بخشی از مقاله
چکیده
نگاهی به وضع زبان فارسی از جنبه علمی و فرهنگی، از همان قرنهاي اولیه اسلامی ونفوذ چشمگیر آن در حوزة دانش هاي مختلف، نشاندهندة آن است که شاعران پارسی گو، یکی از اصلیترین نقش ها را در سیطرة عمومی زبان فارسی داشتهاند.ناصرخسرو به عنوان متکلم، فیلسوف و عالم به علوم مختلف، از جمله کسانی است که دنباله سبک سامانی را پیش گرفته و اشعارش به تمام معنی یادآور سخن شاعران اواخر قرن چهارم است و از این لحاظ، متعلق به دورة دوم تاریخ ادبیات فارسی از میانه قرن پنجم تا اوایل قرن هفتم به شمار میآید.ارزش ادبی و فکري کار ناصرخسرو و سهم بزرگ او در افزایش ظرفیت زبانی در طول تاریخ ادب فارسی حقیقتی است که پنهان مانده است. ناصرخسرو از نظر واژهسازي، افزودن معانی جدید به واژهها و مخصوصاً ترکیبسازي، دینی بر زبان فارسی دارد که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است. این نوشتار، خلاقیت و پویایی زبان در شعر ناصرخسرو را نشان میدهد و سعی بر آن دارد تا راهگشاي یافتن واژههاي اصیلی باشد که کاربرد آن به غناي زبان امروز کمک می کند.
کلیدواژهها: ناصرخسرو، شعر قرن پنجم، زبان فارسی، استخدام واژهها
مقدمه
در طول تاریخ زبان فارسی، شاعران بزرگ چون نبض جامعه با تپش خود، خون را در رگهاي زبان به جریان انداختهاند. نگاهی به وضعیت زبان فارسی از نظر علمی و فرهنگی از قرنهاي اولیه و پیشرفت چشمگیر آن در عرصه همه علوم و همگامی شاعران با این جریانهاي علمی و فرهنگی گواه این ادعاست.اگر دورة حیات ناصر خسرو را با استناد بر مقدمه سید حسن تقیزاده بر دیوان ناصر خسرو - 1 - بین -481 394 بدانیم، باید براساس تقسیمبندي کتاب تاریخ ادبیات دکتر صفا او را متعلق به دورة دوم تاریخ ادبیات فارسی از میانه قرن پنجم تا اوایل قرن هفتم به شمار آوریم.»نهضتی که اوایل قرن پنجم به وسیله علما و متکلمین معتزله و دانشمندانی از قبیل ابوریحان و ابوعلی سینا و شاگردان او در تألیف کتب علمی به زبان فارسی ایجاد شده بود در این عهد با شدت بیشتري ادامه یافت و این امر باعث ایجاد کتب متعددي در مسائل مختلف علمی و زبان پارسی گردید.« - تاریخ ادبیات در ایران، ج
3، ص - 326 »شعر فارسی در نیمه دوم قرن پنجم و قرن ششم تا آغاز قرن هفتم از هر حیث در مراحل کمال و مقرون به تنوع و تحول بوده است. در اوایل این عهد، یعنی نیمه دوم قرن پنجم و آغاز قرن ششم هنوز شعر فارسی تحت تأثیر سبک دورة اول غزنوي قرار داشت و حتی گاهی شاعرانی میکوشیدند که سبک سامانی را احیاء کنند.« - همان، ص - 335تاریخ ادبیات دکتر صفا، از ناصرخسرو به عنوان متکلم، فیلسوف و صاحب اطلاعات وسیع در علوم مختلف معقول و منقول در آغاز این دوره یاد می کند و او را از جمله کسانی میداند که دنباله سبک سامانی را پیش گرفته و اشعارش به تمام معنی یادآور سخن شاعران اواخر قرن چهارم است. - همان، ص - 335
ملکالشعرا بهار نیز در »سبکشناسی« یا »تاریخ تطور نثر فارسی« که »بر مبناي زبانشناسی تاریخی یا در زمانی نوشته شده است؛ یعنی عمدتاً به بررسی تطور و تحول لغات در متون میپردازد و به طور کلی فقط به جنبه زبانی متون توجه دارد« - کلیات سبکشناسی، شمیسا، ص - 143، با مقایسه بین سبک سفرنامه و زادالمسافرین، سبک ناصرخسرو را پیرو سبک دورة سامانی قرار داده است، اما از دیوان ناصرخسرو نیز تنها به ذکر یک یا دو مورد آن هم در معنی فعلها بسنده کرده است. - سبکشناسی، بهار، ج2، ص - 152دکتر شمیسا نیز در سبکشناسی شعر خود هنگام نام بردن از شاعرانی که در دورة اول تسلط سلجوقیان هنوز به اسلوب کهن شعر می گفتهاند، از ناصرخسرو یاد میکند - سبکشناسی شعر، شمیسا، ص - 59 و در عین حال معتقد است ناصر خسرو »در آثار خود به تبیین مسائل مذهب اسماعیلی پرداخته و همین موجب تشخص سبکی اوست...
قصاید او به لحاظ اوزان سنگین و قوافی مشکل و لغات اصیل کهن و مضامین مذهبی و فلسفی و انتقادي مشخص است و از این رو باید او را صاحب سبک شخصی دانست. - « همان، ص - 59اگر با اندکی تأمل، دقیقتر بنگریم و مرز ظریف بین سبک ها و دورههاي زمانی ادب فارسی را موشکافانهتر تجزیه و تحلیل کنیم، نقش و اهمیت شاعران مرزنشینی همچون ناصرخسرو بیشتر آشکار میشود. شاعرانی که از لحاظ زبانی به دورهاي خاص تعلق دارند ولی افکارشان موجد سبک خاص و تازهاي است که نشانههاي دورة دیگري را به یاد میآورد.تغییر و تحولات اجتماعی، علمی و فرهنگی موجب تغییر دیدگاه و بینش و در نتیجه زبان و ادبیات می شود.ناصرخسرو در مرز دورة قبل و بعد از خود، شاهد از بین رفتن نشانههاي سبکی سامانیان و پرورش یافتن نشانههاي سبکی غزنویان بر نردبانی قدم نهاده است تا بتواند خلاقانه، با صلابت و در عین حال محتاطانه، دیدگاه فکرياش را بر صفحات دیوانش و در سطر سطر اشعارش بگنجاند.
ناچار او با رنگ و بوي کلام عصر و دورة سامانی و با گام گذاشتن بر روي ردپاي گذشته از دنیاي فکري آنان فاصله گرفته و براي بیان افکارش واژههایی را به یاري میگیرد که هرگز از نظر فکري در دورة سامانی قابل گنجیدن نیست و گسترة وسیعتري را براي آن میطلبد.بیشک پختگی کلام او، رگههایی از انقلابی است که قرار است در عرصه شعر و نثر دوره بعد به وقوع بپیوندد و نقش او در این انقلاب نقش جلوداري است که از سختیهاي راه میکاهد و به سبک دورة بعد مجال حضور می دهد.آنچه به کلام او رنگ و عطر بیشتري میبخشد صرف نظر از بیان آزادانه مسائل مذهبی و فلسفی، لحن واعظانه و مبلغانه او در عرصه حکمت و اندرز است که زبان او را به گونه گفتاري نزدیکتر کرده و سهم او را در خلق واژهها و ترکیبهاي دلنواز و طبعپسند، بیشتر میکند.ارزش ادبی و فکري کار ناصر خسرو و سهم بزرگ او در افزایش ظرفیت زبانی در طول تاریخ ادب فارسی حقیقتی است که پنهان مانده است. ناصرخسرو از نظر واژهسازي، افزودن معانی جدید به واژهها و مخصوصاً