بخشی از مقاله

چکیده

آنچه امروزه از آن به عنوان "حقوق معماری" یاد میشود، غالباً حقوق را به مثابه قوانین حقوقی میداند که به حوزه معماری و ساختمان سازی مرتبط میشود. آنچه روشن است، قوانین وضعشده در خصوص ساختمانها بخشی از حقوق معماری را در بر میگیرد، اما مسلماً همه آن نیست. اگر به واژه حقوق بارویکردی اسلامی نگریسته شود - آنچنان که امام سجاد در رسالهالحقوق خویش تشریح نموده است- میتوان از دریچه ای دیگر به حقوق نهفته نانوشته در معماری نگریست؛ حقوقی که از طبیعت و ماده تا ناس و نفس را شامل میشود و بدین سان تمامی ارکان معماری از کالبد تا فضا را در برمیگیرد.

این مقاله میکوشد نشان دهد که چگونه اصولی که برمبنای آن معماری اسلامی ایرانی شکل گرفته است، به تمامی ساحت های حق -آنگونه که ذکر آن رفت - پرداخته و در وجود خویش تجلی داده است؛ تا آنجا که به جرأت میتوان روح حقیقی معماری اسلامی را در رعایت همه جانبه این حقوق جستجو نمود. روحی که در هر فرم و در هر کالبدی که دمیده شود، آن را اسلامی خواهد ساخت. تأکید ویژه و بررسی خاص این نوشته بر روی معماری اسلامی ایرانی خواهد بود؛ معماریای که تمام قامت به پاسداشت حقوق آسمان و خورشید، آب و باد، خاک و ماده و در نهایت انسان و خالقش ایستاده است.

-1مقدمه

در سالهای اخیر، موضوع "حقوق معماری" یکی از مباحثی است که درباره آن مطالبی نگاشته شده و در برخی دانشگاهها به عنوان یکی ازدروس معماری مطرح گشته است. مروری بر محتوای این نوشته ها و سر فصل درسی مرتبط با این موضوع نشان می دهد که آنچه در این باب، مورد تأکید قرار گرفته است، غالباً مجموعه قوانین و مقررات و دستورالعملهای ساختمانسازی را شامل می شود.  قوانینی که از یک سو به موارد حقوقی مرتبط با معماری از دیدگاه قانون مدنی اشاره کردهاند و از سوی دیگر به مقررات ساختمانسازی مانند مقررات ملی ساختمان و یا ضوابط شهرداریها در خصوص ساخت بنا پرداختهاند. مواجهه با این رویکرد در مورد "حقوق معماری" سؤالهایی را به ذهن متبادر میسازد.

اینکه آیا اگر در ساختمانی تمامی این مقررات رعایت شود، می توان گفت که حقوق معماری در آن حفظ شده است؟ و اگراینگونه است پس چرا در بسیاری از فضاهایی که تمامیِ این مقررات به خوبی در آن دیده شده است، آن چیزی که از فضای معماری انتظار میرود، پدید نمیآید؟ و چرا بسیاری از فضاهای به ظاهر منطبق بر حقوق معماری بیان شده در این متون، به نیازهای استفاده کنندگان آن پاسخی در خور نمی دهد؟ و بالعکس چرا در بسیاری از فضاهای خلقشده در معماری گذشته ایران-که ظاهراً بر اساس قوانین و مقررات و به طور کلی بر پایه آنچه امروزه "حقوق معماری" نامیده میشود- طراحی و ایجاد نشدهاند، آنچه از یک فضای معماری انتظار میرود برآورده میگردد.

شکل گرفتن چنین سؤالاتی، توجه را یکبار دیگر به ترکیب " حقوق و معماری" معطوف میسازد و این پرسش را بهوجود میآورد که آیا میتوان برداشت و رویکرد دیگری نسبت به این ترکیب داشت که با استناد به آن بتوان بحث " حقوق معماری" را در معماری گذشته این سرزمین نیز دنبال نمود؟ در اولین گام برای پاسخ به این پرسش باید گفت که از آنجا که آنچه امروزه به عنوان " حقوق معماری" شناخته میشود، غالباً بر پایه ضوابط و مقررات جدید ساختمانسازی و بر مبنای قوانین تدوینشده معاصر می باشند و چندان قابل پیگیری و جستجو در معماری گذشتهیست؛ن مسلماً باید به دنبال نگاه دیگرگونهای به مبحث " حقوق معماری" بود تا بر اساس آن بتوان حقوقِ نهفته و نانوشته در اینگونه معماری را شناخت.

بنابراین چنانچه مراد، یافتن " حقوق" در "معماری ایرانی" به عنوان بخشی پرافتخار و پرآوازه از "معماری اسلامی" باشد، از میان رویکردهای مختلف به واژه حقوق نیز باید رویکردی را مورد جستجو و استناد قرار داد که قرابت بیشتری با این معماری یافته، از دل تفکر حاکم بر این معماری برخاسته و بر مبنای اصول و روح آن تفکر شکل گرفته باشد. براین اساس، در این نوشته از میان دیدگاههای مختلفی که نسبت به حق و حقوق وجود دارد، رویکرد مطرحشده در منابع اصیل اسلامی مورد بررسی و استناد قرار گرفته است.

-2صاحبان حق از دیدگاه اسلام

حق در معنای اصطلاحیاش به معانی مختلفی به کار میرود. باید توجه داشت که مقصود از واژه حق در ترکیب " حقوق و معماری"، اصطلاح حق در ترکیب "حق داشتن" است و نه در ترکیب "حق بودن". با چنین برداشتی، یکی از مباحث مطروحه در حق، بحث صاحبان حق است. آیا هر موجودی میتواند مالک حق باشد و یا باید ویژگی خاصی برای آن موجود متصور شد تا صاحب حق شود؟ برخی صاحبنظران، حق را تنها برای موجوداتی قائلند که شعور داشته و عمل آنها بر پایه اراده است.

با این دیدگاه، حق تنها شامل انسانهای مختار میشود و موجوداتِ فاقد اختیار را صاحب حق نمی داند. برخی دیگر حق را برای موجوداتی ثابت میدانند که دارای منفعت باشند و منافع را به داشتن شعور و درک و احساس از لذت و درد منوط میدانند و با این دید پس از انسان، حیوانات نیز صاحب حق ولی گیاهان و جامدات فاقد حق هستند. با وجود این نظریات و نظریات گوناگون دیگر، ملاحظه می شود که مالکان حق در هر نظریه متفاوتند. اما در اندیشه اسلامی، فرضِ هیچگونه شرطی درباره صاحبان حق ضرورت ندارد. از اینرو حق منحصر به موجود ویژهای نیست و میتوان آن را به موجودات گوناگون نسبت داد.

در این اندیشه حتی جمادات نیز صاحبان حقوق تلقی شدهاند. آنجا که امام علی - ع - میفرماید: "اتقوا... فی عباده و بلاده فانکم مسؤولون عن البقاع و البهائم: درباره بندگان خدا و سرزمین او از خدا بپروائید. زیرا خداوند درباره سرزمین ها و حیوانات از شما خواهند پرسید." ودر کتب فقهی نیز تصریح شده است که عدم رسیدگی به زمین یا ساختمان در صورتی که موجب خرابی آن شود، مکروه است و برخی حتی این عمل را حرام میدانند.

از میان مباحث مطروحه در منابع اسلامی، اندیشه والای امام سجاد که در "رسالهالحقوق"[1] در باب حقوق مطرح شده است، بسیار ژرف و قابل تکیه است. حضرت امام سجاد - ع - در این رساله، حقوق را در چند دسته کلی بیان فرموده است که شامل حق ا...، حق نفس - حق اعضا و جوارح و نفس - ، حق افعال - نماز و روزه و صدقه و قربانی - و حقوق دیگران به تفکیک روابطشان با انسان میباشد. حقوق بیان شده در این رساله پنجاه صاحب حق را در بر میگیرد و امام در ابتدای برشمردن این حقوق تأکید می کند: "بزرگتر از همه رعایت حق خود او- تبارک و تعالی- است که بر تو واجب ساخته که آن ریشه همه حقهاست."

اما آنچه در این رساله بسیار مورد توجه و مستفاد نوشتار حاضر قرار گرفته است، مقدمهای است که در ابتدای این رساله آمده است. امام سجاد در ابتدای این رساله بیان میفرمایند:"بدان که خداوند بر تو حقی دارد که همه چیزِ تو را فرا گرفته است، در هر جنبشی که کنی ، یا سکون و آرامشی که گیری، یا جایی که فرود آیی، یا هر عضوی که تکان دهی، یا ابزاری که به کار گیری - خداوند را در تمام آنها حقی است - که برخی بزرگتر و برخی کوچکترند."

بر اساس این گفتار، همه افعال - هر جنبشی و هر سکونی - و تمامی مکانها - هرجایی که فرودآیی - و همه اشیا - هر ابزار - صاحب حقاند و حق آنها بخشی از حقوق خداوند شمرده شده و انسان به رعایت آن مکلف گشته است. به نظر میرسد این رویکرد متعالی و همهجانبهنگر به حق و صاحبان آن، رویکردی است که میتواند در معماری مورد استناد قرار گیرد . با این دیدگاه است که آنچه در معماری عملکرد نامیده می شود، یعنی همه افعالی که در فضا صورت میگیرد، صاحبان حق می شوند و همه فضاهای ایجاد شده در معماری، مکانهای دارای حقاند و همه آنچه معمار برای خلق اثر خود از آن بهره میبرد، از ماده و مصالح تا فرم و هندسه، ابزارِ صاحب حق تصور میشوند. و با در نظر گرفتن این رویکرد جامع به حق است که آنچه معماری را فرا میگیرد از زمین و آسمان تا خورشید و باد، دارای حقاند و البته از همه مهمتر، انسان به عنوان استفاده کننده اصلی از معماری در بعد جسمانی و روحانیاش حقوقی والا مییابد.

-3 رابطه حق و قدر

حال با این توصیف، این سؤال مطرح میشود که "حق داشتنِ" تمامی آنچه برشمرده شد ، به چه معناست و چگونه در معماری محقق میشود؟ اینکه مصالح در معماری صاحب حقاند یعنی چه و حق داشتن خورشید و زمین و آسمان در برابر معماری چه مفهومی دارد؟ و فضا به عنوان محصول اصلی معماری چگونه میتواند حقِ استفاده کننده از فضا و حق فعل و کارکردی که در فضا جاری میشود را به جای آورد؟

میدانیم که در این عالم هر موجودی صاحب ویژگی و واجد صفاتی است که ماهیت آن را میسازد. سنگ را ویژگیای است و آب را ویژگی دیگر. هر فرم خواصی دارد که شکل دیگر آن خاصه را ندارد. فرم مربع دارای خصوصیاتی است که آن را با دایره متفاوت میسازد. در بیان اسلامی شاید نزدیکترین واژه به این مفهوم کلمه " قدر" باشد. در این اندیشه هرچیزی را "قدری" است که به ویژگی آن برمیگردد. پس شاید بتوان اینگونه گفت که میان "قدر" هرچیز و "حق" آن، رابطهای مستقیم برقرار است؛ بدین معنا که حق هر موجود به اندازه قدر آن است و در نتیجه ادای حق آن به شناختِ قدر آن و بهکاربردن آن متناسب با قدرش منوط می شود. با تکیه بر این رویکرد در ادامه، نوشتار حاضر می کوشد تا این مطلب را نشان دهد که چگونه "معماری ایرانی" با اشراف و آگاهی بر قدر پدیدهها، ساحتهای مختلف حق را پاس داشته و "حقوق معماری" را در معنای کامل آن، در روح و کالبد خود رعایت کرده است.

-4 نمود ساحتهای مختلف حق در معماری ایرانی

در این بخش چگونگی تجلی جنبههای مختلف حق- آنگونه که ذکر آن رفت- در معماری ایرانی بررسی میشود و راهکار مورد استفاده، جستجوی این جلوهها در اصول بنیادین این شیوه از معماری اسلامی است. مرحوم دکتر پیرنیا در کتاب "سبک شناسی معماری ایرانی"[2] ، پنج اصل را برای معماری ایرانی بر میشمرد. این اصول عبارتند از: مردمواری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خودبسندگی و درونگرایی. این پنج اصل، فصل مشترک هر شش شیوه معماری ایرانی، یعنی شیوههای پارسی و پارتی در پیش از اسلام و شیوههای خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی پس از اسلام - پیرنیا، کریم: - 24: 1387 می باشند که در طول تاریخ کهن این کشور به صورت پیوسته پدیدار گشتهاند. در اینجا، ابتدا تعریف کوتاهی از هر اصل ارائه شده و پس از آن به شناسایی جنبههای مختلف حقوق که در هر اصل رعایت شده است، پرداخته میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید