بخشی از مقاله

چکیده

امروزه مفاهیم حاکمیت شرکتی موضوعی بسیار مهم درفعالیتهای تجاری است. حاکمیت شرکتی پیش از هر چیز حیات سالم بنگاه اقتصادی را در درازمدت هدف قرار می دهد و به این خاطر درصدد است تا از منافع سهامداران در مقابل مدیریت سازمان ها حفاظت به عمل آورد. چهارچوب حاکمیت شرکتی باید از افشای صحیح و به موقع موضوعات مهم شامل وضعیت مالی، عملکرد و نظارت بر شرکت اطمینان دهد. در سالهای اخیر، پیشرفت های قابل ملاحظه ای در استقرار نظام حاکمیت شرکتی از طریق قانون گذاری و نظارت و نیز اقدامات داوطلبانه شرکت ها در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه صورت گرفته است. سرمایه گذاران و سهامداران آگاهی بیشتری در مورد ضرورت و اهمیت حاکمیت شرکتی یافته اند و نسبت به پی گیری استقرار این نظام در شرکت ها علاقه مند شده اند. حاکمیت شرکتی در سطح خرد دستیابی به اهداف شرکت و در سطح کلان تخصیص بهینه منابع را دنبال می کند.

واژگان کلیدی: حاکمیت شرکتی، حقوق سهامداران، شفافیت و افشاء.

مقدمه

شرکتها، به خاطر کاهش هزینه ها و دفعات معاملات محلی مناسب برای انجام فعالیتهای اقتصادی می باشد. برای انجام فعالیتهای بزرگ، شرکتهای سهامی تأسیس شد. در این شرکتها سرمایه های خرد برای انجام کارهای بزرگ تجهیز می شود. اداره این شرکتهابه مدیران حرفه ای واگذاری می شود کهلزوماً سهام زیادی را در تملک ندارند. همچنین همه سهامداران نیز به نسبت یکسان سهام ندارند. این واقعیتها پرسشهای اصلی را برای نحوه هدایت و کنترل این شرکتها به میان آورده است: شرکتها چگونه باید اداره شوند؟چگونه می توان مطمئن شد که این شرکتها در راستای اهدافی که تأسیس شده اند اداره می شوند؟

آیا استفاده بهینه از منابع می شود؟ آیا مدیران وظایف خود را با امانت داری و جدیت انجام می دهند؟ آیا سهامداران عمده رعایت حقوق سهامدارن خرد را مینمایند؟ آیا دیگرانی که ذینفع هستند ایفای نقش می کنند و حقوق آنها مورد توجه قرار می گیرد؟ پاسخ به این پرسشها تصویری ازمدل کلی اداره شرکتها ارائه می کند که با اندک تسامح می توان آن را حاکمیت شرکتی نامید.در این مقاله پس از بیان اهمیت موضوع، تعاریفی از حاکمیت شرکتی، اصول و ساز و کارهای مؤثر بر حاکمیت شرکتی ارائه شده است، سپس به بیان ضرورت بکارگیری حاکمیت شرکتی در ایران و در نهایت بحث و نتیجه گیری به همراه پیشنهادات بیان شده است.

مبانی نظری و تئوریک

موضوع حاکمیت شرکتی به گونه ای که امروز مطرح است، حاصل مطالعات و بررسی هایی است که در کشورهای مختلف دنیا انجام گردید و سابقه مشخص آن به دهه 1990 میلادی بر می گردد. تعاریف ارائه شده برای حاکمیت شرکتی متنوع است. عمده ترین عامل متمایز کننده این تعاریف را می توان پهنه یا گستره شمول حاکمیت شرکتی دانست. از یک منظر می توان این نظام رارابطه" مدیران" با" سهامداران "دانست که مبنای نظری آن" تئوری نمایندگی" 1 در شکل محدود خود است. در آن سوی این طیف و درنگرشی وسیع، حاکمیت شرکتی رابطه شرکت با تمام ذینفعان خود را بر می گیرد که پشتوانه نظری آن را می توان" تئوریذینفع" 2 دانست.

سایر تعاریف ونگرشها به حاکمیت شرکتی داخل طیفی که نگاه حداقلی و حداکثری آن تبیین شد قرار می گیرد.تعاریفی کهذیلاً ارائه می شود گزیده ای از نگرشهای مختلف به حاکمیت شرکتی را نشان می دهد:»حاکمیت شرکتی، شیوه های به کار گرفته شده توسط مدیران شرکت با هدف تعیین استراتژیهایی است که موجب دستیابی شرکت به اهداف تعیین شده، کنترل ریسک و مصرف بهینه منابع می شود - «فدراسیون بین المللی حسابدارای،. - 2004»حاکمیت شرکتی سیستمی است که شرکت ها را هدایت و کنترل می کند. تمرکز اصلی بر ایفای وظیفه مدیران ارشد سازمانی دررعایت اصول شفافیت، درستکاری و پاسخگویی است - «گزارش کادبری،. - 1992

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید