بخشی از مقاله
تبيين تجارب زنان شاغل پيرامون نقش مادري: يک پژوهش کيفي پديدارشناسي
چکيده
مقدمه : با توجه به بروز تغييرات و تحولات اجتماعي و اقتصادي و افزايش روند حضور زنان شاغل در جامعه کنوني، نياز به توجه هرچه بيشتر به اهميت نقش مادري در زنان شاغل و نقش هاي متعدد خانوادگي و اجتماعي که اين مادران با آن روبه رو هستند، ضروري به نظر ميرسد؛ بنابراين مطالعه حاضر با هدف بررسي تجارب زنان شاغل از نقش مادري مورد بررسي قرار گرفت .
روش : اين پژوهش از نوع کيفي بود که در آن از رويکرد پديدارشناسي استفاده شد. شرکت کنندگان از ميان کارکنان زن شاغل در يکي از واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي انتخاب شدند. نمونه گيري مبتني بر هدف بود که با ٩ شرکت کننده انجام گرفت . روش اصلي جمع آوري داد ها، مصاحبه هاي بدون ساختار و عميق و روش تجزيه و تحليل Colaizzi راهنماي فعاليت پژوهشگران بود. روايي و پايايي مطالعه حاضر ريشه در چهار محور «ارزش واقعي، کاربردي بودن ، تداوم و مبتني بر واقعيت بودن » داشت .
يافته ها: يافته هاي حاصل شده در ٤١٤ کد اوليه ، ٢٥ زيرمضمون و ٧ مضمون اصلي شامل بارداري متفاوت ، چتر حمايتي، تفويض نقش ، تداخل نقش ، کشش نقش ، سازگاري تدريجي و فرسايش بود.
نتيجه گيري: قبول نقش هاي متعدد همسري، مادري و شغلي در زنان شاغل ، سبب به وجود آمدن انتظارات نقشي گوناگون و اجبار در پاسخگويي به اين انتظارات و نيازهاي نقشي در خانواده و جامعه شده است ، اما از آن جا که نقش مادري يکي از مهم ترين نقش هاي زنان به شمار مي رود، به طور قطع اين موضوع خواسته يا ناخواسته ميتواند ايفاي نقش مادري را تحت تأثير قرار دهد. همان طور که يافته هاي اين پژوهش نشان ميدهد، ايفاي اين نقش مهم در مادران شاغل با تحمل مشقات و سختيهاي فراواني همراه ميباشد و فرايند متفاوتي با زنان غير شاغل دارد که اين امر ميتواند بر روي سلامت جسم و روان آنان تأثيرگذار باشد، بنابراين مستلزم توجه بيشتري است .
کليد واژه ها: تجارب زنان شاغل ، نقش مادري، پديدارشناسي
مقدمه
رويدادها و تحولات رخ داده در زمينه هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي کشور تأثير عميقي بر ابعاد و جوانب گوناگون زندگي افراد دارد و موجب ظهور انديشه هاي جديدي ميشود. يکي از نهادهايي که تحت تأثير اين تحولات قرار گرفته است ، خانواده ميباشد (١). تغيير شکل نهاد خانواده از
شکل سنتي که در آن نقش مرد، دادن پايگاه اجتماعي به خانواده از طريق شغل و حفظ امنيت و آسايش خانواده از طريق درامد شغلي اوست و نقش زن ، ايجاد روابط عاطفي و مراقبت از اعضاي خانواده ميباشد، به شکل تازه و امروزي آن
که تفکيک نقش جنسيتي تا حدودي از ميان برداشته شده است و نقش هاي جديدي براي اعضاي خانواده تعريف شده است ، موجب به وجود آمدن بستر مناسبي جهت فعاليت هاي زنان در عرصه هاي مختلف اجتماعي، تحصيلي، هنري و فرهنگي و مسأله اشتغال زنان شده است (٢).
يکي از مهم ترين شاخص هاي کليدي بازار کار، نرخ مشارکت نيروي کار است . اين نرخ نشان ميدهد که چند درصد جمعيت واقع در سن کار، از نظر اقتصادي فعال هستند (٣). در ايالات متحده آمريکا در سال ١٩٧٠ تنها ١٥ درصد از کل نيروي کار، زنان بودند و تا سال ١٩٨٩ اين رقم به بيش از ٤٠ درصد رسيد و در سال ١٩٩٥، زنان بيش از ٤٥ درصد کل نيروي کار را در آمريکا تشکيل ميدادند. نرخ مشارکت اقتصادي زنان در ايران در سال ١٣٧٩، ١١.٩ درصد و در سال
١٣٨٤ حدود ١٨.٥ درصد بوده است (٤). نرخ مشارکت اقتصادي (نرخ فعاليت ) در کل کشور در سال ١٣٨٨ برابر با
٣٨.٩ درصد به دست آمد که از اين ميزان نرخ فعاليت زنان
١٤.٥ درصد بود و نسبت به سال ١٣٨٧، ٠.٩ درصد افزايش يافته است (٥).
در حقيقت اين افزايش مشارکت از جمله تغييرات اجتماعي حاصل از فرايند توسعه اجتماعي و گذر از جامعه قديم به جامعه جديد است که بخش قابل ملاحظه اي از زنان ايراني طي سال هاي اخير آن را تجربه کرده اند (٦). اين دگرگونيها به همان نسبت که منشأ بهبود کيفيت زندگي و پيشرفت اجتماعي زنان شده است ، آن ها را با چالش ها و مشکلات جديدي روبه رو ساخته است . در بيشتر پژوهش هاي داخلي و خارجي که در مورد زنان انجام گرفته است ؛ صرف نظر از نوع ديدگاه و نگاه آنان به زنان ، دو نقش اصلي و مهم «همسري و مادري » را براي زنان قايل شد اند. اين دو نقش با توجه به ويژگيهاي جسمي و رواني زن ، وظايف خاصي را بر دوش او ميگذارد. با بيرون رفتن زن از خانه ، در تقسيم کار جنسيتي و سنتي که پيش تر براي آنان تعريف شده بود، تغييراتي به وجود ميآيد و نقش تازه اي بر نقش هاي قبلي او اضافه ميشود. به عبارت ديگر، اشتغال به عنوان نقشي اضافه شده تعهدات و مسؤوليت هاي بيشتري براي زنان ايجاد نموده است (٤)؛ چرا که آن ها ناگزير هستند هم به وظايف
خانه داري خود بپردازند و هم در عرصه اشتغال و انجام وظايف خارج از خانه اهتمام ورزند (٧) و همان طور که ميدانيم ، زماني که فردي داراي موقعيت اجتماعي و نقش خاصي در جامعه باشد، با سلسله اي از نقش هاي به هم پيوسته که لازم و ملزوم يکديگر شناخته ميشوند، روبرو است که باعث ميشود وي نه با يک انتظار واحد، بلکه با شبکه اي از انتظارات که به طور هم زمان وجود دارد، روبه رو گردد (٨).
با در نظر گرفتن اين موضوع ، زنان شاغل نيز که در بيشتر موارد به طور هم زمان داراي سه نقش همسري، مادري و شغلي هستند؛ با انتظارات نقشي متفاوتي روبه رو ميباشند که بايد قادر به پاسخگويي به همه آن ها باشند، ولي اين احتمال وجود دارد که آن ها با محور قرار دادن الزامات يک نقش ، برآورده ساختن انتظارات نقش هاي ديگر را در حاشيه قرار دهند يا به ايفاي انتظارات ايجابي اکتفا کنند، اما از آن جا که در جامعه ما مهم ترين نقش يک زن ، نقش مادري او ميباشد؛ انتظار ميرود مادران شاغل نيز مانند زنان ديگر بتوانند انتظارات نقشي خود را اجرا نمايند که اين وضعيت به خصوص براي زناني که دغدغه هم ساز کردن نقش هاي سنتي و مدرن را دارند، با چالش هاي بيشتري همراه است و ميتواند بر جنبه هاي مختلف زندگي زن و ايفاي نقش هاي مختلف وي به خصوص نقش مادري تأثيرات فراواني بر جاي گذارد (٤).
با توجه به اهميت نقش مادر در تربيت فرزندان و ايفاي اين نقش به گونه اي که از يک مادر مورد انتظار است و نيز توجه به اين موضوع که نقش هاي شغلي، تحصيلي و ديگر نقش هاي جديدي که زنان در جامعه کنوني در کنار ساير نقش هاي قبلي خود (که مهم ترين آن ها نقش مادري ميباشد)، براي خود تدارک مي بينند؛ اين سؤالات پيش مي آيد که مادران شاغل در کدام نقطه پيوستار مادري قرار گرفته اند؟، پيوستاري که در يک سوي آن نهايت مطلوبيت مادري قرار دارد که تمام وظايف مادري خود را به بهترين وجه ممکن ارايه مينمايد و در سوي ديگر، محروميت کامل از داشتن مادر است و يا شاغل بودن مادر چه تأثيري ميتواند بر روي اين نقش کليدي و حساس که در هاله اي از تقدس قرار دارد، داشته باشد؟ و انتقال به نقش مادري براي زناني که نقش هاي شغلي دارند، چگونه خواهد بود؟
مطالعات مختلفي به صورت کمي تأثير اشتغال مادر را بر جنبه هاي مختلفي از زندگي از جمله پيشرفت تحصيلي، ميزان رضايت مندي، احساس کودکان و... مورد بررسي قرار داده اند، اما از آن جا که تاکنون هيچ گونه تحقيق کمي و کيفي در ايران در مورد اشتغال و نقش مادري زنان شاغل گزارش نشده است ؛ بنابراين پژوهشگر با درک اين نياز و با داشتن چندين سال تجربه مادر بودن و شاغل بودن درصدد بررسي تجارب افرادي که همه روزه با اين پديده سر و کار دارند، برآمد.
بررسي تجارب مادران شاغل به منظور درک نيازها و مشکلات خاص اين گروه و يا وجود نقاط قوت احتمالي ميتواند به عنوان گام مؤثري در جهت ارتقاي سلامت زندگي زنان ، فرزندان و به طور کلي خانواده که مهم ترين رکن اجتماع محسوب ميشود، در نظر گرفته شود.
با عنايت به ضرورت توجه به پديده نقش مادري بر اساس تجربيات زنان شاغل ايراني، اين مطالعه با هدف شناخت و توصيف تجارب زنان شاغل از نقش مادري خود مورد بررسي قرار گرفت .
روش
با توجه به اين که نقش مادري در زنان شاغل در کشور ما به خوبي تبيين نشده است و اين مفهوم پديده اي ذهني ميباشد که ريشه در تجربيات روزمره زندگي افراد دارد و واقعيات فراواني در آن نهفته است ، پژوهش حاضر به روش پديدارشناسي انجام گرفت . روش پديدارشناسي يک روش سيستماتيک و ذهني است که به توصيف تجارب زندگي و درک معاني آن به اجرا در ميآيد (٩). محقق فنومنولوژيست معتقد است که در پديده ها و تجربيات زندگي جوهره هايي وجود دارند که قابل فهم و بررسي هستند و از اين رو به بررسي پديده هاي ذهني ميپردازند که جوهره اساسي واقعيت در آن نهفته است (١٠).
مشارکت کنندگان اين پژوهش از ميان زنان شاغل در يکي از واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي (شامل عضو هيأت علمي و کارمند)، به روش نمونه گيري مبتني بر هدف انتخاب
شدند و معيار ورود آن ها به مطالعه ، شرکت داوطلبانه در پژوهش ، داشتن حداقل يک فرزند و تجربه مادر شدن بود.
شرکت کنندگان در طول مطالعه اجازه داشتند که در صورت عدم تمايل به همکاري در پژوهش از مطالعه خارج شوند.
جمع آوري و تحليل داده ها در روش تحقيق کيفي به صورت مداوم و هم زمان بود. روش اصلي جمع آوري داده ها، مصاحبه عميق و بدون ساختار با سؤالات باز بود و اين امکان را براي شرکت کنندگان فراهم ميکند که تجربيات خود را در مورد پديده تحت بررسي به طور کامل توضيح دهند. اين نوع مصاحبه به دليل انعطاف پذير و عميق بودن مناسب پژوهش هاي کيفي ميباشد (١١). قبل از شروع مصاحبه از شرکت کنندگان جهت ضبط مصاحبه ها اجازه گرفته شد و هدف تحقيق براي آن ها شرح داده شد، همچنين در مورد محرمانه بودن اطلاعات به آنان اطمينان داده شد. تعداد جلسات مصاحبه ها دو يا سه جلسه بود که ابتدا با سؤالات کلي آغاز و به تدريج بر اساس تحليل داده ها با سؤالات ژرف کاو و پيگير ادامه مييافت . طول مدت مصاحبه هاي انجام شده بين ٤٥-٣٠ دقيقه بر اساس حوصله و تحمل شرکت کنندگان متغير بود. اشباع اطلاعات با ٩ شرکت کننده شامل ٤ عضو هيأت علمي و ٥ کارمند اداري حاصل شد.
با توجه به اين که ثبت فوري داده ها در پژوهش کيفي لازمه کار محققين ميباشد (٩)، متن مصاحبه ها پس از چندين بار گوش کردن به صورت کلمه به کلمه دست نويس شد تا تحت تجزيه و تحليل قرار گيرند. اطلاعات به دست آمده با روش Colaizzi تجزيه و تحليل شد. بدين منظور متن مصاحبه هاي پياده شده به دقت خوانده و عبارات مهم آن مشخص گرديد و معناي هر عبارت مهم به صورت کد يادداشت شد. در ادامه ، کدهاي حاصل از تحليل اوليه به صورت جداگانه يادداشت گرديد و کدهايي که به لحاظ مفهومي با يکديگر مشابه بودند، به صورت طبقه اي درآمد و براي هر طبقه نامي در نظر گرفته شد، سپس با ادغام طبقات مختلف بر اساس مفاهيم مشترک، دسته هاي کليتري ايجاد شد و در نهايت نتايج به صورت توصيف کاملي از پديده مورد مطالعه با هم ترکيب گشت و در قالب مضمون و زيرمضمون سازماندهي شد. سپس مضامين استخراج شده مورد تأييد افراد متخصص قرار گرفت تا بيانگر عمق معناي بيان شده توسط مشارکت کنندگان باشد.
روايي و پايايي مطالعه حاضر ريشه در چهار محور «ارزش واقعي، کاربردي بودن ، تداوم و مبتني بر واقعيت بودن » داشت (١٢). ارزش واقعي بدين معناست که بيانيه حاصل از تجربه براي فردي که آن را به صورت واقعي تجربه کرده است ، قابل قبول باشد. در اين پژوهش با مراجعه به شرکت کنندگان و به تأييد رساندن بيانيه هاي حاصل ، اين امر محقق گشت .
کاربردي بودن يا قابليت اجرا به اين معني ميباشد که آيا نتايج در مورد مکان ها يا گروه هاي ديگر قابل به کار بستن ميباشد؟ در اين مورد نيز پژوهشگران سعي کردند شرکت کنندگان را از نظر سني و سوابق فرهنگي به نسبت گسترده انتخاب کنند تا به اين هدف دست يابند. ثبات هنگامي کسب شد که شرکت کنندگان پاسخ هاي نامتناقض و همساني به سؤالات مشابه که در قالب هاي مختلف مطرح شده بود، ارايه دادند. مبتني بر واقعيت بودن پژوهش نيز بدين طريق حاصل گرديد که فرايند پژوهش خالي از هر گونه تعصب باشد؛ بنابراين پژوهشگران در طي مطالعه سعي نمودند که هر گونه تعصب در مورد پديده مورد پژوهش را قبل و يا پس از مصاحبه ها از خود دور سازند.
يافته ها
ميانگين سني مشارکت کنندگان ، ٤١ سال و تعداد فرزندان آن ها بين ١ تا ٣ فرزند متغير بود. ٣ نفر از آنان در مقطع دکتري، ٣ نفر کارشناسي ارشد و ٣ نفر کارشناس از رشته هاي مختلف پيراپزشکي و علوم انساني بودند. داده هاي به دست آمده از تجزيه و تحليل مصاحبه ها پيرامون تجارب زنان شاغل شرکت کننده از نقش مادري در ٤١٤ کد اوليه ، ٢٥ زيرمضمون و ٧ مضمون (شامل بارداري متفاوت ، چتر حمايتي، تفويض نقش ، تداخل نقش ، کشش نقش ، سازگاري تدريجي و فرسايش ) جمع آوري شد که در جدول ١ نشان داده شده است .
جدول ١: مضامين و زيرمضامين مطالعه
بارداري متفاوت
اين مضمون نشان دهنده آغاز نقش مادري يک مادر ميباشد؛ چرا که با شروع دوران بارداري، نقش پرورش دهندگي زن نيز آغاز ميگردد. حال اگر اين زن شاغل باشد، دوران بارداري او به طور حتم با يک زن غير شاغل متفاوت خواهد بود. اين مضمون از دو زيرمضمون «دغدغه تولد و شرايط متفاوت » تشکيل شده است . شرکت کنندگان در دوران بارداري خود به دليل شرايط کاري نگراني زيادي در مورد وضعيت سلامت خود و جنين خود داشتند و معتقد بودند که مانند زنان خانه دار، دوران بارداري بدون استرس و راحتي را پشت سر نميگذارند.
در اين باره شرکت کنندگان تجارب خود را چنين بيان کردند:
«يادم ميياد سر دختر دومم که باردار بودم حتي تو ماه آخرم روزا اين جا با شکم پر تا عصر مي موندم ، خسته و هلاک ميشدم ، روز وضع حملم تا رسيدم خونه چند ساعت بعد براي وضع حمل به بيمارستان رفتم ... خدا را شکر بچه ام بد نبود
٣.٢٠٠ وزنش بود، ولي خودم خيلي ناتوان بودم اصلاً جون تو بدنم نبود».
«همش نگران اين بودم که اين دوران به خوبي طي ميشه يا نه ؟ با اين حجم کار و مسير رفت وآمد که ما داريم واقعً شانس بزرگيه که مشکل پيدا نکنيم تو بارداري».
چتر حمايتي
به طور کلي اين مضمون اشاره به در دسترس ترين منابع حمايتي مادر شاغل يعني همسر، فرزندان ، بستگان نزديک و سازمان مربوطه دارد که مادر را در جهت تأمين نيازهاي گوناگون فرزندان با توجه به مراحل تکاملي و رشدي کودک، انجام امور منزل و فراهم نمودن تسهيلات لازم و... ياري ميرسانند. زيرمضامين اين مضمون شامل «نقش حمايتي همسر، نقش حمايتي فرزندان ، نقش حمايتي خانواده و بستگان و نقش حمايتي سازمان » ميباشد. شرکت کنندگان
دراين زمينه اظهار نمودند:
«من از حمايت و درک همه جانبه شوهرم در انجام کليه امور زندگي برخوردارم ... از کاراي خونه ، نگهداري و مراقبت از بچه و کمک به امور آموزش اون ... واقعًا فکر ميکنم اگه از اين حمايتاي شوهرم محروم بودم با اين همه کاري که بايد انجام ميدادم ترجيح ميدادم تو خونه بمونم تا برم سر کار».
«مادر شوهرمو پدر شوهرم خداييش واقعًا برا بچم مادري ميکنند؛ يعني صبح که از خواب بيدار ميشه به موقع صبحانه و ميان وعده و ناهارشو بدند، باش بازي کنند، تلويزيون ببيند، پارکش ببرند، باهاش خريد برند، ريخت و پاشاشو تحمل کنند، با بهونه گيرياش کنار بياند، براش قصه بگند و خلاصه هر کاري که فکرشو بکنيد که اگه من بودم براش ميکردم ».«بيشترين کمکو تو زندگي شوهرم بهم ميکنه ، اون معلمه و وقت آزاده بيشتري داره ... وقتي من ميرم خونه بچه ها را از خونه پرستارشون آورده خونه ، لباساشونو عوض ميکنه ، باهاشون بازي ميکنه ، غذاشانو ميده ، باهاشون سرگرمه تا من
برم ، تو کاراي خونم همکاريش بد نيست ، اون ديگه اين امرو قبول کرده وب شاغل بودن من مشکلي نداره ».
تفويض نقش
اين مضمون بيانگر انجام وظايف مادري در غياب مادر توسط افراد ديگر از جمله نزديکان و بستگان مادر، منابع حمايتي موجود در جامعه مانند مهدکودکها و مربيان آن ، مؤسسات خصوصي خدماتي و يا استفاده از افراد فاميل يا همسايگان بر خلاف ميل مادر و از روي اجبار به دليل قرار گرفتن در شرايط ويژه بود. به عبارت ديگر، مادران شاغل در مطالعه جهت انجام نقش اجتماعي خود مجبور بودند در ساعت هايي که بر سر کار خود حاضر هستند، نقش مادري خود را به ديگران تفويض نمايند تا نيازهاي گوناگون فرزند خود را با کمک ديگران برآورده سازند. اين مضمون از پنج زيرمضمون «چالش هاي حاميان ، تأثير مراقبين جايگزين ، نقش مراقبين جايگزين ، جانشين اجباري و منابع حمايتي جامعه » تشکيل شده است .
شرکت کننده اي چالش فردي که از فرزندش مراقبت
ميکند را چنين بيان ميکند:
«مادرم بنده خدا حالا تازه وقت بچه داريش شده ، هر روز بچه را ميبرم اون جا تا بعدازظهر که برم بيارمش ... ميگه نميخواد حالا کوچيکه ببريش مهد، ولي خودش خيلي اذيت ميشه با کار خونه و مريضيو، مهمون داري، جور در نميياد؛ يعني حالا وقت استراحتشه ، دلش خوشه بچه هاشو بيرون کرده ».
يکي از اعضاي هيأت علمي تجربه خود را چنين گفت :
«از آشنايان يکي از همسايگان که مورد اطمينان او بود، خواستم که مراقب فرزندانم باشه ودر قبالش ماهيانه مبلغي را به او پرداخت ميکردم ، صبح ها که ميخواستم بيام بچه کوچيکترمو ميبردم در خونش تحويلش ميدادم و بچه بزرگترمو تحويل راننده سرويس ميدادم که بره پيش دبستاني و ميگفتم ظهر ببردش خونه پرستار تا بعدازظهر که شوهرم مييومد و ميياوردشون خونه ».
تداخل نقش
اين مضمون بيانگر فشار مضاعف وارد آمده به مادر به دنبال پذيرش نقش هاي متعدد و چند گانه و قرار گرفتن در شرايط جبري ايجاد شده ميباشد که وي را مجبور به تحمل و قبول آن شرايط مينمايد. اين مضمون از چهار زيرمضمون «تعدد نقش ، اسير موقعيت ، تحمل شرايط و از خود گذشتن » ميباشد.
در اين خصوص زنان شاغل مشارکت کننده اظهار داشتند:
«اون اوايل بعد از مرخصي زايمانم صبح قبل از اين که بيام سعي ميکردم بچه رو خوب از شير خودم سير کنم ، ولي يادمه يه وقتايي اون طفلي در حال شير خوردن خوابش ميبرد يا آروم آروم شير ميخورد و منم بايد عجله ميکردم که به موقع برسم . همين طور که نگاش ميکردم اشکم در مييومد و به خودم چيز ميگفتم ... دلم ميخواست وقت داشتم تا اون هر طور دوست داره شير بخوره ».