بخشی از مقاله

چكيده

در لرزهنگاريهاي سطحي پس از پردازش و تفسير دادههاي لرزهاي حاصل، تصوير دقيقي از زير سطح به دست ميآيد كه ميتوان از روي آن برخي ناپيوستگيها را به دست آورد، اما ناهمسانگرديهاي سنگهاي مخازن همواره از طريق لرزه نگاري هاي سطحي بدست نميآيند بلكه در بسياري از موارد عمليات لرزهنگاري درونچاهي براي افزايش وضوح مقاطع لرزهاي بهمنظور تشخيص هرچه بهتر ناهمسانگرديها ضروري ميباشند.

با توجه به دادههاي VSP در دسترس و برتري روش كندي – قطبش در حضور لايههاي ناهمگن، در اين پژوهش از روش فوق براي وارون سازي دادههاي لرزهاي استفادهشده است. در اين روش با حصول پارامترهاي كندي و قطبش از داده ها و بهكارگيري معادلات آشفتگي مدل كندي حاصل شد و از روابط بين كندي و قطبش پارامترهاي ناهمسانگردي براي محيط مورد مطالعه به دست آمدند، كه نتايج حاكي از وجود ناهمسانگردي در ناحيهي مورد بررسي ميباشد.

١ - مقدمه    

ناهمسانگردي كه بيش از يك قرن است به علم لرزهنگاري راهيافته است، از ديرباز بهعنوان يك پيچيدگي ناخواسته موجود در دادههاي لرزهاي در نظر گرفته مي شد. پروفيل زني قائم لرزهاي - VSP - نسبت به ساير روشهاي لرزهاي تخمينهاي دقيقتري را از ناهمسانگرديهاي محلي - اطراف چاه - ايجاد ميكند كه دقت اين تخمينها نهتنها وابسته به پراكندگي دادههاست بلكه به بزرگي تغييرات سرعت جانبي در روباره نيز بستگي دارد.

هرچه پوشانندگي زاويهاي داده هاي داخل گمانه بيشتر باشد، عمليات وارون سازي VSP موفقتر خواهد شد - تميمي و ساوانكين، ٢٠١٥ - . روشهاي مطالعهي ناهمسانگردي دادههاي حاصل از عمليات VSP به دو گروه تقسيمبندي ميشوند: ١- روشهايي كه تنها از پارامترهاي كندي استفاده ميكنند و ٢- روشهايي كه از پارامترهاي كندي و قطبش به همراه هم استفاده مي كنند و كاربردهاي هر روش به ميزان پيچيدگي روباره بستگي دارد - اصغرزاده، ٢٠١٣ - . براي محيطهاي با روبارهي ناهمگن اغلب روش كندي – قطبش براي تخمين پارامترهاي ناهمسانگردي بهكاربرده ميشود. اين روش نخستين بار توسط وايت - ١٩٨٣ - ارائه شد - وايت و موناش، ١٩٨٣ - و بعدها توسط پارسكائو - ١٩٩١ - توسعه يافت. در اين روش ناهمسانگردي از طريق بردارهاي كندي و جهات قطبش امواج شبه طولي و شبه عرضي تخمين زده ميشود

ژئوفونهاي سه مؤلفهاي براي ثبت امواج برشي در برخوردهاي زاويهدار و همچنين چرخش از نوع آلفورد براي جدايش امواج برشي آهسته و سريع لازم است

علاوه بر زمانهاي عبور امواج و چرخش آلفورد منجر به حصول بردارهاي قطبش امواج برشي خواهد شد. ازآنجاكه قطبش در محل ژئوفونها اندازهگيري ميشود اين پارامتر براي حصول پارامترهاي ناهمسانگردي قابلاستفاده است.

تخمين تمامي مقادير موردنياز براي توصيف مخزن توسط لرزهنگاري سطحي غيرممكن است بنابراين استفاده از دادههاي VSP با منبع متحرك ضروري به نظر ميرسد - دوانگان و گرچكا، ٢٠٠٣ - . در اين مطالعه ابتدا با فرض ناهمسانگردي ضعيف براي محيط و با بهكارگيري روابط تقريبي حاصل بين كندي و قطبش كه با استفاده از تئوري آشفتگي مرتبهي اول حاصلشدهاند با توجه به اينكه تنها دادههاي موج P در دسترس بودند، پارامترهاي ناهمسانگردي تامسون و سرعت عمودي موج P حاصل شدهاند.

٢ روش تحقيق

بردار كندي امواج لرزهاي منتشرشده از طريق رابطهي زير محاسبه شد - كه در اين رابطه t زمان و x بردار جابهجايي مي باشد - :

براي حصول پارامتر قطبش نيز از معادلهي كريستوفل استفاده ميشود:        

در اين رابطه V سرعت فازي،  دلتاي كرونكر، U بردار قطبش و ماتريس G بهصورت زير تعريف ميشود:    
n در اين رابطه بردار واحد كندي است. لذا بنابر مطالعات تامسون در سال ١٩٨٦ پارامترهاي ناهمسانگردي براي مطالعهي محيط ناهمسانگرد ضعيف معرفي شدند كه با معرفي آنها سرعت هاي فازي امواج لرزهاي و در نتيجه ناهمسانگردي لرزه اي قابل تعريف مي باشد.

گرچكا و متيوا - ٢٠٠٧ - با معرفي پارامترهاي ناهمسانگردي جديد و با بهكارگيري تئوري آشفتگي مرتبه ي اول به رابطهي تقريبي بين كندي و قطبش موج P رسيدند               

در اين بخش با استفاده از رابطهي - ٤ - و مقايسهي مقدار كندي حاصل از رابطه و كندي واقعي پارامترهاي ناهمسانگردي حاصل شدند كه در كنار آنها سرعت عمودي موج P نيز محاسبه شد. در ادامه نتايج حاصل براي سه گروه از ژئوفونها در سه عمق متفاوت در يك خط برداشت لرزهاي و پارامترهاي ناهمسانگردي حاصله در اشكال ١ تا ٣ نشان داده شدهاند.

شكل ١. پارامترهاي ناهمسانگردي و سرعت عمودي موج P - عمق ٢٨٥٠ -

شكل ٢. پارامترهاي ناهمسانگردي و سرعت عمودي موج P - عم ق٢٨٦٥ -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید