بخشی از مقاله

چکیده:

به منظور مطالعات زیست چینه¬ای، سنگ چینه¬شناسی و تعیین سن دقیق سازند کژدمی در منطقه نورآباد بر اساس فرامینیفرهای پلانکتونیک و مطابقت بایوزون های شناسایی شده با بایوزون¬های استاندارد برشی از سازند مورد مطالعه در کوه کوزه واقع در حوالی روستای گلاله انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت . در این برش سازند کژدمی با ضخامت 166 متر از آهک مارنی به رنگ کرم تا خاکستری با لایه بندی متوسط تشکیل شده است . در مجموع 292 نمونه برداشت گردید که مطالعه و بررسی مقاطع نازک منجر به شناسایی 7 گونه از 5 جنس از فرامینیفرهای پلانکتون و 2 بیوزن گردید.با توجه به محتوای فسیلی سن سازند کژدمی در منطقه مورد مطالعه آلبین بالایی ومحیط رسوبگذاری عمیق تعیین گردید.

مقدمه:

بطور کلی رسوبگذاری کرتاسه میانی در فارس و فروافتادگی دزفول با یک پیشروی جدید آغاز می شودکه حاصل آن رسوبات شیلی و آهکی سازند کژدمی در آشکوب آلبین است.کم عمق شدن دریا در اواخر آلبین تا سنومانین باعث رسوبگذاری مقادیر زیادی از آهکهای کم عمق سازند سروک در پهنه وسیعی از حوضه زاگرس شده است - مطیعی . - 1382 سازند مذکور نیز نمودی از این رسوبگذاری است .لازم به ذکر است که دربرش مورد مطالعه به علت صعب العبور بودن و عدم دسترسی آسان مطالعات چندانی صورت نگرفته و از این لحاظ این تحقیق بیشتر حائز اهمیت است. منطقه مورد مطالعه در موقعیت جغرافیایی N 30 08"07,6 "" و E 051 45"35,7"" در ارتفاع 1879 تا 2083 متری از سطح دریا در کوه کوزه در 160 کیلومتری شمال غرب شیراز - نور آباد - نزدیک به روستای گلاله واقع است.

جهت دسترسی به این منطقه باید مسیر جاده شیراز سپیدان -روستای دالین -جاده آبگرم-روستای راشک -روستای گلاله راطی کرد . از لحاظ مرفولوژیکی کوه کوزه به شکل یک تاقدیس است که از دیدگاه چینه شناسی واحدهای سنگ چینه ای موجود درآن از پایین به بالا شامل سازندهای فهلیان،گدوان،داریان،کژدمی ،سروک،پابده گورپی ،جهرم و آسماری می باشد - شکل. - 1در این منطقه سازند کژدمی از تناوب لایه های آهک مارنی به رنگ خاکستری تا شیری و ضخامت 20تا30سانتی متر تشکیل شده است که با توجه به محتوای فسیلی رسوبگذاری در محیط عمیق را نشان می دهد.

بحث روش مطالعه:

مطالعات انجام شده در دو مرحله کارهای صحرایی و مطالعات آزمایشگاهی صورت گرفت.

کارهای صحرایی:

در ابتدا با توجیه نقشه زمین شناسی منطقه بر روی عکسهای هوایی دریافتی از گوگل ارث مختصات دقیق منطقه تعیین شده و با استفاده از دستگاهGPS به محل مورد نظررفته و پس از پس از تعیین برش مناسب عملیات متر کشی و نمونه برداری آغاز گردید.روش برداشت نمونه ها بصورت سیستماتیک به فواصل حد اکثر 1متری بوده و جهت پیمایش و متر کشی نیز در جهت عمود بر امتداد لایه بندی صورت گرفت.جهت تعیین ضخامت واقعی لایه ها ،امتداد لایه ها،شیب توپوگرافی وشیب لایه هاو تغییرات آنها با دقت بوسیله کامپاس اندازه گیری و ثبت گردید.و در مجموع 295 نمونه از 292 متر پیمایش برداشت شد.پس از شماره گذاری نمونه ها جهت تهیه مقاطع نازک و مطالعات آزمایشگاهی به آزمایشگاه دانشگاه منتقل گردید.

مطالعات آزمایشگاهی:

از نمونه های برداشت شده از منطقه مقاطع نازک تهیه شده و سپس با استفاده از میکروسکوپ بررسی میکروفسیل ها و میکرو فاسیس های موجود انجام گردید و از مقاطع مناسب عکسبرداری شد.

زیست چینه نگاری:

مطالعه فرامینیفرهای بدست آمده از کوه کوزه و مقایسه آنها با نمونه های شناخته شده قبلی منجر به شناسایی 7 گونه از 5 جنس مختلف انجامیده است - شکل . - 2 بر این اساس 2بیوزن شناسایی شده اند که عبارتند از: 1-Ticinella primula assemblage range zone 2-Rotalipora appeninica assemblage range zone - شکل - 2 ستون چینه شناسی،گسترش فرامینیفرهای پلانکتون و بیوزون ها در سازند کژدمی کوه کوزه - نورآباد ممسنی -

میکروفاسیس و محیط رسوبی :

مطالعات میکروسکوپی مقاطع نازک تهیه شده شامل تعیین خواص سنگ شناسی - در صد ماتریکس ، سیمان ، عناصرآلوکم و ارتوکم - و نامگذاری رخساره ها بر اساس طبقه بندی دانهام - 1989 - و طبق بندی آنها به روش لاسمی - 1979 - و کروزی - 1989 - انجام گرفته که بر اساس آن محیط رسوبی حاکم در آن زمان تفسیر شده است.بر اساس این مطالعات در مجموع 6 میکرو فاسیس برای این سازند شناخته شده است که معرف محیط دریایی باز تا حوضه عمیق می باشد - شکل شماره . - 3این میکروفاسیس ها عبارتند از :

-1 پلانکتونیک فرامینیفرا وکستون: اجزای تشکیل دهنده شامل فرامینیفرهای پلانکتونی در زمینه از از میکرایت هستند که بیانگر عمق زیاد حوضه رسوبگذاری هستند.

-2 پلانکتونیک فرامینیفرا پلوئید پکستون : اجزای تشکیل دهنده شامل پلانکتون هایی مانند هتروهلیکس، هدبرگلا همراه با دانه های پلت هستند که در زمینه ای از میکرواسپارایت قرار دارند که بیانگر رسوب گذاری در مناطق عمیق و کم انرژی است.

-3 پلانکتونیک فرامینیفرا وکستون پکستون: اجزای تشکیل دهنده شامل فرامینیفرهای پلانکتون در زمینه ای از میکرایت و مقدار کمتری میکرواسپارایت است.

-4 پلانکتونیک الیگوستژینا وکستون: اجزای تشکیل دهنده شامل فرامینیفرعای پلانکتونیک به همراه الیگوستژینا در زمینه ای از میکرایت و نشانگر عمق زیاد و کم انرژی بودن حوضه است.

-5 پلانکتونیک الیگوستژینا وکستون پکستون: اجزای تشکیل دهنده شامل فرامینیفرهای پلانکتونیک به همراه الیگوستژینا در زمینه ای از میکرایت و مقدار کمتری میکرواسپارایت است.

-6 پلانکتونیک فرامینیفرامادستون: اجزای تشکیل دهنده شامل فرامینیفرای پلانکتونی به مقدار بسیار اندک در زمینه ای از میکرایت هستند که نشانگر منطقه ای عمیق و آرام حوضه رسوبی است. - شکل 3 - مدل رسوبی نهشته های کژدمی در برش کوه کوزه

تطابق - Correlation -

تطابق در چینه شناسی عبارتست ازارتباط همزمانی بین لایه های رسوبی، در دو یا چندواحد چینه ای که در نقاط مختلف ظهور پیدا کرده باشند. در واقع جهت ایجاد یک تقویم زمین شناسی که قابل استفاده در تمام نقاط باشد، لازم است که سنگهای همزمان نواحی مختلف را با یکدیگر مطابقت دهیم. در انطباق می بایست ازکلیه اطلاعات موجوداستفاده شود. برای انجام تطابق در دومحل معمولاازدوسری اطلاعات یادلایل استفاده میکنند. که این دلایل عبارتنداز: دلایل فیزیکی و دلایل فسیل شناسی که اولین بار توسط شخصی بنام ویلیام اسمیت صورت گرفت.

برای انجام تطابق وبرقراری ارتباط زمانی زمین شناسی دو محل که در فاصله بسیار دورازیکدیگرقراردارند، تنها می توان از فسیلهااستفاده کردد. در شکل 4 تطابق بین سازندکژدمی در برش نمونه - جیمزووایند - و منطقه نقش رستم - شاهین قهرمانی - و برش مورد مطالعه در کوه کوزه نورآباد صورت گرفته است. با توجه به ستون های چینه شناسی در سه منطقه ،مشاهده می شود که از سمت شمال شرق شیراز به سمت شمال غرب ضخامت سازند کمتر شده ،همچنین وجود فرامینیفر های بنتیک در برش نمونه و همچنین در کوه رحمت و عدم وجود آنها در کوه کوزه وجایگزینی آنها بوسیله فرامینیفر های پلاژیک گویای این واقعیت است که در زمان آلبین بالایی این منطقه جزو مناطق عمیق بوده که به سمت شرق از عمق حوضه کاسته وبه خط ساحلی نزدیکتر می شویم.

نتیجه گیری:

بطور کلی وجود فرامینیفرهای پلانکتونیک و عدم وجود فرامینیفرهای بنتیک دراین مقاطع گویای حضور دریای باز در طی رسوبگذاری سازند کژدمی در برش مورد مطالعه می باشد. همچنین وجود مقادیر زیاد میکرایت و عدم وجود سیمان اسپارایت که نمایانگر محیط کم عمق و پر انرژی است دلیل دیگری بر این ادعا است . سن تعیین شده برای سازند مورد مطالعه در این منطقه با توجه به فسیل های شناسایی شده و محدوده سنی آنها آلبین بالایی و محیط رسوبگذاری محیط عمیق از رمپ خارجی تا حوضه و قابل تطابق با 1 FZتا3 ویلسون و1 RMFتا5 فلوگل است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید