بخشی از مقاله

چکیده

طی دهههای اخیر سیلابهایی در مناطق مختلف کشور از جمله استانهای شمالی و غربی کشور به وقوع پیوسته است که خسارات جانی و مالی زیادی از خود به جای گذاشته است. بارندگیهای با شدت زیاد، کاهش نفوذپذیری به دلیل توسعه مناطق شهری و همچنین عدم وجود سیستمهای مناسب جمعآوری رواناب یا وجود سیستمهای جمعآوری رواناب با عمر بالا، از دلایل عمده وقوع سیلاب در مناطق شهری می-باشد. مدیریت رواناب در مناطق شهری شامل کنترل جریان هرزابها و اصلاح شبکههای زهکشی میباشد. رشد سریع شهرها به همراه افزایش جمعیت آن، مشکلات زیادی را در زمینه مدیریت روانابها در هنگام رخدادهای سیلابی به همراه دارد. با توجه به مواردی که اشاره شد، نقشه-هایی که میزان مستعد بودن مناطق سیلابی را نشان دهد، میتوانند ابزار مناسبی برای برنامهریزیهای شهری در آینده باشد. این تحقیق روش سادهای را برای ارزیابی خطر سیلاب شهری در مناطقی که دادههای اولیه کمیاب باشد ارائه میدهد. این روش روی آنالیز متغیرهایی که کنترل حرکت جریان آب را در مواقعی که جریان بیش از ظرفیت سیستم زهکشی باشد دارند، تمرکز میکند. در این تحقیق به منظور اتخاذ تصمیمات دقیقتر در مدیریت رواناب شهری از تلفیق روش تصمیمگیری چندمعیاره با سامانه اطلاعات جغرافیایی در قالب یک سیستم پشتیبان تصمیمگیری استفاده شده است. در این تحقیق با استفاده از نقشههای شیب، ارتفاع منطقه ،فاصله از رودخانه و کاربری اراضی شهری اقدام به تهیه نقشه خطر سیلاب میشود.

کلمات کلیدی: مدیریت رواناب، تصمیمگیری چند معیاره، سامانه اطلاعات جغرافیایی

مقدمه

طی دهههای اخیر سیلابهای بزرگی در مناطق مختلف کشور از جمله استانهای شمالی و غربی کشور به وقوع پیوسته است که خسارات جانی و مالی زیادی از خود به جای گذاشته است. تخریب شدید منابع طبیعی چه به صورت بهره برداری بیرویه از جنگل ها و مراتع و چه به شکل تغییرکاربری اراضی و تبدیل آنها به اراضی کشاورزی نامناسب و یا ساخت بیرویه مناطق مسکونی، موجب شده است، سیلابها سال به سال چه از نظر تعداد وقوع و چه از نظر شدت خسارات افزایش یابند. در مناطق شهری درختان و پوششهای طبیعی با ساخت و ساز و پوششهای غیر قابل نفوذ جایگزین میشوند. این تغییرات فیزیکی منجر به از دست رفتن برگاب و کاهش ذخیرهسازی، کاهش پتانسیل نفوذ و تغییر مسیر جریان از مسیرهای اصلی میشود. شهرنشینی با دخالت غیر مستقیم در داخل حوزههای آبخیز موجب بر هم زدن تعادل دامنهها، از بین بردن پوشش گیاهی، فشردگی خاک و تغییر در نیمرخ آبراههها، شدت سیلابهای ناگهانی را افزایش داده و حجم رسوب تولیدی را بالا میبرد. در پایکوه نیز که قلمرو گسترش بافت فیزیکی شهر را شامل میشود، الگوی زهکشی طبیعی را بر هم زده و خطرسیلابهای شهری را بیشتر مینماید.[3]

در واقع شهرنشینی به علت افزایش سطوح غیر قابل نفوذ توسط ساختمانها، خیابانها و پیادهروها و انسداد کانال ها باعث تشدید جریان سیل میشود .[5] تجارب کشورهای مختلف نشان میدهد که اولین مرحله جهت کاهش آثار زیانبار سیل، شناخت مناطق سیلگیر و درجهبندی این مناطق از لحاظ میزان خطر سیلگیری است تا بر اساس نتایج حاصله بتوان در رابطه با نحوه استفاده از اراضی و کاربریهای مختلف از جمله کشاورزی، شهری و صنعتی تصمیمگیری نمود و زیانهای ناشی از سیل را به حداقل ممکن کاهش داد. طراحی سیستمهای جمعآوری آبهای سطحی در شهرها ارتباط بسیار نزدیکی با طرحریزی شهری دارد وعملا بخشی از آن تلقی میشود. طبعا هر گونه سهلانگاری در این زمینه مستقیما در طرح شهرسازی اثرگذار است و میتواند برای جوامع و کانونهای شهری مشکلآفرین باشد. موضوع آبهای سطحی گرچه همواره یکی از اقلام مطالعاتی مرتبط با طرحهای شهرسازی بشمار میرود غالبا برخورد با آن سطحی است. مناسبترین زمان برای طرح سیستم دفع روانابهای شهری هنگامی است که مطالعات شهرسازی در جریان است و انعطافپذیری در طرحریزی شهری امکان دارد.

به عبارت دیگر تصمیمگیریهای اساسی نظیر منطقهبندیها با توجه به کاربریهای مختلف، تراکم ساختمانی، فضای باز، پوششها ﻭ مناطق نفوذپذیر، شکل و نحوه قطعهبندیها، خیابانکشیها، شیبهای طولی و عرضی آنها و... همگی اثرات مستقیم و تعیین کنندهای در طرح سیستم جمعآوری و دفع آبهای سطحی دارند و توجه به آنها میتواند باعث ارتقای کیفی طراحی و کاهش چشمگیر هزینههای سرمایهگذاری و هزینههای دوران بهرهبرداری از سیستم شود. یکی از مسائل مهم در طراحی راه ها وسیستم های حمل ونقل تامین امکان حفاظتی انها در مقابل آبهای سطحی است. در این میان حفظ جسم راه از خسارت های ناشی از سیلاب و هدایت آن بدون ایجاد مزاحمت برای ساکنین و تاسیسات پایین دست وظیفه سیستم جمعآوری آبهای سطحی تلقی می شود.

در مناطقی که آبراهههای دائمی و حتی مناطقی که در آنها آب به شدت نوسان دارد بهدلیل اینکه در غالب ایام سال در این آبراههها جریان آبی هر چند ناچیز برقرار است پذیرش این موضوع که در محل جریان آب حریمی منطقی جهت عبور دبیها با مقدار بیشتر آب در نظر گرفته شود آسان است ولی در شهرهای واقع در مناطق خشک بدلیل عدم استمرار جریان در غالب ایام سال به ویژه در زمانهایی که خشکسالی رخ میدهد کم کم این مساله به فراموشی سپرده میشود و تنها زمانی که وقایع سیلابی با شدتهای گوناگون رخ میدهد و ساختارهای مختلف شهری را دچار خسارت میسازد مجددا موارد فوق در اذهان مردم و مسئولین زنده شده و به فکر چارهجویی میافتند. پاره-ای از روانابهای ناشی از دبیهای سیلابی با وجود تمهیدات درنظر گرفته شده در اطراف شهرها نظیر احداث خاکریزهای حلقوی و کمانی و یا خندقهای مصنوعی باز هم وارد بافت شهری میشوند و به ویژه در نقاط پست و گود افتاده شهر مشکلاتی نظیر آبگرفتگی معابر ایجاد خسارت در منازل و مراکز تجاری وخدماتی وموارد مشابه را ایجاد مینمایند.

روند توسعه شهر و نگرش جامعنگر در برنامهریزی مدیریت شهری از جمله مسائل شهرسازی، خدماترسانی توریستی و... این مهم را طلب میکند که اقداماتی با مطالعه و برنامه صورت گیرد. چرا که روند توسعه شهری در گذشته و حال بیانگر آن است که اقدامات صورت گرفته کاملا بر اساس مطالعه و برنامه نبوده بهطوری که در بررسی مسیل-های موجود در اطراف و ادامه برخی از آنها در بافت شهری و نیز موارد مربوط به سیستم هدایت و دفع آبهای سطحی کانالهای احداثی بعضا دارای مقاطع هندسی با ابعاد نامناسب بوده بهطوری که در اجرا نیز ملاحظات اجرایی از جمله وضعیت توپوگرافی هیدرولیک جریان و... مورد توجه قرار نگرفته است. در بررسیها و مشاهدات صورت گرفته در شهرها، توسعه ناهمگون و ناسازگار یعنی عدم توجه به ویژگیهای طبیعی زمین نظیر شیب، توپوگرافی، ساخت و سازهای بدون نقشه علمی و فنی نظیر مسدود نمودن مسیر مسیلهای قدیمی و یا کاهش حریم آنها و نیز راهاندازی فعالیتهای تجاری در بستر آنها به چشم میخورد و از همین روست که پارهای از مشکلات هیدرولوژیکی شهر بیشتر مورد بررسی ﻭکنکاش قرار گرفته است.

هدف از انجام تحقیق و ضرورت انجام آن هدف از این مطالعه تهیه نقشهای به منظور کنترل رواناب و هرزآبهای شهری با بهکارگیری تکنیک تصمیمگیری چند معیاره و سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیمگیری میباشد. مزیت اصلی این روش سادگی آن و امکان انجام آن در مناطقی که اطلاعات اولیه کم است و این که امکان در نظر گرفتن تغییرات مکانی معیارهای مختلف در فرایند تصمیمگیری را در اختیار کاربر قرار میدهد. با استفاده از این روش پتانسیل سیلخیزی در مناطق مختلف شهر نور تعیین میشود. در نهایت براساس امتیازبندی بین مناطق مختلف آسیبپذیرترین مناطق مشخص میشود.

تحلیلهای تصمیمگیری چند معیاره - MCDA0F1 -

MCDA یک روش مناسب برای جمعآوری و پردازش اطلاعات عینی و استفاده از نظرات و برداشتهای ذهنی دیگر افراد درباره انتخاب مجموعهای از راهحلهای مناسب برای موضوع مربوطه میباشد. چنین قضاوت منطقی و شفافی به احتمال زیاد به تصمیماتی مؤثر و کاربردی توسط افراد یا گروههای دخیل در تصمیمگیری منتهی میشود. این روش معیارهای متفاوت دخیل در تصمیم گیری را به منظور رسیدن به یک مقیاس سنجش نهایی با هم تلفیق میکند. ارزیابی معیارها و ملاکهای دخیل در تصمیمگیری به دو صورت میباشد: عینی: 2F1 در تحلیلهای عینی، ارزیابی نتیجه نهایی در تصمیمگیری، بر مبنای برآورد تمامی نتایج قابل حصول و میزان اهمیت آنها در مقایسه با قیمت تمام شده برای رسیدن به هدف مورد نظر صورت میگیرد.

ذهنی: 3F2 در تحلیلهای ذهنی یا فردی که از نتایج یک تصمیم حاصل میشود، نتایج مختلف از یک تصمیم گیری با یکدیگر مقایسه میشوند تا فرد تصمیمگیرنده بتواند یک قضاوت سازگار و در عین حال منطقی داشته باشد. تکنیکهایی که از دو معیار ذکر شده بهطور همزمان در تصمیمگیری استفاده میکند را روش های تصمیمگیری چندمعیاره4F3 یا بهطور خلاصه MCDMs مینامند. بهطور کلی مسایل تصمیمگیری چند معیاره با مجموعه گزینههایی سر و کار دارند که بر پایه یک سری معیار ارزیابی میشود. این معیارها اغلب ناهمگون و گاهی متضاد هستند. تحلیلهای تصمیمگیری چند معیاره مجموعهای از روشهای تحلیلی است که به تصمیمگیرندگان در حل مسایل پیچیده و دارای ساختار ضعیف یا ناقص کمک میکند و از دانش تصمیمگیرندگان و معیارهای موثر در حل این مسایل استفاده می کند. در تعریف فوق منظور از گزینهها، متغیرهایی هستند که در فرآیند تصمیمگیری میزان مناسبت هر یک محاسبه میشود. این ارزیابی با توجه به معیارهایی صورت میگیرد که اساس تصمیم گیری هستند. معیارهای تصمیمگیری اغلب ماهیتهای متفاوت یا متضادی دارند.

برای نمونه کیفیت، ماهیت کیفی و هزینه، ماهیت کمی دارد. در عین حال با هم نیز در تضاد هستند، زیرا با افزایش کیفیت معمولاً هزینه بالا می رود. مسائلی که ساختار ضعیف یا ناقص دارند، مسائلی هستند که چون تمام جوانب آنها قابل اندازهگیری نیست، به خوبی تعریف نشدهاند. مکانیابی نیز ساختاری ضعیف و ناقص دارد، زیرا برخی از عوامل موثر در آن بهسختی قابل اندازهگیری یا پیشبینی است. به همین علت تعریف و اندازهگیری دقیق مقادیر هر یک از جوابها به ازای هر پارامتر غیرممکن است.

فرآیند تحلیل سلسله مراتبی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید