بخشی از مقاله

چکیده

انسان ها عمده ترین مخاطبین معماری در طول تاریخ بوده اند. انسان ها در آینه ی معماری نیازهای خود را می جستند و در این میان معماری باید به زنان به عنوان نیمی از جوامع انسانی پاسخی درخور ارائه دهد. لذا در این جستار با روش تفسیری-تاریخی ضمن بررسی پاسخ های تاریخی که معماری و معماران به این جوامع داده اند، دوره های مختلف معماری بشر بر روی این کره ی خاکی به لحاظ مفهوم جنسیت مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و از ابزار خوانش کتابخانه ای و اسنادی بهره مند گردیده است. این جستار بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که معماری جهان تا چه حد به زنان، مجوز تأثیرگذاری داده و جامعه تا چه حد بصورت خودآگاه در پی استیفای حقوق زنان در این حوزه بوده است.

بنا به گفته ی زاها حدید از معدود معمارانی که موفق به عبور از این سقف های شیشه ای گشته است، معماری جهان تا به آنجا به زنان امکان و مجوز تأثیرگذاری داده است که آنها خود تلاش نموده اند. هنجارهای اجتماعی می توانند به اشکال گوناگون در معماری انعکاس یابند و معماری نیز می تواند نقش بارزی در شکل دهی به مفاهیم و ارزشهای اجتماعی بر عهده گیرد. تاریخ همواره از معماری برای تقویت شباهت ها و تفاوت های اجتماعی یا شکل دادن به هویت افراد استفاده نموده است. بررسی دوره های مختلف معماری جهان بیانگر آن است که فضا و جنسیت هر دو مفاهیمی فرهنگی و برساخته ای اجتماعی هستند که در صورت عدم تحقق مشارکت آگاهانه، فعال و متوازن، از پتانسیل ایجاد یک سوء تفاهم تاریخی تا تدقیق هدفمند خرد مذکر و رانه ی سرکوب جنس دوم در نوسان خواهد بود.

مقدمه

نزدیک به 4.5 میلیارد سال از پیدایش زمین میگذرد؛ و زندگی بر روی سطح آن در طول یک میلیارد سال پدیدار گشته است. انسان امروزین که انسان خردمند نامیده میشود، تنها گونه ی بازمانده از انسانتباران است. انسان های خردمند باستانی بین 250000 تا 400000 سال پیش تکامل یافتند و از آنان انسان های امروزین در اواسط دوره ی پارینه سنگی حدود 200.000 سال پیش تکامل پیدا کردند. سرگذشت بشر از دوره ی پیش از تاریخ تا عصری که دوره باستان تاریخ نام می گیرد به مراتب طولانی تر از دوره های بعدی است. تاریخ قدیم به ما فرصت میدهد که تجارب بشر را در هر مرحله مورد بررسی قرار دهیم؛ انسان میتواند ادبیات خوب یا ادبیات بد، واقعبینی در هنر یا هنرمندی بدوی، استبداد و دموکراسی، کارهای عظیم فکری و معنوی و فساد را با هم ملاحظه کند.

همچنین واضح است که تاریخ قدیم مدتها پیش به پایان رسیده است و اکنون میتوانیم نتایج را با خونسردی بررسی کنیم. هیچ دورهای از تاریخ نیست که تا این اندازه طولانی و کامل باشد و چنین فرصتی در اختیار ما بگذارد و البته این امر با محدودیت هایی در دسترسی و یافتن منابع گذشته نیز همراه است. این صف آرایی اعداد، آشکارا ما را به یاد کوتاهی عمر بشر در روی زمین می اندازد و همچنین نسبت تاریخ مدون به مجموع دوره ی عمر بشر در روی زمین بسیار ناچیز است، وانگهی می توان گفت دوره ای که بشر در طی آن نسبت به وضع خود کنجکاو شده، حتی کوتاه تر از این است.

آنچه در تمام طول تاریخ باستان تا به امروز با فراز و فرود اما پیوسته رصد می شود، فراپویی ارائه ی نوع تعریف از مقوله جنسیت، چه به لحاظ بیولوژیکی - Sex - و چه به لحاظ برساخته ای اجتماعی و فرهنگی - Gender - می باشد . امروزه کند و کاو در حافظه ی تاریخ به ویژه در مورد زنان به دقت نظاره می شود. همیشه گذرنامه برای چنین سفری مهیا نیست. سفر به اعصار گذشته بدون خطر نخواهد بود. هیچ کس برای نوشیدن راز و رمزهای تاریخی به نهر روان تاریخ سفر نمی کند و به قول پیر ژانه، تقدیس هر راز و رمز ممنوع شده ای خطرناک است.

این جستار همچون کشتی سیاحتی ست که برای یافتن باد افسانه ای و برافراشتن بادبان ها به سوی زمان دور می تازد و ما را به سوی جهان تازه ای سوق می دهد؛ به سوی زمانی که هم بسیار دور است و هم بسیار نزدیک! بنابراین بگذارید بادبان های خاطره پردازی را برافرازیم و حجاب های قرون را فرو ریزیم، اما در ابتدا اجازه دهید حجاب هایی را بر داریم که معاصران ما گذشته را با آن پنهان کرده اند تا زمان حال تضعیف گردد.

معماری جهان تا چه میزان به زنان مجوز تاثیرگذاری داده است؟ زنان تا چه حد به صورت خودآگاه در پی استیفای حقوق خود در این حوزه بوده اند؟ این ها شماری از صدها پرسشی است که نظریه های فمنیستی راه یافته به حوزه ی معماری در صدد تبیین آن ها هستند. تبیینی که کوشش دارد تا زنان را در درک خودانگیخته ی واقعیت های زندگی خود یاری دهد و از این راه به دگرگون کردن جهانی راه برند که در فرودست انگاری زن، تجربه ای به وسعت تاریخ دارد؛ تجربه ای که از جامعه به جامعه ای و از دوره به دوره ای دیگر متفاوت است.

به گزارش مجمع جهانی اقتصادٌ مورخ 28 اکتبر سال 2014، ایران از نظر شکاف جنسیتی که در زمینه ی فرصت و مشارکت اقتصادی برای زنان وجود دارد از مجموع 142 کشور جهان در رتبه ی 139 قرار می گیرد و از نظر امکانات آموزشی رتبه ی 104 و از نظر سلامت و بقا رتبه ی 89 و از نظر مشارکت زنان در تصمیم گیری های سیاسی در رده ی 135 قرار دارد. برآوردهای مجمع جهانی اقتصاد نشان می دهد که زنان ایرانی به طور متوسط 41 درصد کمتر از مردان دستمزد می گیرند. براین اساس نسبت دستمزد زنان به مردان در ایران 0.59 برآورد شده است.[1] از سوی دیگر متأسفانه شاهد آن هستیم که در حوزه های مختلفی مانند دسترسی به فرصت های شغلی، امکان تحصیل در سطوح عالی و حتی فعالیت در حوزه هایی مانند ورزش و هنر نیز، این زنان هستند که در جایگاهی پایین تر از مردان قرار دارند.

نرخ پایین تر مشارکت اقتصادی زنان، نرخ بالاتر بیکاری در میان زنان نسبت به مردان، ممنوعیت از تحصیل در بیش از 70 رشته ی دانشگاهی برای زنان وغیره، تنها بخشی از این نابرابری ها هستند . شهردار تهران محمد باقر قالیباف با اشاره به صحبتهای مطرح شده درباره ی تفکیک جنسیتی فضا در شهرداری گفت: ما غیرت دینی داریم، حرف ما این است که نباید اجازه دهیم یک خانم در طول زمان معاشرت بیشتری با نامحرمان داشته باشد تا با محرمان خود و شوهر و فرزندش. زیرا این موضوع، کانون خانواده را تحت تأثیر مسائل منفی قرار میدهد.

تبعیض جنسی چه در قالب جنسیت زدگی خصمانهٍ و چه در قالب جنسیت زدگی خیرخواهانهَ دو رویه ی پیدا و ناپیدای یک سکه اند! غفلت از نیازهای روانی زنان و نادیده گرفتن رشد و تعالی آنان یک اشتباه استراتژیک است، چرا که زنان به عنوان بخشی از نیروی انسانی، نه تنها از ارکان حذف نشدنی توسعه به شمار می آیند، بلکه نیازهای آنان به سبب نقش ویژه و تأثیر گذارشان در خانواده که بر پرورش و تربیت آیندگان اثرگذار هستند، می بایست در کانون توجه بوده و بنابراین حفظ سلامت و ارتقاء بهداشت روانی و جسمی زنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بی گمان جستار در چنین محدوده ای در فضایی که هنوز بسیاری از زنان ما از محرومیت های دیرآشنا رنج می برند، کاری بایسته و شایسته است.

جنسیت در بستر تاریخ

آدمی با پیدایش یکجانشینی در 12000 سال پیش و تکامل شناخت انسان در بستر تاریخ از دوران زن خدایی با گذر از ابهامات جنسی - سکسوالیته - و آگاهی مرد بر نقش خود در چگونگی پیدایش فرزند در برشی کوتاه از تاریخ به سوی تعدیل و سپس فراخور نوع تأمین زندگی مبتنی بر قوای جسمانی و کار به سوی مردسالاری پیش رفته است و در جریان این مسیر، عمده ی مذاهب و ایدئولوژی های سیاست زده بنا به هدف خویش در جهت گسترش خود در آن سطح که نیاز به قوای جسمانی و جنگاوری داشته، بر این مردسالاری مهر تأیید و تحکیم زده و این نهال نورسته را به درختی تنومند بدل کرده اند.

نوع زندگی و تعریف قدرت با پیدایش عصر روشنگری، شک گرایی، رنسانس، پیدایش مدرنیسم و عصر صنعت به لحاظ فیزیکی تغییر یافت. زندگی مکانیزه و ماشینیسم نیاز به قدرت فیزیکی جامعه ی مردسالار را فروکاهش نمود و همزمان جابجایی بخشی از کارکرد حمایتی قدرت مردسالار از خانواده به دولت، اسباب درهم شکستن و کمرنگ شدن آن را فراهم ساخت. اما شبح مردسالاری از بین نرفته است، بلکه از جایی - خانواده - به جایی دیگر - دولت - نقل مکان نموده و از آنجا در قالب مدل های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و غیره بازتولید شده است .

تضعیف نسبی جایگاه مردسالاری در خانواده ضمن افزایش اعتماد به نفس در این حیطه، مجال تنفس فکری بیشتر برای زنان را فراهم نموده و حوزه ی نبرد داخلی را به میدان وسیع سیاست و اجتماع کشانید. جایی که جنبش فمینیسم، خواه به عنوان جنبشی مدنی و خواه سیاسی شکل گرفت و در پی برابری خواهی زنان و مردان در همه ی زمینه ها شد. نفوذ این نوع تفکرات فمنیستی در حوزه ی معماری که همزمان با موج دوم این جنبش در اواخر دهه ی هفتاد شروع گردید، فارغ از میزان حصول موفقیت، ناظر بر حرکت زنان به سوی دگرگونی جامعه، شهرسازی، تضعیف و براندازی نظام تفکر مردسالار حاکم بر بازار کار معماری است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید