترين اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخير متاسفانه اين رسم شيرين جايش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است
پس اميدورام دوستان عزيز با خواندن اين مطالب قشنگي اين رسم را با انجام كارهاي خطرناك و استفاده از ترقه هاي خطرناك خراب نكنند
مراسم ديگري مانند توپ مروارید ، فال گوش ، آش نذری پختن ، آب پاشی ، بخت گشائی دختران ، دفع چشم زخمها ، کندرو خوشبو ، قلیا سودن ، فال گزفتن هم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد
تحريف آيين چهارشنبه سوري
يافته هاي پزوهشي نشان مي دهد كه تمامي آيين ها و يادمان هايي كه مردم ايران در هنگامه گوناگون بر پا مي داشتند و بخشي از آنها همچنان در فرهنگ اين سرزمين پايدار شده است ، با منش ، اخلاق و خرد نياكان ما در آميخته بود و در همه آنها ، اعتقاد به پروردگار ، اميد به زندگي ، نبرد با اهريمنان و بدسگالان و مرگ پرستان ، در قالب نمادها ، نمايش ها و آيين هاي گوناگون نمايشي گنجانده شده بود .
رفتار خشونت آميز و مغاير با عرف و منش جامعه نطير آنچه كه امروزه تحت نام چهارشنبه سوري شاهد آن هستيم ، در هيچكدام از اين آيين ها ديده نمي شود .
بهتر است بگوييم ، كساني كه با منفجر كردن ترقه و پراكندن آتش سلامتي مردم را هدف مي گيرند ، با تن دادن به رفتاري آميخته به هرج و مرج روحي ، آيين چهارشنبه سوري را تحريف كرده اند.
قدمت چارشنبهسوری چقدر است و آیا درست است كه چون در ایران باستان ایام هفته وجود نداشته و زرتشتیان هم این رسم را برگزار نمیكنند، پس سنتی جدید است؟
اسناد نویافته، نظریه نبودن روزهای هفته در ایران باستان را با قاطعیت رد میكند. نخست اینكه شمار هفتگانه روزهای هفته، در زمانهای بسیار دور از اهله هفتروزه ماه برگرفته شده و از آنجا كه گاهشماری مهی (قمری) سادهترین و ابتداییترین شكل گاهشماری است و تشخیص اهله ماه، آسانترین و سریعترین شیوه درك گذر زمان است؛ بیگمان جوامع بشری از گذشتههای دور و بدون آموختن از یكدیگر، به آن پی برده و از آن بهره گرفتهاند.
دوم اینكه در شاهنامه فردوسی بیشتر از یكصد و بیست بار واژه هفته بكار رفته است. از آنجا كه شاهنامه فردوسی را ترجمان وفادار داستانها و بازگویههای دوران باستان میدانند، بعید است كه استاد بدون اینكه چنین مفهومی در متون مبنا بكار رفته باشد، تا این اندازه از آن بهره برگیرد.
سوم اینكه نگارنده در بررسیهای تقویم آفتابی نقشرستم (كعبه زرتشت) به سازوكار تعبیهشده برای تشخیص چهار هفته شهریور ماه، پی برده كه جزئیات آن در كتاب «بناهای تقویمی و نجومی ایران» باز آمده است.
چهارم اینكه متون مانوی، كاربرد فراگیر و گسترده روزهای هفته را تأیید میكنند. در نوشتارهای مانوی یافتشده در «تورفان» و نیز در «موگتاگ» از روزهای یكشنبه و دوشنبه با نامهای «مهر روز/ خور روز» و «ماه روز» یاد شده و این دو، روزهای روزهداری مانویان دانسته شده است. البته در متون مانوی، همراه با روزهای هفته، از نامهای سیگانه برای روزهای ماه نیز استفاده میشده است و همچنین میدانیم كه روز دوشنبه، روز مقدس و تعطیل مانویان بوده است.
پنجم اینكه متون و منابع كهن چینی نیز كاربرد هفته در ایران باستان و حتی نام روزهای آن را گزارش كردهاند. در یك متن نجومی كهن بودایی كه در سال 759 میلادی از سانسكریت به چینی ترجمه شده و «یانگ چینگ فنگ» در سال 764 میلادی حاشیهای بر آن بازنوشته است؛ از نام روزهای هفته در زبان چینی و معادل آنها با روزهای هفته در فارسی میانه و سغدی یاد كرده است. در این متن، نام ایرانی روزهای هفته كه از یكشنبه آغاز میشوند، بدینگونه بازگو شده است: یوشمبت (روز تعطیل)، دوشمبت، سهشمبت، چرشمبت، پنجشمبت، شششمبت، شمبت. در همان متن، معادل سغدی (در ورارودان/ آسیای میانه) این نامها بدینگونه با مبدأ یكشنبه باز آمده است: مهر روز (خورشید روز)، ماه روز، بهرام روز، تیر روز، اورمزد روز، ناهید روز و جیان روز (كیوان روز). همانگونه كه دیده میشود این نامها از نام هفت اختر سیار آسمان، یعنی خورشید و ماه و پنج ستاره روان (سیاره) شناختهشده آن زمان برگرفته شده است.
به این ترتیب دانسته میآید كه روزهای هفته، همراه با نامهایی ویژه، در گاهشماریهای ایران باستان كاربرد داشته و حتی تعطیلی روز یكشنبه در تقویم میلادی از روز تعطیل ایرانی برگرفته شده است. میدانیم كه نام روز یكشنبه در هر دوی آنها به یك معنا است و Sun day دقیقاً به معنای «خورشید روز» است. اما در دوره ساسانی و همراه با دیگر تحریفهای بیشمار آنان از آیین و فرهنگ ایران باستان، روزهای هفته را نیز از گاهشماری خود حذف میكنند و تنها نام روزهای ماه را بكار میگیرند. البته نامهای سیگانه روزهای ماه، در همه تقویمهای ایرانی بكار میرفته و خاص تقویم ساسانی نبوده است.
اما در باره بخش بعدی پرسش میتوان گفت كه هر چند اسناد كافی از دیرینگی چارشنبه سوری در دست نیست، اما اشارههایی كوتاه كه در تاریخ بخارای نرشخی و نیز در داستان نبرد بهرام چوبینه با پسر ساوهشاه در شاهنامه فردوسی باز آمده است و استاد حتی از واژه چارشنبه نیز بهره برده است، نشاندهنده دیرینگی بسیار آن است. اما بدلیل كمبود منابع نمیتوان قدمت قطعی آنرا مشخص كرد.
برگزار نشدن چارشنبهسوری توسط زرتشتیان نیز دلیل تازگی آن نمیتواند بود. چرا كه همه اقوام و ادیان ایرانی بخشی از فرهنگ باستانی را پاس داشتهاند و بخشی دیگر را فراموش كردهاند. خوشبختانه بتازگی بسیاری از هممیهنان زرتشتی نیز به برگزاری این آیین كهن روی آوردهاند.
بعضی محققان چارشنبه سوری را شكل عوضشده جشن سده یا آتش نوروزی میدانند. آیا این درست است یا دلیل دیگری دارد؟
بررسی آداب و آیینهای مردمی، روشنگر این پرسش است. همه سنتها، ترانهها، باورها و مراسمی كه مردمان نواحی گوناگون در این شب انجام میدهند، با وجود تفاوتهایی كه با یكدیگر دارند، در یك ویژگی با هم همسانند: «راندن ناپاكیها و بدیها». ترانهها و باورهایی كه به بلاگردانی، راندن چشم شور، گرهگشایی، آجیل مشكلگشا، بختگشایی دختران و امثال این میپردازند؛ و همچنین سوزاندن شاخههای خشكیده و علفهای هرز باغها و مزارع در نواحی روستایی، همگی نشان از پیوند این آیین با خانهتكانی، زدودن ناپاكیها و آمادگی برای زایش دوباره گیتی است. در برخی نواحی اروپایی همچون رومانی و بلغارستان نیز در نزدیكهای بهار مراسمی در سوزاندن اشیای غیرلازم برگزار میشود. چارشنبهسوری ارتباطی با سده و آتش نوروزی ندارد و هر كدام آنها، جشن و مناسبت خاص خود را دارند. در بسیاری از نواحی ایران، هر سه جشنِ آتش نامبردهشده برگزار میشود كه نشانه مناسبتهای گوناگون آنها است.
چرا ایرانیان چهارشنبه را نحس میدانستند؟
ایرانیان نه تنها چارشنبه، كه هیچ روز و شبی را به خودی خود نحس و بد یوم نمیدانستند و هنوز هم نمیدانند. در باورهای ایرانی هر روز سال به یكی از ایزدان منتسب است و گرامی داشته میشده است. بویژه روزهای پایانی سال كه زمان بازگشت روان و فروهر درگذشتگان بشمار میآمده و آیینهایی بسیار زیبا و باشكوه در استقبال نمادین آنان برگزار میكردهاند. باورهایی اینچنین، به فرهنگهای وارداتی دیگر وابسته است.
ارتباط مراسم چهارشنبه سوری با آب در چیست و چرا دختران میبایست آب چشمه را بیاورند؟
از یكسو میتوان گفت كه در بسیاری از جشنهای ایرانی، آب و آتش در كنار یكدیگر و مكمل هم هستند. اما از سوی دیگر، از آنجا كه چارشنبهسوری با پاكیزگی پایان سال در پیوند است، حضور آب جنبه كاربردی هم دارد. شكستن كوزههای آب علاوه بر نماد سال پرباران و حاصلخیز، كاركردی بهداشتی نیز دارد. میدانیم كه جنس سفال كوزه آب با سفالهای دیگر متفاوت است. سفالگران، كوزه آب را بگونهای متخلخل برمیساختهاند كه موجب نفوذ اندكی آب به رویه بیرونی، و تبخیر آن موجب خنكی آب درون كوزه شود. روزنههای كوزه در گذر سال انباشته از ذراتی میشده است كه آنرا برای سلامتی مفید نمیدانستهاند، در نتیجه آنرا میشكسته و از كوزه تازه دیگری بهره میبردهاند. اما در باره آوردن آب بدست دختران باید گفت كه این منحصر به چارشنبهسوری نبوده و عموماً بر این باور بودهاند كه مظهر چشمه، خاستگاه آناهید است و تنها دختران اجازه نزدیك شدن به آن را دارند. این باور هنوز هم در بسیاری از روستای ایران روایی دارد.
چرا چارشنبهسوری در سهشنبه برگزار میشود و آیا چهارشنبه درست است یا چارشنبه؟
مبدأ شبانروز یك قرارداد است. در زمانها و نواحی گوناگون، گاه نیمه شب، گاه هنگام برآمدن خورشید، گاه هنگام نیمروز و گاه هنگام فروشدن خورشید را مبدأ و آغاز شبانروز میگرفتهاند. اینگونه رسوم هنوز هم در برخی نقاط ایران متداول است و برای نمونه در تاجیكستان و آسیای میانه همواره آغاز سال نو را از هنگام غروب خورشید در آخرین روز سال برمیشمارند و جشن میآرایند. برگزاری چارشنبهسوری در سهشنبه شب به روزگاری مربوط میشود كه هنگام فروشدن خورشید، آغاز شبانروز و آغاز
چارشنبه دانسته میشده است. امروزه نیز این باور همچنان پایدار مانده است و مثلاً وقتی از «شب جمعه» سخن میرانند، در واقع «پنجشنبه شب» را در نظر دارند. اما در باره پرسش دیگر میتوان گفت كه امروز هر دو گونه این واژگان در متون ادبیات فارسی بكار رفته و هیچكدام اشتباه نیستند. در شاهنامه فردوسی و بسیاری از متون منظوم به شكل چارشنبه بكار رفته و در تداول عموم نیز همینگونه بر زبان میآید. البته این جشن با نامهای دیگری نیز تداول دارد.
آیا پریدن از روی آتش عمل توهینآمیز به آتش نیست؟
آداب و رسوم مردمان، گوناگون است و ممكن است هر باوری از دید دیگران عملی نادرست دانسته شود. در نتیجه هنگامی میتوان كاری را توهینآمیز خواند كه مجری آن آهنگ توهین داشته باشد. هممیهنان ما هیچكدام از اینكار، چنین قصدی را ندارند و پریدن از روی آتش، بگونهای نمادین برای زدودن و سوزاندن بدیهای هر شخص انجام میشود و مردمان خواستهاند تا با اینكار، آتش به آنان پاكی و تازگی هدیه كند. اما آنچه به گمان من نادرستتر است، كارهای ناهنجاری است كه امروزه متداول شده و عملاً چارشنبهسوری را به شب تباهی و آلودگی شهرها كشانده است. آیینی كه نیاكان ما برای پاكیزگی زیستبوم خود انجام میدادهاند، ما همان كار را برای تباهی و آلودگی آن انجام میدهیم. بویژه كه اخیراً كسانی كوشش كردهاند تا با توزیع مواد منفجره و ترغیب غیرمستقیم كودكان و نوجوانان به استفاده فراگیر از آن، آسیبی جدی به این جشن كهن و شادیبخش ایرانی وارد كنند.
آیا چارشنبهسوری در مناطق دیگر ایرانیتبار هم برگزار میشود؟
از سوی باختر، در بخشی از كردستان كه در بیرون از ایران امروزی واقع است؛ و در سوی خاور، در استان سینكیانگ چین و سرزمینهای ایرانیتبارِ یاركند، تاشقورغان و كاشغر با تفاوتهایی برگزار می شود. در تاشقورغان این جشن در سومین روز سال نو برگزار میشود و ضمن آتشافروزی و پریدن از آن، بر بالای بامها نیز به تعداد نفرات خانه، جام آتشی برمیافروزند. در سرزمینهای اَران و قفقاز، بمانند استانهای آذربایجان، در هر چهار چارشنبه اسفندماه این مراسم را تكرار میكنند. اما در آسیای میانه، تاجیكستان، تركمنستان و ازبكستان، این آیین كاملاً فراموش شده است و برگزار نمیشود. اما در بخشهایی از قرغیزستان با تفاوتهایی همچنان پایدار مانده است. این مراسم در قرغیزستان در غروب نوروز برگزار شده و تنها شاخههای خشك درختی به نام «آرچا» سوزانده میشود.
در پایان به این نكته هم اشاره كنم كه آیینهای چهارشنبه سوری منحصر به آتشافروزی نیست؛ بلكه مراسم پیوسته دیگری همچون غذاهای دستهجمعی، سرودهای ویژه، قاشقزنی، فالگوش، بازیهای گروهی و نمایشهای سنتی هم دارد كه امروزه بجای آن به سوزاندن لاستیك و انفجارهای مهیب و تباهی گذرهای شهر میپردازند. شیوه امروزی این جشن در شهرهای بزرگ هیچ ارتباطی با چارشنبهسوری نداشته و تنها نام آنرا بر خود دارد.
آداب چهاشنبه سوری در استان های مختلف
1- استان آذربايجان شرقي
تبريزي ها در شب چهارشنبه سوري به روي هم آب يا گلاب مي پاشند و معتقدند آب پاشيدن، زندگي را با سعادت قرين مي كند. از ديگر رسوم ضروري اين شب، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است. در اين خنچه معمولاً ميوه،شيريني، گلدانهاي پرگل، ماهي و خلعت(پارچه) براي خانواده ي عروس و خود عروس گذارده مي شود. دختران دم بخت تبريزي هنگام پريدن از روي آتش مي خوانند:
« بختم آچيل چهارشنبه» يعني: چهارشنبه! بختم را بازكن.
2- استان آذربايجان غربي
خانواده هاي اروميّه اي در اين شب به خانه ي مسن ترين فرد فاميل مي روند و به خوردن آجيل سرگرم مي شوند. آجيل حتماً بايد از هفت نوع خوراكي تهيه شود. اين هفت نوع خوراكي مي تواند از بين خوراكيهاي زير باشد:
انجير، كشمش، مويز، خرما، توت خشك، فندق، بادام، گردو، سنجد، نخودچي، آب نبات، تخمه بدون نمك، باسلق، برنجك(برنج بوداده) برگه هلو، برگه زردآلو و گندم برشته. كسي كه مرادي و حاجتي دارد، بايد تقسيم آجيل را به عهده بگيرد تا مرادش برآورده شود.
3- استان اردبيل
در مغان، مردم پيش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعي به كنار رودخانه مي روند، آتشي بر مي افروزند و جوانان در آنجا به سواركاري مي پردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرف هايشان را از آب رودخانه پر مي كنند و به خانه مي آورند و آب آن را به دور و برخانه مي پاشند كه با اين كار، سال جديد، سالي سرشار از روشني و زلالي و پاكي خواهد بود.
4- استان بوشهر
بوشهري ها پس از آتش افروزي در خانه هايشان و پريدن از روي آن، باقايق از روي آب مي گذرند و معتقدند با اين كار نحسي اين شب از بين مي رود. در ضمن كوزه ي نويي را كه تا آن زمان استفاده نكرده اند، به ديوار مي زنند تا شكسته شود تا بلا و بدبختي، مثل كوزه شكسته شود.
5- استان خراسان
در خراسان مراسم كوزه شكستن به اين طريق است كه درون كوزه هاي كهنه مقدار نمك كه علامت شور بختي است و مقداري ذغال كه علامت سياه بختي است و يك سكه كم ارزش پول مي ريزند و تمام افراد خانواده آن را به دور سر مي چرخانند و آخرين نفر كوزه را از پشت بام به كوچه پرت مي كند و مي گويد:
«درد و بلام توكوزه
راه بيفته بره تو كوچه»
در بعضي از نقاط خراسان در اين شب به جاي آش، چهار نوع پلو مي پزند. اين پلوها عبارتند از: رشته پلو، عدس پلو، زرشك پلو و ماش پلو كه معمولاً به فقرا، نزديكان و همسايگان مي دهند. در آجيل خراساني ها مطلقاً نمك وجود ندارد، چون نمك را علامت شوربختي مي دانند.
6- استان خوزستان
در اهواز ،پس از پريدن از روي آتش، مراسم قاشق زني انجام مي گيرد كه خانواده ها، خوراكي يا آجيل شور و شيرين در ظرف قاشقزنان مي ريزند.
7- استان سيستان و بلوچستان
در سيستان مردم گوني، پتو و نمد كهنه را به صورت گلوله در مي آورند و آن را در غروب آخرين چهارشنبه سال، آتش مي زنند و معتقدند كه نحوست اين شب با اين عمل از بين مي رود.
8- استان فارس
در شيراز براي گشودن بخت دختران در شب چهارشنبه سوري به سعديه مي روند و از آب استخر سعديه بر سر وروي دختران مي ريزند. زنان نيز با ريختن اين آب به روي خود، معتقدند كه مهرشان در دل شوهر بيشتر مي شود. در اين شب زنان براي برآورده شدن حاجاتشان زير منبر مسجد جامع شهر دعا مي خوانند و پس از دعا خواندن، حلوا و آش مي پزند.
9- استان كردستان
مردم كردستان مخصوصاًروستائيان، دسته جمعي به صحرا و كنار چشمه سارها مي روند و پس از مدتي كه به شادي و پايكوبي و كشتي گرفتن گذراندند، هنگام مراجعت به خانه، هركسي مقداري سنگريزه جمع مي كند و بدون آنكه به پشت سرخود نگاه كند، سنگريزه را از روي شانه به عقب پرتاب مي كند و بدين ترتيب بلا و آفت را از خود دور مي سازد.
از ديگر مراسم اين شب، شال اندازي است كه عده اي از جوانان بالاي پشت بام خانه ها و كنار درها و پنجره هاي همسايگان و ثروتمندان مي روند و ضمن خواندن سرود و تصنيف، از دريچه اي ،شال را آويزان مي كنند. اهل خانه هديه اي را به شال مي بندند كه معمولاً سكه، تخم مرغ، شاخه نبات، كله قند، جوراب يا نخودچي و كشمش است.
10- استان كرمان
در كرمان مقداري ذغال، نمك، سكه ي كم ارزش پول و كمي نان دركوزه خالي مي ريزند و شب چهار شنبه سوري آن را از بالاي بام به كوچه پرتاب مي كنند تا بلا و كمبود از همه چيز مخصوصاً از آنچه در كوزه است دور شود.
11- استان گيلان
در روستاهاي اطراف رشت، غروب شب چهارشنبه سوري، در پنج منطقه پوشال برنج را با فاصله كنار هم مي چينند، سپس آنها را آتش مي زنند و براي دفع چشم زخم، اسپند در آتش مي ريزند و افراد هرخانواده از بزرگ به كوچك، سه مرتبه از روي آن مي پرند و اين ترانه را به گويش گيلكي مي خوانند:
«گل گل چهارشنبه
به حق پنجشنبه
نكبت بي شه
دولت بي يه
زردي بي شه
سرخي بي يه»
يعني: آتش سرخ چهار شنبه! به حق پنجشنبه نكبت برود، دولت بيايد. زردي برود، سرخي بيايد.
پس از پريدن از روي آتش ترقه در مي كنند به اين معني كه از نحوست چهارشنبه در امان باشند.
در اين شب خورشت«ترشه تره» مي پزند و آن را با كته، ماست و دوغ مي خورند. صبح فردا (روز چهارشنبه) خاكستر برجاي مانده از آتش شبانه را جمع مي كنند و پاي درختان ميوه مي ريزند به اين نيّت كه درختان بارورشوند و ميوه ي بيشتري بدهند.
12- استان لرستان
در اين شب در خرم آباد هيزم را به هفت دسته تقسيم مي كنند و با فاصله هاي معيني در يك رديف مي چينند و آتش مي زنند و باخواندن:
«زردي مه د تو، سرخي تو د مه»
يعني: زردي من از تو و سرخي تو از من و از روي آن مي پرند.
13- استان مازندران
در روستاهاي مازندران در شب چهار شنبه سوري، علاوه بركشتي گرفتن و اسپند دودكردن، انواع آشها پخته مي شود از جمله «آش هفت ترشي» كه از هفت نوع سبزي و هفت نوع ترشي و هفت نوع حبوبات در آن استفاده مي شود و نيز«گزنه آش » كه يكي از سبزي هاي مصرفي در آن، گزنه است. اعتقاد براين است كه خوردن اين آش بسياري از بيماريها و كسالتها را از بين مي برد.
14- استان مركزي
در اين استان، علاوه بر مراسم آتش بازي، براي آمرزش اموات مقداري خرما يا شكر پنير تهيه مي كنند؛ و يا حلوا درست مي كنند و سرگذر مي ايستند و به عابران تعارف مي كنند. هر رهگذر وظيفه دارد يك دانه بردارد و قبل از خوردن، براي آمرزش اموات خيرات دهنده، حمد و سوره اي بخواند و سپس خوراكي را بخورد.