بخشی از مقاله
شناسایی الزامات توسعه مهارت های کارافرینی زنان روستایی استان قم
چکیده
هدف کلي تحقيق شناسايي الزامات توسعه مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي استان قم ميباشد. اين پژوهش کاربردي و غيرآزمايشي (توصيفي) و از نوع پيمايشي به شمار ميرود. ابزار عمده تحقيق پرسشنامه ميباشد. جامعه آماري تحقيق حاضر ٧٧ نفر از زنان روستايي کارآفرين ميباشد. يافته ها نشان داد وضعيت مهارت کارآفريني اکثر زنان روستايي در حد مطلوب ميباشد (٤٣.٤ درصد). نتايج رگرسيون گام به گام نشان داد متغير الزامات فردي به تنهايي حدود ٢٦.٨ درصد از تغييرات متغير وابسته را تبيين نمود که اين بدان مفهوم است که متغير مزبور بيشترين تأثير را در توسعه مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي داشته است .
واژگان کليدي: توسعه مهارت هاي کارآفريني، زنان روستايي، استان قم .
مقدمه
شرط بقاء در دنياي پرشتاب کنوني استفاده از همه منابع موجود و توان افزايي کليه ظرفيت هاي در اختيار است . انتخاب اين مسير مستلزم فراهم ساختن بستري است که امکان بروز و ظهور مهارت ها و تدابير خلاقانه و فعاليت هاي کارآفرينانه را فراهم سازد (صابر، ١٣٨٥).
چالش اشتغال يا موضوع کار و بيکاري يکي از مهم ترين مسائل اجتماعي روز در کشور، شهر و روستا به شمار ميآيد. دلايلي نظير پايين بودن سطح مهارت ها و تخصص افراد و نيز پايين بودن ظرفيت بازار کار، امکان ايجاد اشتغال براي همه را از بين برده است . زماني که کارآفريني در روستاها به عنوان يک پديده پيچيده و دست نيافتني تلقي شود و مردم روستا از زمينه ها و مهارت هاي لازم جهت کارآفريني آگاهي نداشته باشند نمي توان انتظار داشت که روستاييان جهت گيري مثبتي به سمت کارآفريني داشته باشند و انتظار ايجاد کسب و کارهاي جديد در روستاها بيهوده خواهد بود (پور قاسم و همکاران ، ١٣٩٠).
بسياري از صاحب نظران توسعه روستايي بر اين باورند که شناخت توانمنديها و مهارت هاي زنان ، به خصوص زنان روستايي و هدايت استعدادهاي خلاق آنان مي تواند در بهره برداري از ظرفيت هاي اين قشر عظيم اجتماعي موثر واقع شود، به عبارتي شناخت الزامات گوناگون زنان روستايي کارآفرين ، تدابير و امکان مناسبي را براي برنامه ريزي در جهت به کارگيري مهارت هاي کارآفريني شاغلين پنهان جامعه روستايي فراهم خواهد ساخت .
بررسي روند دو دهه گذشته بيانگر آن است که افراد در همه سطوح ، نياز زيادي براي برخورداري از مهارت هاي کارآفرينانه احساس ميکنند تا از اين طريق توانايي خويش در رويارويي با تغييرات جاري زندگي وعدم قطعيت هاي آينده را بهبود بخشند. علاوه بر اين ، آنچه افراد را در جهت کسب مزيت يادگيري يک روش نوآورانه براي حل مسئله ، توانمند ميسازد تطبيق راحت با تغييرات ، برخورداري از اعتماد به نفس بيشتر و پرورش خلاقيت از طريق کارآفريني است که بدون ترديد منافع بسياري براي جامعه به بار ميآورد .(Mckeown et al.,2006)
توسعه کارآفريني و توانمندسازي مکمل يکديگر بوده و باعث قدرت بخشيدن به زنان در فعاليت هاي مختلف کارآفريني اعم از اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي ميشود .(Navaz, 2009)
در عصر حاضر، «مهارت »، باعث تأثير بسزايي در انجام مطلوب و بهينه کارها، ايجاد رضايتمندي و ارتقاي انگيزه در افراد ميگردد که در نهايت توسعه منابع انساني و افزايش بهره وري را به همراه دارد، و يکي از زيرساخت هاي اساسي کارآفريني است (اسمعيل تبار، ١٣٨٩).
(٢٠١١) ,.Jusoh et al معتقدند کارآفرينان بايد خود را مجهز به مهارت هاي گوناگون کرده و اين مهارت ها را در طول زمان ارتقا دهند و با استفاده از آموزش ، مهارت ها و دانش خود را بالا برده و خود را براي چالش ها و رقابت هاي جهاني آماده سازند.
«توسعه مهارت هاي کارآفريني » زنان روستايي يک مرحله جديد در توسعه اقتصادي هر کشور است که از طريق ايجاد شغل باعث استقلال اقتصادي زنان ميگردد (nd ,Tarakeswara Rao et al.). به عقيده هيستريچ زنان بزرگ ترين گروه محرومان جهان هستند، برنامه ريزان و کارشناسان بايد تلاش هاي خود را به سمت کاهش محدوديت ها و محروميت ها سوق دهند و زنان روستايي را به سمت برابري اقتصادي و اجتماعي هدايت نمايند اين امر ميسر نميشود مگر با توسعه مهارت هاي کارآفريني (٢٠١١ ,.Lashgarara et al). به طور کلي مهارت کارآفريني شامل مهارت فردي ، مديريتي و فني يک کارآفرين است (فتحي واجارگاه ، ١٣٩٠).
براي توسعه مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي «الزامات » گوناگوني وجود دارد که بايسته ها و وجود حداقل شرايط مورد نياز براي توسعه مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي است . ميتوان بعضي از اين الزامات را در سه دسته الزامات فردي ، مديريتي و فني تقسيم بندي کرد. در ارتباط با توسعه مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي تحقيقات متعددي صورت گرفته است .
(٢٠١١) Rayalwar &Choudhary در مقاله خود با عنوان «چالش ها و فرصت هاي زنان روستايي کارآفرين در هند» الزامات توسعه مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي را تغيير در نگرش سنتي ، خدمات حمايتي از قبيل آموزش ، تخصيص بودجه جداگانه براي زنان کارآفرين ، تأمين زيرساخت هاي مناسب ، تقدير دولت از کارآفرينان نمونه و رقابت در بازارهاي محلي و ملي عنوان نمودند.
يافته هاي تحقيق (٢٠٠٩) Navaz راجع به «عوامل مهم در توسعه کارآفريني زنان در روستاي بنگلادش » نشان داد که از نظر ويژگيهاي فردي و رواني اغلب زنان کارآفرين ، افرادي با اعتماد به نفس بيشتر نسبت به ساير زنان ، واقع بين و آفريننده و افرادي با انرژي و انعطاف پذير هستند.
(٢٠٠٦) Sidhu and Kaur در تحقيقي با عنوان «توسعه کارآفريني در ميان زنان روستايي پنجاب هند» پيش نيازهاي فردي و محيطي را از عوامل توسعه کارآفريني زنان روستايي مطرح کرد.
(٢٠٠٥) Kibas در تحقيقي که در کنيا در خصوص «کارآفريني زنان روستايي » انجام داد به اين نتايج رسيد که زنان روستايي با انگيزه خودکفايي، خوداشتغالي و کمک به خانواده کسب و کاري را شروع ميکنند که در اين ميان حمايت هاي خانواده ، برنامه ريزي خوب و در دسترس بودن سرمايه عامل موفقيتشان شده است .
گزارش (٢٠٠٣)UNIDO در وين در خصوص «توسعه روستاها و کارآفريني زنان » با هدف خروج از فقر، الزامات توسعه کارآفريني را تقويت مديريت عمومي و ايجاد محيط مساعد براي روستاها و زنان روستايي، توسعه منابع انساني و توسعه ظرفيت هاي خود حمايتي (self-help) مطرح کرد. (٢٠١١) .Lashgarara et al در تحقيق خود با عنوان «عوامل موثر بر مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي شهرستان ايلام » به اين نتيجه رسيدند که مهارت هاي فردي مهم ترين متغير موثر بر مهارت هاي کارآفريني مي باشد.
(٢٠٠٩) .Farajollah Hosseini et al در تحقيق خود با عنوان «عوامل موثر بر کارآفريني زنان روستايي شمال کشور» به اين نتيجه رسيدند که فعاليت هاي آموزشي و ترويجي از عوامل اصلي موفقيت در فعاليت هاي کارآفريني زنان روستايي است .
ضرورت پرداختن به مقوله کارآفريني از آن جهت است که روستاها نيز همچون شهرها، مملو از فرصت هاي جديد و کشف نشده هستند که کشف و بهره برداري به موقع از اين فرصت ها و ايجاد کسب و کارهاي جديد و رقابت پذيري بر مبناي آن ، ميتواند مزاياي اقتصادي چشمگيري براي روستاييان به همراه آورد و زمينه براي تحقق توسعه متوازن آماده شود.
استان قم بر اساس آخرين سرشماري سال ١٣٩٠ داراي جمعيت ١١٥١٦٦٩ نفر بوده که از اين تعداد ١٠٩٥٨٧١ مربوط به جمعيت شهري و ٥٥٨٠١ نفر آن مربوط به جمعيت روستايي است و از اين جمعيت روستايي ٢٥٢٧٢ نفر آن زنان روستايي هستند. با توجه به اينکه طرح ايجاد مراکز رشد و توسعه کارآفريني زنان روستايي از طرف دفتر امور زنان روستايي و عشايري وزارت جهاد کشاورزي از سال ١٣٨٦ در بسياري از استان ها اجرا گرديده است و با توجه به نتايج مؤثر آن در ارتقاء و توسعه توانمندي هاي زنان روستايي استان قم و پيشرفت نسبي طرح در استان مذکور، ضرورت تحقيق بديهي است . در کنار موارد فوق الذکر، با توجه به سياست هاي کلان وزارت کار در دولت دهم مبني بر توسعه کارآفريني و آموزش هاي مهارتي ، خلاقيت و کاهش تدريجي نرخ بيکاري به ٨.٥ درصد در پايان برنامه پنجم توسعه و نيز ماده ٨٠ برنامه پنجم توسعه (اشتغال ) در راستاي ايجاد اشتغال پايدار و توسعه کارآفريني به خوبي بيانگر اهميت موضوع است .
اهداف تحقیق
با جمع بندي مطالب مذکور هدف کلي تحقيق شناسايي الزامات توسعه مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي استان قم و اهداف اختصاصي نيز شامل موارد ذيل ميباشد: بررسي ميزان توسعه مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي استان قم ؛ بررسي و شناسايي الزامات توسعه مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي استان قم .
مواد و روش ها
از آنجايي که هدف تحقيق شناسايي الزامات توسعه مهارت هاي کارآفريني زنان روستايي استان قم مي باشد، لذا اين پژوهش بر اساس هدف از نوع تحقيقات کاربردي و بر مبناي جمع آوري اطلاعات غيرآزمايشي (توصيفي ) و از نوع پيمايشي به شمار ميرود. ابزار عمده تحقيق پرسشنامه ميباشد.
جهت تدوين پرسشنامه ابتدا مباني نظري موضوع با توجه به منابع و مراجع مربوطه مورد بررسي قرار گرفت ، سپس با در نظر گرفتن نتايج مطالعات ، پرسشنامه مقدماتي تهيه گرديد و پس از اطمينان از روايي و پايايي آن و انجام اصلاحات لازم ، پرسشنامه نهايي طراحي گرديد. به منظور بررسي روايي ابزار تحقيق ، پرسشنامه اوليه در اختيار اساتيد راهنما، مشاور و متخصصان و صاحب نظران مرتبط با موضوع قرار گرفت که پس از انجام اصلاحات و اعمال نظرات ، اعتبار پرسشنامه مورد تأييد قرار گرفت . به منظور حصول پايايي ابزار تحقيق ، پرسشنامه تأييد شده بين ٢٠ نفر از پاسخگويان توزيع گرديد که پس از تکميل و جمع آوري پرسشنامه ، داده ها وارد نرم افزار SPSS شد و ضريب کرونباخ آلفا براي بخش هاي مختلف و همچنين کل پرسشنامه محاسبه گرديد (٠٩٢=α)که بيانگر پايايي مطلوب ابزار تحقيق بود.
جامعه آماري تحقيق حاضر شامل ٥٠ نفر از زنان روستايي استان قم و ٢٧ نفر از کارشناسان دفتر زنان روستايي وزارت جهاد کشاورزي بودند که همگي ٧٧ نفر به صورت سرشماري مورد مطالعه قرار گرفتند.
متغير وابسته تحقيق توسعه مهارت هاي کارآفريني است که شامل مهارت هاي فردي ، مديريتي و فني کارآفريني ميباشد و با ١٦ گويه در قالب طيف ٥ گزينه اي ليکرت سنجيده شده است . از اين رو همه گويه ها با هم جمع و مجددا کد بندي شدند و از خيلي نامطلوب تا خيلي مطلوب طبقه بندي شدند. پاره اي از اين گويه ها عبارتند از: داشتن پشتکار و مقاومت در کار، توانايي دورانديشي در کار، درک و فهم رفتارها و توجه به روابط انساني در محيط کار، مهارت در برقراري ارتباط و مذاکره ، توانايي در تصميم گيري براي حل يک مشکل ، برنامه ريزي ، مهارت تيم سازي و جلب همکاري در زمينه هاي مختلف ، توانايي اداره تغيير و انتخاب مسير مناسب و غيره .
متغيرهاي مستقل تحقيق نيز عبارتند از: الزامات فردي با ١٣ گويه (اعتماد به نفس ، ريسک پذيري ، انعطاف پذيري ، خلاقيت و نوآوري ، مسئوليت پذيري ، دور انديشي ، پشتکار، رقابت پذيري ، انگيزه ، برخورد خوب با ديگران ، حمايت هاي خانواده ، استفاده از فرصت ها، تجربه قبلي ). الزامات مديريتي با ٩ گويه (آموزش ، دانش مديريتي ، الگوهاي نقش ، کاهش مراحل اداري ، توسعه فرهنگ کارآفريني ، محو يا کاهش تبعيض هاي جنسيتي ، تخصيص بودجه مجزا براي کارآفريني زنان ، قوانين و مقررات کارا در زمينه حمايت از زنان کارآفرين ، مشارکت زنان در تصميم گيري ) و الزامات فني با ٥ گويه (به کارگيري فناوري ، زيرساخت هاي فيزيکي ، زيرساخت هاي اثربخش ، ارزيابي محيط و شناسايي فرصت ها، مهارت تيم سازي ). جمعا ٢٧ گويه که در قالب طيف ٥ گزينه اي ليکرت سنجيده شده است ، از اين رو همه گويه ها با هم جمع و مجددا کد بندي شدند و از خيلي نامطلوب تا خيلي مطلوب طبقه بندي شدند.
در ادامه به منظور بررسي و اولويت بندي ميزان اهميت الزامات از آماره ميانگين استفاده شد.
به منظور تجزيه و تحليل داده هاي جمع آوري شده از نرم افزار SPSS V١٦ استفاده شد. در آمار توصيفي از جدول توزيع فراواني ، درصد فراواني ، درصد تجمعي ، نما و در آمار استنباطي از ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چند متغيره بهره گرفته شد.
یافته ها
يافته هاي تحقيق نشان ميدهد که متوسط سن زنان روستايي مورد مطالعه در اين تحقيق ٣٣ سال ميباشد. جوان ترين آن ها ٢١ سال و مسن ترين آن ها ٥١ سال داشته اند و متوسط سن کارشناسان مورد مطالعه ٤٠ سال ميباشد که جوان ترين آن ها ٣٥ سال و مسن ترين آن ها ٥١ سال است . بررسي وضعيت تأهل پاسخگويان نشان ميدهد که ٣٠ درصد از زنان روستايي با فراواني ١٥ نفر از زنان روستايي مجرد و ٧٠ درصد با فراواني ٣٥ نفر متأهل هستند. همچنين ٢٢ درصد از کارشناسان با فراواني ٦ نفر مجرد و ٧٨ درصد با فراواني ٢١ نفر متأهل هستند (جدول ١ و ٢).
نتايج حاصل از بررسي سطح تحصيلات پاسخگوها نشان ميدهد، ٤٠ درصد از زنان روستايي کارآفرين داراي مدرک کارشناسي هستند که بيشترين فراواني را دارا بوده اند، ٣٨ درصد داراي مدرک زير ديپلم ، ٢٠ درصد داراي مدرک ديپلم ، ٢ درصد داراي مدرک کارشناسي ارشد ميباشند (جدول ٣).