بخشی از مقاله
چکیده
باغشهرهاي ایرانی که در بازه زمانی تیموریان، به شکل مطلوب و مناسبی با محیط خود شکل گرفته و حاصل خلاقیت معمار بر اساس امکانات موجود بوده است، جلوهاي نمادین از بهشت روي زمین هستند. در این میان، چه زیبا باغشهرهاي امیرتیمور در شهر سمرقند و پیرامون آن جلوه مینمایند. لیکن در باب چگونگی شکلگیري و تحولات معماري این باغشهرها، تحقیقات گسترده و جامعی صورت نگرفته است.
تیمور با گردآوري معماران، طراحان و هنرمندان از هر سوي قلمروش به سمرقند، و با ایجاد باغ و برپایی فضاهاي معماري درون این باغها سعی در هر چه بیشتر باشکوهتر کردن پایتخت خود، سمرقند داشت. چنانکه بتدریج این باغها با گردآمدن سازمانهاي شهري در آن، گسترش یافته و جزئی از خود شهر میشوند. از این رو، دوران تیموري رنسانس باغ سازي ایران است. پژوهش پیش رو بر آن است تا با توجه به پتانسیلهاي موجود در سمرقند و در نظر گرفتن شرایط اقلیمی منطقه، و ریشهیابی تحولات معماري باغشهرها، به چگونگی ایجاد باغ شهرها در سمرقند بپردازد.
سپس با استناد به مینیاتورهاي تیموري و یادداشتهاي سفرنامهنویسان، به ترسیم طرحهایی از نحوه باغ-سازي و فضاهاي معماري درون این باغها بپردازد. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادي و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی است. گردآوري اطلاعات نیز در این پژوهش به شیوهي اسنادي - کتابخانهاي - انجام خواهد شد.
کلیدواژگان: باغشهر، دوران تیموري، سمرقند، تحولات معماري
مقدمه
در سرزمینی با اقلیم خشک و نیمه بیابانی چون ایران، باغها اهمیت تاریخی پیدا کرده و به عنوان بهترین فضاي معماري مورد توجه مردم و حاکمان و پادشاهان قرار میگیرد و از همین رو است که نامهاي زیادي بر باغ اطلاق میشود، که با تعمق در معنا و مفهوم آن میتوان گفت: فضاي محصوري که شامل انواع گلها و گیاهان و درختان، با وجود حوض یا استخري در مرکزیت آن، نمادي از بهشت بر روي زمین است. باغسازي ایرانی همانند معماري ایرانی، آنچنان طراحی شده است که با اکوسیستم محیط - اقلیم - منطبق باشد و به بهترین وجه نسبت به شمال و جنوب جهتگیري شود.
امروزه موضوع باغهاي رسمی و سلطنتی جذابیت و توجه بیشتري نسبت به دیگر موضوعات سنتی معماري اسلامی پیدا کرده است. پیچیدگیهاي گوناگون در قلمروهاي اسلامی فقط مختص تاریخ معماري آن نمیشود بلکه مجموعه معماري طراحی شهرها، علم باغبانی، آبیاري و بسیاري موضوعات دیگر چون »باغ شهر« را شامل میشود. مطالعات امروزه نشان میدهد که سنت باغ سازي با توجه به زمینه و بطن جامعه و امکانات و شیوه زندگی و نیز در نظر گرفتن گونهشناسی و نشانهشناسی شکلگیري باغها، از اهمیت زیادي برخوردار است.
از این میان می توان به گونهشناسی باغ شهرهاي تیمور اشاره کرد: باغشهرهاي عصر تیمور از جمله باغهایی هستند که با توجه به شرایط اقلیمی و تنوع شیوههاي معماري در سمرقند برپا شدند و تیمور با گردآوري معماران و هنرمندان از هر سوي مملکت در سمرقند، در هر چه باشکوهتر کردن پایتخت خود کوشید. برپایی این باغها پیرامون سمرقند و افزایش کاربريهاي این باغها، بتدریج زمینهساز ایجاد باغشهر در ایران شدند. باغشهرهایی که با تجمیع سازمانهاي مختلف در قلب خود، همه نیازمندیهاي ساکنان را برآورده میساخت. این پژوهش به این سوال پاسخ داده می شود که روند تبدیل باغ به باغشهر در عصر تیموري چه بوده ؟ و الگوي فضاي معماري باغشهر تیمور ملهم از چه عواملی بوده است؟
درآمدي بر مفهوم باغشهر
بازتاب تحولات رابطه ساختاري میان باغ و شهر، به ویژه زمانی که باغ محصول فرهنگی از تمدن شهر است، در اولین نمونههاي معروف بعد از دوره ساسانی یعنی در شهرهاي با طرح اولیه که به اراده خلفاي عباسی به وجود آمده بودند، به روشنی قابل مشاهده است؛ بافت سامرا ادامه وسیعی از فضاهاي محصور به طول تقریبی سیکیلومتر، که در کناره شرقی دجله افتاده است. به استثناء برخی مجموعه هاي مورد نیاز، سامرا از تسلسل باغهاي وسیعی تشکیل شده که هر یک در میان خود فضاي معماري عظیمی را دارا میباشند.
تمام شهر بر اساس طراحی برگرفته از ساسانیان، از طریق تکرار بی نهایتی از مدل یکسان»باغ اندر باغ« شکل گرفته است با اینحال، مفهوم واقعی باغشهر ریشه در شهرهاي باستانی شرق، بهویژه ایران دارد که در سدههاي میانه اسلامی به اوج شکوفایی رسید تجدید حیات فرهنگی باغ سازي و رابطه ساختاري میان باغ و شهر در دوره تیموري، به صورت واضح مشاهده میگردد. سفیر اسپانیا - کلاویخو - که به دفعات در سمرقند، مهمان تیمورلنگ و اعضاي خانوادهي وي در فضاهاي سرباز یا در زیر سراپردهها و خرگاهها بوده، به دقت به توصیف این باغها میپردازد.
امیرتیمورگورکانی ایده باغ شهر را از دیگر شهرهاي ایران چون بلخ، هرات، بخارا، نیشابور، شیراز و قندروز گرفت که متاسفانه این شهرها از بین رفتهاند از طرفی موقعیت باغشهرهاي حومه سمرقند، نسبت به باغ سلطنتی نیز معرف وابستگیهاي جهان مادي با ساختار باغشهرها بوده است. این امر را میتوان نه تنها از نگاه معمارانه، بلکه در نگرشی شهري و به لحاظ موقعیت قرارگیري شهر سلطنتی نسبت به شهر دومین همایش ملی معماري و توسعه ، 26 فروردین 1395مشاهده کرد.
چنانکه کلاویخو خاطراتی جزئی از شهرباغهایی که محل خوشگذرانیهاي امیر تیمور بود پیش خود نگه میداشت. این خاطرات، خیابانهایی پردرخت را که به زمینهاي وسیع و دیوار کشی شده و سرسبز منتهی میشد، به تصویر میکشید. گاهی این باغ که در سمرقند قرار داشت، در وسط کوه یا تپهاي ساختگی بود و در قلهي آن کاخسلطنتی قرار داشت که تصویر آن در استخرها و کانالهایی منعکس میشد که علاوه بر آبیاري باغ، محور اصلی و چهاربخش آن را نیز مشخص میکردند.
در طبقه دوم این کاخها، بالکنهایی قرار داشت که همچون کوشکهاي درون باغ، به دشتهایی از گلهاي ارکیده و خیابانهاي پردرخت شهر منتهی میشد در اینگونه باغها به شاهان این امکان داده میشد که در شهر زندگی کنند، بی آنکه در میان دیوارهایش محبوس آیند و اینسان در حومه بمانند، بی آنکه ارتباطشان را با مرکز شهر از دست بدهند در واقع تحولات مربوط به کاخشهرها، باغها و رابطه ساختاري میان باغ و شهر، آنچنان است که میتوان از سویی باغ را شهر و شهر را باغ نامید و از سویی باغ را به مثابه کارگاه طرحاندازي شهر تلقی کرد.
با این توصیف آشکارا میتوان دید که باغ به عنوان یک عنصر شهري به شهر پیوند می یابد و از خصوصی بودن به همگانی تبدیل میشود تداوم این نوع طرحاندازي در دوران صفویه توسعه بیشتري پیدا میکند، یعنی ایجاد شهر جدید در باغهاي حومه شهر قدیمی و تبعیت از پیوند ساختاري میان باغ و شهر که در شیراز، طبس و کاشان قابل رویت است با توجه به شکلگیري باغشهرهاي تیمور در سمرقند و پیرامون آن، لازم است بر اساس یادداشتهاي جهانگردان و مستندات تاریخی، به شرح توصیفاتی از سمرقند - شهر باغ-ها - پرداخته شود: وجه تسمیه سمرقند در خصوص وجه تسمیه سمرقند چنین به نظر میرسد، قرارگیري آن در کرانه رود سیاب که معنی محلی آن رودخانه سیاه میباشد، یکی از محتملترین فرضیات در رابطه با چگونگی نامگذاري این محل میباشد.
در کتاب فرهنگ نام ها و آباديهاي اصفهان در رابطه با پسوند قند چنین ذکر شده است: ...زفرقند از دو جزء زفر+قند ترکیب شده است که تخفیف یافته و به این صورت درآمده است، به معنی ژرف است، ولی نوشتن آن با »ظ« تازي بیشک غلط است. چون واژه اصیل ایرانی را دلیلی ندارد به املاي عربی بنویسند. اما جزء دوم قند مسلماٌ به معناي شیرینی نیست و بیشک مابین ژرف و عمیق با شیرینی هیچ نسبتی نیست؛ بنابراین »قند« هم تحریف یافته کلمه دیگري است و این امر هم سابقه دارد و در بسیاري از اسامی از جمله در سمرقند و خوقند.
حقیقت این است که کلمه قند در این دیهها و شهرها تخفیف یافته است و به حکم اینکه رسمالخط آرامی هم از روزگاران هخامنشی جریان و سریان بسیار داشته است، این اختلاط هم طبیعی و هم آسان می نماید از اثر محمود کاشغري میتوان استنباط کرد که از همان زمان او، ریشه ترکی نام شهر سمرقند، در زبان عامیانه سمیزکنت به معناي شهر چربی یا شهر فربه یا شهر ثروتمند بوده است. با شروع جهانگشاییهاي تیمور تجاوزات چندبارهاش به ایران و پیروزي او در این جنگها و انتقال هنرمندان، معماران، صنعتگران و پیشهوران سایر ملل به سمرقند. و با توجه به ثروت، فراوانی و توانمندي این شهر و پایتخت بزرگ که، به راستی دیدنی است، آن را سمیزکنت« یعنی شهر ثروتمند گویند.