بخشی از مقاله

چکیده

حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد. حس مکان علاوه بر این که موجب احساس راحتی از یک محیط می شود، از مفاهیم فرهنگی مورد نظر مردم، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه در یک مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته و دست یابی به هویت برای افراد می شود.

.مقدمه

با توسعه جوامع انسانی و تغییر شیوه زندگی و سکونت مردم، توجه معماران طراحان و برنامه ریزان به کیفیت فضاها و محیط های ساخته شده افزایش یافته، و نقش طراحی به عنوان ابزاری برای شکل دادن به محیط زندگی و پاسخگویی به توقعات و نیازهای انسان اهمیت بیشتری یافته است و پژوهش های زیادی درباره چگونگی تأثیر متقابل محیط یا فضای ساخته شده بر ذهنیات و رفتارهای انسان، انجام شده است.

پژوهش های انجام شده نشان می دهد که محیط علاوه بر عناصر کالبدی شامل پیام ها، معانی و رمزهایی است که مردم بر اساس نقش ها، توقعات، انگیزه ها و دیگر عوامل آن را رمزگشایی و درک می کنند - Rapaport,1990 - و در مورد آن به قضاوت می پردازند. این حس کلی که پس از ادراک و قضاوت نسبت به محیط خاص در فرد به وجود می آید حس مکان نامیده می شود که عاملی مهم در هماهنگی فرد و محیط، باعث بهره برداری بهتر از محیط، رضایت استفاده کنندگان و در نهایت احساس تعلق آنها با محیط و تداوم حضور در آن می شود.

با توجه به این که حس مکان از کیفیت فضا و چگونگی طراحی تأثیر می پذیرد آشنایی با این مفهوم و روشن کردن عوامل ایجاد کننده آن برای طراحی بهتر است. هر چند معانی زیادی برای مکان و فضا گفته شده است اما مشخصه مکان خاص تر بودن آن نسبت به فضا و در هم تنیدگی آن با ارزش های انسانی است و ویژگی فضا، انتزاعی و عینی بودن آن نسبت به مکان است. شاعران و ادیبان با توجه به شخصیت مکان، الهاماتی را دریافته و با آنها زندگی و اتفاقات را توصیف کرده اند، بر اساس این توصیفات حس مکان مجموعه ای از حکایت ها و روایت های فردی و جمعی است که توأم با مکان رخ می دهد. علاوه بر این حس مکان در حوزه های پدیدار شناختی و علمی تعریف و بررسی شده است.

تعریف حس مکان

-    ستالو، انسان شناس:

تعلق به مکان ورای تجربیات احساسی و قابل درک و شامل اعتقادات فرهنگی و فعالیت هایی است که انسان را به محیط پیوند می دهد.

-    فریتز استیل، روانشناس:

روح مکان، ترکیب ویژگی هایی که به یک موقعیت مکانی، شخصیت خاص می دهد.

-    توان، جغرافیدانک احترام به مکان، زنجیر محکمی بین فرد و مکان است. تعهد به محیط حسی زیبایی شناسانه، لمس کردنی و احساسانه است.

-    جان جکسن، معمار منظر:

حس مکان، حسی است که فرد در نتیجه یک اتفاق یا سنت در درون خود می سازد و با حس بازیابی و خواندن دوباره وقایع، نگهداری می شود.

2.    حس مکان از دیدگاه پدیدار شناسی

از نگاه پدیدار شناسان حس مکان به معنای مرتبط شدن با مکان به واسطه درک نمادها و فعالیت های روزمره است. این حس می تواند در مکان زندگی فرد به وجود آمده و با گذر زمان عمق و گسترش یاید . - Relph,1976 - ارزش های فردی و جمعی بر چگونگی حس مکان تأثیر می گذارد و حس مکان نیز بر ارزش ها، نگرش ها و به ویژه رفتار فردی و اجتماعی افراد در مکان تأثیر می گذارد و افراد معمولاً در فعالیت های اجتماعی با توجه به چگونگی حس مکانشان شرکت می کنند . - Canter,1971 -

حس مکان نه فقط باعث هماهنگی و کارکرد مناسب فضای معماری و انسان است بلکه عاملی برای احساس امنیت، لذت و ادراک عاطفی افراد نیز می باشد و به هویتمندی افراد و احساس تعلق آنها به مکان کمک می کند. در تفسیرهای امروزی، حس مکان چیزی است که افراد در دوره زمانی خاص می آفرینند و نتیجه رسوم و اتفاقات تکراری است و حال و هوای محیط را توصیف می کند. بعضی از مکان ها آن چنان احساسی از جاذبه دارند که به فرد نوعی احساس وصف نشدنی القا کرده و او را سرزنده، شاداب و علاقه مند به بازگشت به آن مکان ها می کنند که حس مکان نامیده می شود.

تجربه مکان، فردی و ذهنی است که انسان در آن با خیلی از افراد هم احساس می شود و این هم احساسی که در واقع حضور فیزیکی شخص در مکان و تجربه ناخودآگاه آن است، حس مکان نامیده می شود. سطح اولیه حس مکان، آشنایی با مکان است که شامل، بودن در یک مکان بدون توجه و حساسیت به کیفیات یا معنای ان است. بسیاری از مردم، مکان ها را در حد آشنایی تجربه می کنند و رابطه آنها با برخی از مکان ها فقط از طریق فعالیت ها است. این افراد توجه عمیقی به خود مکان ندارند و شکلی از مکان تجربه می کنند که باعث ندیدن واقعی مکان و عدم مشارکت در فعالیت های آن می شود.

3.    سطوح مختلف آشنایی با حس مکان

1.    آشنایی بسیار عمیق با مکان:

این سطح زمانی به وجود می آید که شخص خود در مکان حضور دارد و به صورت ناخودآگاه آن را تجربه می کند. در این حالت در این حالت شخص با مکان یکی می شود.

.2 آشنایی معمولی با مکان:

این سطح تجربه ناخودآگاه مکان است و بیشتر از آن که فردی باشد جمعی و فرهنگی است و شامل مشارکت عمیق و بدون اندیشه در نمادهای یک مکان است. این مشارکت به ویژه در تجربه مکان های مقدس و آشنا بروز می نماید.

.3 آشنایی سطحی با مکان:

این سطح، تجربه شخص حساس ولی ناآشنا با مکان است، که به دنبال فهم این موضوع است که مکان برای افرادی که در آن سکونت دارند چه شکل و معنایی دارد. در این سطح حس مکان خودآگاه است و برای مشارکت در معنای مکان بدون پذیرش قرار دادهای اجتماعی تلاش می شود. شخصت مکان نیز از مهم ترین عوامل حس مکان است، از نظر سیمون مکان نه تنها به یک محل جغرافیایی اشاره دارد بلکه نشان دهند شخصیت اصلی یک سایت است که موجب تمایز آن از سایر جاها می شود. به این ترتیب در مکان ابعاد گوناگون چشم انداز جمع می آیند تا یک محیط متمایز و یک حس محلیت خاص را ایجاد کنند . - Seamon,1982 -

اما از دیدگاه نوربرگ شولتز مکان چیزی بیش از یک فضای انتزاعی است. کلیتی است که از اشیا و چیزهای واقعی ساخته شده و دارای مصالح، شکل، بافت و رنگ است، مجموعه این عناصر شخصیت محیطی را تعریف می کنند - Schuls,1975 - چیزی که در واقع ماهیت مکان محسوب می شود. مکان دوستی نیز اصطلاحی است که جغرافی دانان پدیدارشناس، معادل با حس مکان مطرح می کنند، توان به جای حس مکان از این اصطلاح استفاده کرده و آن را پیوندی پرمحبت و تأثیرگذار میان مردم و مکان ها یا مکان دوستی به صورت های قرارگاه ها می داند. - Tuan, - 2001

4.    حس مکان از دیدگاه روانشناسی محیطی

اصطلاح حس مکان از ترکیب دو واژه حس و مکان تشکیل شده است. واژه حس در فرهنگ لغات آکسفورد سه معنای اصلی دارد: نخست یکی از حواس پنج گانه، دوم احساس، عاطفه و محبت که در روان شناسی به درک تصویر ذهنی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید