بخشی از مقاله

چکیده

از نظر اسلام، هنر الهی پیش از هر چیز تجلی وحدت الهی در جمال و نظم عالم است. وحدت در هماهنگی و انسجام عالم کثرت، در نظم و توازن انعکاس مییابد. جمال بالنفسه حاوی همه این جهات هست و استنتاج وحدت عالم، عین حکمت است. بدین جهت تفکر اسلامی میان هنر و حکمت ضرورتا پیوند میبیند، آثار وبناهای بر جای مانده از سلوک پیشینیان ، کار آمدترین ابزار در بازخوانی مبانی معنوی ومعرفتی معماری اسلامی است . معماری ایرانی حاصل نگاه معنوی نیاکان نیک اندیش ماست ، از این رو هر آینه این آثار مورد بررسی دوباره قرار گیرد ،می تواند راهگشای کشف مفاهیم مستور در کالبد ان شود . مفاهیمی که از آموزه های معنوی ایرانی واسلامی برآمده و در قالب مادی گسترده شده اند.یکی از مهمترین آموزه های معماری اسلامی فنای فی االله است.

-1مقدمه:

هنر دین و مذهبی از زمان به وجود آمدت به دنبال محیطی است که پیروان خود را در آنجا جمع نماید. این تجمع که عامل اصلی آن عبادت است وسیله ای است برای تعاملات اجتماعی میان پیروان آن دین، به ویژه ادیانی که به تعاملات اجتماعی بها داده اند . انسان که موجودی است فطری برای ارتباط با آفریننده ی خود نیازمند مکانی است که دارای ویژگیهای آسمانی و معنوی که تجربه ی عروج روح و اتصال آن به هستی لایزال را ممکن سازد. از میان ادیان الهی دین اسلام بیشترین اهمیت را برای جنبه ی اجتماعی عبادت قائل بوده است، مکانی که این امکان را برای این امر خطیر فراهم آورده از اهمیت بسزایی برخوردار است.

بنابراین مساجد جایگاه والایی دارند، مسجد قلب طپنده ی شهرهای اسلامی است و مهمترین و بهترین مکانها برای مساجد فراهم شود. اولین اقدامی که حضرت محمد - ص - بعد از تشکیل حکومت در مدینه کرد ساخت مسجد قبا بود که الگویی اولیه تمامی مساجد گردید. این مسجد علاوه بر روح اسلامی دارای هویت اسلامی نیز بود چون دارای کالبدی اسلامی بود دین اسلام با ورود به ایران روح اسلامی را در کالبد بنای ایرانی دمید . این حقیقتی است که تازه متولد شده با وورد به ایران جایگاه روح بناها و زشتی - آتشکده ها و معابد زرتشتی - را گرفت. یعنی روح اسلامی در ظرف ایرانی جاری گردید . بسیاری از مساجد که بر روی آتشکده ها و معابد بنا نشده بودند همان کالبد ایرانی خود را با روح اسلامی حفظ نمودند بنابراین هویت ایرانی درقالب مساجد بازنمایی کرد.

برای کشف این حکمت ابتدا به بررسی مفاهیم هنر مقدس میرویم.پس از آن به ارتباط میان معماری و حکمت هنر اسلامی میپردازیم ودر پایان حکمت اجزای مسجد را بر می شماریم0 وحدت و تجلی یگانگی حضور خالقی یکتا در تاروپود کالبدی فیزیکی، یکی از عوامل اساسی شکل گیری هویت معنوی و فرهنگ قدسی شناخته می شود. این مفهوم که بر مبنای اصل توحید در جهان بینی اسلامی پایه ریزی شده است، پدید آورنده ی اصل حرکت از کثرت به وحدت بوده است.

این مهم، معماران را بر آن داشت تا آثاری خلق نمایند که تجلی گاه اندیشه های توحیدی و فراطبیعی و اعتقاد به خدایی واحد باشد. آنان در تجسم وحدت و تجلی اندیشه ی توحیدی خود، از مفاهیمی چون عدالت - که ویژگی بارز خداوندگار است - و از عناصری چون هندسه، نور و وزن در بستری عظمت گرا، متمرکز با حضور مکرر عناصر که تنها ذکر خالقی یگانه را می گویند، بهره برده اند. تأکید آنان بر کانون و مرکزیت فضایی، جفت سازی و تقارن، محوربندی و جایگزینی فضاهای اصلی بر روی محورهای اصلی، از جمله تکنیک هایی است که معماران جهت تجلی مفهوم والای وحدت، در قالبی مادی و فیزیکی از آنان بهره جسته اند

-2هنر قدسی:

هنر قدسی هنری است که علاوه بر اینکه دارای روح و محتوای دینی است دارای کالبد و قالب دینی نیز باشد یعنی هویتی دینی نیز داشته باشد برای مثال در مقالات مرجع هنر اساس و باروک مثل زده شده است که گرچه دارای مظروف دینی است اما ظرف دینیندارد صورت بنا به گونه ای است که با سایر هنرهای غیر دینی تفاوتی ندارند. بوکهارت به طور اغراق آمیزی بر نمادین بودن هنر قدسی پافشاری دارد و توضیح نظر خود معتقد است . هنر مقدس هم به لحاظ صورت هم معنا و هم سبک از بیان خاصی برخوردار است که صنایع دستی یکی از حوزه های ابلاغ این صورت و معنا ست بنابراین یک مضمون دینی که واحد پرداخت ریالیستی است مثل هنر رنسانس نمی تواند هنر دینی باشد چرا که فاقد رمزگرایی و کنایات خاص سبک شناختی است.

هنر دینی را معنا می بخشد - هنر مقدس ص - - 10-7 - دکتر رهنورد در این باره می گویند " هنر دینی تجربه ای زیباشناختی از امر متعال و قدسی از ساحتی فراتر از ماده و آسمانی است. هنر قدسی در قالب های مختلفی در طی ادوار در قالب انسان های نخستین، مسیحیت، بودایی - هندو و هنر قابل مشاهده است که هر کدام به نحوی برای بیان حقیقت کوشیده اند . اما می توان تلاش همگی آنها در 1 نقطه به اشتراک رسیده است وآن نقطه روح و باطن - حقیقت - اشیاء پدیده هاست که در این نقطه به وحدت رسده اند و از نظر بوکهارت هنر الهی پیش از هر چیز تجلی وحدت الهی در جمال و نظم عالم است.

وحدت در هماهنگی و انجام عالم و کثرت در نظم و توازن انعکاس می یابد جمال بالنفسه حاوی همه ی این جهان است و استنتاج وحدت از جمال عالم، عین حکمت است، بدین جهت تفکر اسلامی هنر و حکمت ضرورتاٌ پیوندی پیوندی میبیند. از دیدگاه هنرمند مسلمان هنر اساساً بر حکمت یا علم مبتنی است و علم چیزی جز ودیعه ی صورت بسته و بیان شده حکمت نیست . - رهنورد،حکمت هنر اسلامی،1389،انتشارات سمت،تهران،ص - 23

-3شاخصه های هنر قدسی:

هنر چون اسلحه ای محکم در دست مومنان است که دارای قدرت تحول انگیزی و دگرگون سازی است افراد را می تواند به حرکت در اورد و به تلاش و جنبش وادارشان سازد.

. هنر راستین جهت دهنده است .

. افراد را به سوی لایتناهی حرکت و پرواز می دهد

. هنر راستین متعهد و مسئول است در برابر جریانات اجتماعی

. در برابر ظلم و ستم بی تفاوت نمی ماند

. آدمی را در برابر ستمکاران و استثمارگران به حرکت وامیدارد

. هنر راستین در صدد پرکردن خلاء های اجتماعی است

. هنر راستین ما را در شکوفا ساختن استعدادهایمان یاری می دهد

. هنر متعهد می کوشد که بیابد آدمی در چه راهی و چگونه به سعادت می رسد

. هنر متعهد آفرینندگی ایجاد می ند ،عشق به خدا محبت به مردم را در دلها زنده می کند .

. خشم ها و نفرت ها را از میان بر می دارد

. هنر متعهد موجب خلاقیت است و نهان پنهان را آشکار می سازد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید