بخشی از مقاله
کارافرینی به چه معناست
در اواسط قرن بیستم بود كه انسانها و جوامع بشری شاهد رنسانس دیگری بودند كه تغییرات اساسی و شگرفی را در نحوه زندگی و رفتار بشر به وجود آورد. انسان هزاره سوم هرچه در توان داشت صرف میكرد تا بتواند شیوه زندگی خود را به بهترین نحو ممكن در جهت بهبود كیفیت آن تغییر دهد.
در این میان بود كه اینترنت با تمامی كاركردها و تأثیراتش با قدرت تمام خلق شد. این سیستم دیر زمانی نگذشت كه جای خود را در بطن زندگی مردم و جوامع به طور افسار گسیختهای باز كرد و نگرشهای جدیدی را در عرصههای مختلف خلق كرد.
اینترنت بعنوان یك پدیده نوین در اجتماعات انسانی در حال گسترش است. هر روز از سوی صاحبنظران و رسانهها نقش مثبت اینترنت درتوسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برجستهسازی میشود و در جهت بهبود آثار مثبت و كاهش پیامدهای منفی اینترنت نظرات و پیشنهادات فراوانی ارائه میگردد.
جامعه امروز به طور روزافزون از جنبههای آموزشی، ارتباطات، اطلاعات، اقتصاد و بازار به تكنولوژیهای ارتباطی و شبكه اطلاعاتی وابسته شده است. در سطح كلان اینترنت و در بعد اقتصادی به تجارت الكترونیك، در بعد سیاسی به كاهش اقتدار دولتها، در بعد اجتماعی به كاهش هزینهها و در بعد فرهنگی تسلط زبان انگلیسی را در پی داشته است.
اگر قبول داشته باشیم كه ساختار و بنیان زندگی امروز از اساس تغییر كرده است میتوانیم مظاهر این تغییرات را بپذیریم، پدیدههایی چون دولت الكترونیك، اقتصاد الكترونیك، بانكداری الكترونیك، آموزش الكترونیك و ..... از جمله این موارد هستند.
اما زندگی در یك شهر الكترونیك و جامعه اطلاعاتی نیازمند پیشفرضهایی از سوی شهروندان آن جامعه است. پیشنیازهایی كه نیارمند زندگی در دولت الكترونیك و شهر الكترونیك است. شهروند امروز دیگر یك شهروند معمولی نیست. او یك شهروند الكترونیك است با تمام تواناییهای لازم برای یك زندگی شبكهای.
پیدا كردن شغل در دهكده جهانى هزاره سوم، كار آسانى است. البته اگر قبول كنید كه كاریابى در این دوران، نیازمند استفاده از قابلیت هاى ارتباطى و اطلاع رسانى همین عصر است. اگر بخواهید روش هاى سنتى كاریابى و پیدا كردن یك شغل مناسب را دنبال كنید، شاید چند هفته سرگردان باشید و تنها صفحه نیازمندى هاى چند نشریه یا مراجعه به شمارى آژانس كاریابى شهرى، شما را ارضا كند. به هر حال هر كس روش خاصى را پى مى گیرد. اما بهترین روش ها كدام است، مسئله اى كه در این گزارش به آن خواهیم پرداخت این متن غنی را همکار گرامی درج نموده که عینا تقدیم می گردد.
مقدمه:
زمان زیادی نیست كه كلمات كارآفرین و كارآفرینی در رسانههای مختلف تكرار میشود و هر كس به سلیقه خود از این واژه جدید برای اشاره به مدیران، افراد موفق،سرمایهداران،سرمایهگذاران،صادركنندگان، دلالها و تاجران استفاده میكند. هرچند هر كدام از این افراد ممكن است كارآفرین باشند ولی هیچكدام مصداق كاملی برای این مفهوم نیستند.
به راستی كارآفرین كیست؟ آیا كارآفرینان ویژگیهای متمایزی از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد دارند؟ نگاهی به مسیر حركت فعالیتهای كارآفرینان،مبدأ و منشأ و حركت و انرژی كه در طول مسیر آنان را تغذیه مینماید در تصویری اجمالی از شخصیت كارآفرین ارائه شده است.
چه چیز باعث میشود كه نشاط حركت به لختی و سكون غلبه كند؟ آرزوی آن چیزی كه امروز نیست ولی فردا میتواند باشد، اولین چیزی است كه جمود كارآفرین را در هم میشكند. یعنی كارآفرین آرزومند است.آن چه جهت و مسیر كارآفرین را برای رسیدن به آرزوهایش تعیین میكند از درون او برمیخیزد. عزم او برای حركت یا توقف و اقدام یا عدم اقدام، چیزی نیست كه مولود شرایط،محیط یا اطرافیان باشد. یعنی كارآفرین كنترل درونی دارد.
او برای اینكه بتواند درست آن چه را كه میاندیشد عینیت بخشد و عزم خود را عملی كند باید رئیس و كارفرمای خود باشد. یعنیكارآفرین نیاز به استقلال دارد.وقتی كه خلاقیت از ذهن به عمل منتقل میشود، نوآوری صورت میگیرد. نوآوری یعنی پیمودن راه نارفته، كسی كه اولین بار راهی را میپیماید،اولین كسی است كه میتواند خبر مخاطرات راه را برای دیگران بیاورد. یعنی كارآفرین خطرپذیر است.
او به جای آن كه منتظر ضمانت یك پایان موفق بماند، به فكر و تلاش خود تكیه میزند، به مشكلات حمله میكند و پیش میرود. یعنی كارآفرین منفعل نیست و برای استقبال از آینده روحیهای تهاجمی دارد.
ذهن پویای او مرزهای از پیش تعیینشده و قالبهای رایج را درهم میشكند و با وجودی كه همان چیزی را میبیند كه دیگران بینند،اما چیزی را میاندیشد كه دیگران نمیاندیشند. یعنیكارآفرین خلاق است.
به استقبال فردا رفتن، آخر ماجرا نیست. كسی كه آگاهانه و پیشاپیش خود را در میدان مواجهه با مسائل میاندازد، باید توان سخت كاركردن در شرایط پرتنش را هم داشته باشد. یعنی كارآفرین با وجود فشار زیاد ، كارآیی خود را حفظ میكند.
لحظه تصمیم آغاز،تنها زمانی نیست كه او با ریسك مخاطره مواجه میشود. ابهام یك پایان نامعلوم، برهر قدم این راه سایه میاندازد. یعنی كارآفرین قدرت تحمل ابهام دارد.
باید گفت که تعریف مجموعهای از صفات كه كارآفرین ایدهآل را به تصویر كشد ، امكانپذیر نیست و از طرفی هر کارآفرینی تمام ویژگیهای ذکر شده در ادبیات را ندارد. برخی دیگر از ویژگیهایی که محققین بسیاری آنها را به عنوان ویژگیهای کارآفرین برشمردهاند عبارتند از:
آیندهنگربودن و داشتن چشم انداز : چشمانداز برای شخص كارآفرین كاملاً شفاف و خالی از هرگونه ابهام بوده و لذا قابل انتقال به دیگران میباشد. داشتن چنین چشماندازی به كارآفرین كمك میكند تا حركتی مستمر و بدون سردرگمی و مستقیم به سمت هدف داشته باشد. علاوه بر این چشمانداز قابل انتقال دیگران را نیز در طی مسیر همراه و مددیار او مینماید.
مصمم بودن : عزم راسخ كارآفرینان یكی دیگر از ویژگیهای بارز آنهاست كه انرژی و تعهد لازم برای كسب موفقیت را ایجاد میكند. كارآفرینان مصمم از ایدههای جدید و فرصتها و پیشنهادات شغلی دیگر چشمپوشی كرده و در مقابل به كاری كه برای خود برگزیدهاند پایبند میماند. این قطعیت كارآفرین را در طی فرایند راهاندازی از هر گونه شك و تردید و دودلی مصون نگاه میدارد تا حدی كه مخالفت نزدیكان و آشنایان نیز نمیتواند در اراده آنان خللی وارد نموده بلكه دودلی دیگران نیز تحت تأثیر این قطعیت برطرف میشود.
انگیزش: نیاز خود شكوفایی یكی از مهمترین انگیزههای كار آفرینان در محقق كردن چشمانداز خود است. نتیجه این نیاز قوی این است كه در مسیر حركت به سوی هدف،هرچیز دیگری از اولویت پایین برخوردار میگردد. در روابط شخصی،علایق خارج از این چشمانداز و یا پروژههای باسود مالی زیاد،همه از مواردی هستند كه در مقایسه با هدف، اولویت پایینتری خواهند داشت. البته سود مالی بندرت انگیزه كارآفرینان قرار میگیرد چرا كه پول به تنهایی نمیتواند انگیزهانجام تمام زحماتی باشد كه در شروع یك فعالیت كار آفرینانه لازم است، هرچند كه معیار خوبی برای اندازهگیری موفقیت فعالیت كارآفرینان است.
تمركز: برای اینكه كارآفرین از انجام موفقیتآمیز تمام طرح و برنامهها و جزئیات كار مطمئن باشد، لازم است كه همانند یك فوتبالیست خوب كه لحظهای چشم از توپ برنمیدارد در تمام لحظات با تمركز برچشمانداز، همه انرژی، وقت و سایر منابع را حول این هدف مصروف نماید.
وقف و از خودگذشتگی: كارآفرینان همه زندگی خود را وقف كار نمودهاند. بسیار سخت كوش هستند و پشتكار آنان مثال زدنی است در حقیقت آنان از كار در راستای هدف خود لذت میبرند. داشتن چشمانداز روشن و تركیب آن با خوش بینی و ریسكپذیری كارآفرینان، سختكوشی وتعلق خاطر به كار را در آنان پدید میآورد.
تعاریف و نظریات مختلفی در مورد کارآفرینان شده که برخی از آنها عبارتند از :
ـ كارآفرینكسیاستكهفرصتیرا كشفو برایپیگیریو تحققآن، سازمانمناسبیرا ب نا میكند.
ـ كارآفرینكسیاستكهعمدتاً بهمنظور كسبسود و رشد، كسبو كاریرا تاسیسو ادارهمیكند كهمشخصاتاصلیآننوآوریو مدیریتاستراتژیكاست.
ـ كارآفرینكسیاستكهسیاستگذاریكسبو كار با اوستو بهحسابخود ریسكمالیآنرا بهعهدهمیگیرد. كارآفرینكسیاستكهفرصتهایبازار را دركو جهتاستفادهاز آنفرصتها، سرمایهو داراییلازمرافراهممیسازد.
ـ كارآفرینفردیاستكهتقاضا را پیشبینیمیكند و خطر ناشیاز نوساناتآنرا بهعهدهمیگیرد، درفراآیند تولید عاملسازماندهیو مسوولتصمیماتیاستاز اینقبیل: چهتولید شود ـ چقدر تولید شود ـ باچهروشیتولید شود.
ـ كارآفرینكسیاستكهفرصتها را تشخیصمیدهد، منابعمورد نیاز را جمعآوریمیكند، طراحیواجراینقشهایعملیرا بهعهدهمیگیرد، نتایجبدستآمدهرا بهموقعو با روشمنعطفجمعآوریمیكند.
ـ كارآفرینكسیاستكهتواناییآنرا دارد كهفرصتهایكسبو كار را ببیند و آنها را ارزیابیكند، منابعلازمرا جمعآوریو از آنها بهرهبردارینماید، و سپسعملیاتمناسبیرا برایرسیدنبهموفقیتپیریزینماید.
ـ كارآفرینكسیاستكهتولید را سازماندهیمیكند.
ـ كارآفرینكسیاستكهشركتیرا تاسیسیا قسمتیاز كار را كهباید انجامشود، مرتبمیكند و بهامیدكسبسود، ریسكهایكسبو كار را میپذیرد.
ـ كارآفرینكارفرماییاستكهریسكو مدیریتكسبو كاریرا بهعهدهمیگیرد.
ـ كارآفرینكسیاستكهتركیبجدیدیاز وسائلتولید و اعتبار بنگاهاقتصادیرا بهعهدهمیگیرد.
ـ كارآفرینكسیاستكهبا معرفیمحصولاتو خدماتجدید، ایجاد شكلهایجدیدیاز سازمان، یابهرهبرداریاز مواد اولیةجدید، نظر یا موضعاقتصادیموجود را بههممیریزد.
یككارآفرینبهمنظور تحققایدهاشعواملمورد نیاز مانند: زمین، نیرویكار، مواد مصرفیو سرمایهرا فراهمآوردهو بااستفادهاز قدرتتصمیمگیری، مهارتها و استعدادهایفردیاشدر طراحی، سازماندهی، راهاندازیو مدیریتواحد جدید، ایدهاشرا تحققمیسازد و از اینراهبه کسبدرآمدمیپردازد. همچنیندر اینراهیكعدمموفقیترا بهدلیلفعالیتدرمحیطغیر قابلكنترلو مبهمو باموانعپیشبینینشدهمیپذیرد. ازنظر علماقتصاد، كارآفرینفردیاستكهبا صرفزمانو انرژیلازم،منابع، نیرویكار، مواد اولیهو سایردارائیها را بهگونهایهماهنگمیسازد كهارزشآنها و یا محصولاتحاصلاز آنها نسبتبهحالتاولیهاشافزایشیابد (ایجاد ارزشافزودهكند).
كارآفرینسرمایهدارنیستولیقادر استاز سرمایههایراكد بهخوبیاستفادهكند. همچنیناو ممکن است مخترع، عالم، متخصصو هنرمند نباشد، ولیتوانبهرهبرداریمناسباز علم، تخصصو هنر دیگرانرا دارد تعاریفیكهاز كارآفرینیارائهشد ه ، مبینآناستكه، كارآفرینمنتظر سرمایهگذاریو ایجاد شغلازطرفدولت و دیگران نیست. او خود با شناختصحیحاز فرصتها و استفادهازسرمایههایراكد، امكاناتیرا فراهمنمودهو با سازماندهیو مدیریتمناسبمنابع، ایدةخویشرا عملیمینماید. او تنها خودششاغلنمیشود، بلكهبدوناتكاء بهدولت،در
بخشغیردولتیبرایتعداددیگرینیز شغلمیآفریند و علاوهبرآننقشمهمیدر تولید و«اشتغالمولد» دارد. اینامر سببكاهشنرخبیكاریبدوننیاز بهسرمایهگذاریدولتبرایایجاد اشتغالمیگردد. البتهدولتمیتواند با ارائهتسهیلاتو پیگیریسیاستهایمناسب، حركتكارآفرینانرا شدتو شتاببخشد. هر كارآفرینبالقوهیا بالفعل، بهیكنسبتاز اینویژگیها و قابلیتها برخوردار نیست. لذاكارآفرینانطیفمتنوعیرا شاملمیشوند كههمین باعثتنوعدر تعریفكارآفرینیو كارآفرینشدهاست.
آموزش خلاقیت (آفرینندگی)
همه روان شناسان پرورشی و متخصصان آموزشی معتقدند که توانایی های آفریننده و شیوه های فکری واگرا را می توان به افراد، به ویژه به کودکان و نوجوانان، آموزش داد. ما اینجا به طور خلاصه به چند اصل کلی برای پرورش خلاقیت اشاره می کنیم.
۱. تجارب کودکان را به موقعیت های خاص محدود نکنید.
سؤالاتی بپرسید که با چرا و چگونه آغاز می شوند، نه کجا و چه کسی و چه وقت. سؤال هایی طرح کنید که دارای جواب های متعدد باشند. سؤال هایی که تنها یک جواب دارند منجر به تفکر همگرا می شوند، سؤال هایی که جواب های متعددی را در یادگیرنده بر می انگیزانند. شوق تفکر واگرا و آفرینندگی است.
۲. برای طرح سؤال ها و اندیشه های غیر معمول و بدیع ارزش قائل شوید.
از سؤال های غیر معمول که از سوی دانش آموزان طرح می شوندو شما از عهده جواب آنها بر نی آیید نهراسید. به آنها کمک کنید و با همکاری یکدیگر به جستجو برای یافتن جواب این سؤالات بپردازید.
۳. فرصت هایی برای خود آموزی و یادگیری اکتشافی در اختیار یادگیرندگان قرار دهید.
۴. نسبت به تفاوت های فردی یادگیرندگان با احترام برخورد کنید.
گورتزل (۱۹۶۲- Gortzel) پس از بررسی شرایط پرورشی ۴۰۰ نفر از افراد برجسته قرن بیستم تأثیر شرایط پرورشی آموزشگاه ها و روش آموزشی معلمان را بر رشد توانایی های خلاق در کودکان به گونه زیر بیان داشته است. " معلمانی که بیش از معلمان دیگر مورد احترام و علاقه افراد نخبه مورد مطالعه ما قرار داشتند، معلمانی بودند که به این افراد امکان می دادند تا متناسب با توانایی هایشان پیش بروند. فرصت فعالیت کردن در موضوعات دلخواهشان را به آنها می دادند و آنها را به تفکر وا می داشتند و کتاب های مهیج به آنها معرفی می کردند"
۵. رفتارهای آفریننده را برای کودکان سر مشق قرار دهید.
یلون و نیستاین (۱۹۷۷) در این مورد گفته اند: " دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی پس از مشاهده رفتارهای خلاق نشان داده شده در یک فیلم یا از سوی معلم، رفتارهای خلاق از خود نشان داده اند."
۶. از روش ها و فنون ویژه بالا بردن سطح آفرینندگی استفاده کنید.
معروف ترین این روش ها روش بارش مغزی است. در این روش معلم مسأله ای را به دانش آموزان می دهد و از آنها می خواهد تا هر چه راه حل برای مسأله به ذهنشان می رسد بگویند. معلم دانش آموزان را برای دادن راه حل ها و اظهار نظرهای مختلف تقویت می کند ولی پیش از ارایه تمامی راه حل ها از سوی دانش آموزان، درباره آنها هیچ گونه اظهار نظری نمی نماید.
روش آموزش دیگری که منجر به بالا بردن سطح فعالیت های خلاق یادگیرندگان می شود، آموزش مهارت های پژوهشی (Research Skill) است. آموزش مهارت های پژوهشی به طرح و آزمودن فرضیه از سوی یادگیرندگان کمک می کنند. روش های درست طرح فرضیه و آزمون فرضیه از سوی یادگیرندگان کمک می کند. روش های درست طرح فرضیه و آزمون فرضیه به وسیله کودکان منجر به ایجاد طرز تفکر آفریننده در آنها می شود.
علاوه بر روش های فوق روش مطالعه آفریننده (Creative Study) نیز روش موثری در آموزش خلاقیت است. تورنس و هارمون (۱۹۶۱) نشان داده اند که می توان به کودکان آموزش داد تا مطالب را به طور آفریننده بخوانند. آنها در این باره راهنمایی های زیر را در اختیار دانش آموزان قرار داده اند:
وقتی که به خواندن مطالب یک کتاب می پردازید به مورد استفاده های مختلف اطلاعاتی که در آن کتاب به آنها بر می خورید بیندیشید. خیلی اهمیت دارد به راههایی که می توانید اطلاعات خوانده شده را در زندگی شخصی و حرفه ای خود به کار ببندید فکر کنید.
تنها به این سوال اکتفا نکنید که مولف چه می گوید؛ از خود بپرسید که چگونه می توانم آنچه را که نویسنده نوشته است، مورد استفاده قرار دهم. تنها به یک مورد اکتفا نکنید تا آنجا که می توانید موارد استفاده های بیشتری را بیابید و بعضی از آنها را برای مصارف آینده خود یادداشت کنید. ممکن است مدتی وقت لازم باشد تا این نوع مطالعه کردن را بیاموزید. با این حال مأیوس نشوید بعد از دو سه روز خواهید دید که می توانید این روش مطالعه را به راحتی به کار ببندید.
کارآفرینی به چه معناست؟
۱- کارآفرینی یعنی:
- متعهد شدن و مسئولیتپذیری در کارهای جدید.
- راهاندازی و سازماندهی کسبوکار(شرکتها)ی جدید.
- شناخت فرصتهای موجود در جامعه و استفاده از آنها.
- ارزشآفرینی و خلق ثروت در هر جنبه از زندگی اجتماعی.
۲- ویژگیهای مهم کارآفرینان:
♦- نیاز به توفیقطلبی(تمایل شدید به موفق شدن در کارها).
♦- مرکز کنترل(افراد کارآفرین دلیل موفقیت یا شکست را عملکرد خودشان میدانند).
♦- مخاطرهپذیری(تمایل به ریسک پذیری بالایی دارند).
♦- خلاق و نوآور(توانایی ارائه اندیشه های نو و عملیکردن آنها را دارند).
♦- پذیرای ابهام(شهامت برخورد با واقعیات و عدم اطمینانهای محیطی را دارند).
۳- اهمیت کارآفرینی و کارآفرینان:
♦- یکی از هنرمندان بزرگ: کارآفرین جای کسی را اشغال نمیکند بلکه برای خود جای جدیدی بمنظور فعالیت ایجاد میکند.
♦- کارآفرینان فرصتهای محیطی را شناسایی کرده و با استفاده از امکانات موجود ایده(کالا، خدمت، سیستم و روش و . . .) جدیدی را به جامعه عرضه میکنند.
♦- بیش از ۶۰% ایجاد اشتغال در کشورها بوسیله کارآفرینان انجام میشود(در تایوان حدود ۷۰%).
كارآفرینیكودكاندر امریكا
تحقیقحاضر در مورد كارآفرینیكودكاندر امریكا اجرا شدهاست. وضعیتبهگونهییبود كهكودكانامریكاییبا دیدنپدرانخویشبهایننتیجهرسیدهاند كهنظامكارگریو كارفرماییباعثایجاد فشار عظیمیبر رویآنها خواهد شد در واقعپیرویاز یكشخصو یكرئیسباعثاز بینرفتننیرویخلاقیتو ابتكار در انسانمیشود. آنها بهوضوحمیدیدند كهپدرانشانصرفا مطیعو فرمانبردار هستند و نیرویایدهزاییو خلاقیتدر اثر ایندستوراتیكجانبهاز طرفكارفرما از میانرفتهاست. در واقعاینفرزندانعلیرغمسنپاییننوعیدموكراسیسازمانیو سلسلهمراتباز پیشتعیینشدهو
معینرا دركمیكردند و اینفرآیند بهخوبیبرایآنها قابللمسبود. از طرفدیگر آنها بهخوبیدانستند كهاحساساتآنان، تفكر آنان، رسالتوجودیو استراتژیآنها با پدرانخویشمتفاوتاست. آنها دیگر نهمیتوانستند و نهمیخواستند كهمطیعیكشخصباشند. دیگر برایاینفرزندانجواناسیر قیود سازمانیشدنو در بند تصمیماتاز پیشتعیینشدهامرینامتجانسو ناملموسبا ویژگیهایشخصیتیآنها بود.
شخصیتكودكانامروز شخصیتیبود مبتنیبر روحیاتیخلاق، نوآور و بهعبارتیدیگر كارآفرین، اینها ویژگیهاییبود كهحداقلبهصورتبالقوهدر شخصیتكودكانامروز و بزرگانفردا قرار دارد. آنها دیگر نمیتوانستند و نمیتوانند و نخواهند توانستكهسایهیكرهبر را بالایسر خود احساسنمایند. آنها خود میخواهند رئیسخود باشند، كارشانرا خود ایجاد نمایند، طرحشانرا خود پیادهكنند و بهعبارتبهتر یككارآفرینموفقباشند. در اینراستا و در جهتاجرایچنینتفكراتیو بهكارگیریچنینخصوصیاتسودمندییكتحقیقو مطالعهمیدانیدر امریكا اجرا شد. در واقعاینتحقیقدر فضاییدر امریكا فراهممیشد كهافراد بتوانند بهطریقاجراییو كاربردیاینخصوصیاتبالقوهخویشرا بهعرصهحضور رسانند. لذا
برنامه یی با عنوان Minisocieaty یا جامعه كوچك در برخی مدارسآمریكا اجرا شد. هدفاینبرنامهآموزشكارآفرینیبهلحاظعملیو جنبهاجراییآنبرایكودكانبین ۸تا ۱۶ سال بود . بهطور عمدهاهدافاینپروژهرا میتواندر سهقالبزیر عنواننمود:
. تداركو آمادهسازیكودكاندر بهرهبرداریاز فرصتهایمحیطیو زمینههایكارآفرینی.۱
. آموزشمفاهیمكارآفرینیاز جنبهعملی.۲
۳تركیبو ادغاممباحثكارآفرینیبا دیگر موضوعاتینظیر: ریاضیات، علوماجتماعی، حلمساله، یادگیریگروهیو تفكر در شرایطبحرانی
اما محور جنبههایعملیاینپروژهبدینصورتبود كهدستههایپنجنفرهییاز كودكانبا انتخابیكنامو یكپرچمكشور مورد نظر خود را گزینشمیكردند. در مرحلهبعد اینكودكاندر قالبشورایرهبریآنجامعهبهبرنامهریزیو تصمیمگیریدر جهتهدایتجامعهمیپرداختند، بهعنوانمثال، كودكاننیروهایمورد نظر خود را جهتهمكاریاز طریقمصاحبهها، آزمونهایاستخدامیو سایر موارد اینچنینیكهخود ایجاد میكردند انتخابمینمودند. در نمونههایدیگر، كودكانبا شناختاز فرصتهایموجود بهایجاد كسبو كارهایمطلوبجهتتولید
كالاها و خدماتمورد نظر برایشهروندانمجازیخود میپرداختند. علتلفظمجازیبهاینسبباستكهتمامیاینموارد از طریقنرمافزارهایخاصكامپیوتریاجرا میشد. در واقعبهصورتواقعیهیچشهروند و یا هیچكارمندیبهغیر از همانپنجنفریكهبهعنوانشورایرهبرییا انجمنتصمیمگیریایفاینقشمیكردند وجود نداشت. در واقعاینبرنامهییبود كهبهكمكآنكودكانمیتوانستند قوانین، الگوهایرفتاریو كاربردی، مهارتهایخاصتصمیمگیریو سایر مواردیكهدر دنیایواقعینمادهایحقیقیآنوجود دارد بشناسند. و بهنوعیزمینهاصلیجهترشد و شكوفاییاستعدادهایبالقوهآنانو تبدیلشانبهفرصتهایترقیو پیشرفتفراهمآید.
موارد اجرایی
ایندورهها عمدا در طیدههفتهو در دهالیچهاردهجلسهبرگزار میشد. زمانبرگزاریاینكلاسها در روزهایجمعهاز
ساعت۹ تا ۱۲ ظهر بود . نكتهاصلیكهدر اینراستا باید توجهزیادیبهآنمبذولداشتایناستكهطولایندورههایآموزشیباید در حد ایدهآلو مناسبباشد. بهعبارتبهتر كوتاهیایندورهها سبباز دسترفتناینآموختهها در مدتكوتاهیخواهد شد همانطور كهافزایشبیشاز حد زمانایندورهها نوعیكسالتو بیمیلیرا در افراد ایجاد میكند چرا كهمحركو برنامهبرایآنها بیشاز حد طولانیمیشود.
ـ نظراتبرخیاز افراد در مورد ایندورهها
مدیر اجراییپروژه: اثربخشیایندورهبهگونهییبود كههیچگاهنمیتوانستیمبدونوجود ایندورهها حتیبهنقطهآغازینآنها نیز دستیابیم.
یكیاز كاركنان: عشقو علاقهبچهها به ایندورههایآموزشیاست. آنها دیگر از خرید و فروشدستبر نمیدارند
یكیدیگر از كارمندان Minisocieaty :
برنامهییاستكهعلاوهبر آنكهمیتواند آموزههایزیادیرا در زمینههایكسبو كار، تصمیمگیری، خرید و فروشبهبچههایما انتقالدهد نوعیبرنامهتفریحیو سرگرمینیز است.
مادر یكپسر یازدهساله: منهیچگاهنمیتوانستمفرزندمرا جهتكارهایگروهیو بهطور كلیتصمیمگیریبهصورتمستقلحركتدهماما در حالحاضر و بعد از طیایندورهوضعبهگونهییشدهاستكهمندیگر جلویاو را نمیتوانمبگیرم. پسرمهموارهدر مورد چگونگیراهاندازییككسبو كار جدید و فروشمحصولبههمراهسایر دوستانشاز منسوؤالاتیمیكند.
نحوه ارزیابی كارایی دوره های Minisocieaty
جهتارزیابیراندمانو بازدهیایندورههایآموزشیدو دورهتستسنجشوضعیتاز كودكانبهعملآمد بهطوریكهتستاولقبلاز اجرایاینپروژهو تستدومبعد از اجرایآنبود. در تستیكهقبلاز اجرایاینپروژهانجامشد تنها ۲۷ درصد از كسانیكهتمایلبهشركتدر ایندورههایآموزشیرا داشتند از اصولو مفاهیمكسبو كار و كارآفرینیاطلاعاتداشتند. اما در تستدومكهبعد از ایندورهانجامشد وضعبهگونهییدیگر بود.
اكنون ۹۳ درصد از افرادیكهدر ایندورههایآموزشیشركتكردهبودند بهخوبیاصولو مفاهیمكسبو كار و كارآفرینیرا دركمیكردند. ضمناینكهطبقگفتهوالدیناینكودكانعلاوهبر پرورشسطحنبوغو آگاهیفرزندانآناندر زمینهكسبو كار آنها اكنونمفاهیمدرسیخود را نیز بهتر دركمیكردند و اینبالواقعیكیاز شگفتیهایایندورهآموزشیبود. اما در مورد نحوهو استاندارد ارزیابیكارآییاینپروژهباید بگوییمكهتستهایآموزشیبا مدلهایصددرصد علمیو از
طریقنرمافزارهایكامپیوتریاجرا میشد و اینامر بهخوبیمیتواند بازگویكیفیتبالاییایندورهها باشد.
ـ نكاتمهم
برخیاز مهمتریننكاتكهدر راستایتهیهو اجرایاینپروژههایآموزشیكارآفرینیكودكباید مدنظر قرار داد بهقرار زیر است
از مهمترینمواردیكهباید بهآنتوجهاساسینمود، وجود دورههایآموزشیجهتارتقایسطحفنیو بهروز كردنبرایمعلمیناست. بهعبارتبهتر همانگونهكهما از طریقاینپروژههایآموزشیمیخواهیمتواناییكودكانرا ارتقا دهیمو بتوانیماستعدادهایبالقوهآنانرا بهكارگیریمضروریاستكهمعلمینو اساتید ما نیز آگاهیاز وجود و انتقالچنینمفاهیمیرا داشتهباشند. پسضروریمینماید جهتاجرایبهتر و موثرتر و بهروزتر كردنایندورههای
آموزشی، معلمینو اساتید ما نیز با فرصتهایجدید، آشنا شوند.
بدونشك، تمامكودكانیكهدر ایندورههایآموزشیقصد شركتكردنو آموزشدیدنرا دارند از نظر سطحنبوغو استعداد در یكاندازهنیستند لذا ضروریاستكهبا توجهبهسطوحمختلفیادگیریدانشآموزاندورههایجداگانهییبرایآنها فراهمشود. بهعبارتبهتر ایندورهها باید متناسببا وضعیتنبوغافراد طرحریزیشود.
باید تا حد ممكندر دورههایآموزشیاز تكنولوژیها و نرمافزارهایمدرنكامپیوتریبهرهبرد. بهعنوانمثال، دورههایآموزشو پرورشگلو گیاهدر بسیاریاز نقاطجهانو برایسنینمختلف ۸ تا ۱۲ سال اجرا میشود. اما ایندورههایآموزشیو شركتكنندگانآنها بههیچعنواننمیتوانند بهعنوانیككارآفرینظهور نمایند چرا كهمسیر و محور اصلیارتقا و نوآوریبرایآنها مجهولو
پوشیدهاست. اما در نمونهییدیگر كهدر هند برگزار شد ایندورههایآموزشیبهنحویدیگر اجرا شد. در آنجا نیز پایهاصلیكار بر همانآموزشو پرورشگلو گیاهبود اما در اینكلاسهایآموزشیآنچیزیكهمازاد و افزودهبر سایر دورههایآموزشیجلوهمیكرد آموزشنحوهخرید و فروشگلو گیاهاز طریقاینترنتو وبسایتهایتجاریبود. در واقعایندورهآموزشیآنافقو مسیر مجهولرا بهنوعینمایانمیساخت.
یكیاز نكاتبسیار موثر و مهمیكهدر امر كارآفرینیدر سنینمختلفباید توجهخاصو ویژهییبهآنمبذولداشتتواناییو هنر شنیدنو بیانكردناست. متاسفانهاینیكیاز مواردیاستكهاز توجهدقیقو موشكافانهبهدور ماندهاست. اینواقعیتكهموثر شنیدنو خوببیانكردنیكهنر و تواناییاستاز چشمبسیاریاز اساتید و صاحبانفنو بیانبهدور ماندهاست.
بالواقعبهراحتیمیتوانچنینادعا كرد كهیكیاز پلههایاصلیو پایهییكارآفرینانموفقتواناییموثر شنیدنو خوببیانكردنآنهاست. در اینراستا باید بهایننكتهظریفدقتاساسینمود كهموثر شنیدنو شنیدندو مقولهمتفاوتو جدا از همهستند. همهما میشنویم، همهما میبینیمو همهما صحبتمیكنیماما اثربخشیدر شنیدن، دیدنو بیانكردنمقولهییمتفاوتبا اینهاست. اینها هنرهاییاكتسابیهستند كهدر مقابلشنیدن، دیدنو بیانكردنذاتیقرار دارند. در تعریفشنیدنموثر و تفهیممفاهیمبا بیانیرسا و دقیقمیتوانچنینبیاننمود كهدر ایناثربخشیها ما نكاتریز، مهمو استراتژیكیرا میبینیم، میشنویمو بیانمیكنیمكهاز دید انسانهایعادیكهفاقد اینتواناییهستند بهدور استلذا یكیاز نكاتاساسیكهمعلمینو اساتید باید در
طولایندورههایآموزشی، توجهمحوریبهآننمایند تقویتو پرورشقوایسمعی، بصریو بیانیافراد استو در اینزمینههمیننكتهكافیاستكهبدانیمشالودهو محور اصلیارتقا، پیشرفت، نوآوری، خلاقیتو در نهایتكارآفرینشدناثربخشیبالا در شنیدن، دیدنو بیانكردناست.
جهتارتقایسطحكارآییو بهرهوریمعلمینمدارس، والدینو حتیصاحبانصنایعباید نتایجایندورههایآموزشیبهصورتیكبازخور در اختیار آنها قرار گیرد. در واقعاز طریقاینبازخورهاستكههر یكاز گروههایمذكور میتوانند از پیشرفتكار خویشآگاهییابند. بهعبارتبهتر معلمینمدارساز طریقبازخور ایندورههایآموزشیمیتوانند با نیازهایجدید، مسیرهایپیشرفتجدید و تكمیلبهتر دورههایآموزشگامهایبنیادینیبر دارند. در والدینمیتواناز طریقبازخور ایندورهها نوعیانگیزشو شوقو هیجانجهتترغیبو هدایتفرزندانخود جهتشركتدر
ایندورههایآموزشیایجاد كرد. در واقعوالدینو معلمینمدارساز طریقایننتایجبهنوعیاطمینانو آرامشخاطر از افقروشنآتیفرزندانخویشحاصلمیكنند. از نقشصاحبانصنایعدر ارتقایكیفیتو حتیكمیتایندورههایآموزشینمیتوانیمغافلبمانیم. در حقیقتیكیاز مصارفنهاییو مهماینكودكانامروز و جوانانآیندهصاحبانو مدیرانصنایعهستند. شاید اینها بهلحاظابعاد عملیاز نیازهایآتیدر صنایعو كسبو كار آگاهیبهتریداشتهباشند. لذا آنچهكهضروریمینماید و بههیچعنواننباید از آنغافلشد نقشمدیرانو صاحبانصنایعدر تدویننوعو كلاسكاریایندورههایآموزشیاست.
ـ یكمطالعهموردی
یكیاز جالبترینمطالعاتموردیكهدر امریكا و در مركز مطالعاتو آموزشاقتصاد Idaho انجامگرفتو شگفتیبسیاریرا برانگیختبهقرار زیر بود:
در اینكارگروهیدانش آموزان به دستجات كوچك ۵ تا ۷ نفره تقسیم می شدند . هر یك از گروه های دانش آموزی یك كشور را برای خود انتخاب می كردند . سپسایندانشآموزانبهمطالعهقوانینمهماقتصادی، صادرات، واردات، حقوقگمركی، تعرفهها و سایر موارد اینچنینیكهدر بستههاینرمافزاریخاصیوجود داشتمیپرداختند. پساز اتمامتحقیقاتآنها و آشناییشانبا اصولبنیادینصادراتو وارداتاینكآنها باید از طریقشبكهییخاصكهبا سایر گروهها ارتباطبرقرار میكردند، در حكمپیشهورانو بازرگانانیككشور
عملمیكردند. آنها باید بهامر صادراتو وارداتمجازیبهسایر كشورها میپرداختند. نتیجهاینمسابقهو ایندورهآموزشیچنینمشخصمیشد كههر كشوریكهمیتوانستمتناسببا تولید ناخالصملیآنكشور ارزشافزودهبیشتریرا كسبنماید برندهاینبازیو كلاسآموزشیمیشد. بهاینترتیببود كهدانشآموزانبا اصولمحوریصادراتو وارداتبهخوبیآشنا میشدند و نبوغو حسكارآفرینیدر آنها تقویتمییافت. بچهها در اینسنینكمبا مفاهیمیچونكارتهایاعتباری، ارزشافزوده، تعرفههایگمركیو حتیحقوقبینالمللآشنا میشدند. اینیكرویا نبود بلكه نتیجه كار و تحقیقات و پژوهش های گسترده در زمینه كارآفرینی كودك و حل مشكلات آتی كودكان امروز بود.
کارآفرینی به پشتوانه خانواده
بچه های بزرگ هر خانواده کارنامه عملکرد آن هستند.شرایط محیطی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی که خانواده برای فرزندانش فراهم می کند ، هنگامی بخوبی آشکار می شود که آنها شاغل شوند. نخستین شغل ، نقطه آغاز استقلال فرد از خانواده است و فرزندان تا پیش از این مجبورند به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت پوشش خانواده باشند. خانواده به عنوان کوچکترین ساختار اجتماعی از مشکلات اجتماع متاثر است .از همین روست که اشتغال نیز یکی از مهمترین دغد غه های خانواده هاست . این موضوع در خانواده هایی که
فرزندان حاضر نیستند به شغل خانوادگی که تامین کننده مخارج خانواده است بپردازند یا این امکان برایشان وجود ندارد ، بروز می کند.استخدام توسط یک کارفرمای دولتی یا غیردولتی راهی ست که مسیر اکثر فرزندان خانواده به آن ختم می شود. در مقابل عده کمتری هستند که به شروع یک شغل جدید تن می دهند. کار آفرینی که آغاز یک شغل تولیدی یا خدماتی جدید تعریف می شود،به عوامل متعددی وابسته است.اکثر کارآفرینی هایی که توسط جوانان صورت می گیرد ،ارتباط مستقیمی با دارا بودن سرمایه اولیه که اغلب خانواده ها آن را در اختیار جوانان قرار می دهند دارد.البته شرایط دیگری همچون تامین این بودجه توسط خود جوان وجود دارد که نشان دهنده آمادگی روحی این افراد برای آغاز شغلی ست که
باید همه مشکلات و مسائل و البته مزایای آن را قبول کنند. در کنار نقش خانواده در ایجاد روحیه کارآفرینی جوانان،آموزش های کار آفرینی که به گفته کارشناسان باید به ده درصد افراد جامعه داده شود نیز در گرایش افراد به کار آفرینی و موفقیت آنها در این کار سهم دارد. خانواده به عنوان انتقال دهنده جبهه ای از اصطلاحات،آئین ها و رفتارهای اجتمایی می تواند نقش ثمربخش خود را جهت آشنایی با مفاهیمی مثل :«توفیق طلبی»،«استقلال طلبی»و«خطر پذیری» در عرصه فعالیت اقتصادی و همسازی با واقعیت های کاری در جامعه ،به فرزندان خود آموزش دهد. بهرام باقری -کارشناس ارشد جامعه شناسی- معتقد است،وقتی پدر یا مادر همچون الگویی تلاشگر و موثر در عرصه کار و تولید در جامعه ظاهر
شوند،کارکردهای ناشی از فعالیت های مثبت آنها فرزند را به سمت و سویی ترغیب می کند تا ذهن خود را بصورتی منسجم ثمربخش به ادامه شغل والدین یا حرفه ای جدید تر سوق دهد. برای چنین فردی دستیابی به منابع اقتصادی ناشی از کار و فعالیت های جدید،ارزش تلقی می شود.چنین طرز تلقی از دنیای پیرامون،ذهن فرد را نسبت به خلق ایده ای نو و استقلال اقتصادی و کسب موفقیت ،دگرگون می سازد. در این مرحله نوجوان یا جوان ایده کاری خود را با خانواده در میان می گذارد و چه بسا بتواند از تجربیات و رهنمودهای والدین و احتمالا حمایت های مالی و اجتمائی آنها بهره مند شود. بر اساس تحقیقات این پژوهشگر اجتمائی، میزان تحصیلات ،نوع شغل والدین،ساخت خانواده،روابط خانوادگی (خصوصا رابطه
والدین با فرزندان)،درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی در شکل گیری «فرهنگ کار» در خانواده می تواند تاثیر داشته باشد.انسان های متفاوت ،توانمندی های متفاوتی دارند که که اگر از همان دوران نوجوانی در مسیر مشخص هدایت شوند،می توانند با خلق ایده های جدید خود،تغییر در روند تولید و بالطبع تغییر در فرآیند تکنولوژی را آسان تر کنند. ایران از پله های آغازین بالا می رود بر اساس پژوهش های انجام شده در آمریکا، ۹۹ درصد کسب و کارهای این کشور ،کسب و کار کوچک با کمتر از صد نفر در هر کسب و کار و اکثر کسب
و کار ها توسط مالکان آنها اداره می شود.این در حالی ست که کسب و کارهای جدِد و کوچک در اقتصاد نوپا و اقتصادهای تحول آسای آمریکا نقش مهمی دارند و نقش آنها در ایجاد شغل های جدید ۸۰ درصد و در نوآوری تکنولوژی های برتر ۳۸ درصد است، اما در ایران وضع به گونه دیگری ست.طی یک دهه از اجرای برنامه SIYB در طول یک دهه بیش از ۱۰۰ هزار نفر از کشورهای مختلف جهان را تحت آموزشهای کار آفرینی قرار داده است.درایران نیز با استفاده از الگوی SIYB و شرایط کشور ما،«ستاد آموزش کار آفرینی ایران» (SAKA) به وجود آمده است.همچنین طرح آموزش کار آفرینی را در سال ۱۳۶۷ از سوی موسسه کار و تامین اجتمائی با استفاده از منابع بین المللی کار (ILO)ارائه و همزمان با تدوین نظام جدید
آموزشی ،در سال ۱۳۶۸ «کارآفرینی» به عنوان یکی از دروس رشته کار و دانش پیشنهاد شد. سال گذشته بود که رسانه ها از اجرای طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاه های کشور (کاراد) خبردادند.آنها در توضیح جزئیات این طرح نوشتند:«مبانی کارآفرینی می تواند به عنوان واحدهای عمومی کارآفرینی (به صورت دروس اختیاری یا طی سمینارها و کارگاه های آموزشی)به دانشجویان و علاقه مندان آموزش داده شود و مهارت ها می بایست به طور اختصاصی در اختیار افراد کارآفرین قرار گیرد.این گونه آموزش ها می تواند در انکوباتورها،
موسسات آموزشی دولتی (نظیر دانشگاه ها)و خصوصی صورت گیرد.» برنامه ای که سایر کشور ها بر اساس آن رفتار کرده اند،الگوی کار این برنامه ریزان شده بود؛چنان که آنها اشاره می کردند که در برخی کشور ها نظیر اندونزی برای ایجاد یک پایه و پیوند قوی در توسعه مفهوم کارآفرینی بین استاد و دانشجو ترتیبی داده شده که گروهی از استادان مسئول تلفیق مواد درسی هستند تا ارتباط بین کارآفرینی و دیگر دروس برقرار و پیوستگی آنها رعایت شود. به این ترتیب یک پایه و پیوند در توسعه مفهوم کارآفرینی بین استاد و دانشجو ایجاد و روحیه کارآفرینی در تمامی دروس دانشگاهی ادغام می شود.در دانشگاه های کشور اندونزی،هفت فعالیت به ترتیب ذیل صورت گرفته تا از بین فارغ التحصیلان دانشگاهی،کارآفرینان ماهر
شناخته شوند: 1-ارائه دروس در زمینه کارآفرینی 2-کارورزی در زمینه کارآفرینی 3-انجام کارهای عملی یا کارآموزی 4-مطالعه فردی به انتخاب دانشجو 5-مشاوره شغلی و کاریابی 6-انکوباتور ویژه کارآفرینان 7-تلفیق برنامه های درسی یک سال زمان زیادی برای ارزیابی و قضاوت درباره عملکرد و کارایی این برنامه نیست ؛ باید هنوز منتظر ماند. خانواده، بی خبر از نقش سیستماتیک خود خانواده بر خلاف آنچه تصور می کند،نباید نقش خود را در انتخاب شغل فرزندان به توصیه های کلامی و تجربیاتی که به فرزندان خود می دهد محدود کند.این نهاد اجتمائی نقش بسیار مهمی دارد که در اغلب موارد خود نیز از آن غافل می ماند. بهرام باقری،در مقاله ای مراحل توسعه آفرینی توسط خانواده را چنین تشریح می کند: 1-مراحل
نهادینه کردن «فرهنگ کارآفرینی» :خانواده به عنوان انتقال دهنده جبهه ای از اصطلاحات، آئین ها و رفتار های اجتمائی می تواند نقش ثمربخش خود را جهت آشنایی با مفاهِمی مثل : «توفیق طلبی»،«استقلال طلبی» و «خطر پذیری» در عرصه فعالیت اقتصادی و همسازی با فعالیت های کاری در جامعه،به اعضای خود ارزانی دارد. نوع نگرش والدین به دنیای پیرامون خود و چگونگی تجسم ارزش های اجتمایی برای فرزندان، در شکل گیری آینده آنها می تواند راه را برای دستیابی به اقتصاد سالم هموار سازد.مثلا چنانچه کسب موفقیت در جهت خلق ثروت و ایجاد فرصتهای شغلی جدید به عنوان بخشی از ارزش های مورد نظر والدین برای فرزند به تصویر کشیده شود،نوجوان ذهن خود را برای رسیدن به چنین موقعیتی آماده می
سازد و به دنبال راه های دستیابی به چنین موقعیتی ست.او موقعیت های متفاوت را با هم مقایسه می کند،شبیه سازی ذهنی انجام می دهد،به پرس و جو می پرداز
د و گاهی اوقات در نشریات،کتب،محیط مدرسه و حتی مجالس سخنرانی پرسش های ذهنی خود را دنبال می کند.آنگاه،فرد با آگاهی از کار و تلاش آماده است بخش بزرگی از خواسته ها ،آرمان ها و ارزش های مورد نظر خانواده خود را به محک تجربه بگذارد. 2-تعیین مسیر شغلی:فضای درون خانواده،خصوصا رهنمودهای والدین به فرزندان،این امکان را به آنها می دهدتا با گسستن از عادات و معتقدات پیشین خود یا سایر افراد خانواده ،رفتار جدیدی مورد کندوکاو قرار داده و خود را با نظم اجتمایی نوین هماهنگ سازند؛ به شکلی که بتواند بر
فراز خواسته ها و آرزوهای ذهنی خود و منطبق بر نظام های مدرن پر و بال بزنند و نفوذ و سلطه اندیشه و روش های سنتی در رفتارهای آتی خود بکاهند. در ادامه چنین روندی ،نقش آفرینی فرزند در درون خانواده معطوف به فرآیندهای تولید و خلق ارزش در خانواده خواهد شد.در این ارتباط ،والدین با شناخت توانمندی های بالقوه فرزندان خود و هدایت آنها در مسیر شغلی ،نقش مهمی در شناسایی و پرورش افراد خلاق و کارآفرین در جامعه ایفا می کنند. 3-راه اندازی و اداره کسب و کار اقتصادی:در این مرحله،فرد با ارزیابی مشاغل متناسب ب
ا خواسته های خود و خانواده ،به خلق ایده در زمینه کار و فعالیت می پردازد؛چارچوب فکری خود را در قالب طرح کسب و کار به جامعه عرضه می کند،سپس با مدیریت خود فعالیت اقتصادی را آغاز می کند.اینجا والدین ا با استفاده ازتجارب خود می توانند فرزندانشان راجهت اداره کسب و کار یاری کنند.هر چند ممکن است این نیاز صرفا متوجه حمایت های مالی آنها نباشد. اکنون تعداد جوانانی که روحیه کارآفرینی دارند و قدم در این راه نیز می گذارندکم نیست،ولی باید دید در میان آنها چند نفر به موفقیت دست می یابند.هر چند آماری در این خصوص وجود ندارد ،ولی محققان اجتمایی از تعداد زیاد افراد شکست خورده در این راه خبر می دهند.اینجاست که باز هم نقش آموزش های کارآفرینی که هنوز در کشور ما نوپاست،پررنگ تر می شود.
" کارآفرینی " درسی است که قرار است دانشجویان را کارآفرین کند! اما به نظر می رسد مساله قدری پیچیده تر از اینهاست و باید در مورد این درس و شرح آن ، تجدید نظری جدی انجام شود. به عنوان مثال این درس در تمامی رشته ها با شرح درس یکسان تعریف شده است ، حال آنکه کارآفرین بودن در هر رشته ای با رشته دیگر متفاوت است و نمی توان با یک رویکرد کلی و عمومی، به کارآفرینی نگاه کرد؛ بلکه باید این درس را به صورت اختصاصی در هر رشته ای تعریف کرد و با توجه به نیازها و ضرورت های همان رشته ، کارآفرینی در آن رشته را توضیح داد.این رویکرد تخصصی می تواند نگرانیهای دانشجویان را درباره شغل آینده شان کمتر کند و آنها را برای رسیدن به حرفه ای مرتبط با رشته شان به خوبی راهنمایی کند. هرچند کلیت کارآفرینی هم باید در بافت جامعه تعریف شود تا این نگاه کلی و جزیی ، همدیگر را کامل کنند و نتیجه مطلوب حاصل شود.برای رسیدن به این کلیت ، شاید بهتر باشد از تعاریف شروع کنیم.
نوآوری ، جزء لاینفک کارآفرینی
کارآفرین فردی است که ریسک ها را می پذیرد و کار جدیدی را آغاز می کند در کنار این تعریف ، تعریف کارآفرین نوآور هم از اواسط قرن بیستم رواج یافته است و آن شخصی است که چیزی بدیع را آماده بهره برداری می کند .مفهوم نوآوری و تازگی ، جزء تفکیک ناپذیر کارآفرینی در این تعریف است .حال بر این اساس آیا می توان نوآوری و تازگی را درس داد؟
دکتر علیرضا فیض بخش در پاسخ به این سوال می گوید : "بله ، خلاقیت و نوآوری قابل آموزش و پرورش است . آنچه باید آموخت ، راههای از بین بردن موانع خلاقیت و یادگیری تکنیک های خلاقیت است ."
بر اساس اطلاعات به دست آمده ، امروزه خلاقیت و نوآوری به قدری در کشورهای توسعه یافته اهمیت پیدا کرده است که تعدادی از دانشگاههای بزرگ دنیا مانند دانشگاه " بوفالو" ی آمریکا در رشته خلاقیت ، دوره ی کارشناسی ارشد برگزار می کند.در سال ۲۰۰۴ میلادی ، تعداد ۵۷۱ کلاس سه واحدی در رابطه با خلاقیت و ۴۱۱۵ کلاس به نام نوآوری در هنر تنها در مقطع تحصیلی لیسانس در دانشگاه ها ی مختلف دنیا طراحی شده است . دکتر فیض بخش که عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف و موسس اولین مرکز کارآفرینی در این
دانشگاه است با تاکید بر ظرفیت های متفاوت خلاقیت می گوید: " همه آدمها از ظرفیت و استعداد خلاقیت برخوردارند اما این ظرفیت در افراد مختلف ، متفاوت است . مشکل این است که همه ما از این ظرفیت به مقدار کمی استفاده می کنیم . آموزشها ، سن و سال ، عادات و محیط و به علاوه ظرفیت موجود در هر فرد ، موانع خلاقیت هستند و درس کارآفرینی می کوشد تا با از بین بردن این موانع ، روحیه کارآفرینی را در فرد ایجاد کند و احساس کارآفرینی کردن را در او به وجود آورد .پس از این ، خود فرد است که باید ایده های خلاق را کشف و پیدا کند و با ارزیابی این ایده ها ، فرصت های اقتصادی را کشف کند."
نکته اینجاست که بحث کارآفرینی ، پس از گذشتن از مسائل کلی و عمومی ، مانند انگیزش و اعتماد به نفس و ارائه راهکارهایی برای غلبه بر موانع خلاقیت ، تبدیل به مبحثی تخصصی ، اقتصادی می شود.از این پس نوشتن نقشه های اقتصادی ،برنامه ها و شیوه فروش و تراز نامه مالی و نسبت ها، در دستور کار قرار می گیرد.دکتر فیض بخش در این باره می گوید : " این مباحث بر اساس تعداد واحد درس کارآفرینی و رشته دانشجو ، تا سطح لازم مطرح می شوند .مثلا اگر دانشجو یک واحد و یا سه واحد درس کارآفرینی می خواند ،آنچه به او آموزش داده می شود بسیار بسیار متفاوت است با کسی که فوق لیسانس کارآفرینی در دانشگاه هاروارد می خواند!"
کارآفرینی هنوز جایگاه واقعی خود را نه تنها در جامعه ، بلکه در محافل علمی و تحقیقاتی کشور پیدا نکرده است .نتیجه این وضعیت ، وضع کنونی فارغ التحصیلان دانشگاهی است که اغلب با وجود تخصصی که دارند قادر نیستند در دنیای واقعی رقابت صنعت و کسب و کار ، حرف تازه ای بزنند .البته دکتر فیض بخش معتقد است که در این یکی دو ساله اتفاقات خوبی افتاده و در حال حاضر " کارآفرینی " و مباحث مربوط به آن بسیار شناخته شده تر از چندین سال پیش است .او می گوید : " واقعیت این است که تعداد کسانی که برای آموزش کارآفرینی تربیت شده اند ، کم است .همین امر باعث شده است این مبحث نتواند جایگاه واقعی خود را پیدا کند .بعلاوه از زمانی که مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف تاسیس شد و بنده اولین کلاس کارآفرینی را در دانشگاه تدریس کردم ، تا چندین سال ، هیچ اتفاقی در دانشگاه ها و دیگر مراکز علمی نیفتاد، اما این اواخر توجه زیادی به این مقوله شده است که بسیار خوشحال کننده است.
یك شرح درس و آن همه رشته
ضمن اینکه شرح درس یكسان برای واحد كارآفرینی در رشته های مختلف نمی تواند چندان علمی و اصولی باشد ، دكتر فیض بخش مشكل دیگر را نبود اساتید تربیت شده برای تدریس كارآفرینی در رشته های مختلف می داند .او می افزاید : یكی از مشكلات این درس همین است كه باید برای هر رشته ، مطابق با نیازهای همان رشته طراحی شود. این طور نیست كه مثلا در رشته های هنری ، دانشجویان در این درس تنها به یادگیری مهارت های خلاقیت و تقویت اعتماد به نفس اكتفا كنند. آنها هم اگر شرح درس شان درست طراحی شده باشد، می توانند فعالیت اقتصادی مرتبط با رشته شان را ، بر اساس ایده های خلاقی كه به ذهنشان می رسد ایجاد كنند و آن را توسعه و گسترش دهند.مشكل اینجاست كه تا به حال چنین مركزی ، در این دانشگاه ها ایجاد نشده است .
فردایی پیش رو !
ایجاد مراكز كارآفرینی در دستور كار بخش های عملی و تحقیقاتی و مراكز كارآموزی قرار گرفته است كه خبر از آینده ای روشن در این زمینه می دهد. اما باید همچنان به این نكته توجه داشت كه اگر بحثها در این حوزه كاربردی نشوند و تخصصی نباشند ،آنچنان كه باید ثمری نخواهند داشت و نهایتا در همان سطح ایجاد تفكر خلاق باقی می مانند كه اگر چه اتفاق مباركی است ، اما كافی نیست.
پرورش افراد خلاق ، باید زمینه ای باشد برای تربیت افراد كارآفرین . فرق افراد خلاق با كارآفرین در این است كه همه افراد كارآفرین خلاق هستند اما همه افراد خلاق كارآفرین نیستند! كارآفرینان می گویند : اگر می خواهی موفق شوی ، حتما باید طعم شكست را بچشی ! آنها شعارهای دیگری هم دارند كه به نظر می رسد عمل به آنها ، ضامن موفقیت است .یكی دیگر از این شعارها این است : تا زمانی كه به روشهای قبلی تفكر كنیم ، غیرممكن است چیز تازه ای را خلق یا كشف كنیم.