بخشی از مقاله
مقدمه
در طول تاریخ ایران عصر رنسانس از مهمترین و پرارزش ترین عهد بشمار میرود. در این عهد ایران در زمینه های مختلف طوری پیش رفت کرد که در تاریخ نظیرش دیده نمی شود. این همان عهد است که ایران گرچه مواجه با مشکلات زیادی بود ولی از یک دنیا جدید آشنای پیدا کرد. در این عهد ایران در همه شعبه های زندگی پیشرفت کرد و یک سلسله تغییر و پیشرفت تداوم از این جا آغاز شد. در این عهد از زمان ابوالقاسم قایم مقام تا صدر اعظم نوری ایران مرحله ای را در زمینه های سیاسی، اجتماعی و ادبی را عبور کرد که منحصر به فرد است. تفصیل این نوع کوائف که تاریخ ایران را در یک عهد جدید راه یافت، در سطور زیر مذکور است.
تداوم و تغییر در زمینه سیاسی و اجتماعی: پیش از معرفی گردش تداوم وتغییر در زمینه سیاسی و اجتماعی یک بحث مختصری درباره نشیب و فرازهای سیاسی و اجتماعی تداوم و تغییر می کنم که قبل از تشخیص تداوم و تغیر سیاسی و اجتماعی آشنای داشته باشیم. این دوره خصوصی در تداوم و تغییر و هم در زمینه بی نظمی کمتر نه بود. از اوایل قرن نوزدهم میلادی تحولات سیاسی
نؤم
اروپا، ایران را خواه و ناخواه به جهان سیاست بین المللی کشید. سیاست روس و انگلیس در بسط سیاسی نفوذ خود بودند و ایران به میدان سیاست کشورهای بزرگی کشیده شد.تجاوز های روسیه به زمین ایران و پیشرفت ناپلیون به شرق و تفکر تعرض به هند و علاوه به کوشش انگلستان در محافظ مستعمرات خود ایران را خواه و نخواه به صحنه سیاست بین المللی کشید. گاهی شاهان این دوره هم از سیاست های خارجی و داخلی ناآشنا بودند و همیشه تحت فشار سیاست های خارجی ماند.
سیاست ناخشگوار و نا قابل ستایشی خارجی و داخلی نه فقط ناگهان ابوالقاسم قائم مقام تا صدر اعظم نوری آغاز شد بلکه قبل از این نزدیک به این دوره یک کمی باقی ماند و همان ریشه های کمی در دوره بعدی اثر پزیرای شد و ایران را ناتوان و ضعیف کرد. حکمرانان این دوره ناگهان با سیاست بزرگی اگرچه ارتباطی پیدا کردند ولی از بینش سیاسی دور بودند. شهزادگان و سلاطین این دوره زیاد تر تفکر حفظ تاج و تخت و علاوه به عیش مبتلا بودند.
آغا خان قاجار اگرچه قلب قوی داشت ولی برای جانشینش یک سلسله ناقابل ستایشی بنا نهاد. چرا که در زمان وی شورش بسیاری افتاده بودند ولی با شجاعت مقابله کرد مانند جای گرجیان که همیشه تحت فشار هر سلنطتی ماند و سپس تحت حمایتی روسیه شد. ملکه کاترین روسیه در سال 1783گرجستان را تحت خود کرد. آغا غان قاجار در سال 1795قتل و غارت کرد و در سال 1796 ملکه در گزشت و به جای آن پل اول نشست. سپس پل اول در سال 1801 در گزشت و به جای او "الکساندر اولنشست" و گرجستان به طور کاملًا تحت روسیه شد.
به همین سبب میان این دو دولت اختلاف شدید پیدا شد. شاهان های ایران در چنگ سیاست بزرگی افتاد و گاهی به یک سو و گاهی به بدان سو به طرف دولتهای خارجیان دست کمکی دراز می کردند. در زمان این شاه تداوم و تغییر زیاد وجود نیامد و بسیار وقتی به جنگ به پاین شد.
عؤم
زمان فتحعلیشاه و تداوم و تغییر: اگرچه جنگ زیادی در زمان این شاه به وجود آمد ولی با وجود این در زمینه سیاسی و اجتماعی به تداوم و تغییر تا حدی هم سهم دارد. یک کمی فتحعلی شاه که او زیاد تر از سیاست های خارجیان نا آشنا بود و علاوه به صرف جوی در زمینه لشکر و قشون کمتر توجه می کرد. سی و هفت سال حکومت خود با سیاست ضعیف سلطنت کرد. خبط بزرگی فتحعلیشاه که پسران خود را به نواحی مختلف سرحدی واگزار کرده و میان آنها اختلاف و نفاق بود.
در همین دوره سال 1813 یک معاهده ننگینی معاهده گلستان با روسیه شد و زیاد دیر نه گزشت که یک معاهده دیگری به نام "معاهده ترکمانچای 1828 به پایان رسید. ایران بعد از رفتن جای زرخیز احساس عمیق کشد و ذهن بعضی از زمامداران به طرف اخذ وسایل مدنیت جدید معطوف گردد. دولت ایران همیشه تحت فشار سه دولت بزرگی ماند مانند روسیه، انگلیس و فرانسه. در زمان این شاه سهم های در زمینه تداوم و تغییرتا حدی آمد. ولی با تماس انگلیس و فرانسه و علاوه به دوران جنگ های زیادی از چیزی های مختلفی آشنای یافت و کمی خود را در زمینه لشکر کشی، نظام جدید و علاوه به اسلحه های جدید حس نمودند.
دولت فرانسه ژنرال گاردان را در دوران جنگ اول به ایران فرستاد و مدتی او در ایران کارهای مهمی انجام داد. در این دوره میان دولت فرانسه و ایران نامه های ردوبدل می شدند. عباس میرز ا در دربار فتحعلیشاه مرتبه بزرگی داشته بود و در روابط ایران با کشور های خارجی مثل روسیه، فرانسه، عثمانی و انگلیس بسیار نزدیک بود و نامه های به دولت فرانسه می نوشت. ایران به سبب تماس دولت خارجی از نظام جدید و صنایع تفاوتی آگاهی یافت.از بسط روابط ایران و اروپا افکار تجدد در ایران توسعه یافت.
اصلاحات سپاه ایران به دست افسران فرانسوی در این زمان یک تغییر برزگی بود. یک گروه بزرگ افسران فرانسوی با ژنرال گاردان به ایران آمددند مانند "فابوبیه" افسر وغیره. فتحعلی شاه خاطر پزیرای افسران فرانسوی خوب می کرد.