بخشی از مقاله

چکیده

مادری نقشی است که هنوز هم چیستی آن چندان شناخته شده نیست. همه انسان ها کمابیش از برآیندهای شخصیتی مادران خود اثر می پذیرند. دانش جرم شناسی، به بررسی اثر این نقش در بزه کاری های فرزندان می پردازد. زنان شاغل در پیوندبا بزه کاری های کنونی و آتی فرزندان خود مورد توجه قرار دارند. حق گزینش شغل دلخواه، حقی جهانی است که گذشته از سامانه جهانی حقوق بشر، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز پیش بینی شده است.

کاربست این حق از چشم انداز دانش جرم شناسی، پیامدهای گوناگونی را به همراه دارد. از یک سو گسست میان مادران و فرزندان و ناتوانی آنان در شکل دادن فرآیند به سامان جامعه پذیری، زمینه ارتکاب بزه کاری و دیگر ناسازمندی های اجتماعی را در فرزندان به وجود می آورد و از دیگر سو، افزونی دانستنی های روزآمد مادران شاغل از راه پیوند با سرچشمه های جهانی اطلاعات، به باروری نهاد خانواده و فرآیند جامعه پذیری یاد شده، یاری می رساند. نوشتار پیش رو که با روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از رویکرد مطالعات میانB رشته ای نگاشته شده، می کوشد تا با آسیب شناسی ایفای نقش مادری، اثر آن را در بزه کاری فرزندان مورد بررسی قرار دهد.

.1  مقدمه

بزهکاری در هر یک از قلمروهای زندگی انسانی امری طبیعی است. اما آنچه از دستاندرکاران سامانههای مدیریتی خرد و کلان کشور انتظار میرود، کوشش در راه کاستن از پیامدهای بزهکاری و نیز پیشگیری از رویداد آن است. دستیابی به این هدف نیز مستلزم آگاهی از روابط پیچیده محیطی و عوامل خطرآفرینی است که میتوانند به ارتکاب جرم بیانجامند. به عبارت دیگر، در هنگام برنامهریزی کنشهای نظام عدالت کیفری در برابر پدیدههای گوناگون بزهکاری و آسیبهای اجتماعی باید در نظر داشت که همه انسانها در طول زندگی خود در ارتکاب رفتارهای جامعهستیزانه مشارکت دارند. - - Piquero,2016 از همینرو، پیشبینی مناسبترین و کارآمدترین پاسخها در برابر بزهکاری در شمار رسالتهای بنیادین نظامهای عدالت کیفری است.

مادری، مفهومی است که در کنار جنبه های عاطفی و احساسی، از چشم انداز جامعه شناختی و جرم شناختی و دیدگاه کارکردگرایی نیز دارای اهمیت است. همه انسان ها، همواره از منش و رفتار مادران خود، دست کم تا سنین معینی اثر می پذیرند و شیوه و برآمدهای جامعه پذیریشان گاه بازتابی از رویکردها و اندیشه های مادران آنهاست. حق گزینش شغل و پیشه دلخواه یکی از حقوق بنیادین شهروندان تلقی می شود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز از آن یاد شده است. به دنبال روندهای اساسی سازی و بشر گرایی حقوق کیفری و هم گام با دگرگونی های بنیادین معرفت شناختی در سرتاسر جهان، زنان نیز به عنوان اعضای مهم و انکارناپذیر جوامع انسانی، از کنش گری های روزافزونی در عرصه اجتماع برخوردار شده اند و نقش اجتماعی آنان روز به روز پررنگ تر می شود.

زنان در سرتاسر در مقایسه با مردان در موقعیتی فرودست قرار داشتهاند. تردیدی نیست که زنان در این اواخر، پس از مبارزات فراوان در جهت نهادینه سازی حقوق اجتماعی و شهروندی خود، امکانات جدیدی را به دست آورده اند. اما به باور ما، برخی از این تغییر نقش ها، آسیب هایی را برای آنان، خانواده ها و به طور کلی، پیکره اجتماع به بار می آورد و هر گونه کوشش در راه مبارزه با آنها، به بهبود کارکرد نهادهای پیش گفته می انجامد.

در این میان، روی آوری هر چه بیشتر آنان به سوی به دست آوردن درآمد و موقعیتهای شغلی و اقتصادی، بدون چالش هم نبوده است و دست کم از چشم انداز فرصت های بزه کاری برای فرزندان دارای اهمیت تلقی می شود. مقایسه این فرصت ها در فرزندان زنان شاغل و خانه دار، نشان گر پاره ای آسیب های اجتماعی در میان خانواده های دارای زنان شاغل است و فرصت های مناسبی را برای دست اندرکاران پشتیبانی از نهاد خانواده مانند مددکاران اجتماعی، جامعه شناسان، جرمشناسان و حقوقدانان فراهم می آورد تا با ریشه کنسازی بزه کاری و یا دست کم مقاوم سازی خانواده ها در برابر آن، از یک سو حق طبیعی زنان در دست یابی به موقعیت های شغلی پاس داشته شود و از دیگر سو کژکارکردهای جرم شناختی آن و پیامدهای ان درباره فرزندان تا بیشترین میزان ممکن از میان برداشته شود.

اگرچه کودکان در طول تاریخ و غالبا توسط خانواده های خود قربانی شده اند - کاستلز، - 1385 اما گاه قربانی شدن آنان به صورت کوتاهی های ارادی یا غیرارادی پدر و مادر در انتقال مفاهیمی چون »بهشهروندی« و یا پاس داشت ارزشهای اجتماعی بوده و از این دیدگاه، بزه کاری آنان در پیوند با شکلی از بزه دیدگیشان قرار دارد. باید به یاد داشت که برخی از افرادی که در فرآیند کیفری شرکت میکنند مانند کودکان، ممکن است مشکلات یا شرایطی را داشته باشند که توجه ویژهای را از سوی دادستانان ایجاب کند. - حسانی، - 1396بدیهیست که به طریق اولی، انجام این رویکرد حمایتی در نهاد خانواده و از سوی مادران نیز ضرورت دارد. نوشتار پیش رو بر آن است تا با بهره گیری از روش تحلیلی و توصیفی و با کاربرد مطالعات میانB رشته ای، پس از واکاوی فشرده پایگاه اجتماعی مادران شاغل، چالش ها و نیز آثار این موقعیت آنها را بر بزه کاری فرزندان بررسی نماید.

.2 اشتغال زنان

همانگونه که پیشتر نیز گفته شد، زنان در طول تاریخ و در مقایسه با مردان در موقعیتی فرودست قرار داشتهاند. حتی در روزگار ما نیز برای نمونه در نهادهای تظام عدالت کیفری، این نابرابری دیده میشود. با این وجود، در سالیان گذشته، با پیدایش دگرگونیهایی در بافتارهای زندگی اجتماعی و ورود اندیشه های انسانی و نوین، اشتغال زنان نیز نسبت به پیش از آن با دگردیسی هایی روبرو شده است. به دلیل تازگی این پدیده به ویژه در کشوری مانند ایران، لازم است تا دولت کارکرد پشتیبان مدار خود را انجام دهد.

.3 زنان شاغل و بزه کاری فرزندان

در این گفتار در آغاز، پیوند میان زنان شاغل و مفهوم جامعه پذیری فرزندان و آن گاه چالش های آنان در برابر بزه کاری های کودکانشان بررسی می شود.

-1-3  .زنان شاغل و جامعه پذیری فرزندان

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مقدمه خود، بیان داشته است:» خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است.« یکی از جلوه های این رشد و تعالی، پردازش الگویی مناسب و پذیرفتنی برای بروز رفتارهای اجتماعی در راستایالگوهای پذیرش یافته در جامعه و یا دست کم به چالش نکشاندن آنهاست. جامعه پذیری فرآیندی است که در آن، هنجارهای لازم بر زندگی در جامعه و میانB کنش با دیگر شهروندان به فرد آموخته می شود.

تردیدی نیست که در جه هم نوایی و سازگاری فرد با هنجارهای پذیرفته شده، به شیوه جامعه پذیری آنان نیز بستگی دارد. از نظر تالکوت پارسونز، دو کارکرد اصلی خانواده عبارت است از اجتماعی شدن اولیه و و تثبیت شخصیت. اجتماعی شدن اولیه فرآیندی است که کودکان هنجارهای فرهنگی جامعه ای را می آموزند که در آن به دنیا آمده اند. - گیدنز، - 1389 همان گونه که در این مقاله نیز بیان شده است، حضور پر رنگ تر زنان شاغل در پهنه اجتماع نسبت به زنان خانه دار، آگاهی آنان را از هنجارهای رایج در جامعه و نیز چگونگی انتقال آن به فرزندان بیشتر می کند.

پرسش مهمی که در این جا مطرح می شود، تأثیر اشتغال زنان بر کامیابی یا ناکامی آنان و یا دیگر جامعه پذیرسازان جایگزین آنها در فرآیندهای جامعه پذیر سازی کودکان است. به طور خلاصه در این باره دو پاسخ به ذهن می رسد. از دیدگاه هواخواهان پررنگ سازی حضور زنان در اجتماع و حقوق اجتماعی و سیاسی آنان، گسترش و بیشینه سازی نقشآفرینی اجتماعی زنان، این فرصت را برای آنان فراهم می آورد که دانسته های خود را روزآمد سازند و از آنها در جهت بهبود جنبه های گوناگون زندگی خود و دیگران و از جمله کودکانشان بهره گیرند.

منابع اطلاعاتی موجود در جامعه بیرون از خانه، زنان شاغل را توانا می سازد تا با آگاهی از چالش های فراروی زندگی خود، خانواده و فرزندانشان، بهترین شیوه های پاسخ دهی به آنها را در هر مورد بیابند. اما از سوی دیگر، دیدگاهی جرم شناختی نیز که البته شاید در زمان کنونی، چهره ای سنتی دارد، نسبت به اشتغال بیرونی زنان بدبین است و آن را سبب کم رنگ شدن نقش مادری در خانواده و پیدایی گسست میان مادران و فرزندانشان می داند. این باور به ویژه نسبت به مادران و فرزندان وابسته به جوامع سنتی رایج است.

.  -2-3 زنان شاغل و بزه کاری فرزندان

زنان شاغل به دلیل پیوند با محیط کار خود ممکن است با پیامدهایی ناگوار از دیدگاه چگونگی ساماندهی روابط با فرزندان خود مواجه شوند. در واقع، اشتغال زنان در برخی مشاغل مکن است به پیدایش پدیده شکاف نسلی و یا فاصله میان فرزندان و والدین دامن بزند. با این وجود باید دانست که یکی از توانمندی های مادران شاغل در هنگام رویارویی با بزه کاری های فرزندان، امکان بهره گیری از هم فکری ها و تجربیات پیشینی دیگر همکاران و کارمندان در موارد مشابه است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید